12-25-2013, 03:06 AM
12-25-2013, 03:12 AM
Aria Farbud نوشته: پارسی providential چه می شود؟
providence = pišguyih
providential = pišguyig / pišguyik / pišguyin | pišguyâne
12-25-2013, 03:50 PM
Mehrbod نوشته: فراسو = beyond/jenseits؟اگر فراسوی، همان jenseits باشد( = on the other side of .. )
فروسو = ؟
برسو = ؟
ناچار فروسوی همان diesseits
(= from this world or from this side ) است که همزمان، چم پستی این جهانی را در بر دارد (فرو). همچنان
که دنیا از واژه ی دون (پایین) تازی میاید.
و برسوی همان فراسوی ولی بیشتر در راستای آسمان و والایی است . فراسوی چم دست نیافتنی بودن و بیرون بودن را دارد. مانند:
"این کار، فراسوی توانایی های هومنی است" ==> هومن نمیتواند اینکار را انجام دهد.
ولی برسوی میتواند چم دست یافتنی بودن، با کمی کار و کوشش را دربر داشته باشد.= upside/topside/top surface یا همان Oberseite
که رویه بالایی هر چیزی را هم میتواند برساند. ( برای نمونه در انگلیسی به وارونه یا کله پا میگویند upside down )
نمونه= او سرانجام توانست به برسوی وامی که گرفته بود برسد= schuldenfreiheit erlangen
•
12-25-2013, 07:05 PM
دوستان به مهر برابر این واژگان رو بگن :
مشمئز کننده ، تحمیق
مشمئز کننده ، تحمیق
12-26-2013, 06:12 PM
Anarchy نوشته: دوستان به مهر برابر این واژگان رو بگن :
مشمئز کننده ، تحمیق
مشمئزکننده = چندشآور, بیزارنده
تحمیق" در واژه میشود "احمق خواندن", ولی امروزه برای "کودن ساختن" به کار میرود:
کودنسازی = تحمیق
برخی میکوشند با کودنسازی توده, راه خودشان را پیش ببرند.
برخی میکوشند با کودنسازی توده, راه خودشان را پیش ببرند.
اگر سَرهتر و کوتاهتر خواستیم:
کودنیدن = to dull, to fool
کودنش = تحمیق = dulling, fooling
برخی با کودنش توده, در پی دستیابی به آماج خود میباشند.
کودنش = تحمیق = dulling, fooling
برخی با کودنش توده, در پی دستیابی به آماج خود میباشند.
12-26-2013, 06:56 PM
مهربد و مزدک جان
واژه ی تازی یعنی خیلی پرکاربرد است و فراوان کارگرفته شده است.
برابر پارسی هم یا همان فرمول ندارد.
برای نمونه نمیتوانیم بگویم. .... یعنی ....
باید بگوییم .... چم .... میدهد.
در کردی از واتا کارمیگیرند.
ما هم شاید بتوانیم از این کاربگیریم؟ آره؟
اگرنه باید یک کارواژه برای آن جایگزینیم.
برای نمونه از گفتن
قورباغه یعنی چی؟ >>>قورباغه چی میگه؟
هرچند کارواژه گفتن مناسب نیست.
پرسش دیگر
برابر پارسی دقیقا یا exactly چه میشود؟
چون این برابرها به کارم نیامد. دقیقا: با ژرف نگری - با ریز بینی - موشکافانه - به درستی
''دقیقا چه میخواهی؟ '' اینجا دقیقا چه میشود؟
سپاس
پارسیگر
واژه ی تازی یعنی خیلی پرکاربرد است و فراوان کارگرفته شده است.
برابر پارسی هم یا همان فرمول ندارد.
برای نمونه نمیتوانیم بگویم. .... یعنی ....
باید بگوییم .... چم .... میدهد.
در کردی از واتا کارمیگیرند.
