sonixax نوشته: و تمام آن یک اسکادران میگ را یک F14 از رده خارج ایالات متحده به تنهایی حریف است :)) دیگر سیستم های پیشرفته امروزی را بیخیال :دی
دولت امریکا 80 فروند از پیشرفته ترین هواپیماهای خودش رو به نام F14 Tomcat به ایران فروخت که یکیش با فرا رسیدن انقلاب جا موند! این اف 14 ها در دنیا بیشترین نبردی رو که تجربه کردند همین جنگ ایران و عراق بوده. بنابر این خیلی مورد توجه کارشناسان نظامی امریکایی قرار گرفته که حتی یک کتاب هم در مورد نبردهاش چاپ کردند.
[ATTACH=CONFIG]2700[/ATTACH]
در این کتاب شرح نبردهای این جنگنده ها از زبان خلبانان و فرماندهان و خلاصه کسانی که در کار بودند نوشته شده. آماری که از نبرد با همین میگ های (قابلمه های) روسی منتشر شده اینه که اف 14 ها در طول 8 سال جنگ به تنهایی 160 فروند از این مظاهر شوروی کمونیستی رو داغان کردند! 160 فروند هواپیما آمار خیلی خیلی وحشتناکیه. کل اسکادران اف 14 ایران 79 فروند بوده که حدود 50 تاش عملیاتی بودند. زمانی که اسکادرانی از میگ ها به مرزهای ایران نزدیک میشد فورن از پایگاه ششم بوشهر کافی بود یک فروند اف 14 با پشتیبانی یک اف 4 پرواز کنه، همین کافی بود که میگ های کمونیستی سر خر رو کج کنند به سمت کربلا!
در زمان شاه هم چندباری گویا میگ 25 که توانایی پرواز مافوق صوت (تقریبن 3 ماخ) و ارتفاع بسیار بالا (تقریبن 30 کیلومتر سقف پروازی) رو داره به خاک ایران وارد میشده گویا برای جاسوسی یا عکسبرداری یا نمیدونم شایدم تحلیل قوای پدافندی ایران. با اینکه اف 14 به سطح پرواز و سرعت این هواپیما نمیرسید ولی به محض بلند شدن اف 14 های پایگاه یکم مهرآباد اونها هم سر خر رو به سمت مسکو کج میکردند. در جنگ عراق هم تعدادی از همین میگ های 25 عراقی توسط اف 14 های ایرانی به درک واصل شدند و چندتایی که باقی موندند به دست صدام دفن شدند تا نکنه به چنگ امریکا بیاد.
[ATTACH=CONFIG]2701[/ATTACH]
این بود شرح مختصری از نبردهای شجاعانه قابلمه های روسی و دستاورد کمونیسم (ره).
sonixax نوشته: و اکنون که رواج ندارد دم زدن از آن نارواست !
امروز هم کمونیسم به رحمت خدا رفته :))
به یزدان که آسوریان به اندازه اینها تکنولوژی وعلم نداشته اند :دی
[ATTACH=CONFIG]2699[/ATTACH]
و همانا شما بازگشتید به دوران پارینه سنگی یا به قول خودتان عصر حجر برای دفاع از کمونیسم .
تنها پیروزیتان در برابر سرمایه داری آن هم به قیمت نابودی ویتنام مبارک باشد
و تمام آن یک اسکادران میگ را یک F14 از رده خارج ایالات متحده به تنهایی حریف است :)) دیگر سیستم های پیشرفته امروزی را بیخیال :دی
چه قدر هم که شکست خوردند !
با کارتون و لوده بازی که نمیشود به جایی رسید.
