دفترچه

نسخه‌ی کامل: همبود کاررَها - The work-free society
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43
Reactor نوشته: منفعت آن کارخانه دار منع اخلاقی دارد.

اما همه ی منفعت طلبان که با آلوده کردن محیط زیست یا فرضا حتی له کردن افراد به منفعت نمیرسند!

سخن چه بود؟ هر دو سود شخصی هستند, ولی یکی خوب نیست, یکی بدتر است.

پس پیشپی ما میشود:
اگر چیزی سود شخصی دربر داشت خود‌به‌خود چیزی خوب نیز نخواهد بود.

سرمایه‌داری و بهره‌کشی هم همینگونه است. یعنی گونه‌هایِ گوناگون و چهره‌هایِ جورواجوری از بهره‌کشی داریم که برخی بهتر از دیگری‌ها هستند, بدی‌هایِ برخی (مانند آلایش
زیستبوم) را آسانتر میشود بازشناخت, برخی را بسختی میتوان دید (کسیکه از کرایه‌دهی خانه زندگی میکند), ولی اگر باریک شوید میتوانید کم کم چراییِ بدیِ همه‌یِ اینها را دریابید.

اخلاقیات هم مگر چیزی بجز این است که چه برای همه‌یِ ما خوب است و چه نه؟ دریافت اینکه آلایش زیستبوم برای ما بد میباشد آسان است (بدبختانه برای همه‌یِ همه‌یِ
ما آسان نیست, اگر بود اینچنین زیستبوم زمین را نمی‌آلاییدند), ولی برخی دیگر را تنها زمانیکه نیک در سازوکار همبود نگریستید است که میتوانید ببینید.

فراموش هم نکنید همه‌یِ ما در هر زمانه‌ای که زاده میشویم پذیرایِ هنجار‌هایِ پیرامون زندگی امان هستیم; برده‌داران آمریکا هم
برده‌داری خودشان را چیزی هنجار و پیش پا افتاده میدانستند و در رویارویی با براندازان برده‌داری همین فرنود‌هایِ سرمایه‌دارهای امروزین را میآورند.

پارسیگر
sonixax نوشته: سرشت آدمی همان فرگشت آدمیست و فرگشت آدمی در تضاد 100% است با خوردن و خوابین و ریدن بی حد و حساب .
حتا اگر شما سگ داشته باشید باید ببرید روزی 2 کیلومتر بدوانیدش وگرنه میمیرد !!!

درسته, ولی این کنش از روی زور که نیست. یک آدم امروزین هم
میتواند شب برود پارک بدود و نیاز تن اش به جنب و جوش را برآورده کند.

یا اگر کسی نیاز به کار اندیشیک دارد, خوب میتواند بکند. پیوند اینها به اینکه مردم را از
کوش و تکاپو در راستای برآوردن نیازهای روزانه همچون خوراک, پوشاک, نوشاک, ... آسوده کنیم چیست؟





sonixax نوشته: من مسئول گفته ی خودم هستم ولی مسئول برداشت اشتباه شما نیستم .

شما انسان رو ابزار میبینید مشکل من نیست .

ما برداشتی فربودگرایانه اینجا داریم. یک آدم بروشنی میتواند در جایگاه ابزار به
کار برود, چنانکه در سامانه‌هایِ سرمایه‌داری هم سرمایه‌یِ آدم را رده‌بندی کرده‌اند:
کارگران یخه‌آبی: کسانیکه کارهای دستی میکنند, همچون کارهای ساختمانی, سازندگی, راهسازی, ...
کارگران یخه‌سپید: کسانیکه کارهای دفتری, مدیریتی میکنند, همچون کارمندها, مدیرهای اجرایی, بیشتر دانشمندان و پژوهشگران و ...
کارگران یخه‌قهوه‌ای: کسانیکه کارهای دفتری و دستکی و همزمان دستی میکنند, برنامه‌ریزهای رایانه‌ای, کارمندان مخابراتی, ...
کارگران یخه‌طلایی: کسانیکه کارهای ترازبالا و پردرخواست را میکنند. برخی دانشمندان و ...
...

