دفترچه

نسخه‌ی کامل: برابر پارسی واژگان بیگانه
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30
homayoun نوشته: آیا نیوز یا اخبار را میتوانیم نوگان تربگوییم؟
نو+گان مانند neuigkeiten

پارسیگر

PN2 - news
نوبود هم شنیده ام درست است!
Spehr نوشته: مثلاً اگر آن تَن در تنگنا گیر کرده ، باید بپذیرد که همین است که هست! همان پذیرش هال اورا بهتر می کند.

سپهر گرامی, در پارسیگ ما واژه‌ای بنام "هال" داریم که میشود "سکون, قرار": هال | لغت نامه دهخدا


برخی برداشته‌اند واژه‌یِ "حال" را با ه دوچشم نوشته‌اند که پارسیکیده
باشند, هنگامیکه برابرهای این واژه در بافتارهای گوناگون اینها میشود:

حال به چمِ حال و روز (mood):
جاوَر

حال در آرِشِ زمانیک (temporal):
اکنون, کنون, نون

"حال" در خانه هم بکار میرود (همان hall) (مانند اتاق پذیرایی) یا هتّا گاه بجای
"راهرو" یا "دهلیز"! این دسته را بهتر است یکسنج, همسنگِ "آشپزخانه" داشته باشیم:
پذیرخانه = living room = اتاق پذیرایی (سالون)
نشیمن = lounge
خوابخانه = bedroom = اتاق خواب
مهمانخانه = guestroom
...




پارسیگر
مزدک گرامی با پذیرش فراکوشیدن برای anstreben, آیا erstreben همان برکوشیدن خواهد شد؟

بمهر اگر شد دگرسانی میان اینها را بگویید:
streben
bestreben
anstreben
aufstreben
erstreben
خوراک = غذا= food/Essen
خوراندن = to feed /fuettern
خوراکیدن = تغذیه کردن = nourish /naehren
خوراکنده = مغذّی = nourishing /nahrhaft
برابر پارسی Paradigm؟
Mehrbod نوشته: مزدک گرامی با پذیرش فراکوشیدن برای anstreben, آیا erstreben همان برکوشیدن خواهد شد؟

بمهر اگر شد دگرسانی میان اینها را بگویید:

streben
bestreben
anstreben
aufstreben
erstreben
streben (nach) = کوشیدن strive (after، for)
Es ist ein strebsames Kind = او کودک کوشایی است
[sich] bestreben = [خود ] کوشیدن effort، endeavour ( مانند streben هست ولی بازتابی است )
Er ist bestrebt gut zu sein = او کوشمند است که خوب باشد.
دگرسانی کارواژه های بازتابی با نابازتابی مانند شستن چیزی و شستن خود که در فرنگی دو کارواژه هستند :
waschen/ sich waschen
(فرانسه) laver/se laver


anstreben = فراکوشیدن ( برای رسیدن به چیزی که نیاز به کوشش دارد) to strive for something، to seek for something
Er strebet sein Abitur an = او دیپلمش را فرامیکوشد = او میکوش که دیپلم بگیرد
aufstreben = برکوشیدن = کوشیدن در رسیدن به جایگاه والا -> او پشت بالایی را فرامیکوشد
aufstrebend = emerging/ upwardly mobile
dieses Entwicklungsland strebt mit Macht auf= این کشور گسترش یابنده بسوی نیرومندی برمیکوشد.
erstreben مانند همان streben هست ولی کارگیر ساده میگیرد = to aim at sth. ، aspiring to achieve sth.
Ansehen erstreben؟ در پی نام و نشان بودن

Dariush نوشته: برابر پارسی Paradigm؟
الگوواره

مزدك بامداد نوشته: الگوواره
چرا الگو نه؟ چرا الگوواره؟ و الگو با این واژه زیاد به نگرم همساز نیست. پارادایم فکر میکنم ترکیبی‌ست از دیدگاه، ایده و الگو!
Dariush نوشته: چرا الگو نه؟ چرا الگوواره؟ و الگو با این واژه زیاد به نگرم همساز نیست. پارادایم فکر میکنم ترکیبی‌ست از دیدگاه، ایده و الگو!

اینهم درست است و دیدگاه الگومانند چیره ی هر زمان را میرساند ولی من اینرا اینجور جا انداختم و اکنون در ویکی پدیا هم همین هست.
الگوواره - WiKi

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30