دفترچه

نسخه‌ی کامل: برابر پارسی واژگان بیگانه
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30
homayoun نوشته: ratio
ratio== برخ


پارسیگر
برای نمونه برخه مردان به زنان در ایران 103 به 100 است؟

پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: نه، او چامه سرایانی داشت که درست کار سدا و سیما
و سازمان تبلیغات اسلامی امروز را میکردند و برای
ستایش اوچامه میسرودند

پارسیگر

سپاس از روشنگریت بزرگوار
homayoun نوشته: برای نمونه برخه مردان به زنان در ایران 103 به 100 است؟

پارسیگر

دست ≠ دسته
برگ ≠ برگه
برخ ≠ برخه


پارسیگر
مزدک جان این دو را روشن کنید:
هشتگاه, heštgâh
هشتار, heštâr


پارسیگر
Mehrbod نوشته: مزدک جان این دو را روشن کنید:
هشتگاه, heštgâh
هشتار, heštâr


پارسیگر

گمان کنم یکی موضع است ( نام جایگاه در عربی) = هشتگاه
و یکی دیگر همان وضعیت است، = هشتار situation ( بسان ایستار = حالت)
دوستان من یک بنمایه آکادمیک برای ریشه ی واژه فرگشت می خواهم.خیلی از افراد به این پیشوند "فر" خرده می گیرند و می گویند که واژه ی فرگشت برابر درستی نیست.
بنمایه ای به غیر از آنکه در زیر می آورم:
رادیو زمانه | دانش و فناوری | چرا تکامل برابر درستی برای Evolution نیست؟
گویا نخستین بار این واژه توسط داریوش آشوری پیشنهاد شده است.اگر کسی دسترسی به متن این کتاب دارد ممنون می شوم که کمک کند:
داریوش آشوری. فـرهـنــگ عـلــوم انـســـانـی (انگلیسی - فارسـی)). تهران، ۱۳۷۴.
Nevermore نوشته: دوستان من یک بنمایه آکادمیک برای ریشه ی واژه فرگشت می خواهم.خیلی از افراد به این پیشوند "فر" خرده می گیرند و می گویند که

فر- پیشوند است, گشتن هم یک کارواژه, چسباندن این دو به مهر آکادمیک کسی یا جایی هم نمی‌نیازد = دنبال نخود سیاه نگردید.

پارسیگر
Mehrbod نوشته: فر- پیشوند است, گشتن هم یک کارواژه, چسباندن این دو به مهر آکادمیک کسی یا جایی هم نمی‌نیازد = دنبال نخود سیاه نگردید.

پارسیگر

مهربد جان،منظورم منبع برای معنی ِ "فر" بود.اینکه آیا فر به معنی به تدریج و به مرور هست یا خیر.
Nevermore نوشته: مهربد جان،منظورم منبع برای معنی ِ "فر" بود.اینکه آیا فر به معنی به تدریج و به مرور هست یا خیر.

خب این هم بنمایه نمیخواهد. تا جاییکه من میدانم فر- چهره‌یِ دگرسته‌یِ فرا- است که امروز بیشتر چم فراوانی میدهد و همتراز پُر است.

پُر = چنتادین
فَر = هوتادین

برای نمونه:
فر+سودن = فرسودن: فراوان سودن
پُر+خوردن = پُرخوردن: بسیار خوردن

فَر+گشتن = فرگشتن: فراوان گشتن
پُر+کردن = انباشتن, آکندن

واژه‌هایِ دیگر:
هوده = حق
بیهوده = ناحق
فرهوده —> فرهود = حقیقت

فر+هُنودن —> فرنودن: آنچه فراوان می‌هُناید, استدلال
...

بیشتر:
PN2 - ^far[^â]

پارسیگر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30