دفترچه

نسخه‌ی کامل: همبود کاررَها - The work-free society
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43
Ouroboros نوشته: مزدک ارجمند، مشکل ما فهمیدن یا نفهمیدن مواضع مضحک شما نیست، پذیرفتن یا نپذیرفتن این توجیهات برای نسل‌کشی‌ها و قتل‌عام‌های میلیونی کمونیستها در قرن بیستم است. هوش کنید که ما نمی‌پذیریم هیچ میزانی از برابری یا توسعه‌ی اقتصادی یا ستیز با امپریالیسم، ارزش کشتار میلیونها انسان را داشته باشد و روده‌درازیهای شما در جهت توجیه این جنایات را با حیرت و بیزاری می‌نگریم.
بیجاست، ما برای شما فرنود و گواه و برگه میاوریم و شما برای ما از کژفرنود "نوحه" سود میجویید؟
روشن است که در هر واژگشت و در هر رهگذری که نو بجای کهنه مینشنید و در هر زایمان، خونها
ریخته میشود و کشتگان پشتگان میشوند. نیروهای کهن که به این آسانی مفت خوری خود را رها
نمیکنند و هیچ آزادی و بهره مندی نیز بی ستیز و نبرد بدست نیامده و نخواهد آمد. برای هر یه
"ساعت مرخصی" که شما میروید، خونهای کارگرانی که در این راه جنگیده اند ریخته شده و میشود
و روشن است که در این زمانه ی گذر که نیروهای واژگشت هنوز نیروی جوان (ار دید تاریخی) و
بی آروین هستند، آسیب هایی هم بیش از انچه براستی نیاز بود پدید بیاید و "بیگناهانی" نیز
در این میان کشته شوند، بویژه زمانی که سرمایه داران همواره سایه جنگ و مرگ را بر سر
ما کمونست ها نگه میدارند، خود پدید آورنده ی یک بدبینی و دشواری روانی است که کار
مهربانی و آمرزش را سخت میکند. انجایی که هر که را بخشوده اید برگشته به شما خنجر میزند،
سخت است که دیگر بتوان به آسانی کسانی را بخشود. از این گذشته، این هم بایستی روشن
باشد که در روند واژگشت، که تنها همان خود روز واژگشت هم نیست و سالها نیز به درازا
میکشد، ویرانی هایی پدید میاید که باید انها را ساخت و اگر اکنون، این سازندگی باز در سایه ی
شمشیر هایی باشد که از بالای سر شما آویزان هستند، شما میکوشید که به هر بهایی،
نخست, سپری برای پدافند این شمشیر ها بسازید و سپس ، آسوده دل به خوشی و زندگی
آسان بپردازید. بزبان دیگر، این خود سرمایه داراها, فئودال ها و ستمگران بوده اند که در سده ها
و هزاره ها ستمگری و کشتار، شورشیانی پدید اورده اند که خشم فروخورده ی تاریخ را
در دل انباشته اند و خود همین ستمگران بهره کش هستند که با سرسختی و پایداری و
کارشکنی خود در برابر دادخواهان، آنهارا از هر گونه آمرزش و بخشایش باز میدارند
و ناچار از کشتار ها و گاه، کشتارهای ناروا و نابجا مینمایند.
ما میخواهیم مهربان باشیم ولی از اسمان نیامدیم:
اگر پرنیان است، خود رشته ای
وگر بار خار است، خود کـِشته ای
فردوسی پاکزاد

پارسیگر
sonixax نوشته: یک عکس واقعی به از صد آمار ساختگی !
اینکه آمریکا ویتنام را با خاک یکسان کرد ربطی به ناتوانی کمونیسم در برابر کاپیتالیسم ندارد .

شما فرمودید که کمونیستها در جنگ ویتنام آمریکا را بردند (تنها برد تاریخیشان که میشود آن را با نبرد ماراتون مقایسه کرد :دی) ما هم عرض کردیم که این پیروزی به قیمت نابودی کامل ویتنام به دست آمده .
بعد شما فرمودید که نه خیر بعدش کمونیستها آنجا را آباد کردند ! ما هم یک مقداری از آبادیهایش را به رخ کشیدیم .
همین و بس .
E415
بیجاست، آمار ما از بنمایه ی باورپذیر بوده و در ویکیپدیا و جاهای دیگر هم هست.
من هم میگویم شما روشن نیست این فرتور هارا از کجا آورده اید.
داستان:
روزی آموزگاری به روستایی رفت ولی آخوند از اینکه مردم آگاه شوند ناخشنود بود
و روزی به کلاس این اموزگار رفته و گفت مردم، این چیز درستی به شما یاد نمیدهد،
اگر راست میگویی، بنویس مار. و آموزگار نوشت "مار" سپس آخوند ماری را
روی تخته سیاه کشید و گفت: مردم مار این است که این نوشته یا این است
که من کشیدم ؟ مردم کودن هم آموزگار را بیرون کردند چون باور داشتند که :
"
نقل قول:یک عکس واقعی به از صد آمار ساختگی"
!!