پس تنها من اینجا نیستم که مردم و آدمی را سرمایه میبینم!





sonixax نوشته: البته بهره کشی صد شرف دارد به دزدی و مال مردم خوری !!! (کاری که کمونیستها و سوسیالیستها در پی به سرانجام رساندنش هستند)

گفتیم که, از دیدگاه یک برده‌دار نیز کسیکه میخواهد برده‌های وی را آزاد کند یک دزد است,
از دیدگاه یک سرمایه‌دار هم کسیکه میخواهد مردم را از یوغ بهره‌دهی وی آزاد کند‌ یک مال مردم‌خور و دزد! (:





sonixax نوشته: ما هم گفتیم انسان ابزار نیست !

این نگرش که آدم ابزار (objectification) نیست, ولی سپس از وی همچون یک ابزار کارا
و تا جاییکه میشود کار و بهره بکشیم در فربود بیشتر از همه بدست سرمایه‌داران انجام میپذیرد!

نگرش من در اینجا از بیخ این بوده که در «همبود کاررها», کسی نیازی نیست از بیخ کار
کند, پس خود‌به‌خود هیچگونه بهره‌برداری و بهره‌کشیِ هومنیکی هم در کار نخواهد بود.




sonixax نوشته: این طرز فکرِ خطرناک شما آخرش میشود شوروی و بدبختی هایی که بر سر مردمش نازل شد .
چون هر چیزی را میشود ابزار تولید نامید

هر چیزی را بروشنی نمیشود ابزار فرآورش نامید. کسیکه خوانندگی میکند که چیزی نمی‌فرآورد!
فرآورش از پایه درباره‌یِ کالاهای بساویدنی است.
یک دامداری یک فرآورنده است, زیرا فرآورده‌یِ پایانی دارد.




sonixax نوشته: و افراد را از حق مالکیتش محروم گردانید یا بهتره بگم ازشون دزدید و یک جامعه ی مزخرف مثل شوروی ایجاد کرد .

یکبار دیگر:
پول ≠ سرمایه

سرمایه پولی است که در راستای بهره‌کشیِ دیگران
هزینه شده باشد. کسیکه خود کار نمیکند, ولی با کرایه دادن
ابزار به دیگران زندگی اش را میگذراند بروشنی دارد بهره‌میکشد.




sonixax نوشته: یزدان را شکر که شما قدرت سیاسی ندارید وگرنه احتمالن یک استالین دیگر از شما بوجود می آمد که حیف مهربد وارسته است که سر انجامش آن شود . این مهربد وارسته بسیار خوب و مفید و شریف است .

ستیز با بهره‌کشی که چیز بدی نیست میلاد جان! اگر در همبود‌هایِ کنونی ناچار از بهره‌کشی
بودیم هم بهتر است خودآگاهانه و بی لاپوشانی بدانیم که داریم بناچار بهره‌میکشیم, تا اینکه بیاییم آن را
هوواژگیده و بجای بهره‌کشی نمیدانم به کارمان نامِ «سرمایه‌گذاری هوشمندانه» یا یک چیز دهن پُر کن مانند "Investment in a Free Enterprise Economy" بدهیم ((:




sonixax نوشته: بله بله ! انسان اصلن برای به دست آوردن خوراک تلاش نمیکرده ! همین طوری توی باغ عدن بهشون میرسیده !!!

نه بدرستی توان‌رانه (یا رانه‌یِ توان) در راستای برآوردن همین نیازهای نخستینی بوده است; از
آنجاییکه ولی خب مانند هر رانه‌یِ دیگری میتوان آنرا براه دیگری هم برآورده ساخت, پس
چرا بجای این همه کوشش برای گرسنه نماندن, همین توانمایه را روی رسیدن به نامیرایی هزینه نکنیم؟
یا چرا بجای دوییدن در پی نان, مغز امان را روی راهکاریابی چنگار نبریم؟
یا چرا بجای سگدو زدن برای پرداخت کرایه خانه, به بهکرد و نوکرد کیهان‌نورد‌های نپردازیم؟


