Russell نوشته: آری خوب اینها درست ولی فرزند انسان چند سال بیشتر به حمایت ندارد (با اینکه در قیاس با سایر حیوانات بطور خارق العاده ای دیر میتواند از خود محافظت کند ولی در عوض خوب بسیار هوشمند است.
گویا در تعریف بیولوژیک تکهمسری یعنی از اول تا آخر عمر با یک نفر باشی،اینکه مانند بسیاری از جوامع امروزی چندبار ازدواج کنی یا حتی چندین شریک در بازه های مختلف زندگی داشته باشیم میشود چندهمسری عمودی یا یک همچین چیزی که بیولوژیستها فرقی بین آن با چندهمسری همزمان قائل نیستند.
بعد من این پیش فرضی تکهمسری رو اندکی توضیح میدی امیر گرامی،من فکر میکردم در مطالعاتی که شده معلوم شده در بیشتر زمین چند همسری رایج هست.در همین خاورمیانه خودمون هم همینطور هست حتی هنوز در خیلی جاها.
تکهمسری یعنی هر جفت در یک زمان فقط یک همسر داشته باشد، اینکه او بمیرد، یا به روشی دیگر از او جدا بشود و جفت دیگری بگزیند تعارضی با این مفهوم ندارد.
پیشفرض بودن تکهمسری یعنی بجز در شرایط خاص، گرایش به تکهمسری باعث بالا رفتن شانس بقای اصلح در نخستیها(از جمله انسان)میشود، بدلیل وابسته بودن شدید نوزاد به والدین و نقش بسیار حیاتی ِ پدر.
من چندین صفحه از این جستار را خواندم
؛ اصلاً فکر نمی کردم در چنین فرومی (که همه ادعای روشنفکری دارند و به خیال خودشان با عینک روشنفکری همه چیز را می نگرند) همچین نوشته های احمقانه و زننده ای را ببینم
؛ برخی دوستانِ به ظاهر روشنفکر انگار همچنان در همان دوران پارینه سنگی زندگی میکنند
؛ گویا تحریمها واقعاً اثر کرده اند
؛ ضمن اینکه کمی تا اندکی به ژرفای کاراکترهای کاربران اینجا نیز پی بردم
! که واقعاً برایم عجیب بود
؛ برای نمونه این
:
نقل قول:شما را نمیدانم، ولی من با هر کس که خوابیدهام همراه با بیشمار دروغ ظریف اینجا و آنجا بوده:
برانگیختن حس رشک (حسادت) یک دختر با یک دختر دیگر
دروغ گفتن درباره وضعیت مالی و کاری خود
دروغ گفتن درباره وضعیت خانوادگی خود
دروغ گفتن درباره احساس راستین خود
...
اگر این دروغها را نمیگفتم که شاید هیچگاه در زندگی دختری با من نمیخوابید!
از روی احترامی که برای شخصیت شما قائلم ترجیح میدهم چندان به روی این گفتار احمقانه تان تمرکز نکنم
! ( با عرض پوزش )
به دید من و "تجربه و استقرای شخصی" ام نیز هرکسی که پیرامون زنان اینگونه می اندیشد پست و احمق است که هنوز پایه ای ترین افکارش نیز شدیداً ارتجاعی به شمار میروند و چنین شخصی تنها "خیال روشنفکری" دارد
!
Alice نوشته: من چندین صفحه از این جستار را خواندم ؛ اصلاً فکر نمی کردم در چنین فرومی (که همه ادعای روشنفکری دارند و به خیال خودشان با عینک روشنفکری همه چیز را می نگرند) همچین نوشته های احمقانه و زننده ای را ببینم ؛ برخی دوستانِ به ظاهر روشنفکر انگار همچنان در همان دوران پارینه سنگی زندگی میکنند ؛ گویا تحریمها واقعاً اثر کرده اند ؛ ضمن اینکه کمی تا اندکی به ژرفای کاراکترهای کاربران اینجا نیز پی بردم ! که واقعاً برایم عجیب بود ؛ برای نمونه این :
شما را نمیدانم، ولی من با هر کس که خوابیدهام همراه با بیشمار دروغ ظریف اینجا و آنجا بوده:
برانگیختن حس رشک (حسادت) یک دختر با یک دختر دیگر
دروغ گفتن درباره وضعیت مالی و کاری خود
دروغ گفتن درباره وضعیت خانوادگی خود
دروغ گفتن درباره احساس راستین خود
...
اگر این دروغها را نمیگفتم که شاید هیچگاه در زندگی دختری با من نمیخوابید!