پارسیگر
kourosh_bikhoda نوشته: چین که اِنده سرمایه داری شده.
بلوک شرق که واپاشید و همه به سمت سرمایه داری و خصوصی سازی غش کردند.
روسیه که مایه دارهای جهان رو جمع کرده و صادر میکنه به کشور آرزوها (امریکای جهانخوار).
چندتا کشور چسکی شیلی و کره شمالی و کوبا میمونند تا کمونیسم رو به صورت جهانیان بزنند.

بالاخره مشخص نشد این همبود "از کار در روها" (همان کمونیست ها) آیا در جایی موفق هم بوده یا نه؟
بیجاست، شما نخست یاد بگیرید که "سرمایه داری" به چه میگویند.
بکار گیری فند سرمایه داری/سرمایه گذاری و بهره کشی هومن از
هومن دو چیز جدا هستند.
---
این کشور ها هم به انگیزه ی ناکارآمدی کمونیسم که از هم نپاشیدند،
در پی جنگ سرد و همپیشی جنگ افزاری مانند جنگ ستارگان و ناچاری
از ساختن هزاران موشک برای پدافند از آمریکای جهانخوار و یاری به ملت های
قهرمان مانند نیکاراگوئه و کوبا و .. ورشکسته شدند. اگر این فشار سترگ
و سنگین باورنکردنی بیرونی نبود و این ها "غش" میکردند، سخن شما درست میبود!
---
کشور چوسکی شیلی هم کمونیستی نیست، سرکار ناآگاه! ! E415
آنجارا هم دوستان امریکایی شما کودتا کردند و دولت دمکراتیک قانونی سوسیالیستی اش
را نابود ساختند که بتوانند پنجاه سال دیگر هم کانی های مس شیلی را بچاپند!

پارسیگر
Ouroboros نوشته: ۱. همبود کاررها هرگز کمونیستی نیست و نمی‌تواند باشد، معیار اصلی جامعه‌ی کمونیستی در تقسیم برابر کار و نتایج آن نهفته است. جامعه‌ای که قادر به حذف نیاز به کار بوده، مطلقا فاشیستی خواهد بود. یک دولت مرکزی بسیار قدرتمند که شهروندان خود را در موقعیتی نباتی نگاه می‌دارد تا کنترل خود بر جامعه را هرچه بیش از پیش تثبیت بکند زیرا هیچکس قادر یا حتی مایل به جلوگیری از آن نیست. تصور بکنید دولتی به شما پیشنهاد بدهد تا همه‌ی نیازهای خود را مجانا، و به هر اندازه که خواستید(نه مثل ایده‌آل ادعایی سوسیالیسم: هر اندازه که «نیاز» داشتید)می‌توانید ارضا بکنید.

نه نگرفتید, نیاز به کار در هیچ همبودی از میان نرفته و نمیرود, بساکه گفتیم کارهای سخت (چیزهاییکه مایه‌یِ فرآورش نان و آب و دیگر
نیازهای پایه‌ای باشند) به ماشین سپرده میشوند و هر کاری دیگری آنجاست تا اگر شما خواهان زندگی بهتری بودید, به آنها بپردازید.

پس ما تنها دامنه‌یِ کارهای برای انجام را کاسته‌ایم + بهره‌کشی را بیخ برکنده‌ایم.


پارسیگر
Ouroboros نوشته: . من گمان می‌کنم بدترین نوع متصور جامعه‌ی بشری، همین مُدلی‌ست که در آن انسانها از کار کردن بی‌نیاز شده‌ باشند. چنان جهانی قطعا یک دیستوپیای تمام عیار از آدمهایی چاق، خرفت، خنگ، بی‌سواد، بی‌انگیزه و از هر جهت ناتوان است که لوله‌های متعددی به بدنشان وصل شده، و ماشینهای مختلفی در خانه تمام کارهایشان را انجام می‌دهند و ایشان زندگی هدونیستی مالوفی را دنبال می‌کنند. زندگی که همه چیز به محض آرزو کردن بلادرنگ ارضا می‌شود و شخص و جمع هر دو ارتباط خود با هر نوعی از مفهوم را از دست می‌دهند.

