kourosh_bikhoda نوشته: یک دلیل دیگه بر کس شعر بودن حرف های ضد سرمایه داری و کارگر دوستی اینه که همه این جور آدمها (دستکم اکثرشون) خودشون سرمایه دار و پول پرست هستند. من در فامیلم چند قلم از این انسان های دهه 40، 50 میلادی رو میشناسم که خودشون حسابی مال و ملک دارند و کمکی به قشر کارگر نمیکنند. مثلن همینجا آقای [MENTION=14]Mehrbod[/MENTION] در جایی اظهار کرد که همیشه تامین بوده و بی نیاز از کار اقتصادی و بنابر این فرصت برای مطالعه زیاد داشته. البته من نمیدونم که ایشون در زندگیشون چه میکنند ولی سوای ایشون، برای امتحان درستی و واقعی بودن و اجرایی بودن تئوری این انسان ها خوبه ازشون بخواهید که بخشی از مالشون رو به خیریه هدیه کنند و با بخور نمیر زندگی کنند. خیلی آزمون خوبیه جان خودم
درسته, من با اینکه امروز همهیِ هزینههایِ زندگی ام را خودم میدهم, ولی در زندگی این بختآوری را داشتهام که خانواده ام ندار و بیچاره نبودهاند, جوریکه امروز هم میدانم اگر زد و بیپول و بیکار شدم, نیازی
نیست خودم را به ارزانترین بها به نزدیکترین بهرهکش (= کارفرما) بفروشم, میتوانم با آسودگی و با توان چانهزنی بسیار بالا, نیروی کارم را به بهای گرانتری بفروشم (= بهرهییِ کمتری به بهرهکش بدهم).
از بیخ همینکه من میتوانم اینجا با شما گفتمان کنم و شستشوی مغزی نرفته ام نیز برای همین است که خانوادهام از من چشمداشت کار کردن و برداشتن باری از دوشاشان را نداشتهاند — بوارونهیِ خانوادههایِ میانه و میانه به پایین که فرزند
تا به یک سنی رسید باید مانند برده کار کند تا خانواده از هم نپاشد, پس در فرجام زمان برای آسایش و دانشاندوزی و اندیشیدن آزاد (بی فشار بیرون) را داشتهام, چیزیکه بیشینهیِ مردم (= توده) ندارند و از همینرو نیز, از
آنها هرگز چشمداشت و خویشکاری اینکه دریابند در چه شرایط ناگوار و بهرهکشانهای به سر میبرند نیست, از من که اینجا طبیعت به من بخت و توان دریافت آنرا داده, ولی هست.
در کنار آن اینکه بیاییم پول امان را هزینهیِ خیریه کنیم تا بهرهنکشیده باشیم نیز گفتم, راهکار آدمهای باهوش به آدمهای کودن است:
Mehrbod نوشته: sonixax نوشته: من احساسی از زیر پا له شدن نمیکنم ! به عکس تصور زندگی در آلونکهایی که نظام گَندی کمونیستی میخواهد بهم بدهد و تمام ثروت جامعه را بدهد به حاکمیت تن و بدنم را میلرزاند !
همچنین کسی که مخالف برده داریست ! برده خرید و فروش نمیکند .
من میگویم شما که میفرمایید :
پس هیچ مدله نباید در راه انداختن کار سرمایه دار بهشان یاری برسانید .
این یاری رساندن از خرید برق و لپ تاپ و کامپیوتر و ماشین و خوراک و ... از سرمایه دارها هست تا کار کردن مستقیم برایشان (اگر شغلی دارید که برای یک سرمایه دار کار میکنید).
نه این راهکار آدمهایِ باهوش به آدمهایِ کودن است که دستی دستی خودشان را از بازی بیرون بیاندازند, زیرا با نخریدن لپتاپ
و پس افتادن از دانشهایِ روز و رایانه و .. این تنها من هستم که از بازی بیرون میافتم و سرانجام کار از گرسنگی و بدبختی نابود میشوم,
سامانهیِ سرمایداری بجایش یک ستیزنده را بدست خودش نابود کرده و هیچ آسیبی هم از این راه ندیده است.
به سخن بهتر, در جاییکه نخورید خورده میشوید, نه تنها باید بخورید, که باید بهتر از دیگران هم بخورید.
از همینرو من در زندگی خودم با آگاهی هماگ میبهرهکشم, ولی همواره این را در یاد دارم که همزمان در بلند-زمان دارم به
خودم و دیگران و سرانجام هومنی آسیب میرسانم و در هر ریختی و به هر بختی, سامانه را نکوهیده و میکوشم
آنرا بازراستادهم, بسوی چیزی مانند همبود کاررها, یا به سامانهای که ابزار فرآورش همگانی باشند (دست دولت, دست خود کارگران, ...).
