Reactor نوشته: Ouroboros که همگی زنان رو باهوش و باشعور میدونن.
البته امیر گرامی خودش حی و حاضر اینجا هستن...اصلا همچین ادعایی نداشتن ایشون!!
http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8...#post16279
Ouroboros نوشته: منهم اگر بخواهم با بیآلایشی و صداقت سخن بگویم، در نهایت مخالفت چندانی با گزارهی «بیشینهی زنان احمق هستند» نخواهم داشت!
در حالت کلی زن ها هم آدم هستند و هیچ فرقی با مردها ندارند. شاید خصوصیات بدنی و عاطفی متفاوتی داشته باشند اما در کل فرقی ندارند.
همونقدر که مرد عوضی داریم زن عوضی هم داریم. ولی نمیشه گفت همه مشکل دارند. خیلی وقت ها هم ما درست بلد نیستیم که چجوری باید با زن ها ارتباط برقرار کنیم و این رو میندازیم تقصیر زن ها چون زور بازومون بیشتره.
من از دوستان خواهش دارم که صرف یکی دو مورد برخورد منفی با جماعت نسوان اون رو به کل خانم ها تعمیم ندن.
چون واقعا دخترها جادوگر یا شیطان و خبیث نیستند.
باور کنید بیشتر از 90 درصدشون اگر باهاشون اصولی رفتار بشه خیلی هم موجودات لذت بخش و اعتیاد آوری هستند.
اون 10 درصد باقی هم یک سری لوازم و امکانات خاص میخواد که اگر داشته باشید کاری نداره
ولی این رو هم قبول ندارم که همه اش قسمت خوبش رو بگیم. چون باعث میشه شما با یک دید مثبت کاذب جلو برید و بازیتون بدن و اذیتتون کنن و دیدتون به کل نسبت به زن ها منفی بشه.
باید واقعیات رو بدونیم تا بتونیم عکس العمل مناسب رو بدیم
بهتره همه چیز با سیاست و از روی اصول جلو بره اینجوری از دوستی با دخترها احساس لذت میکنیم
Anarchy نوشته: پس با این حساب پسرهای همجنسگرا چطوری با هم کنار میان و زندگی میکنن؟
قاعدتا یکیشون این وسط باید کوتاه بیاد دیگه...شاید هم توافقی هرکدوم یکی در میون کوتاه میان
Reactor نوشته: راستش به نظرم ما اینجا دو نفر مطلق گرا داریم. استارتر تاپیک Rationalism Ideology که اگر اشتباه نکنم به کل زنان رو احمق میدونن و Ouroboros که همگی زنان رو باهوش و باشعور میدونن.
من هم با نظر هر دوتون مخالفم
نه ریاکتور جان، آنارشی بالا توضیح داد.
امیر گرامی رویکردشان درست است، دوستمان خردگرا ولی کمی تا اندکی دست به troll زدهاند
و همانگونه که امیر گفت، هر چند برگ یکبار یک تکهای به زنان میاندازند و میگذارند داستان دنبال شود.
روی هم رفته ولی نه دشواری تنها/بیشتر از زنان است نه مردان، هم ما این را میدانیم هم خود زنان.
چیزی که من دوست داشتم اینجا دست پیدا میکردیم یک رویکرد خوب برای مرد و زن بود تا
بجای دروغگویی بتوانیم راستگویی را جایگزین کارمان کنیم. این بدید من تنها زمانی میفراهمد که:
0. زن و مرد هر دو به سرشت راستین خود و سازوکار و رانهها و انگیزههایشان آگاهتر شوند.
1. مردان دست از زیر پا له کردن حقوق زنان بردارند.
2. زنان دست از ناز کردن بیجا برداند.
اگرنه، فرگشتیک بودن یک زاب مایه اخلاقی بودن آن نیست. تجاوز کردن هم فرنود فرگشتیک دارد، ولی به هیچ روی آن را نمیپسندیم!
ناز کردن زنان هم فرنود فرگشتیک داشته و سودمند بوده، ولی امروز دیگر نیست و نباید آنرا پسندید یا ستود.
Reactor نوشته: در حالت کلی زن ها هم آدم هستند و هیچ فرقی با مردها ندارند. شاید خصوصیات بدنی و عاطفی متفاوتی داشته باشند اما در کل فرقی ندارند.
همونقدر که مرد عوضی داریم زن عوضی هم داریم. ولی نمیشه گفت همه مشکل دارند. خیلی وقت ها هم ما درست بلد نیستیم که چجوری باید با زن ها ارتباط برقرار کنیم و این رو میندازیم تقصیر زن ها چون زور بازومون بیشتره.
من از دوستان خواهش دارم که صرف یکی دو مورد برخورد منفی با جماعت نسوان اون رو به کل خانم ها تعمیم ندن.
چون واقعا دخترها جادوگر یا شیطان و خبیث نیستند.
باور کنید بیشتر از 90 درصدشون اگر باهاشون اصولی رفتار بشه خیلی هم موجودات لذت بخش و اعتیاد آوری هستند.
اون 10 درصد باقی هم یک سری لوازم و امکانات خاص میخواد که اگر داشته باشید کاری نداره
ولی این رو هم قبول ندارم که همه اش قسمت خوبش رو بگیم. چون باعث میشه شما با یک دید مثبت کاذب جلو برید و بازیتون بدن و اذیتتون کنن و دیدتون به کل نسبت به زن ها منفی بشه.
