آنارشی جان من حالت تدافعی نگرفتم. اینجا تا دلتون خواسته به زنان توهین کردین و اسمش رو هم زن ستیزی نمیذارید ولی تا یه زن میاد میگه مردان فلان خصوصیت بد دارن اونو متهم به هزار نوع مشکل میکنید. از جمله حالت تدافعی در برابر مرد. مرد گریزی، حتما یه ضربه خورده از مرد و .... من تو فرومهای گفتگو با مردان و زنان زیادی برخورد داشتم. درسته که بعضی شخصیتهای ناهنجار زنانه ای هستن ولی چیزی که برام کاملا روشن هست که تو اون فرومهای گفتگو وقتی یه خصوصیت رفتاری از پسری رو یه نفر مورد انتقاد قرار میده ، اون پسر فکر میکنه با دشمن خونیش طرف شده و هیچ فرصتی رو برای ضربه روحی زدن به شخص منتقدش از دست نمیده در حالیکه دخترا خیلی هم که بهشون برخورده باشه سعی میکنن اون شخص رو ندیده بگیرن. من هیچ خصومتی ندارم و حالت تدافعی هم نگرفتم. ولی از شماها واقع بینتر هستم. شما فکر میکنید مرد جنس برتر هست و باهوش تر با فراست تر هست و به نظر من مزیتهای مردم به جنسیتشون ربطی نداره به ژنتیک و شرایط محیطیشون بستگی داره. بازم میگم هیچ زنی از دروغ شنیدن خوشش نمیاد. من نمیدونم چرا شما اصرار دارید و هی اینو تکرار میکنی. تعریف و تمجید کردن به معنی دروغ گفتن نیست. کسی که به دروغ تمجید میکنه از شخصی ، یه آدم دروغگو و منزجر کننده و سوءاستفاده گر هست و هیچ زنی از چنین شخصی خوشش نمیاد.
Anarchy نوشته: بانو آلیس گرامی راه دور نرفتیم اتفاقا!! در طول این 14 صفحه صحبت از همه این موارد شد...اتفاقا یکی از ضعف ها یا باگ فرگشتیکی که زنان دارند همین مورده!! نباید این گونه باشه که زن این همه نیاز به ناز کردن و کشیدن منتش داشته باشد تا به سکسی که اتفاقا لذت زیادی هم از اون میبره راضی بشه...
و الا اگر به سبک شما، این مایه برتری زن باشد چرا نمیگویید خب اینکه مردان در نهایت موفق میشوند با دروغ و وعده و فریب مخ زن را بزنند و سکس داشته باشند و بعد هم رهاش کنن نشان از برتری مردان نیست؟
ولی من از "دوستی" گفتمـــ...
؛ برای نمونه همین که من از انواع و اقسام پسران مختلف پیشنهاد دوستی گرفته ام به من احساس غرور و برتری دست می دهد
؛ رد کردن پیشنهادشان بیشتر
!
چه گواهی از این بالاتر
؟
shirin نوشته: آنارشی جان من حالت تدافعی نگرفتم. اینجا تا دلتون خواسته به زنان توهین کردین و اسمش رو هم زن ستیزی نمیذارید ولی تا یه زن میاد میگه مردان فلان خصوصیت بد دارن اونو متهم به هزار نوع مشکل میکنید. از جمله حالت تدافعی در برابر مرد. مرد گریزی، حتما یه ضربه خورده از مرد و .... من تو فرومهای گفتگو با مردان و زنان زیادی برخورد داشتم. درسته که بعضی شخصیتهای ناهنجار زنانه ای هستن ولی چیزی که برام کاملا روشن هست که تو اون فرومهای گفتگو وقتی یه خصوصیت رفتاری از پسری رو یه نفر مورد انتقاد قرار میده ، اون پسر فکر میکنه با دشمن خونیش طرف شده و هیچ فرصتی رو برای ضربه روحی زدن به شخص منتقدش از دست نمیده در حالیکه دخترا خیلی هم که بهشون برخورده باشه سعی میکنن اون شخص رو ندیده بگیرن. من هیچ خصومتی ندارم و حالت تدافعی هم نگرفتم. ولی از شماها واقع بینتر هستم. شما فکر میکنید مرد جنس برتر هست و باهوش تر با فراست تر هست و به نظر من مزیتهای مردم به جنسیتشون ربطی نداره به ژنتیک و شرایط محیطیشون بستگی داره. بازم میگم هیچ زنی از دروغ شنیدن خوشش نمیاد. من نمیدونم چرا شما اصرار دارید و هی اینو تکرار میکنی. تعریف و تمجید کردن به معنی دروغ گفتن نیست. کسی که به دروغ تمجید میکنه از شخصی ، یه آدم دروغگو و منزجر کننده و سوءاستفاده گر هست و هیچ زنی از چنین شخصی خوشش نمیاد.