پارسیگر
kourosh_bikhoda نوشته: متوجه میشید که منظور اینه که لزوم بهره کشی معنی نداره؟ کار تولید ممکنه سود داشته باشه ممکنه نداشته باشه. به هر حال ریسکی ست که از طرف سرمایه گذار انجام میگیره. این ریسک برای کارگر انقدر بالا نیست. کارگر مزد میگیره ولی سرمایه گذار سرمایه ش رو قرار میده وسط. بهره کشی و این کس شعرا معنی نداره وقتی یک قرارداد کاری با توافق طرفین در میون هست. گویا کمونیست های این فاروم بهتر از کارگر به فکر زندگیش هستند. کارگر مجانی کار نمیکنه، سرمایه گذار هم مفتی پول نمیده. به دلیل داشتن سرمایه زیاد تونسته عده ای کارگر رو استخدام کنه. این اسمش شده بهره کشی! حالا ممکنه طرف سرمایش در حدی باشه که یک مغازه باز کنه و بدون کارگر پول دربیاره ها. فرقی بین این دو سرمایه دار نیست، فقط از دید کمونیست ها اونی که کسی رو استخدام کرده و داره نونش رو میده و نرخ بیکاری رو کم هم کرده یک دیو شیطان صفت هست.
احتمالا شما با بسایری از مفاهیم آشنائی ندارید واینگونه به مسائل سطحی مینگرید برای اینکه بتوانید بطن نظام سرمایه را درست کنکاش کنید نیازاست به مفاهیم وکیفیت روابط آشنا شوید قضیه به این سادگی نیست
برای آشنائی با رابطه انسانها درنظام سرمایه داری مقدمتا نوشته زیر را مطالعه فرمائید تا بعدا بیشتر وبهتر گفتگو را پی بگیریم
نقل قول:استثمار در نظام سرمایهداری پنهان است یعنی نمود ظاهری و علنی ندارد. زیرا سرمایهدار با در اختیار داشتن مالکیت وسایل تولید، برای واداشتن فروشندهگان نیرویکار، به کار برای خود، استفاده میکند. مدت زمان کار روزانه فرد فروشنده نیرویکار، به دو بخش مساوی یا نامساوی تبدیل میگردد که یک بخش آن به کار لازم اختصاص دارد که کارگر در مقابل دستمزد دریافتی انجام میدهد و بخش باقی مانده کار روزانه، کار اضافی است که هیچ معادلی (پول یا کالا) از آن از طرف سرمایهدار، به او پرداخت نمیشود یعنی به صورت رایگان به دست میآورد. در نتیجه گرفتن کار اضافی دیگران بدون پرداخت مزد، استثمار پنهان است. و امری عادی تلقی میشود و خیلیها به سختی میتوانند این گونه استثمار را درک و یا به پذیرند.
به بیان دیگر سرمایهدار برای تمام روز (که ممکن است از نظر او روز کار بیش از 12 ساعت باشد) کارگر را به کار میگیرد و مبلغی که به عنوان دستمزد پرداخت میکند به حساب خودش برای 12 ساعت کار است، اما در حقیقت، معادل تقریبا" نصف مدت زمان کار روزانه (6 ساعت) است و پول 6 ساعت کار دیگر را به کارگر نمیدهد. به این ترتیب سرمایهدار مالک کار اضافی کارگر میگردد. استثمار از این لحاظ در نخستین وهله به قدرت اقتصادی سرمایهدار بستگی دارد، نه الزاما" و انحصارا" به زور و قدرت بازوان او. زیرا اجبار فیزیکی در کار نیست و کارگر برای گذران معاش روزانه، قانونا" آزاد است و موافقت او با کار برای سرمایهدار، ظاهرا" داوطلبانه است. بدینگونه استثمار در نظام سرمایهداری، پنهان، غیرعلنی و به صورت یک عرف و نرم اجتماعی به ظاهر عادلانه خود را نشان میدهد. از طرف سرمایهدار حتا منت هم بر کارگر گذاشته میشود که ما شما را مشغول کار کردهایم. نمیفهمند و یا میفهمند و خود را به نادانی میزنند، که ابزار و وسایل تولید بدون کارگر، آهنپارهای بیش نیست.
kourosh_bikhoda نوشته: شما هم انگار هوش نکردید که در مورد تولید در ایران دارم حرف میزنم. اگر فکر کردید تولید در همه حای دنیا یک نرخ بازده داره یک فکری به حال فکرتون بکنید!