یک فروند هواپیمای آمریکایی هم نمیتواند از پس
یک اسکادران میگ برآید، مگر در فانتزی شما،
چرا که شمار موشک هایش چنان نیست که بتواند
یک گردان هوایی ( اسکادران) را که ١۴ فروند
میباشد، هتا در بهترین سامه ها که میگ ها دست
روی دست نهاده باشند، بزند. ویتنام هم از دست
فرانسویان و آمریکایی ها ویران شد و سپس
بدست ما آباد گردید و ریشخند های شما هم
چیزی از قهرمانی های ویتکنگ که میهن خود را از
دست بزرگترین اَبَرکشور جهان که گویا یک فانتومش
از پس یک اسکادران میگ بر میآمد؛! رهانیدند، نمیکاهد!
•
[ATTACH=CONFIG]2710[/ATTACH]
پارسیگر
sonixax نوشته: نقل قول:البته من منکر پیشرفت های شوروی نیستم
کوروش جان در مقام مقایسه شوروی کجا در برابر آمریکا و انگلیس و آلمان غربی و ... پیشرفت کرده بود ؟
شکاف در میان اردوی بهره کشان ؟
[SIZE=3]•[/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE]
kourosh_bikhoda نوشته: این بود شرح مختصری از نبردهای شجاعانه قابلمه های روسی و دستاورد کمونیسم (ره).
اینهم بیخود است و اگر تاریخ بخوانید میبیند که
١- خلبانان عراقی کارکشته نبودند و هنوز کار با این جنگ افزار پیشرفته را یاد نگرفته بودند،
چه با میگ های روسی و چه با میراژ های فرانسوی ، بگونه ای که گاه ناچار خلبانان دیگر
کشور ها و یا خود روس، این هواپیماهارا میراندند!
٢- از هواپیماهای ایرانی هم از سوی همین میگ ها زده شدند که آمار نیاوردید که
با یک شمارگری ساده بتوان دید که یک هوپیمای آمریکایی در میانگین چند هواپیمای
روسی را سرنگون نموده است*!
•
*
منبع:http://www.farsnews.net
نبرد هوایی
نبرد هوایی ایران و عراق بیش از مسائل تاكتیكی ، فنّی و تعداد هواپیما
عمدتاً تحت الشعاع وجود مشكلاتی در سیستم فرماندهی و سیاست گذاری ، كمبود قطعات و
نیز مشكلات پرسنلی بود . هر دو كشور سعی در حفظ هواپیماهای خود داشتند و تا حد ممكن
تلاش می كردند تا از بروز نبرد هوایی اجتناب ورزند . عراق به دلیل مشكلات ایران در
تأمین قطعات و نگهداری از هواپیماهای خود ، برتری هوایی زیادی نسبت به این كشور
پیدا كرد .
تنها در مرحله اول جنگ ، نبرد جنگنده ها اتفاق افتاد . در این مرحله
نیروی هوایی ایران موفق تر از نیروی رقیب ظاهر گشت ، اما این برتری نه به علت
توانمندی نیروهای ایرانی ، بلكه بیش از هر عاملی به دلیل بی كفایتی و عملكرد ضعیف
حس گر ها ، سیستم های الكترونیكی و موشك جنگنده های عراقی بود . با نگاهی به گذشته
در می یابیم كه بدون تردید عراق در مورد توانایی ایران قضاوت درستی نداشته است . از
طرف دیگر ، برنامه ریزان عراقی در مورد میزان آموزش نبرد هوایی ، قابلیت عملیاتی
هواپیماها ، آمادگی عملیاتی بهترین اسكادران های عراق ، تجهیزات شناسایی و توانمندی
سیستم های فرماندهی و كنترل خود دچار خود بزرگ بینی شده بودند .
در مرحله اول
جنگ ، ایران برای كسب پیروزی در بیشتر نبردهای هوایی سوخت و استقامت لازم برای
انهدام اهداف موردنظر با شلیك اولین موشك Aim-9 یا عقب نشینی جنگنده های عراقی تا
پشت مرزهای خود را داشت . همچنین به نظر می رسد كه ایران در آموزش نیروهای خود
برتری محسوسی دارد ، هرچند یكی از شاهدان نبرد هوایی چنین گزارش داده است كه : "هر
دو می توانند هواپیمای خود را به پرواز در آورند اما هیچ یك نمی تواند به سوی هدف
مقابل خود شلیك نماید یا حتی آن را هدف بگیرد . " ایران پس از مدتی این برتری را از
دست داد . نیروی هوایی این كشور همچنان با معضل پاكسازی های متعدد افسران خود دست
به گریبان بود و از سال 1979 كمترین دوره های آموزشی را برای پرسنل خود ترتیب داده
بود .
