دفترچه

نسخه‌ی کامل: برابر پارسی واژگان بیگانه
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30
Aria Farbud نوشته: واژه ی "زمزم" در چاهِ زمزم آیا با زمزمه ی پارسی در پیوند است؟

خود واژه ی زمزمة (= گروه شتران ) عربی است.
در پارسی زم زم داریم که به چم "آهسته" است
و زمزمه هم همان آهسته چیزی را خواندن،
در عربی نام چاه در بیخ زُمـَـزِم بوده که شاید
با گروه شتران و آبشخور آنها در پیوند باشد.

----
پارسیگر
بهترین برابر برای to share چیست؟ پخشیدن و بخشیدن نزدیک است...
جایگزینی برای به اشتراک گذاشتن در Facebook میخواهم.

پارسیگر
homayoun نوشته: بهترین برابر برای to share چیست؟ پخشیدن و بخشیدن نزدیک است...
جایگزینی برای به اشتراک گذاشتن در Facebook میخواهم.

پارسیگر

همینجا که دوستان گزینه رو کنار پست ها اضافه کردن !!

to share = هنبازیدن
Anarchy نوشته: همینجا که دوستان گزینه رو کنار پست ها اضافه کردن !!

to share = هنبازیدن

E00e

یا کوتاه‌ترِ آن هنباختن, همچون باختن.


--
اکنون که فرهشت به اینجا کشید, من پرسشی داشتم از مزدک گرامی, این
همیشه برای من کمی آزارنده بوده که چرا در زبان ما to lose و to play یکی شده‌اند؟

داستان ویژه‌ای دارد یا پیشامد بوده؟

پارسیگر
Mehrbod نوشته: اکنون که فرهشت[٢] به اینجا کشید, من پرسشی داشتم از مزدک گرامی, این
همیشه برای من کمی آزارنده بوده که چرا در زبان ما to lose و to play یکی شده‌اند؟

داستان ویژه‌ای دارد یا پیشامد بوده؟

سوال کلی تر این هست که به چه علت اشتراکات لفظی در زبان ها به وجود اومده ؟ یعنی چرا یک کلمه چندین معنی پیدا کرده ؟ البته این فقط مختص زبان فارسی نیست...
میشود بمهر برابر نزدیک و درست اینها را بیاورید؟
حقه
حیله
مکر
خدعه




و اگر شد, List و Listiger را نیز بگویید.
Mehrbod نوشته: میشود بمهر برابر نزدیک و درست اینها را بیاورید؟
حقه
حیله
مکر
خدعه
حقه همان جعبه/قوطی است و حقه باز ها کسانی بودند با جعبه ها چشم بندی میکردند، مانند اینکه لوبیا زیر کدام جعبه است.
این است که حقه زدن و حقه بازی همان چشم بندی است که اکنون برای نمونه در لاس وگاس هم یارو انجام میدهد.
حقه زدن = چشم بندی کردن/ ولی امروزه بهترین برابر آن = ترفند ( چون این کار با یک فند همراه است) = Kunststueck=trick (crafty)
آرنگ و تردستی هم میشود گفت.
این فرایافت ،بار نایسته ی چندانی ندارد.
---------------------------------------------
حیلة = در تازی همان چاره سازی و زرنگی است ولی باز در فارسی دگرگون شده و بهترین برابر آن زیرکی است
حیله گر = زیرک. این همان است که درآلمانی List / Listig میشود = cunning
این یک زاب نایسته نیست چون در گاه نیاز و سختی ناچار، چاره و زرنگی بکار بسته میشود.
----------------------------------------------
مکر =گول ، گول زدن- ( با درویی و بد سگالی) یک واژه خوب دیگر پارسی برای این هست: ریو [ riiv ] = betruegen
= insidiousness . این یک زاب نایسته است، چرا که از دوستی و نیک گمانی کسی کژ بهره میبرد.
در اینجا نمیشود بجای مکر چندان " فریب" را گفت چون فریب چندان بد نیست، مانند زنان فریبا ( verfuehren/seduce )
چرا که فریب همواره برای کار بد کردن نیست
واژه ی عربی که فریب میتوان جانشین آن باشد، برای نمونه "اغواء/اغفال/عشوه" میباشد.
-----------------------------------------
خدعه =نیرنگ Taeuschung/deception
این فرایافت، اندکی بار نایسته دارد چون در جنگ ها و ایستار های هماوردی بکار بسته میشود.



----------
شور بختانه از انجاییکه عربی در زبان ما بیشتر ندانسته بکار میرود.
اکنون همه ی این فرایافت ها در نزد مردم یکسان بکار میروند و زبان
را از باریکی و نازکی و پرمایگی انداخته اند!


برابر پارسی "کلاس" چه می شود؟
Aria Farbud نوشته: برابر پارسی "کلاس" چه می شود؟

PN2 - class
کلاسِ درسی چه می شود؟

با سپاس
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30