به اسپاگتی سوگند من که به بانوان انجمن دفترچه بی حرمتی نکردم...نگفتم در برابر مردان حالت تدافعی گرفتید،گفتم در برابر این بحث....شما میگید مزیت افراد به جنسیتشون بستگی نداره بلکه به ژنتیک و محیط بستگی داره!! خب این ژنتیک و محیط باز خودش دربردارنده جنسیت هست دیگه....الان شما کروموزم های جنسیتون XX هست مال ما مردا XY !!! شما در مسیر فرگشت ابزارهایی متفاوت از مردان به ارث بردید و شرایط محیطی هم باز تحت تاثیر همون فرگشت تا حدی، به دلیل جنسیتتون تاثیر متفاوتی از ما مردان بر شما گذاشته....
پس اگر بحث رو جنسیتی میکنیم به این لحاظ هست که صورت مساله روشن باشه نه اینکه زن بودن مایه تحقیره.امیدوارم سو تفاهم برطرف شده باشه!! در خصوص تفاوت ها هم که به کرات گفته شده و تکرارش ملال آور هست...اینجا ما نگفتیم تمام زنان اما اکثریت اونها بنا به تجربه شخصی و استقرا، اما اینکه شما بگید
هیچ زنی هم غیر منطقی و غیر قابل قبول هست.
پ.ن: اگر خیلی از دست ما مردا کفری شدید که حق هم دارید، پیشنهاد میکنم طی یک لابی با بقیه خانم ها یک تاپیک مشابه در مورد مردان راه بندازید..ما هم میایم اونجا بحث میکنیم و حرف های شما رو میشنویم
Alice نوشته: ولی من از "دوستی" گفتمـــ... ؛ برای نمونه همین که من از انواع و اقسام پسران مختلف پیشنهاد دوستی گرفته ام به من احساس غرور و برتری دست می دهد ؛ رد کردن پیشنهادشان بیشتر !
چه گواهی از این بالاتر ؟
من که ادعای برتری مردان به زنان یا زنان به مردان رو ندارم!!! در همین مورد هم باید به طور گسترده بحث کرد که چه ملاک هایی مد نظر هست و چه شواهد و مدارکی در این خصوص هست و آمار چی میگه و ....
اصولا زیاد هم کمکی نخواهد کرد نتایجش به بحث فعلی ما!!!
اما مثال شما..همین نشون میده تفاوت انگیزه ها در زن و مرد تا چه اندازه هست...برای شما هر چه بیشتر خواستنی و دست نیافتنی تر بودن در نظر مردها،بسیار باشکوه و مایه افتخار هست و در نظر مردها هم رسیدن به زن مورد نظر و داشتن سکس با او...برای شما در وحله اول سکس مطرح نیست و برای مردان هست!!
یکی از بحث ها هم همین بود که چرا این احساس در زنان هست که این همه ناز میکنند و برای رسیدن به آنها و داشتن سکس که خودشان هم لذت فراوانی میبرند، نیاز به این همه منت کشی هست؟ در کنارش هم در خصوص نیاز به دروغ گفتن به زنان هم یکی از دلایل همین هست که در صورت شنیدن اینکه مرد عمده دلیل دوستی اش با او، داشتن سکس هست با احتمال بالایی منجر به از هم پاشیدن یا شکل نگرفتن رابطه خواهد شد....