به اعتقاد ناظران خارجی ، بیشتر نبردهای هوایی دو كشور نتیجه قطعی در بر
نداشت . برخوردهایی كه باید ظرف كمتر از دو دقیقه طول می كشید ، مدت 5 دقیقه زمان
به خود اختصاص می داد . در بیشتر نبردهای هوایی ، تعقیب كننده موفق یا می توانست با
شلیك اولین موشك به هدف موردنظر پیروز میدان گردد یا اینكه نمی توانست از دست شلیك
و فرار دشمن خود بگریزد . این مسئله می تواند بیانگر این حقیقت باشد كه در نبرد
هوایی ، طرفین بیشتر تمایل داشتند كه به صورت مارپیچی در ارتفاع رو به پایین پرواز
كنند كه هیچ یك آموزش های لازم برای اینگونه پروازها را از قبل ندیده بود ، از طرفی
همچنین ممكن است نشان دهنده این واقعیت باشد كه تعداد كثیری از موشك های مادون قرمز
در ماموریت های تعقیب و گریز در ارتفاع متوسط به بالا نسبتاً ناكارآمد هستند .
با این حال عراق در دوران جنگ ، برنامه های آموزشی خود را رفته رفته بهبود
بخشید و بطور روزافزون از موشكها و هواپیماهای جدید فرانسوی به خوبی بهره گرفت .
هرچند كه قابلیت انهدام اهداف ایرانی در هر نبرد همچنان در سطح پایینی باقی مانده
بود اما پس از سال 1982 این نیروی هوایی عراق بود كه در بیشتر نبردهای هوایی میان
دو كشور برتری داشت . باز هم معلوم نیست كه مقارن با كاهش آمادگی عملیاتی نیروهای
ایران ، عراق خود را تا چه حد بهسازی نمود .
پس از سال 1983، ایران بیشتر
نبردهای هوایی خود را با شكست پشت سر گذاشت ، مگر در مواردی كه با تشخیص مسیر حملات
جنگنده های عراقی از تاكتیك های كمین برنامه ریزی شده ای بهره می گرفت . در این
زمان ایران نه تنها از لحاظ فنی نسبت به عراق برتری خود را از دست داد ، بلكه تحت
شرایط غیرعادی پس از سال 1983پرواز جنگنده های این كشور به 30 تا 60 سورتی پرواز در
روز كاهش یافت . ایران همچنین در روزهای 17 و 18 ژانویه 1985یكی از جنگنده های F-4
یا F-5 خود را از دست داد ، آن هم در شرایطی كه هواپیمای موردنظر مشكلات جدی در
سامانه موشكی و راداری خود داشت . این مسئله نشان می دهد كه ایران جنگنده های خود
را با حداقل سیستم های الكترونیكی عملیاتی وادار می كرد تا در نبرد هوایی با جنگنده
های دشمن به پرواز در آیند . گزارشات حاكی از آنست كه ایران از سال 1984 به بعد با
مشكلات عدیده ای در میزان اطمینان و مقاومت هواپیماهای خود جهت مقابله با موشك ها و
مهمات هوشمند آمریكایی دست به گریبان بود .
