دفترچه

نسخه‌ی کامل: برابر پارسی واژگان بیگانه
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30
مزدك بامداد نوشته: * کنشگر = اکتیو/فعال
( پسوند گر در پارسی همتراز "باب فعال" در تازی است( بسیار کننده کاری) ،
مانند حدّاد = آهنگر) و پسوند پارسی "نده"، همتراز باب فاعل در عربی است:
مانند شکیبنده = صابر
در این یکی ناچار از کمی ستیهندگی ام مزدک جان! (:

از دید تازیک به پارسیک به نگرم درست میگویید, ولی نگرش ما باید رو به انگلیسی و آلمانی باشد.

در انگلیسی و پارسیک پسوند er- بیشترین نزدیکری را با -گر دارد, -نده به نگر من به present participle (ing) بیشترین
نزدیکی را دارد اگر لغزش نکنم در انگلیسی کهن هم پسوند ing همان ende بوده است, همچون آلمانی.

امروز ولی انگار اینجور شده:
دویدن = to run
دونده = runner (نگرش شما)
دوان = running
...

در مکنزی هم برای active آمده «کاریگ» و و برای کنشگر, doer, performer:

[عکس: 95.jpg]


[عکس: 96.jpg]


درباره‌یِ این ing و er و... بمهر روشنگری کنید!
پارسیگر
همچنین یک روشنگری درباره‌یِ این سه واژه هم بکنید, سرانجام کدام کدام است!؟
شهباز
آلوه
دالمن


پ.ن.
آراستن

پارسیگر
Mehrbod نوشته: همچنین یک روشنگری درباره‌یِ این سه واژه هم بکنید, سرانجام کدام کدام است!؟
شهباز
آلوه
دالمن


پ.ن.
آراستن
شهباز | لغت نامه دهخدا
[ATTACH=CONFIG]2475[/ATTACH]

hawk-eagle
شهباز خودش یک مرغ شکاری بزرگ هست که به یک گونه از عقاب ها میخورد
که چیزی میان عقاب و باز هستند. الوه، هم عقاب است ولی بیشتر باید عقاب
کوهی باشد، همچنان که الموت که برابر "آشیانه ی عقاب" است، در
کوهسارهای بسیار بلند است. دال و دالمن که هنوز در کردی و لری هست،
باید از تیره های عقاب های مرزوبوم زاگرس و جنگلهای کهن کردستان و
لرستان باشد ( که اکنون بیشتر بریده شده اند) پس در اینجا ما باید کمی
جانورشناسی بکار برده و هرکدام از اینهارا به یک رشته از گونه های عقاب
(دشتی، کوهی، بزرگ، کوچک،....) پیوند بزنیم.

سپاس از آراستن
فرهنگستان زبان وردیدن، از ریشه باستانی ورت (ورتیدن)، را بجای واریانس برگزیده است و از این : وردش(variation)، وردا(variant)، هم‌وردا(covariant)، ناوردا(invariant)، پادوردا(contravariance) را برساخته است.

E40d

پس اینها هم دارند پی میبرند که زبان پارسی تواناتر از عربی در بازگردان واژه های فرنگی و دانشیک و .. است!
مزدك بامداد نوشته: فرهنگستان زبان وردیدن، از ریشه باستانی ورت (ورتیدن)، را بجای واریانس برگزیده است و از این : وردش(variation)، وردا(variant)، هم‌وردا(covariant)، ناوردا(invariant)، پادوردا(contravariance) را برساخته است.

E40d



اینها را در دیتابیس pn2 هم داریم مزدک جان, ولی با همان ت:
ورتیدن
ورتا
ورتایی
ورتان = varying
ورتش
...



مزدك بامداد نوشته: پس اینها هم دارند پی میبرند که زبان پارسی تواناتر از عربی در بازگردان واژه های فرنگی و دانشیک و .. است!