من فکر نمیکنم اسمش فرگشت باشه این تفاوتها، انسانهای اولیه برای بقا ناچار بودن روشهای خاصی رو انتخاب کنند برای زندگی و زن و مردهای اولیه دریافتن که هر کدام اگه چه وظایفی داشته باشن میتونن بیشتر زنده باشن یا راحتتر زندگی کنن. و تجربه های انسان در طول تاریخ در ابتدا برای بقا و بعدها برای کسب منابع بیشتر و زندگی راحتتر منجر به شکل گیری بعضی تفاوتها بین زن و مرد شده. یعنی تفاوتها نتیجه تجربه آدمها هست نه ژنتیکی و فرگشتی، من گفتم هیچ زنی از یه شخص که میدونه برای رسیدن به هدفی خاص داره حرفایی میزنه که بهش اعتقادی نداره خوشش نمیاد. شما مردی رو میشناسی که از یه زن دروغگو به خاطر دروغگوییش خوشش بیاد و لذت ببره از اینکه میبینه اون زن برای سوءاستفاده کردن ازش داره دروغ میگه؟ اگه همچین مردی وجود داشت همچین زنی هم وجود داره. در هر صورت دروغگویی صفت زشتی هست و آدمها هم معمولا صفتهای زشت رو دوس ندارن. مگر استثناها، ولی ممکنه یه زن یه مرد رو دوس داشته باشه و دروغگویی اون مرد هم براش مهم نباشه. این دلیل بر این نیست که دروغگوییشو دوس دارد به این خاطر هست که اون مرد رو دوس داره.
Alice نوشته: ولی من از "دوستی" گفتمـــ... ؛ برای نمونه همین که من از انواع و اقسام پسران مختلف پیشنهاد دوستی گرفته ام به من احساس غرور و برتری دست می دهد ؛ رد کردن پیشنهادشان بیشتر !
چه گواهی از این بالاتر ؟
از دید طبیعت و فرگشت مردها بویژه در گذشته دورانداختنی بوده و زنها باارزش به شمار میرفتهاند.
روی هم رفته هم گزینش همیشه و همواره با زن بوده، برای نمونه اگر شما یک مرد باشید برای اینکه ژن خودتان
را به زادمان دیگر برسانید کمابیش تنها یک راه دارید و آنهم اینکه یک زن از شما خوشش بیاید و بخواهد از شما بچهدار شود.
زنها ولی هتا زشتترین آنها هم شانس باردار شدن را دارند و میتوانند هر زمان که خواستند بچهدار شوند.
پس در گذشته دور که کاندوم و قرص پادبارداری و .. نبود فرگشت کار خود را درست انجام داده، چرا که اگر یک دختر میخواست با هر
پسری که از راه میرسید بخوابد، ناچار هم به بچه میانجامید چون راه پیشگیری نبود. از همینرو زنها به هوتاد (کیفیت) بسیار بیشتر از
چندتاد (کمیت) اهمیت میدهند، به گفته دیگر در زندگی میکوشند تنها و تنها با مردانی همخوابگی کنند که از همه سرتر و بهتر باشند.
هر آینه، امروز ولی گفتیم این داستانها را دیگر نداریم، چرا که قرص پادبارداری هست و کاندوم فت و فراوان و "سکس -> بچه" دیگر نداریم.
برای همین رفتار دخترها (ناز کردن، خودبرتربینی) و ... بسیار نامنطقی و آزاردهنده به شمار میرود و میشود همان «باگ فرگشتیک» که گفته شد.
shirin نوشته: من فکر نمیکنم اسمش فرگشت باشه این تفاوتها، انسانهای اولیه برای بقا ناچار بودن روشهای خاصی رو انتخاب کنند برای زندگی و زن و مردهای اولیه دریافتن که هر کدام اگه چه وظایفی داشته باشن میتونن بیشتر زنده باشن یا راحتتر زندگی کنن. و تجربه های انسان در طول تاریخ در ابتدا برای بقا و بعدها برای کسب منابع بیشتر و زندگی راحتتر منجر به شکل گیری بعضی تفاوتها بین زن و مرد شده. یعنی تفاوتها نتیجه تجربه آدمها هست نه ژنتیکی و فرگشتی، من گفتم هیچ زنی از یه شخص که میدونه برای رسیدن به هدفی خاص داره حرفایی میزنه که بهش اعتقادی نداره خوشش نمیاد. شما مردی رو میشناسی که از یه زن دروغگو به خاطر دروغگوییش خوشش بیاد و لذت ببره از اینکه میبینه اون زن برای سوءاستفاده کردن ازش داره دروغ میگه؟ اگه همچین مردی وجود داشت همچین زنی هم وجود داره. در هر صورت دروغگویی صفت زشتی هست و آدمها هم معمولا صفتهای زشت رو دوس ندارن. مگر استثناها، ولی ممکنه یه زن یه مرد رو دوس داشته باشه و دروغگویی اون مرد هم براش مهم نباشه. این دلیل بر این نیست که دروغگوییشو دوس دارد به این خاطر هست که اون مرد رو دوس داره.