بر خلاف ایران ، عراق از سال 1983
به بعد قادر بود تا تعداد سورتی پرواز بسیاری را در طول روز انجام دهد كه این تعداد
از حداكثر 65 سورتی در روز در اوایل جنگ به 150 سورتی پرواز در روز در سال 1984 و
بیش از 250 سورتی در سال 88-1986 افزایش یافت كه بر اساس ادعای مقامات عراقی این
رقم در زمان اوج عملیاتها به 600 سورتی پرواز در روز می رسید . پس از اوایل دهه
1980 عراق دلایل قانع كننده ای در دست نداشت تا این قابلیت پرواز را به سیستم های
پدافند هوایی خود تخصیص دهد ، اما ثابت كرد كه می تواند تعداد قابل توجهی از سورتی
پروازهای پدافند هوایی را با هواپیمای كاملاً مسلح و عملیاتی انجام دهد . نكته جالب
توجه اینكه در اواخر سال 1988 عراق ادعا كرد در جریان جنگ با ایران ، خلبانان نیروی
هوایی این كشور كلاً 400000 سورتی پرواز مختلف داشتند .
این شیوه رزم ، مهر
تاییدی است بر تجربیات بدست آمده از منازعات اعراب و اسرائیل مبنی بر اینكه تامین و
پشتیبانی و آموزش تجهیزات موردنیاز نیروی هوایی از جانب كشورهای غربی در مقایسه با
نیروی هوایی كشورهای جهانی سومی كه به سلاح های روسی و چینی مجهز می باشند ، می
تواند سبب كارآمدی آنها گردد . روند جنگ ایران و عراق تردیدهای موجود در خصوص
توانمندی جنگنده های صادراتی روسی در جنگ های پیشین را تقویت می كند و تردیدهایی
نیز در مورد قابلیت نبرد هوایی موشك های هوا به هوا ، توپ و سیستم های الكترونیكی
هواپیماهای ساخت شوروی مطرح می كند .
ضمناً ، عراق به منظور حل مشكلات ناشی از
خدمات پشتیبانی و آموزشی اتحاد جماهیر شوروی كه در ادامه به آنها اشاره می شود ، با
كشورهایی همچون مصر ، سوریه و اردن متحد گردید :
*اتحاد جماهیر شوروی برنامه
های آموزشی ضعیفی در زمینه نبرد هوایی ارائه می كرد و برای عملیات های هوایی نیز
برنامه های آموزشی چندانی به مورد اجرا نمی گذاشت . هیچ آموزش واقعی و شبیه ساز
پیشرفته ای كه در غرب متداول بوده و در اختیار كشورهایی نظیر عربستان سعودی قرار می
گرفت ، برای اسكادران تهاجمی عراق وجود خارجی نداشت . پس عراق بناچار می بایست در
این رابطه دست یاری به سوی فرانسه و هند دراز می كرد .
*اتحاد جماهیر شوروی
اطلاعات عملیاتی دقیقی در مورد جنگنده ها و موشكها ارائه نمی كرد كه این امر نیز به
نوبه خود سبب می گردید تا نیروهای عراقی نتوانند پیشینه لازم برای تفسیر اطلاعات را
در اختیار داشته باشند .
*اتحاد جماهیر شوروی در راستای انتقال آموزش و دكترین
كلاسیك GCI و افزایش حجم انتقال سیستم های پدافند هوایی مختلف تلاش اندكی از خود
نشان می داد .
*اتحاد جماهیر شوروی در انتقال كافی آموزش ، جنگ الكترونیك ،
ضداقدامات و نبرد هوایی در ارتفاع پست ناكام ماند . آموزش ها ندرتاً بر رویارویی
جنگنده ها در ارتفاع كمتر از 5000 فوت تمركز می كرد .
در موارد فوق ، عراق به
منظور بهره مندی از مفهوم "همه جا " به قدر كفایت از سوی فرانسه ، هند ، مصر و اردن
كمك دریافت كرد كه بواسطه آن می توانست تعداد انبوهی از تجهیزات روسی را با كیفیت
غربی در هم آمیزد . زود است كه بگوئیم عراق چگونه با بهره گیری از این مفهوم به
موفقیت دست پیدا كرد اما جالب اینجاست كه لیبی و سوریه درصدد بدست آوردن موشك های
هوا به هوای غربی و كسب مساعدت از جانب كشورهای غربی در راستای ارتقای سیستم های
الكترونیكی و جنگ الكترونیك هواپیماهای خود بودند .