از روی احترامی که برای شخصیت شما قائلم ترجیح میدهم چندان به روی این گفتار احمقانه تان تمرکز نکنم ! ( با عرض پوزش )
به دید من و "تجربه و استقرای شخصی" ام نیز هرکسی که پیرامون زنان اینگونه می اندیشد پست و احمق است که هنوز پایه ای ترین افکارش نیز شدیداً ارتجاعی به شمار میروند و چنین شخصی تنها "خیال روشنفکری" دارد !
گرامی من البته مشخصه که در طول گفتمان اینجا با مهربد عزیز اختلاف نظر کم نداشتم.
ولی این یکبند حقیقت داره،البته این چیز توهین آمیزی نیست،میگوید اکثر پسرها برای سکس قدری به دخترها دروغ میگویند.این بر میگردد به تفاوتها و گرایش متفاوت دو طرف از سکس.
به راستی که برای زنان چیزی هراسناکتر از مردی نیست که احساس حقیقی خود پیرامون مسائلی همچون بوی بدن او هنگام قاعدگی، هیکلش، روابطش با دوستان و لباسهای مورد پسندش را مطرح میکند. چنین مردی هرگز شانسی نخواهد داشت!
Alice نوشته: من چندین صفحه از این جستار را خواندم ؛ اصلاً فکر نمی کردم در چنین فرومی (که همه ادعای روشنفکری دارند و به خیال خودشان با عینک روشنفکری همه چیز را می نگرند) همچین نوشته های احمقانه و زننده ای را ببینم ؛ برخی دوستانِ به ظاهر روشنفکر انگار همچنان در همان دوران پارینه سنگی زندگی میکنند ؛ گویا تحریمها واقعاً اثر کرده اند ؛ ضمن اینکه کمی تا اندکی به ژرفای کاراکترهای کاربران اینجا نیز پی بردم ! که واقعاً برایم عجیب بود ؛ برای نمونه این :
از روی احترامی که برای شخصیت شما قائلم ترجیح میدهم چندان به روی این گفتار احمقانه تان تمرکز نکنم ! ( با عرض پوزش )
به دید من و "تجربه و استقرای شخصی" ام نیز هرکسی که پیرامون زنان اینگونه می اندیشد پست و احمق است که هنوز پایه ای ترین افکارش نیز شدیداً ارتجاعی به شمار میروند و چنین شخصی تنها "خیال روشنفکری" دارد !
Russell نوشته: گرامی من البته مشخصه که در طول گفتمان اینجا با مهربد عزیز اختلاف نظر کم نداشتم.
ولی این یکبند حقیقت داره،البته این چیز توهین آمیزی نیست،میگوید اکثر پسرها برای سکس قدری به دخترها دروغ میگویند.این بر میگردد به تفاوتها و گرایش متفاوت دو طرف از سکس.
واقعیت زننده نیست، میتواند ولی تلخ یا شگفتآور باشد.
روی هم رفته ولی دختر و پسر هر دو به یکدیگر دروغ میگویند، نمونه دم دست آن:
آرایش -> دروغ گفتن
اینکه من درباره درآمد خود برای نمونه دروغ گفتهام نیز میتواند در همین تراز باشد. برای نمونه من بسادگی آمدهام و بجای
اینکه بگویم چه اندازه در آمد دارم (=دروغ سرراست)، با رفتار ناسرراست خود این برداشت را درست کردهام که دختر روبرویم
پیش خود چیز دیگری بیانگارد؛ برای نمونه لباسهای بسیار گرانی پوشیدهام که از بودجه همیشگی خودم بیرون باشند -> دروغ
ولی نمونه بالایی که برشمردم بسیار خوب است، چرا که من دوستان پسر دیگری دارم که بسیار درستکارتر هستند، ندیدهام دروغ بگویند،
خوشاخلاق، خوشگل و خوشپوش و خوشتیپ هستند ولی در واقعیت کمترین دختر را بدست میاورند، هنگامیکه این سوی داستان من میتوانم بسادگی
با دروغ گفتن خود و بازی کردن با قانونهای دوستی، بی اینکه سرمایهگذاری زیادی روی زابهای خواستنی خود کرده باشم دخترهای بسیار بیشتری بدست بیاورم.
پس چنانکه میبینیم، این دروغها را هر دو جنس به یکدیگر میگویند و چیزی شگفتانگیز اینجا نیست، ولی بخشی از پرسمان
همین جُستار پرداختن به همین است که آیا این رفتارها اخلاقی هستند یا نه، و اگر نه، ریشه آنها از کجا برخاسته، فرهنگ، فرگشت یا هردو؟
از سوی دیگر، راهکار چیست و چگونه میتوان به همبودی (اجتماعی) رسید که نیاز به دروغ گفتن دختر و پسر به یکدیگر نباشد؟
به نگر من این هجمه ای که علیه استارتر این تاپیک آغاز شده به هیچ روی منطقی نیست.ایشان تنها نگر شخصی شان را بیان کرده اند و فکر میکنم کسی اینجا نیست که این کار را ناروا بداند.من شهامت ایشان را برای بیان باوری که میداند اکثرا با آن موافق نیستند میستایم.با وجود اینکه با نظرشان مخالفم.