حتی اگر بازده متفاوت ویا کم وزیاد هم داشته باشد از اصل رابطه یعنی استثمار از نیروی کار نمی کاهد واین رابطه برقرار است
kourosh_bikhoda نوشته: یک دلیل دیگه بر کس شعر بودن حرف های ضد سرمایه داری و کارگر دوستی اینه که همه این جور آدمها (دستکم اکثرشون) خودشون سرمایه دار و پول پرست هستند.
یکی هم به من گفته بود که شما چرا از آزادی زنان از اسلام پدافند میکنید، مگر زن هستید!!
یکبار گفتم که ما در سامانه ی سرمایه داری هستیم و نمیتواینم چون با این سامانه دشمن هستیم،
برویم و بیدرنگ از کارگران بشویم ! مهند این است که
برای کارگران باشید و نه بایسته
از کارگران !
•
پارسیگر
kourosh_bikhoda نوشته: خیلی سفسطه باز شدید مزدک خان. چی شده؟ از دنده چپ پاشدید؟
برده آزاد بود به برده نبودن؟ درست مثل کارگری که آزاده به کارگری نکردن.
نمیدونم فهمش چرا انقدر سخته که کسی کسی رو مجبور به کارگری نمیکنه. کارگر میتونه با سرمایه اندک کار دیگه ای بکنه. به فروش رو بیاره. به بازار رو بیاره. خیلی کارها هست. شما یک مقدار قدیمی هستید و درک درستی از زندگی روزمره شاید نداشته باشید. ولی امروزه تئوری پوسیده شما در عمل شکست خورده و نشون داده که شدنی نیست. خیلی چیزها ممکنه روی کاغذ و با مرکب و قلم در ذهن ایجاد بشن، ولی در عمل ضامن اجرایی ندارند. از جمله این خزعبلاتی که شما میفرمایید.
بازهم مجبور شدم باتوجه به مفهوم گفتگوی شما این مفاهیم را کپی پست کنم تا بعد آن بتوانیم بهتر گفتگو کرده ونتیجه بگیریم وتکرار مکررات نکنیم
نقل قول:استثمار عریان: در جامعه بردهداری دو طبقه اصلی یعنی برده و صاحبان برده وجود داشت. برده مانند ابزار تولید خرید و فروش میشد و در واقع بردهدار مالک او بود و در تمام ساعت شبانه روز در اختیار صاحباش قرار داشت. تمام کار برده، کار اضافی و اجباری بود و فقط در قبال این بردهگی، غذایی بخور و نمیر از طرف بردهدار دریافت میکرد تا به تواند هم چنان به تولید کار اضافی ادامه دهد. در نظام بردهداری، استثمار عریان و آشکار، یک عرف و نرم اجتماعی بود. بقایای این نظام تا قرن نوزده در امریکا هم ادامه داشت.
استثمار نیمهعریان: (انتخاب اسم "استثمار نیمه عریان" از طرف وبلاگ آموختن است.) در نظام فئودالی، دیگر خبری از برده و بردهدار نیست بلکه به جای آنها دو طبقه جدید یعنی فئودال و رعیت یا سرف جای آن را میگیرد. در اینجا شیوه استثمار دچار تغییراتی میگردد به طوری که رعیت یا سرف قطعه یا قطعاتی از زمین فئودال به صورت اجاره در اختیار میگیرد و میتواند روی آن برای خودش کار کند. اما مجبور است که یک دوم یا یک سوم و حتا در مواردی دو سوم محصولات کشاورزی تولیدی خود را به فئودال به پردازد. علاوه بر این هر زمان که ارباب نیاز داشت، رعیت باید بیگاری که کاری اجباری و بدون مزد بود، انجام دهد. به عبارت دیگر مجموع کالاهای پرداختی رعیت به فئودال به اضافه بیگاری، مانند آن است که از 12 ساعت کار روزانه او، باید 6 ساعت از روز را بدون دریافت هیچ معادلی، برای فئودال کار اضافی انجام دهد و یا از شش روز در هفته 3 روز برای خود و 3 روز برای فئودال کار اضافی انجام دهد. استثمار در نظام فئودالی به صورت نیمه عریان(سه روز پنهان است، چون به ظاهر برای خودش کار میکند و سه روز بیگاری عریان) خود را نشان میدهد. استثمار پنهان: با آغاز انقلابهای بورژوایی در جهان، نظام فئودالی دچار اضمحلال شده و از بین میرود، طبقات جدیدی جای فئودال و رعیت را میگیرند. تاجران عصر فئودالی به سرمایهدار تبدیل شده و با خلع ید کردن از رعایا یا سرفها آنها را به کارگر، تبدیل کردند. یعنی به تدریج رعیت از مالکیت قطعه زمین کوچک و یا اجارهای خود معاف میگردد و تبدیل به فردی میگردد که مالک هیچ کالایی نیست به غیر از کالای نیروی کار که در بازوان و مغز خود دارد. او به اصطلاح آزاد میگردد و خورجیناش را بر دوش میگیرد و روستا را به طرف شهرها ترک میکند. او ناچار است برای به دست آوردن امرار معاش خود و خانواده، روانه بازار کار شود.