نكته جالب دیگر اینكه تجربه
عراق با تاثیر شكست اعراب در نبرد با اسرائیل و درسهای آموخته از نبرد فالكلند
همراه شده بود تا بسیاری از كشورهای جهان سوم را وادار نماید كه از خرید هواپیماها
و موشكهایی كه آمریكا و كشورهای اروپای غربی هیچگاه در خط مقدم از آنها استفاده نمی
كنند ، منصرف شوند . با توجه به بهره گیری از سیستم های الكترونیكی و تسلیحات بسیار
پیشرفته نبرد هوایی نصب شده بر روی چنین جنگنده هایی ، این اقدام می تواند تصمیمی
عاقلانه باشد . معهذا ، با بررسی جنگ ایران و عراق می توان نتیجه گیری كرد كه چنین
فن آوری باید با آموزش و دكترین نظامی مناسبی همراه گردد تا موثر واقع شود .
kourosh_bikhoda نوشته: من فکر نمیکنم هیچ بهره کش بهره ندهی در سیستم اقتصادی وجود داشته باشه. هر کسی که به قول شما بهره کش باشه، در مرتبه ای از سیستم اقتصادی قرار گرفته که خودش هم به جایی باج و مالیات و عوارض و حق ثبت و حق بهره برداری و آبونمان و بیمه و غیره میپردازه. در نهایت همونطور که آرش گفت فقط دولت باقی میمونه که بهره ده نیست.
آفرین, ولی واپسین بخش سخن مرا جا انداختید:
سرمایهدار کسی است که همواره بهرهیِ بیشتر از آنکه میدهد, میکشد.
پس اگر بتوانید سامانه را در ذهن اتان دیدآورید, میتوانید ببینید که یک شمار کسانی همواره آنجا هستند که تنها و تنها بهرهمیدهند (زیرینترین ردهیِ همبود), روی آنها کسانی
هستند که از اینها بهرهمیکشند, سپس بخش کمی از آنرا به جیب زده, بخش بسیار اندکی را بازگردانیده و بخش بس هنگفتی از آنرا به بالاییها میدهند و همینجور میرویم تا میرسیم به بهرهکشهای بسیار
کامیاب (کمتر از ١٠% چپیره) که اینها از همهیِ مردم دارند یکراست و نایکراست بهرهمیکشند و مفت میخورند و انگلوار میزیوند و بیشتر از ٩٠% همهیِ مردم هم
رویهم درآمد دارند!
پس سنجه این نیست کسی بهرهکشد و نابهرهدهد تا کار نادرستی کرده باشد, سنجه این است که بیشتر از آنکه بهرهمیدهد, بهرهکشد.
چیزیکه ما در سرمایهداری داریم نیز بدرستی همان قانون جنگل است و شما یا باید دیگران را با بهرهکشی دّرید و خورید, یا اینکه در بهرهدهی درّیده و خورده شوید.
kourosh_bikhoda نوشته: ...در مقایسه، در یک سیستم سرمایه داری هرکسی که بهره بیشتری به دولت و اجتماع برسونه باقی خواهد ماند. ...
:e057:
پارسیگر
undead_knight نوشته: نه پس مگر من مدعی شدم "سرمایه داران" لزوما پولشون رو صرف کارهای خیریه میکنند!؟
من میگم اینکه با پولشون کشوری رو ویترین سرمایه داری کردند اشکالی نداره ولی انگار تا زمانی که پول خودشون رو همینطوری به کسی نبخشند این عمل شیطانی به نظر میاد:))
به باور من در یک جامعهی سالم صدقه و خیریه وجود ندارد، زیرا نه هیچکس چنان ندار است که محتاج دریافت آن باشد، نه هیچکس چنان دارا که قادر به پرداخت آن باشد. صدقه دهی چیزی بجز مناسکی ریاکارانه برای تطهیر و التیام احساس گناه شخص بیش از اندازه دارا نیست.