پارسیگر
sonixax نوشته:
Mehrbod نوشته: اینها, بویژه steve jobs که یکی از کثیفترین و پست‌ترین آدمهای روی زمین بود هم تنها برای سود شخصی اینها را درست کرده‌اند. باز یکی
مانند bill gates کمی وژدان داشته و یک یاری‌ای هم به خیریه‌ها رسانیده, ولی steve jobs همان روز یکم که برگشت به Apple گفت خیریه‌یِ هزینه‌یِ افزوده است, از بودجه بردارید! (((:

هر چند من رویکرد steve jobs را بس بیشتر میپسندم, زیرا در بلند-زمان[1] به لایه‌هایِ زیرین‌ و بهره‌دهِ
جامعه زودتر و آسانتر می‌دریاباند که چه جایگاه و ارزشی دارند و بیخود مانند gates آنها را نیمه‌-زنده نگه نمیدارد.

بیخود میگویند ! چون ادیسون برق را درست نکرد ! یکی دیگه درست کرد !!!
چیزهایی را هم که ادیسون درست کرد یکی دیگه درست نکرد .


من این ابراز تنفر تا به این حد عُریان را با کمال پوزش مینویسم به پای حسادت .


من نه به steve jobs حس بیزاری دارم نه رشک, از دیدگاه من آدم بسیار بدبختی بوده و زندگی بسیار بیخودی را هم سپرانیده, بگرایند بی اینکه هرگز خودش آنرا دریابد.

نمونه‌وار همین آدم میتوانست با پولی که بدست آورده بود روی درمانیابی چنگار سرمایه‌گذاری کند
و شاید اگر کرده بود, در زندگی شانسی برای بهبودی هم داشت, نه اینکه اینچنین سوزناک در سن ٥٦ سالگی! از چنگار بمیرد.

در یکی از هماندیشی‌هایِ این گروه‌هایِ دیرزیوی هم سخن از برآورد هزینه‌ها شده بود و اینکه چرا براستی کسی پیدا نمیشود چند بیلیون دلار روی رسیدن به نامیرایی هزینه کند؟ که
یکی از سخنگوها که نامش را درست به یاد نمیاورم (روی youtube یا جایی بود) میپردازد به اینکه چرا هتا پولدارترین آدم‌ها هم خودشان را بنادرستی و بلغزش "جاودانه" میانگارند و نمیخواهند
به مرگ و واقعیت آن بیاندیشند و از یادمانی نام میبرد که در شامی با همین steve jobs گفتگوی نامیرایی را پیش میکشد, ولی بسادگی jobs نسبت به آن ابراز بی گرایشی میکند و از آن رد میشوند.

خب چنین کسیکه نه میدانسته با پول خود چه کند, نه توانسته تندرستی خود را نگه دارد, نه دستآوردی بجز چسبانیدن چندتا ریزتراشه و
ساخت یک iPhone داشته (که تک تکِ دشواری‌هایِ فندین آنرا هم بیگمان کارگران ابرهوشمندِ وی گشوده‌اند تا خود وی), تازه آنهم با سیستم فروش
کُدبسته و کثیفی که جای بازگویی آن اینجا نیست, کسیکه با بهره‌کشی‌هایِ گسترده خود از رنجبران در جای جای جهان, همچون چین چنین فاجعه‌هایِ
هومنستیزانه‌ای در کارنامه اش بجای نهاد, همچون کسی تنها در جهانی سرشار از کودنان و خردباختگان است که چون الگویی درخشان از زندگی والا شناخته میشود!

پارسیگر
Mehrbod نوشته: درسته, ولی این کنش از روی زور که نیست. یک آدم امروزین هم
میتواند شب برود پارک بدود و نیاز تن اش به جنب و جوش[1] را برآورده[2] کند.