kourosh_bikhoda نوشته: یک دلیل دیگه بر کس شعر بودن حرف های ضد سرمایه داری و کارگر دوستی اینه که همه این جور آدمها (دستکم اکثرشون) خودشون سرمایه دار و پول پرست هستند. من در فامیلم چند قلم از این انسان های دهه 40، 50 میلادی رو میشناسم که خودشون حسابی مال و ملک دارند و کمکی به قشر کارگر نمیکنند. مثلن همینجا آقای @Mehrbod در جایی اظهار کرد که همیشه تامین بوده و بی نیاز از کار اقتصادی و بنابر این فرصت برای مطالعه زیاد داشته. البته من نمیدونم که ایشون در زندگیشون چه میکنند ولی سوای ایشون، برای امتحان درستی و واقعی بودن و اجرایی بودن تئوری این انسان ها خوبه ازشون بخواهید که بخشی از مالشون رو به خیریه هدیه کنند و با بخور نمیر زندگی کنند. خیلی آزمون خوبیه جان خودم
بازهم شما برای نقد این نظریه به خطا رفتید ...
دراینجا نگاه پوپولیستی به قضایا نیست ولزوما قرار نیست کسی درفلاکت مالی باشد ونظریات مارکس را درک کند زیرا نظریه وی شعار های توخالی نیست بلکه قوانین حاکم برجامعه را معین کرده است یک جامعه شناس برای شناخت عوارض جامعه به مانند جرم وجنایت وفقر وفساد ضرورت ندارد حتما دراین مسائل درگیر شده وسپس نظریه پردازی کند اندیشمندانی که به سوی این افکار مترقی جذب وقانع میشوند بخاطر اینکه نظریات مارکس منطبق برشناخت علمی از جامعه است واز سفسطه وشعار پردازی فاصله دارد ...
طبقه کارگر درنظام نابرابر بخاطر درگیری با مسائل روزمره امکان دسترسی وتحیق مسائل علمی نیست بنابراین این طبقه اندیشمندانی را دارد که با آشنا کردن آنان به وضعیت اسفبار استثمارشان وآگاهی دادن آنان را یاری خواهند نمود
kourosh_bikhoda نوشته: تازه جالبتر اینجاست که این ته مانده های کمونیسم از چیزی دفاع می کنند که تاریخ اونو به خوبی ثبت کرده و در عمل منجر به بدبخت ترین و ورشکسته ترین و عقب مانده ترین کشورهای جهان شده. نتیجه عمل به ایدئولوژی واپسمانده شون در چند کشوری که نکبت از سر و کولش بالا میره پیداست. اونوقت ده ها ساله که هر روز پیش بینی شکست و درماندگی و خرابی سرمایه داریو میکنند.
حالا کاری نداریم مردم سرمایه داری دارند حال می کنند و در امریکا دیسکوها حسابی فعالند و همه راضی از قوانین کار و بیمه و بازنشستگی و مالیت و غیره هستند و تخمشونم نیست و از همه مهتر سرمایه داری بزرگترین پیشرفت ها رو به بشر عرضه کرده و روز به روزم داره فربه تر میشه و امید به زندگی و شاخص بهداشت و چه و چه هم در مملکتشون داره هی بالا میره. عجب رویی دارند بی اسپاگتی
شما از چه چیزی دفاع میکنید قرنها نظام طبقاتی که تاریخ گواه ستم انسان برانسانها ست اکنون یک بچه مدرسه ای هم میتواند آمار از جنایات نظامهائی که با انحصار کردن قدرت وثروت بشریت را به فنا برده اند بیان کند اگر چشم شما را تکنولوژی ورقص نور دیسکوهای امریکائی درخود غرق کرده وبطن واین نظام نابرابر که با واکنش همان دیار درجنبش وال استریت نمایان شد اما هنوز شما یا نخواستید ویا نمیتوانید درست آن را تبیین نمائید
اگر با دیدگاه شما بخواهیم به قضیه نگاه کنیم وملاک همانها باشد دراین تجربه چین هم نام کمونیست را یدک میکشد ودر پیشرفت تکنولوژی وصنعت ورشد اقتصادی بربسیاری ازکشورهای سرمایه داری سبقت گرفته است آنگاه میتوانیم خود را دلخوش کنیم وبعنوان نمونه جهت افراد سطحی نگر ونزدیک بین ارائه دهیم ...