مزدك بامداد نوشته: شکاف در میان اردوی بهره کشان ؟
این به قول شما بهره کشان، بله قربان گو و پشت سر رو و گوش به فرمان نیستند
مانند تیپ کمونیست و اگر هم شکافی باشه، به سود ماست که به قول آخوندها تضارب آراء داریم و مثل بعضیا پشت هم همدیگرو تایید نمیکنیم.
kourosh_bikhoda نوشته: این به قول شما بهره کشان، بله قربان گو و پشت سر رو و گوش به فرمان نیستند مانند تیپ کمونیست و اگر هم شکافی باشه، به سود ماست که به قول آخوندها تضارب آراء داریم و مثل بعضیا پشت هم همدیگرو تایید نمیکنیم.
ما هم ستیز درونی داریم ولی میکوشیم که آنهارا در روی دشمن و آشکار نگوییم!
دگرسانی میان ما و شما هم این است که چون بزرگی سرمایه گرانسگ نیست،
ناچار نیستیم که سخن کسی را که سرمایه بزرگ ولی اندیشه ی نادرست دارد
را بپدیریم و این همان "بله قربان گویی" راستین است که در سامانه ی شماست!
•
پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: اینهم بیخود است و اگر تاریخ بخوانید میبیند که
١- خلبانان عراقی کارکشته نبودند و هنوز کار با این جنگ افزار پیشرفته را یاد نگرفته بودند،
چه با میگ های روسی و چه با میراژ های فرانسوی ، بگونه ای که گاه ناچار خلبانان دیگر
کشور ها و یا خود روس، این هواپیماهارا میراندند!
به قول خودتون بیخود است!
شما متاسفانه در زمینه مسائل نظامی و دستکم مسائل نظامی ایران اطلاعاتی ندارید حالا یا نیازی نمیدید یا علاقه نداشتید نمیدونم ولی کسی که نیاز به مطالعه داره شمایید.
این حرفها که زدید محمل هستند. نیروی هوایی عراق 50 سال قبل از جنگ با ایران تاسیس شده. در طی این سالها نخستین معلمان و پشتیبان این نیرو مستشاران نظامی روسیه بودند. سخت افزار تشکیل دهنده اون هم که همگی روسی بودند و برای مثال در زمان انقلاب ایران این کشور فکر میکنم حدود 300 جنگنده و بمب افکن روسی داشت و آمار داشته هاش پر بود از میگ و هلیکوپتر میل! حتا گویا در خاطرات علم خوندم یا جای دیگه درست به خاطر ندارم که شاه خودش رو با این کشور مقایسه میکرد و میگفت عراق اگر 300 هواپیما داره من باید بیشتر داشته باشم. استراتژی عمده عراق هم برای ضربه به ایران از طریق حمله هوایی و سپس بمباران شهرهای بزرگ بود که نشاندهنده این بوده که عراقی ها روی نیروی هواییشون حساب ویژه ای باز کرده بودند. شوروی ها در تکریت (اگر اشتباه نکنم) نخستین آموزشگاه هوانوردی و خلبانی عراق رو تاسیس کرده بودند. پس از شروع جنگ با ایران هم معلمان فرانسوی که به عراق رفته بودند نظرشون این بود که خلبانان عراقی به اندازه کافی روحیه تهاجمی و درک درستی از نبرد هوایی ندارند و این به دلیل تحت تعلیم بودن توسط روس هاست، درست خلاف سخن شما.