یا اگر کسی نیاز به کار اندیشیک[3] دارد, خوب میتواند بکند. پیوند اینها به اینکه مردم را از
کوش و تکاپو در راستای برآوردن نیازهای روزانه همچون خوراک, پوشاک, نوشاک, ... آسوده کنیم چیست؟

بدی ندارد ! شاید برای دیگران . برای من دارد . کسی را هم مجبور نمیکنم مثل من فکر کند .
ولی همین بدن آدمی را هم یک جا بیندازید و ازش کار نکشید صد تا مرض میگیرد .
از مغز کار نکشید آلزایمر میگیرید . از بدن کار نکشید میشوید صد کیلو و صد جور مرض دیگر میگیرید .
ورزش کردن هم یک چیز همگانی و همه گیری نیست که بگیم خوب بروند ورزش کنند .


Mehrbod نوشته: ما برداشتی فربودگرایانه اینجا داریم. یک آدم بروشنی میتواند در جایگاه ابزار به
کار برود, چنانکه در سامانه‌هایِ[4] سرمایه‌داری هم سرمایه‌یِ آدم را رده‌بندی کرده‌اند:

کارگران یخه‌آبی: کسانیکه کارهای دستی میکنند, همچون کارهای ساختمانی, سازندگی, راهسازی, ...
کارگران یخه‌سپید: کسانیکه کارهای دفتری, مدیریتی میکنند, همچون کارمندها, مدیرهای اجرایی, بیشتر دانشمندان و پژوهشگران و ...
کارگران یخه‌قهوه‌ای: کسانیکه کارهای دفتری و دستکی و همزمان دستی میکنند, برنامه‌ریزهای رایانه‌ای, کارمندان مخابراتی, ...
کارگران یخه‌طلایی: کسانیکه کارهای ترازبالا و پردرخواست را میکنند. برخی دانشمندان و ...
...

پس تنها من اینجا نیستم که مردم و آدمی را سرمایه میبینم!

ولی سرمایه دار در پی تسلط همه جانبه بر زندگی مردم نیست ! تنها در پی حفظ سرمایه اش است .
به عکس سیستمی که به هر چیز از دیگ و قابلمه بگیر تا خود انسان !!! به چشم ابزار تولید نگاه میکند آخرش میشود کره شمالی !


Mehrbod نوشته: گفتیم که, از دیدگاه یک برده‌دار نیز کسیکه میخواهد برده‌های وی را آزاد کند یک دزد است,
از دیدگاه یک سرمایه‌دار هم کسیکه میخواهد مردم را از یوغ[5] بهره‌دهی وی آزاد کند‌ یک مال مردم‌خور و دزد! (:

از دیدگاه انسانی هم کسی که به انسان به عنوان ابزار نگاه میکند میشود همان برده دار !!!!!
دیدگاهی که خود انسان را هم ابزار میداند در پی آزاد کردن کسی نیست در پی به بردگی گرفتن آنهاست . (کره شمالی ، شوروی ، آلمان شرقی و ...)


Mehrbod نوشته: این نگرش که آدم ابزار (objectification) نیست, ولی سپس از وی همچون یک ابزار کارا
و تا جاییکه میشود کار و بهره بکشیم در فربود[6] بیشتر از همه بدست سرمایه‌داران انجام میپذیرد!

نگرش من در اینجا از بیخ این بوده که در «همبود[7] کاررها», کسی نیازی نیست از بیخ کار
کند, پس خود‌به‌خود هیچگونه بهره‌برداری و بهره‌کشیِ هومنیکی[8] هم در کار نخواهد بود.

همینکه به افراد به چشم ابزار نگاه میشود در این سیستم خود به اندازه کافی خطرناک هست .
زمین تو ابزار بهره کشیست ! نباید مالکیت شخصی داشته باشد .
بیل تو ابزار تولید است پس باید عمومی باشد !
مغز تو ابزار تولید است پس احتمالن همان را هم میگیرید چون باید عمومی باشد .
-> کره شمالی ، شوروی ، آلمان شرقی که وقتی کسی میخواست آن جامعه را ترک کند چون خودش مالک خودش نبود/نیست اجازه نداشت و اگر در پی فرار بود/باشد کشته میشد/میشود .


Mehrbod نوشته: هر چیزی را بروشنی نمیشود ابزار فرآورش[9] نامید. کسیکه خوانندگی میکند که چیزی نمی‌فرآورد[10]!
فرآورش از پایه درباره‌یِ کالاهای بساویدنی[11] است.
یک دامداری یک فرآورنده است, زیرا فرآورده‌یِ[12] پایانی دارد.