باید واقعیات رو بدونیم تا بتونیم عکس العمل مناسب رو بدیم
بهتره همه چیز با سیاست و از روی اصول جلو بره اینجوری از دوستی با دخترها احساس لذت میکنیم
اینها همه رویکردهای «عملی» هستند دوباره ریاکتور جان، نه اخلاقی.
یک چیزی مانند همانی که امیر گفت:
Ouroboros نوشته: اگر شما خواستهاید بروید با یک نمرهی ده(در حالی که خودتان شاید دست بالا یک چهار بودهاید)و نشده دلیل بر «احمق» بودن زنان نیست.
اینجا که سخن ما این نبود چگونه با رویکردی «عملی» دخترهای زیبا (10 از 10) را شیفته خودمان کنیم، این بود که چرا دخترها
هنگامیکه در غرب همه چیز
گویا برایشان فراهم است باز هم بسوی خردگرایی و چیزهای والاتر در زندگی روی نیاوردهاند؟
Anarchy نوشته: البته امیر گرامی خودش حی و حاضر اینجا هستن...اصلا همچین ادعایی نداشتن ایشون!!
من اگر اشتباه کردم از ایشون عذر میخوام
راستش تاپیک هایی با موضوع "زن:e106:" در کسری از هفته اونقدر پربار و سنگین و شلوغ میشه که آدم گم میکنه کی چی میگفت و کی با چی موافق بود و ...
ولی کلا یه کم راضی نگه داشتن زن ها سخته
!! همیشه یه بهونه ای دارن و اگه یه روز به هر دلیلی خسته باشی و تو مود رمانتیک بودن نباشی،به انواع و اقسام حالات قساوت قلب متهم میشی و دست آخر هم خودتی که باید منت کشی کنی
...
ما مردا تقاضا داریم یه کم زمان این مورد رو کم کنن:e057:
Mehrbod نوشته: 0. زن و مرد هر دو به سرشت راستین خود و سازوکار و رانهها و انگیزههایشان آگاهتر شوند.
1. مردان دست از زیر پا له کردن حقوق زنان بردارند.
2. زنان دست از ناز کردن بیجا برداند.
به نظر من گره ی این کار به دست رسانه ها باز میشه. همه ی این مشکلات بخاطر تابوی سکسه.
تبلیغات رسانه ها باید حول محور آزادی باشه که به زن ها بگه سکس حتی اگر زیاد هم باشه اصلا چیز بدی نیست. به مردها هم بگه زن های که سکس میکنن زن های بدی نیستن.
این کار رو همین امروزه رسانه ها دارن انجام میدن:e420:
این فرهنگ آمریکایی یک فرهنگ بسیار خوبیه که بوجود اومده و باید بهش زمان داد تا جا بیوفته و به نتیجه برسه.
فکر میکنم تنها راه منطقی و عملی رفع این باگ ها همین باشه.
Reactor نوشته: به نظر من گره ی این کار به دست رسانه ها باز میشه. همه ی این مشکلات بخاطر تابوی سکسه.
تبلیغات رسانه ها باید حول محور آزادی باشه که به زن ها بگه سکس حتی اگر زیاد هم باشه اصلا چیز بدی نیست. به مردها هم بگه زن های که سکس میکنن زن های بدی نیستن.
این کار رو همین امروزه رسانه ها دارن انجام میدن:e420:
این فرهنگ آمریکایی یک فرهنگ بسیار خوبیه که بوجود اومده و باید بهش زمان داد تا جا بیوفته و به نتیجه برسه.
فکر میکنم تنها راه منطقی و عملی رفع این باگ ها همین باشه.
راسل به گمانم آمادگی دیوانه شدن را داشته باشد اگر یکبار دیگر بگویم که اینجا نیز یک «پیوند دیالکتیک»
داشته
و آنهم اینکه مردم رسانهها را ساختهاند و رسانهها مردم را میسازند، یا همان داستان مرغ و تخم مرغ.
Mehrbod نوشته: راسل به گمانم آمادگی دیوانه شدن را داشته باشد اگر یکبار دیگر بگویم که اینجا نیز یک «پیوند دیالکتیک»
داشته و آنهم اینکه مردم رسانهها را ساختهاند و رسانهها مردم را میسازند، یا همان داستان مرغ و تخم مرغ.
چرا من
البته من تا اونجا که فهمیده ام این دیالکتیک که شناخته شده چیز بیخودی بوده،اینکه علت ها یکسویه نیستند و بازخورد دارند درست است و دلیلش هم پیچیدگی جهان ماست ولی اگر ما علی دیدن را کنار بگزاریم دور باطل مرغ و تخم مرغ میشود که در آن درک بهتر علمی وجود ندارد.
بنگر من مساله اصلی اینجا اینست که زنان خودشان تا حدی قربانی هستند ولی مماشات با قربانی سرزنش یکسری مرد عادی و از همه جا بیخبر (در حالی که فمینیستها زورشان به کله گنده های زن ستیز نمیرسد) بدرد کسی مخصوصا زنان نمیخورد.
حقیقت اینست که مشکل تا حد زیادی از ما نیست بلکه جاهای دیگر است و همینطور زنان هم با وجود قربانی بودن خودشان جزئی از مشکل هستند و یکسری مرد دیگر را قربانی میکنند و به صرف قربانی بودن نمیشود جلوی قاتل سریالی را نگرفت که آدم نکشد.
این یکی از تراژدیهای دنیای ماست که قربانیان خودشان بحشی از مشکل میشوند.