Mehrbod نوشته: از سوی دیگر، راهکار چیست و چگونه میتوان به همبودی (اجتماعی) رسید که نیاز به دروغ گفتن دختر و پسر به یکدیگر نباشد؟
از دید من در یک رابطه کوتاه مدت هیچ دلیلی وجود ندارد که از این دروغ ها نگوییم و این برایمان بسیار بهتر است.
Mehrbod نوشته: روی هم رفته ولی دختر و پسر هر دو به یکدیگر دروغ میگویند
دخترها چه دروغی دارند بگویند
؟ پسرها با اصرار خودشان سمت آنان می آیند
! دختر چه دروغی دارد بگوید
؟
من تا به حال دروغ نگفته ام
؛ هرکه به سمت من می آید با اصرار و پافشاری خودش است
؛ من نیازی نمی بینم دروغ بگویم
! شما به قول خودتان برای نزدیکی ناگزیرید دروغ بگویید نه ما
!
مسلم همه را به کیش خود پندارد
...
Mehrbod نوشته: پس چنانکه میبینیم، این دروغها را هر دو جنس به یکدیگر میگویند و چیزی شگفتانگیز اینجا نیست
بر چه اساسی این نتیجه را گرفتید
؟
بر هیچ اساسی
پس اکنون داستان واروونه شد
؛ مردان دروغ میگویند و در یک رابطه تنها به س* می اندیشند یا به قول شما
درباره احساسشان دروغ میگویند ! این خود گواه پَست بودن آنان (نه همه) است
؛ روی سخن من هم شما نیستید (جسارت نشود من برای شما احترام قائلم) کلی میگویم
!
Ouroboros نوشته: ...
بدن انسان ِ نر تا پایان عمر روزانه بطور متوسط ۱۲۰ تا ۱۶۰ میلیون واحد اسپرم تازه تولید میکند، این یعنی مردان بطور بیولوژیکی به کمیت در وحلهی اول، و کیفیت در وحلهی دوم اهمیت میدهند. بدن انسان ماده اما فقط تا اوایل میانسالی ماهی یک تخمک آزاد میکند، این به چم اینست که کیفیت شریک جنسی برای زنان به مراتب درجات اهمیت بالاتری دارد، به نحوی که نه فقط کمیت را بیمعنا میکند، بلکه اساسا برطبق تئوریهای جدید در ضدیت با آن قرار میگیرد. گذشته از این، شرایط نوزاد انسان نیز نقشی تعیینکننده و کلیدی دارد، بچهی آدمیزاد برای «سالها» به مراقبت والدین نیاز دارد، بسیار ضعیف است و هرگز نمیتواند بدون نگهداری مداوم جان سالم بدر ببرد، و توانایی مادر برای یافتن غذا، فرار از خطرات و... بر اثر این نگهداری مداوم بسیار اندک خواهد بود. این یعنی برجستگی اهمیت کیفیات نر چندبرابر میشود و گرایش ماده به تک همسری نیز افزایش پیدا میکند، چراکه اگر شما بعد از جفتگیری بخواهید جیم بشوید این به معنی مرگ حتمی نوزاد خواهد بود و ...
اگر به عهدهی مردان باشد احتمالا چندهمسری را ترجیح میدهند
اگر به انتخاب زنان باشد احتمالا تکهمسری را ترجیح میدهند
اما هر دو برای نجات یافتن بشر در برهههای گوناگون ِ زمانی-مکانی ضروری بودهاند، تکهمسری بطور پیشفرض، و چند همسری به وقت کم شدن جمعیت یک جنس نسبت به دیگری.
...
Russell نوشته: اره خواندم مقداریشون رو تئوری جالبی بود.