شما به روشنی خود انسان رو ابزار خواندید ! و بعد هم سرمایه داری را متهم کردید که به انسانها به چشم ابزار نگاه میکند ! هیچ سرمایه داری جرات بیان چنین چیزی را ندارد چه برسد به اینکه بخواهد اجراییش هم بکند !!!


Mehrbod نوشته: یکبار دیگر:

پول ≠ سرمایه

سرمایه پولی است که در راستای بهره‌کشیِ دیگران
هزینه شده باشد. کسیکه خود کار نمیکند, ولی با کرایه دادن
ابزار به دیگران زندگی اش را میگذراند بروشنی دارد بهره‌میکشد.

تعریف شما از سرمایه به کل غلط است !
سرمایه میزان پولی است که در جهت پیشبرد یک تجارت از اون استفاده میشه . ولی شما همواره سرمایه رو پولی برای بهره کشی میبینید ! افرادی که خودشان با سرمایه خودشان کار میکنند (کارگر هم ندارند) که تعدادشان خیلی خیلی هم زیاد است را به کل نمیبینید ! چرا ؟! چون خودتان را صاحب مال دیگران میدانید و با شعارهایی چون آزادتان میکنیم از زیر ستم سرمایه داران خام میکنید !!!! آخرش هم میرسیم به کره شمالی ، شوروی ، آلمان شرقی :دی


Mehrbod نوشته: ستیز با بهره‌کشی که چیز بدی نیست میلاد جان! اگر در همبود‌هایِ[7] کنونی ناچار از بهره‌کشی
بودیم هم بهتر است خودآگاهانه و بی لاپوشانی بدانیم که داریم بناچار بهره‌میکشیم, تا اینکه بیاییم آن را
هوواژگیده[13] و بجای بهره‌کشی نمیدانم به کارمان نامِ «سرمایه‌گذاری هوشمندانه» یا یک چیز دهن پُر کن مانند "Investment in a Free Enterprise Economy" بدهیم ((:

ستیز با بهره کشی چیز بدی نیست ، ولی هر رابطه مالی و تجاری را بهره کشی دانستن چیز بدیست .
به سرمایه به طور کلی به چشم پولی برای بهره کشی نگاه کردن چیز بدیست .
سعی در بر اندازی مالکیت خصوصی داشتن چیز بدیست .
شوروی و کره شمالی و آلمان شرقی و چین کمونیستی و کوبا و ... درست کردن چیز بدیست .
آزادی افراد را به خاطر ابزار دیدنشان با شعار آزادتان میکنیم گرفتن چیز بدیست .

بهره کش به کسی میگویند که نیروی کار افراد را به مبلغی نا عادلانه میخرد . اگر پرداخت مزد در قبال کار انجام شده عادلانه باشد بهره کشی رخ نداده . حتا دو آتشه ترین کمونیستهای جهان هم میگویند مزد عادلانه و برابر در قبال کارِ مشخص . فروش نیروی کار به کسی که آن را به قیمتی عادلانه میخرد نه بهره دادن است و نه بهره کشی .


Mehrbod نوشته: نه بدرستی توان‌رانه[14] (یا رانه‌یِ[15] توان) در راستای برآوردن[2] همین نیازهای نخستینی[16] بوده است; از
آنجاییکه ولی خب مانند هر رانه‌یِ دیگری میتوان آنرا براه دیگری هم برآورده ساخت, پس
چرا بجای این همه کوشش برای گرسنه نماندن, همین توانمایه[17] را روی رسیدن به نامیرایی[18] هزینه نکنیم؟
یا چرا بجای دوییدن در پی نان, مغز امان را روی راهکاریابی چنگار[19] نبریم؟
یا چرا بجای سگدو زدن برای پرداخت کرایه خانه, به بهکرد و نوکرد کیهان‌نورد‌های نپردازیم؟

همه این سخنان قشنگ است ، زیباست ولی به نظر من شبیه وعده های بهشت محمد است .
بله خوب است اگر به جای سگ دو زدن برای تهیه خوراک و پوشاک و مسکن برویم دنبال تکنولوژیهای جدید تر و پاک کردن گندی که محیط زیست زده ایم و امکان نقل مکانمان به جاهایی دیگر در گیتی و ... ولی مگر چند % از مردم جهان چنان بهره هوشی دارند که از پس این کارها بر بیایند ؟! آنهایی که این توانایی را دارند همین الانش بدون نگرانی بابت تامین هزینه های زندگی و خوراک و پوشاک و ... دارند این کارها رو میکنند .