شیرین گرامی همینها که گفتید همان فرگشت بود...دوستانه توصیه میکنم در باب ساز و کار فرگشت مطالعه بفرمایید.
در خصوص اینکه از مردی پیدا کردیم که....زن هم پیدا میشود، قیاس شما نادرست است چرا که بنا به همون فرگشت گزینش با زن بوده و در پست های قبلی هم گفتم مرد بسیار کمتر و چه بسا اصلا در جایگاهی نبوده که بخواهد تعریف و تمجیدی بشنود!! در خصوص دروغ هم چندین بار تکرار کردم منظور بیشتر در خصوص رسیدن به مقصود همخوابگی با زنان هست که مرد ناچار میشه دروغ های ظریفی بگه نه اینکه مرد ذره ذره رابطه و زندگی رو آلوده به دروغ کنه...من رو مجبور به تکرار نکنید شیرین بانو
!!
هیچ زنی از شنیدن پیشنهاد مستقیم سکس استقبال نخواهد کرد....
مهربد من فکر نمیکنم رفتار دختراها در همه جوامع مثل هم باشه. ناز کردن و به زور زیربار سکس رفتن و ... فقط تو جوامع سنتی وجود داره. تو جوامع آزاد دخترا خیلی راحت پیشنهاد پسری که دوسش داشته باشن رو قبول میکنن و حتی ممکنه خودشون هم پیشنهاد بدن و شروع کننده یه رابطه باشن. سکس هم که براشون تابو که نیست جز ملزومات رابطه به حساب میاد. پس زاب فرگشتی و ... رد میشه. خودبرتربینی هم یه صفت مردانه هست عزیزم. :D
آنارشی جان من نمیدونم منظور شما از فرگشت چی هست ولی چیزی که من برداشت کردم از فرگشت تغییرات ژنتیکی گونه ها در طول زمان هست نه تغییرات رفتاری و اجتماعی . خیلی از زنها نه تنها از شنیدن پیشنهاد مستقیم سکس استقبال میکنن گاهی حتی خودشون هم پیشنهاد میدن. در هر صورت یه زن معمولی و نرمال که در رابطه با یه مرد هست ترجیح میده اون مرد واقعا دوستش داشته باشه و باهاش صادق باشه . اگر زن مرد رو واقعا دوس داشته باشه احتیاج چندانی به دروغگویی و مخ زنی برای سکس نیست. و در کل چرا مردا تو ایران به جای اینکه دنبال کسی که واقعا دوسش دارن باشن و با کسی که واقعا دوسش دارن سعی کنن رابطه برقرار کنن. دنبال یه مورد برای مخ زنی و رفع نیازشون میگردن؟
Reactor نوشته: داریم درباره ی تغییر نگرش 3.5 میلیارد نفر آدم صحبت میکنیم. یعنی اگر برفرض نگرش شما درست باشد چگونه 3.5 میلیارد نفر آدم رو متوجه اشتباه خود کرده و با نگرش خود همسو میکنید؟!
این کار که قطعا نشدنی هست.
در پاسخ به شما و دوستمان Unknown می بایست توضیح دهم که من هم امیدی بر چنین چیزی ندارم؛ ولی آن را به مفهومِ آنچه می بایست
بشوند اما
نیستند بیان کردم.
حال آنکه ممکن است نقدهای ما را جدی نگیرند و تلاشی هم در جهتِ آنچه ما چشم داشت داریم انجام ندهند!