اما کسانیکه مایلند واقعیتها را آنگونه که هست بشناسند باید درک کنند که نظام سوسیالیستی درجهان هنوز یک قرن نیست درحال تجربه است ومیتواند این حرکت با شکست وموفقیت همراه باشد وباز میتوان علتهای عدم موفقیت آن را بررسی نمود ولی نکته با اهمیت اینکه اکنون اغلب کشورها به سوی اجرای قسمتهای از سیستم سوسیالیستی گرایش پیدا کرده اند واین حقیت را دریافته اند که این نظان بهترین وعادلانه ترین روابط انسانها میتواند باشد...
اما درتعجبم این عناد شما چرا نمیتواند فراتر از دیسکوها واغوای تکنولوژی بچرخد وبا واقعیتها منصفانه روبرو شود
Theodor Herzl نوشته: مشکل چپ سنتی این هست که فکر میکنید وجود دولت در ذات چیز خوبی هست اگر دیکتاتوری کارگری باشد ، اما مساله این هست که آزادی انسان فقط با آزادی صورت میپذیرد نه با دیکتاتوری کارگری. و من فکر میکنم راه رسیدن به این آزادی بشر از راه دولت انقلاب کارگری و اینها نیست ، بلکه از راه تزریق ذره ذره سوسیالیسم است که در نهایت به ایجاد کارخانههای اشتراکی آن هم به صورت انتخاب آزاد و نه به زور دولت میانجامد. وقتی یک جامه آنقدر درامد داشته باشد که بیمارستان خود را تاسیس کند ، دیگر نیازی به بیمه دولتی نخواهد بود.
برداشت عموم قشر روشنفکر زمانیکه با واژه دیکتاتوری مواجه میشوند قدری عجولانه توام با وازدگیست ...
دولت درتمامی نظامهای طبقاتی همیشه براساس منافع طبقه حاکم عمل نموده است مقوله دولت ابزاری است برای اعمال هژمونی یک طبقه به طبقه دیگر ودراین بحث راه وسط ویا آشتی جویانه ای نمیتواند باشد مگراینکه به شکل دمکراتیک میتوان اشاره نمود که باز این نظام وحتی نظام سوسیالیستی حالت گذار دارد وآنهم با رهبری ومدیریت کارگران انجام میشود تجربه سالها تسلط واعمال دیکتاتوری دراشکال مختلف نشان داد که نظامهای طبقاتی بدون استثنا نظامهای دیکتاتوری است ...
دراین چند دهه بورژوازی درمقابل واهمه از انقلابات کارگری وافشاگری نیروی های چپ ونیز کنترل اوضاع شیوه اعمال دیکتارتوی وسرکوب اعتراضات را متحول نمود واعتراضات وشورشها را به صندوقهای رای هدایت نمود وبا بسط نظام پارلمانی بهتر از پیش توانست کنترل اوضاع را بدست گرفته وبا نمایش مضحکه آمیز از دمکراسی به فریب وپوشش انحصارگری خود بپردازد ...باکمی دقت درروند اداره این نظامها واکنون به مدد تکنولوژی توانسته است همین نظام های به ظاهر دمکرات ، زندگی خصوصی افراد را نیز تحت سیطره خود قرا ردهد وتحت عناوین مبارزه با تروریست شدیدترین کنترلها را اعمال کند ونیز با گسترش رفاه نسبی وعمومی کنترل اوضاع را بدست بگیرد ...با کمی دقت میتوان استبداد حاکم برروابط واداره اوضاع را مشاهد نمود بنابراین هنگامیکه مارکس از دیکتاتوری عریان کارگری سخن به میان می آورد با آگاهی وشناخت واقعتهای جامعه سخن رانده است واکنون عده ای از این چپ گرایان به اصطلاح مدرن با عدم درک بطن ماجرا تلاش مینمایند راه میانبری برمسائل ایجاد کنند واما این تفکر انحرافی بیش نیست
روزبه نوشته: برای آشنائی با رابطه انسانها درنظام سرمایه داری مقدمتا نوشته زیر را مطالعه فرمائید تا بعدا بیشتر وبهتر گفتگو را پی بگیریم
اصلن من بحثم با شما نبود که خودتون رو دعوت به بحث با من! میکنید و این خزعبلات صدا و سیمای پشم و شیشه رو برام کپی پیست میکنید!