گذشته از این نیروی هوایی ایران و کلن ارتش ایران که تا اون زمان در جنگی شرکت نکرده بود ولی عراقی ها دستکم در سه جنگ شرکت داشتند از جمله نبرد 1948 و جنگ شش روزه اعراب و اسراییل که در این آخری خوب هم عمل کرده بودند و به پیروزی های تاکتیکی پشتیبانی پشت جبهه اردن هم دست یافته بودند و حتا مدعی هستند که چند جنگنده اسراییلی رو سرنگون کردند. حتا در اوائل جنگ در خاک اسراییل هم فرود آمدن فکر میکنم، ولی خب دست آخر شکست خوردند. پس میبینید که بی دانش و بی آموزش و بالاتر از اون، بی تجربه هم نبودند و در واقع سپر بلای بلوک شرق بودند و لذا شوروی برای اونها خوب مایه میگذاشت تا مبادا در مقابل نیروهای هوادار بلوک غرب افتضاح به بار بیارند!
مزدك بامداد نوشته: ٢- از هواپیماهای ایرانی هم از سوی همین میگ ها زده شدند که آمار نیاوردید که
با یک شمارگری ساده بتوان دید که یک هوپیمای آمریکایی در میانگین چند هواپیمای
روسی را سرنگون نموده است*!
چیز مهمی نیست خیلی. اگر مشتاقید لینک های زیر رو مطالعه و مقایسه کنید:
پیروزیهای ایران در نبردهای هوایی با عراق - WiKi
پیروزی های عراق در نبردهای هوایی با ایران - WiKi
اون لینکی هم که آوردید به سود سخنان من هست. چرا؟
نیروی هوایی عراق با
پیشرفته های روسی به موفقیتی در برابر نیروی هوایی ایران با
پیشرفته های امریکایی نرسید تا زمانیکه فرانسه میراژ اف 1 رو به عراق تحویل داد. در واقع معلمان فرانسوی به همین دلیل به عراق سفر کرده و مستقر بودند. تا پیش از اون هیچ یک از تامکت های ایرانی در نبردها آسیب ندیده بودند و حتا در یک نبرد نزدیک هوایی در همون سال های اول یا دوم جنگ یک تامکت تونسته بود درجا با یک موشک 3 میگ عراقی رو راهی زابله دانی کنه. لذا فقط تکنولوژی فرانسوی از پس مدرن ترین هواپیمای جنگنده جهان برآمد که البته تا جایی که خاطرم هست گویا اونهم به دلیل خطای خلبان در تشخیص اون جنگنده بوده. ماهنامه ای هست به نام صنعت هوایی که درش این اطلاعات رو گاهی چاپ میکنند و گاهی هم سوتی میدند و اگر تیز بین باشید نکته هاش رو میگیرید مانند اینکه در حال حاضر چند فروند از کدوم جنگنده موجوده و یا به جای فلان موشک چه چیزی رو جایگزین کردند. به هر حال فکر میکنم در اون ماهنامه در جاییش خوندم که خلبان تامکت ایرانی در زمان برخواستن برای نبرد با جنگنده عراقی به خیال اینکه با میگ روسی روبرو خواهد شد قضیه رو دست کم گرفته و بیش از اندازه خطر کرده بی خبر از اینکه اون جنگنده میراژ اف 1 فرانسوی هست. ملاحظه میکنید که پیشرفت صنایع روسی تا چه حد بوده؟
در همون کتابی که قبلن معرفی کردم نکاتی در رابطه با اینکه خلبانان ایرانی میگ های روسی عراق رو تا چه دست کم می گرفتند هست و اون و به غرور ایرانی ها در برابر عراقی ها تعبیر کرده. این درست خلاف فتوای شماست مبنی بر اینکه جنگنده های روسی پیشرفته و درجه یک هستند، تازه از نظر کارشناسان مسلم این عرصه!