فیلم Equilibrium رو دیدید ؟ اگر ندیدید در صورتی که وقت میکنید آن را ببینید ، فیلم قشنگیست .
Mehrbod نوشته: خب چنین کسیکه نه میدانسته با پول خود چه کند, نه توانسته تندرستی خود را نگه دارد, نه دستآوردی بجز چسبانیدن چندتا ریزتراشه و
ساخت یک iPhone داشته (که تک تکِ دشواری‌هایِ فندین آنرا هم بیگمان کارگران ابرهوشمندِ[9] وی گشوده‌اند تا خود وی), تازه آنهم با سیستم فروش
کُدبسته و کثیفی که جای بازگویی آن اینجا نیست, کسیکه با بهره‌کشی‌هایِ گسترده خود از رنجبران در جای جای جهان, همچون چین چنین فاجعه‌هایِ
هومنستیزانه‌ای در کارنامه اش بجای نهاد, همچون کسی تنها در جهانی سرشار از کودنان و خردباختگان است که چون الگویی درخشان از زندگی والا شناخته میشود!

سیستم کُد بسته حق هر کسیست که کُد را مینویسد . ما به هیچ عنوان حق نداریم که به کسی بگوییم کُدی را که نوشتی رایگان به ما بده ! مگر اینکه خودش بخواهد .
اینکه کسی به زندگی جاودان هم ابراز علاقه نمیکند دلیل بر کودن بودنش نیست ! این طور باشد تمام ماهایی که نسبت به بهشت ابراز بی علاقگی میکنیم کودن هستیم !!!! (این حرف رو مسلمین هم میزنند که یا مثل من فکر میکنی یا کودنی)
اتفاقن جابز بسیار آدم خوبتر و بهتری نسبت به بیل گیست از نظر اخلاقیست چون با عمومی کردن کمک های بشر دوستانه اش شوی تبلیغاتی برای خودش راه نمینداخت !!!

من در اینجا در پی دفاع از جابز نیستم ! ولی بد نیست آدم قدری هم منصف باشد . اتفاق بدی نمیوفتد .
Reactor نوشته: من هم سگ دارم هم گربه. بیشتر وقت ها هم در حیاط یا بازی میکنند یا *ون هم میگذارند. بعضی شب ها هم که با ماشین بیرون میرم گهگاهی این ها رو سوار ماشین میکنم شیشه رو میدم پایین هم یک بادی به کله شون بخوره هم یک دوری بزنند. بغیر از تعداد انگشت شمار سگم رو به پارک نزدیک خونه بردم.

تا الان هم نمرده. خوردن و خوابیدن رو به جفتک زدن ترجیح میده.

این جواب تجربی حرف شما بود.

سوال منطقی که من از شما دارم اینه که روزی 2 کیلومتر! دویدن یک سگ چطور به فرگشت این حیوان برمیگرده؟

اگر از دید فرگشتیک درباره‌یِ کار سخن بگوییم, هرگز به مُدلی که امروزه از کار داریم نمیرسیم.

در گذشته و برای بیشتر زمان فرگشت آدمی کار میکرده, گاهی سخت هم کار میکرده (شکارچی-گردآورنده), ولی کار وی (مرد):
١. بی برنامه بوده: ساعت بیدار شدن, ساعت کار کردن, ساعت آسودن, ساعت ناهار خوردن و ... ویژه نداشته.
٢. نایکنواخت بوده: تنها یک گونه شکار نمیشده, گاه نمونه‌وار در کمبود برخی جانوران به شکار دیگر گونه‌ها روی میآورده‌اند.
٣. سراپا فیزیکی بوده: کوچکترین پشت میز نشستن, مستند کردن پرونده‌ها, نامه‌نگاری و هچمو چیزی دربر نداشته!
٤. ...