21

به عربی:
variance = تباین
variation = لحن مكرر؟
variant = متنوع؟
varying = متفاوتة!؟

پارسیگر
Mehrbod نوشته: اینها را در دیتابیس pn2 هم داریم مزدک جان, ولی با همان ت:
ورتیدن
ورتا
ورتایی
ورتان = varying
ورتش
...





21

به عربی:
variance = تباین
variation = لحن مكرر؟
variant = متنوع؟
varying = متفاوتة!؟

پارسیگر
ما خودمان پس یک پا فرهنگستانیم، با این دگرسانی که آنها مفتخورند و اسلام زده و کم سواد و ما کوشا و ایراندوست و دیگه چی بگم :e057:


[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]
مزدك بامداد نوشته: پس اینها هم دارند پی میبرند که زبان پارسی تواناتر از عربی در بازگردان واژه های فرنگی و دانشیک و .. است!

مزدک گرامی بسیار پیش آمده که برابر واژه های بیگانه را با ترکیب واژه های پارسی درست کرده ایم :

چرخ بال
یارانه
کش لقمه (مطمئن نیستم این یکی حقیقی باشد)
رایانه
پیامک
نمایشگر
بلندگو
و ....

ولی در زبان عربی همینها چه نوشته میشود (به همان ترتیب بالا) :

هلیكوبتر/طائرة عامودیة
إعانة مالیة
بیتزا
كومبیوتر / العقل الالكترونی
SMS
جهاز لمراقبة الصورة التلفزیونیة (این یکی آخرشه E415)
مكبر الصوت

به وضوح پیداست که زبان پارسی توانایی بیشتری برای تولید واژه های جدید و یا بازگردان آنها از زبانهای دیگر را دارد .
sonixax نوشته: ...
ولی در زبان عربی همینها چه نوشته میشود (به همان ترتیب بالا) :

هلیكوبتر/طائرة عامودیة
إعانة مالیة
بیتزا
كومبیوتر / العقل الالكترونی
SMS
جهاز لمراقبة الصورة التلفزیونیة (این یکی آخرشه E415)
مكبر الصوت

به وضوح پیداست که زبان پارسی توانایی بیشتری برای تولید واژه های جدید و یا بازگردان آنها از زبانهای دیگر را دارد .

چندتاییشان نادرسته:

رایانه = الحاسوب
نمایشگر = شاشة
بلندگو = مكبر الصوت یا مجهار
...


واژه‌یِ یارانه هم واژه‌یِ بی سر و تهیه, باید یک واژه‌یِ درخور برای subsidies یافت.

عربیک هم بیشتر زمانها کوتاه‌تر از پارسیک درمیاید, ولی این را به بهای آشفتگی و بی سر و تهی خود میابد. یعنی گرچه ما کمی
واژه‌یِ درازتری خواهیم داشت, ولی بجایش واژه‌ای داریم سراسر گویا, مانند «نمایانگر» که جای گنگی و کژروی کمی دارد, هنگامیکه
واژگان تازیک به کار رونده کنونی در زبانمان همینجور بی سر و ته هستند, مانند میانه‌روی (بسیار گویا) در برابر اعتدال!


پارسیگر
Mehrbod نوشته: بلندگو

بلندگو را که همین ترجمه شما را نوشتم !
کامپیوتر را هم میتوانید در اینجا ببینید ترجمه اش را :

English to Arabic Translation

أ. كومبیوتر, العقل الالكترونی
sonixax نوشته: بلندگو را که همین ترجمه شما را نوشتم !
کامپیوتر را هم میتوانید در اینجا ببینید ترجمه اش را :

English to Arabic Translation

أ. كومبیوتر, العقل الالكترونی

ترزبان آنهم خودکار گمراه کننده است! (:

ویکی یک راهِ خوب برای شناخت همچو واژگانیه:

حاسوب - WiKi

پس حاسوب (دو بخش) هماکنون از رایانه (سه بخش) کوتاه‌تره, ولی بجایش ما میتوانیم رایانیدن, رایانش, رایانشیدن, ... را بسادگی داشته باشیم, در عربیک ولی به دردسر میخورند.

پارسیگر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30