گذشته از این، قوای نظامی ایران زمانی رو به تحلیل رفت که ذخیره تسلیحات کم شد. مثلن همین تامکت موشک استراتژیک هوا به هوایی رو شلیک میکنه به نام فینیکس که البته یکی از شاهکارهای صنایع هوایی دنیا هست. عملکردش هم به این صورت هست که پس از شلیک از سکو جدا میشه و 5-6 متر پایین تر از هواپیما روشن شده و شروع به حرکت میکنه. امریکای عزیز پس از انقلاب و به خصوص در دوران جنگ که اینها رو به ایران نمیفروخت. اطلاع دارم که گویا در بازار سیاه هم ایرانیان به دنبالش بودند که چندین برابر قیمت هم بخرند و موفق نشدند. در نهایت به روشی تونستند یکی از موشک های زمین به هوا (!) رو به تامکت بخورانند و مشکلاتی هم در ریل اون داشتند چون موشک زمین به هوا در همون ابتدای حرکتش شروع به سوختن میکنه و به حرکت در میاد و مانند فینیکس عمل نمیکنه. از جمله مشکلات دیگه نیروی هوای ایران خصوصن در رابطه با تامکت نگهداری پر هزینه اون و نایاب بودن قطعاتش بود. مخصوصن تامکت ایرانی که نوع F14 A بود در بخش رادار مشکلاتی داشت که در نسخه های بعدی F14 B برطرف شد که البته به ایران نرسید. میبینید که همونطور که لینک مورد نظر شما گفته، نیروی هوایی عراق همواره به روز و غنی بوده ولی نیروی هوایی ایران به مرور قدیمی و مستهلک شده.
از همه اینها که بگذریم، در همین ماهنامه صنایع هوایی بارها خاطرات خلبانان دلیر ایرانی رو از تجربه هاشون با آفتابه های روسی نوشته. یک بار یکی گفته بود زمانی که کاکپیت میگ 25 رو دیدم، احساس کردم به تکنولوژی چند سال قبل تر (در مقایسه با اف های ایرانی) نگاه میکنم. مشکلات ارگونومیکی هم که یکی ار عمده مشکلات طراحی این ابوقراضه های بوده. زمانی که شوروی این محصولات رو به کشورهای گدا گشنه تحویل میداد، حداقل_ آموزش ها رو در رابطه با نگهداریشون ارائه میداد، علتش این نبود که نگران لو رفتن از تکنولوژی به کار رفته هستند، بلکه این بود که نگهداری عمده ای از دست اونها بر نمیومده. مثلن اگر بخشی از پره های توربین دچار ایراد شکستگی میشدند، کل موتور باید به شوروی برای تعمیر میرفت! مشکل توربین هم گویا در انواع میگ و سوخو بسیار وجود داشته و این جنگنده ها استهلاک بالایی از نظر موتور جت داشتند. اصولن در مهندسی روسی، نگهداری زیاد در نظر گرفته نمیشه. همین الانشم از راننده های شرکت واحد بپرسید اونهایی که این اتوبوس دو کابین های روسی رو تجربه کردند براتون یک دنیا درد دل دارند. چندتاییش هم در انتهای حکیمیه تهران زمین گیر هستند و شرکت واحد حتی رغبت نمیکنه اونها رو روانه گورستان کنه!
اینه که کلن زیاد دلتون رو به شوروی یا نمیدونم روسیه خوش نکنید و راحت باشید. ظریفی میگفت من مطمئنم این کمونیست ها الان دارند از کامپیوتر و موبایل و عینک و خانه و کاشانه امریکایی یا اروپای غربی استفاده میکنند
جهت درک بیشتر حس نبرد در خلبانان ایرانی میتونید مجموعه خاطراتشون رو در سایت نیروی هوایی ایران مطالعه کنید. این یکیش
پایگاه اطلاع رسانی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران/تامكت در كمین فاكس بت
مزدك بامداد نوشته: ولی میکوشیم که آنهارا در روی دشمن و آشکار[1] نگوییم!
خب این از جمله ارزش های مزخرفی ست که شما بهش اعتقاد دارید و به همین دلیلم هست که مرتب چوب تعطیلی دولت امریکا رو به سر هم کیشانتون میزنید ناآگاه از اینکه چنین چیزی نشانه راستی و یک رنگی و مهمتر از همه باز بودن فضاست. به وارون فضای کمونیستی که بسته و آلودست و اگر مخالفت کنید در تریبون های امام جمعه های کمونیسم خط و نشان و آرزوی مرگ و نابودیتون رو میکنند