هیچکدام اینها همان ٥ روز (یا ٦ روز) در هفته ٨ ساعت کار روزانه‌یِ نابخردانه نمیشوند!

بایستگی‌های تکنولوژیک (هر کس سر ساعت کار نکند کارها خوب پیش نمیروند) و نیازهای سرمایه‌داران (نیاز به
فرآورش هر چه بیشتر و بیشتر) ولی اینجور نگره‌پردازی نموده که نه, کار خوبه و الگوی درست کار هم همینیه که ما میگوییم! ((:

پارسیگر
جامعه ای که از کار رها باشه فقط و فقط در نتیجه آنارشیسم یا مدل هایی ترکیبی از آنارشیسم بوجود میاد و بس.
اصولا اگر سیستم پولی هم داشه باشم که پول توی اون اعتبار محدود داشته باشه هم انگیزه بیشتر برای کارکردن بوجود میاد و هم اینکه به خاطر برپایی آنارشیسم کسی وادار به کار کردن نمیشه.
Mehrbod نوشته: برده‌داران آمریکا هم
برده‌داری خودشان را چیزی هنجار و پیش پا افتاده میدانستند و در رویارویی با براندازان برده‌داری همین فرنود‌هایِ[7] سرمایه‌دارهای امروزین را میآورند.

برده یک انسان هست که بخاطر رنگین پوست بودن یا اسیر شدن در جنگ طبق قوانین برده داری آن زمان میشد ازش استفاده ی ابزاری کرد. از زمان قدیم هم خیلی ها با این کار مخالف بودند. بزرگترین و پررنگ ترین نمونه اش کوروش بزرگ شاه ایران خودمان بود.
چون در هر صورت این کار به بندگی کشیدن یک انسان هست.

پیشنهاد لغو برده داری از سوی انسان های هوشمند از زمان قدیم , توجیه منطقی داشته. ولی مقایسه ی برده داری با سرمایه داری اصلا منطقی نیست.

آیا به بندگی کشیدن "پول" که یک ماده ست رو میشه با یه بردگی بردن یک انسان قیاس کرد؟ قیاس مع الفارق میکنید؟
Mehrbod نوشته: من نه به steve jobs حس بیزاری[1] دارم نه رشک, از دیدگاه من آدم بسیار بدبختی بوده و زندگی بسیار بیخودی را هم سپرانیده, بگرایند[2] بی اینکه هرگز خودش آنرا دریابد.

نمونه‌وار همین آدم میتوانست با پولی که بدست آورده بود روی درمانیابی چنگار[3] سرمایه‌گذاری کند
و شاید اگر کرده بود, در زندگی شانسی برای بهبودی هم داشت, نه اینکه اینچنین سوزناک در سن ٥٦ سالگی! از چنگار بمیرد.

در یکی از هماندیشی‌هایِ این گروه‌هایِ دیرزیوی[4] هم سخن از برآورد[5] هزینه‌ها شده بود و اینکه چرا براستی کسی پیدا نمیشود چند بیلیون دلار روی رسیدن به نامیرایی[6] هزینه کند؟ که
یکی از سخنگوها که نامش را درست به یاد نمیاورم (روی youtube یا جایی بود) میپردازد به اینکه چرا هتا پولدارترین آدم‌ها هم خودشان را بنادرستی و بلغزش "جاودانه" میانگارند و نمیخواهند
به مرگ و واقعیت آن بیاندیشند[7] و از یادمانی[8] نام میبرد که در شامی با همین steve jobs گفتگوی نامیرایی را پیش میکشد, ولی بسادگی jobs نسبت به آن ابراز بی گرایشی میکند و از آن رد میشوند.