البته منظورم از اثبات در بین حیوانات منهی انسان بود که معمولا با جنجال کمتری هم میشه دربارشون صحبت کرد.با دوستان در تاپیک ازدواج درباره اینکه انسان بالاخره تک همسری هست یا چند همسری یک صحبتی کردیم قبلا،من تا اونجا که فهمیدم قبلا که تکهمسری نبوده انسان،این چند قرن مخصوصا در اروپا و جاهایی که اروپا پا گذاشته به سمت تکهمسری رفته،ولی اینکه هر کس در طول زندگیش چندتا شریک داره (لزوما و معمولا همزمان هم نیستند این شرکا) باعث میشه تکهمسری هم نباشه درست از دید زیستشناسی.دونستن نظرت بعنوان پدر زیستشناسی فروم خالی از لطف نیست
جُستار ازدواج که راسل گرامی گفت اینجاست:
در اینجا رونوشتهایی از بایگانی و گفتمانهایی پیرامون همین فرهشتها داشتیم، اینکه کدام شیوه
همسرگزینی - تکهمسری (monogamy)، چندهمسری (polygamy) - بیشتر رواگ داشته و بسیاری دیگر.
اگر بتوانی درباره نا/درستی نگرههای آورده شده نیز اندکی بنویسی سپاسگزار میشویم امیر جان
Alice نوشته: دخترها چه دروغی دارند بگویند ؟ پسرها با اصرار خودشان سمت آنان می آیند ! دختر چه دروغی دارد بگوید؟
من تا به حال دروغ نگفته ام ؛ هرکه به سمت من می آید با اصرار و پافشاری خودش است ؛ من نیازی نمی بینم دروغ بگویم ! شما به قول خودتان برای نزدیکی ناگزیرید دروغ بگویید نه ما !
مسلم همه را به کیش خود پندارد...
ببینید اینجا سخن از نیاز فرگشتیک است که هم دختر و هم پسر میخواهند با یکدیگر نزدیکی و همخوابگی بکنند،
پس اینجور هم نیست که اگر هیچ پسری به سوی هیچ دختری نرود، دخترها نیز هیچ کوششی برای بدست آوردن پسرها نکنند.
از سوی دیگر، ما که نگفتیم همه دروغ میگویند، گفتیم هم دختر هم پسر به یکدیگر دروغ میگویند - از آمار
نمیشود فرجامگیری شخصی کرد - اگرنه خود من هم که بالا گفتم، دوستان پسری دارم که دروغ نمیگویند.
آرایش هم گفتیم یک نمونه خوب از دروغگویی دختران بشمار میرود:
در کنار آن، این همه عملهای زیبایی و بینی و .. و در کنار آن رژیم گرفتن سخت و ده هزار جفت کفش - آنهم پاشنه بلند! - و لباسهای
گوناگون و ابزارهای بسیار و فراوان برای آرایش و زیبا کردن لبها و نمیدانم سایه چشم کشیدن و ابرو برداشتن و .. اگر دروغگویی نیستند، پس چی هستند؟
Alice نوشته: بر چه اساسی این نتیجه را گرفتید ؟
بر هیچ اساسی
پس اکنون داستان واروونه شد؛ مردان دروغ میگویند و در یک رابطه تنها به س* می اندیشند یا به قول شما درباره احساسشان دروغ میگویند ! این خود گواه پَست بودن آنان (نه همه) است ؛ روی سخن من هم شما نیستید (جسارت نشود من برای شما احترام قائلم) کلی میگویم !
من همینکه میگویند پسرها بدنبال سکس هستند را نادرست میدانم، پسرها به دنبال «دختر» هستند، نه سکس تنها.
خود من نمونه نقضی بر این «سکسپرستی» هستم، چرا که براستی از سکس لذت زیادی نمیبرم، ولی از دوستی و اینکه دخترها شیفته من
باشند و آغوش گرم و دلپذیر یک دختر را داشته باشم و روی هم رفته فرایند دوستی و گردش و بازیگوشی و دوری و دلتنگی و اینها را بسیار
بیشتر از خود سکس دوست دارم و لذت میبرم. از «در رابطه بودن» و گیرا بودن خودم لذت میبرم و به من انرژی و انگیزه زیادی در زندگی میدهد.
سکس تنها در جایگاه «بالاترین تراز نزدیکی» کاربرد داشته و در کنار کارهای بالا، اگر زیادهروی نشود به فرایند دوستی آماج و راستا میدهد: کَس همه اینکارها
را کرده و لباسها را پوشیده و گردشها را میکند و ... تا سرانجام با بانجام آوردن «همخوابگی سپنتا (مقدس)»، به همه فرایند آماج (هدف) داده باشد.
در کنار همه این سخنان، ما اصلا چیزی بنام «دروغ سپید» هم داریم. برای نمونه زمانیکه دوست شما سرحال نیست و به
خودش نرسیده شما برگردید بگویید: «چرا اینقدر بیریخت شدی» بهتر است یا اینکه بدروغ بگویید: «چه خوشگل شدی امروز»؟
شما که نمیخواهید بگویید در زندگی هرگز از این دروغهای سپید به نزدیکان یا دوست پسرتان نمیگویید!؟