ما هم شاید بتوانیم از این کاربگیریم؟ آره؟
اگرنه باید یک کارواژه برای آن جایگزینیم.
برای نمونه از گفتن
قورباغه یعنی چی؟ >>>قورباغه چی میگه؟
هرچند کارواژه گفتن مناسب نیست.
پرسش دیگر
برابر پارسی دقیقا یا exactly چه میشود؟
چون این برابرها به کارم نیامد. دقیقا: با ژرف نگری - با ریز بینی - موشکافانه - به درستی
''دقیقا چه میخواهی؟ '' اینجا دقیقا چه میشود؟
سپاس
پارسیگر
12-27-2013, 03:37 AM
homayoun نوشته: مهربد و مزدک جان
واژه ی تازی یعنی خیلی پرکاربرد است و فراوان کارگرفته شده است.
برابر پارسی هم یا همان فرمول ندارد.
برای نمونه نمیتوانیم بگویم. .... یعنی ....
باید بگوییم .... چم .... میدهد.
درسته در اینجا نیاز به کارواژه است و از آنجاییکه کارواژهیِ «چَمیدن - چمیدن | لغت نامه دهخدا » پیشتر گرفته شده, چند راه پیش روی ما ست.
١. ساخت کارواژه با چِم (بجای چَم که جا افتاده): cem+idan
٢. کاربرد همان چَمیدن و افزودن آرِشِ نو
٣. برساختن کارواژهیِ نو با پسوند -یختن: cam+ixtan —> چمیختن (چمیزیدن)
٤. ...
٢. کاربرد همان چَمیدن و افزودن آرِشِ نو
٣. برساختن کارواژهیِ نو با پسوند -یختن: cam+ixtan —> چمیختن (چمیزیدن)
٤. ...
homayoun نوشته: پرسش دیگر
برابر پارسی دقیقا یا exactly چه میشود؟
bârik = minute, exact
bebârikih / bârikâne = exactly
برای واژهیِ باریکتر ازین هم باید هنوز گشت.
پارسیگر
12-27-2013, 08:41 PM
homayoun نوشته: پرسش دیگر
برابر پارسی دقیقا یا exactly چه میشود؟
چون این برابرها به کارم نیامد. دقیقا: با ژرف نگری - با ریز بینی - موشکافانه - به درستی
''دقیقا چه میخواهی؟ '' اینجا دقیقا چه میشود؟
"دقیق" از ریشه عربی د ق ق با نشانهی تنوین نصب عربی آمده است و در پارسی
با همان ریشهی باریک می توانید واژه سازی کنید.
ببینید برای تنوین عربی میتوانید از فزونواژه های (حرف اضافه های) از، در، به و ..
سود بجویید.
دقیقاً = به باریکی
واقعاً = در فربود
لطفاً = به مهر
...
"یعنی" هم فعل عربی است و در پارسی فرمول ویژه ای برای آن نداریم:
این یعنی چی؟ = این چه چمی دارد؟
12-28-2013, 02:54 PM
Alice نوشته: دقیق" از ریشه عربی د ق ق با نشانهی تنوین نصب عربی آمده است و در پارسیدرود
با همان ریشهی باریک می توانید واژه سازی کنید.
زبان عربی بر وارون آنکه میگویند بسیار پر از راز و ژرف است ، ولی خیلی هم اینجوری نیست.
مثلاً همین دقیق در عربی در اصل یعنی "آرد" که با آن کیک و نان میپزند!
12-28-2013, 06:04 PM
Spehr نوشته: زبان عربی بر وارون آنکه میگویند بسیار پر از راز و ژرف است ، ولی خیلی هم اینجوری نیست.
درود
هر زبانی ویژگیهای نایی و فروزههای خود را دارد و ما در جایگاه سنجش نمیتوانیم
بگوییم عربی ژرف تر است و یا پارسیک. هر زبانی برای گویشوران خویش شیرین و
گواراست.
پارسیگر