خب چنین کسیکه نه میدانسته با پول خود چه کند, نه توانسته تندرستی خود را نگه دارد, نه دستآوردی بجز چسبانیدن چندتا ریزتراشه و
ساخت یک iPhone داشته (که تک تکِ دشواری‌هایِ فندین آنرا هم بیگمان کارگران ابرهوشمندِ[9] وی گشوده‌اند تا خود وی), تازه آنهم با سیستم فروش
کُدبسته و کثیفی که جای بازگویی آن اینجا نیست, کسیکه با بهره‌کشی‌هایِ گسترده خود از رنجبران در جای جای جهان, همچون چین چنین فاجعه‌هایِ
هومنستیزانه‌ای در کارنامه اش بجای نهاد, همچون کسی تنها در جهانی سرشار از کودنان و خردباختگان است که چون الگویی درخشان از زندگی والا شناخته میشود!

هر چند اینجا تاپیک دفاع از استیو جابز نیست. کسی هم ادعا نکرد که ایشون بی عیب بوده.

ایشون هم یک انسان بوده. هیچ انسانی کامل نیست. ولی وجود جابز برای تکنولوژی و جهان مثبت و تاثیر گذار بود.

بخاطر این عملکرد مثبت, جابز به نظر من آدم بزرگی بوده.

اما شما جابز رو بد میدونید چون پولش رو خرج درمان سرطان و ... نکرده. میشه این کار رو اشتباه جابز دونست ولی دلیل بر بد بودن یا کثافت بودن اون بنده ی اسپاگتی نیست.

نمیشه جابز رو بد دونست چون به خیریه کمکی نمیکرد. اگر این مهم بود من به مادر ترزا علاقه پیدا میکردم.
sonixax نوشته: ولی سرمایه دار در پی تسلط همه جانبه بر زندگی مردم نیست ! تنها در پی حفظ سرمایه اش است .
به عکس سیستمی که به هر چیز از دیگ و قابلمه بگیر تا خود انسان !!! به چشم ابزار تولید نگاه میکند آخرش میشود کره شمالی !

بسیار خوب گفتید. من مطالعه ی اقتصادی زیادی دارم. تا بحال جایی نخواندم که اینقدر گفتار متفاوت و اسم جورواجور و طبقه بندی های متفاوت برای رده بندی کردن انسان ها, در گفتار سرمایه داری وجود داشته باشد.

این همه دسته بندی کردن و جا کردن آدم ها در کلونی های مختلف برای چیست؟

من اینقدری که از زندگی در یک جامعه ی کمونیستی وحشت دارم از زندگی در ام القرای اسلام نمیترسم!

کلماتی مثل کارگران و بروژوا و هزاران کلمه ی مشتق شده از همین دو تا کلمه مثل خرده بوروژوا!!!

این همه طبقه بندی کردن یک مشت انسان آزاد که طبق ادعای خودتون قرار هست در سیستم کمونیستی با هم برابر باشند برای چیست؟

مگر سیاره ی زمین, اردوگاه کار اجباری یا زندان است که ساکنینش از دید شما اینقدر بخش و قسمت دارند؟ مگر این آدم ها بیمار هستند یا از سیاره ی دیگری آمده اند که باید در این همه دسته بندی و کدینگ متفاوت جا بگیرند؟

برعکس اتهامی که این دوستان به سرمایه دار و سرمایه داری میزنند این دید کمونیستی(بخوانید ماشینی!) به انسان هست که یک نگاه بسیار ابزاری هست.

کاملا مشخص است که در این سیستم, ارزش حقوق انسان و آزادی های فردی و اجتماعی به تخم چَپ گرفته شده!

ایدئولوژی که داعیه ی برابری انسان ها را دارد اما پشت این نقاب جذاب برای عوام! این همه رسته و دسته و خط قرمز و بخش بندی مکانیکی فقط برای مشخص کردن محدوده و طبقه ی زندگی یک انسان دارد کاملا کشوری مثل کره ی شمالی قابل پیشبینی است و مشخص است که سردمدارانش چه خوابی برای آدم های گول خورده دیده اند.


بیخود نیست که آمریکا اول تخم شوروی و کمونیست را کشید و بعد افتاد دنبال اخته کردن اسلامE00e
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43