لحظه‌ای به نهنگهای خشکی‌زی که در کنارتان قدم می‌زنند، آدمهای بالای صد کیلو، کسانی که هفته‌به‌هفته از خانه بیرون نمی‌روند و امثالهم بنگرید و ببینید که فقط غذای بیش از حد نیاز چه بلایی بر سر جامعه‌ی بشری آورده، و تصور بکنید سکس، خواب، تفریح، مستی، نشئگی و سرگرمی بدون محدودیت، چه در بعد زمانی، چه در بعد اقتصادی، چه در بعد فردی در اختیار انسانها قرار بگیرد.

اینهم سخنی بی سر و ته بود.
مگر کشورهای سوسیالیستی اروپایی هماکنون جز این هستند؟ شما در اروپا هم میتوانید هیچ کار نکنید و از دولت هزینه‌هایِ گذران زندگی را (گرچه با اخم و تخم) بگیرید
, ولی میبینیم نه تنها کار برچیده نشده که بیشتر از همان آمریکایی‌ها هم مردم کار میکنند و بامزه‌تر از همه, در اروپا شما بسختی و شاید با برخ یک به ده/صدهزار آدم چاق ببینید! ((:

ولی خب این سخنان چه ارزشی دارد, بگذارید میلیونها تن از
گرسنگی و در رنج و درد بمیرند تا زندگی امیر "هدفمند" بماند!

پارسیگر
Mehrbod نوشته: خیر, اینها سخنان مردم‌فریبانه‌یِ بهره‌کشان هستند که هر اندیشه‌ای که به مرگ و کشتار رسید, پس خودبه‌خود بد هم میشود.

همانجور که اگر کسی به خانه‌یِ شما آمده و خواست به شما و همسرتان تجاوز نموده و سر به نیست تان کند, کشتن وی
نه تنها اخلاقی است, که اگر نکشید نادان‌اید, بهمین سان اگر یک مشت elite بهره‌کش نمیخواستند دربرابر کارِ درست (دست کشیدن
از بهره‌کشی و مفتخوری) راه بیایند و به ستیز و جنگ برخاستند, پدافند از خودتان و ستیز و جنگ و نبرد با ایشان نیز شایسته و بایسته میشود.

پارسیگر
از معجزات کمونیسم این هست که مهربود انسان دوست و مخالف اعدام ما، تلفات و کشتارهای دولت های کمونیستی رو(که در بسیاری از موارد "زندانی" هستند نه عده ای مهاجم مسلح) با دفاع در مواردی که خودمون در معرض تهدید مستقیم و صریح هستیم رو مقایسه میکنه:)
undead_knight نوشته: از معجزات کمونیسم این هست که مهربود انسان دوست و مخالف اعدام ما، تلفات و کشتارهای دولت های کمونیستی رو(که در بسیاری از موارد "زندانی" هستند نه عده ای مهاجم مسلح) با دفاع در مواردی که خودمون در معرض تهدید مستقیم و صریح هستیم رو مقایسه میکنه:)
بیجاست، این مرگ و میرهای کمونیستی! نیستند. کمونیست ها که از آسمان نیامدند،
همین ستم های بهره کشان انهارا پدید اورد و اکنون که نو میخواهد کهنه را از میان ببرد،
آنرا کشتار های کمونیستها مینامند! لابد در روم باستان هم کشتار هایی که در پی
شورش اسپارتاکوس روی داد، کشتار ها و تبهکاری های این بردگان پدرسوخته بوده
است و گرنه رومی ها که همه خوشگل و ناز بودند!

مزدك بامداد نوشته: بیجاست، آمار ما از بنمایه[1] ی باورپذیر[2] بوده و در ویکیپدیا و جاهای دیگر هم هست.
من هم میگویم شما روشن نیست این فرتور[3] هارا از کجا آورده اید.
داستان:
روزی آموزگاری به روستایی رفت ولی آخوند از اینکه مردم آگاه شوند ناخشنود بود
و روزی به کلاس این اموزگار رفته و گفت مردم، این چیز درستی به شما یاد نمیدهد،
اگر راست میگویی، بنویس مار. و آموزگار نوشت "مار" سپس آخوند ماری را
روی تخته سیاه کشید و گفت: مردم مار این است که این نوشته یا این است
که من کشیدم ؟ مردم کودن هم آموزگار را بیرون کردند چون باور داشتند که :


شما بروید در وسط بیابان هم چهار تا چوب سرهم کنید رویش یک پارچه بکشید زیر سایه اش لم بدهید اسمش میشود ساختن و آبادانی و ....
مهم یا به قول خودتان مهند این است که این سازندگی چه میزان و چگونه باشد .
نتیجه اینکه ما آن آمار را قلابی میدانیم و وقتی که ویتنام را مقایسه میکنیم با ژاپن خنده مان میگیرد به این همه آبادانی دوستان کمونیست و ازشان میخواهیم که ما را از این آبادانی بی نصیب بگذارند .
sonixax نوشته: شما بروید در وسط بیابان هم چهار تا چوب سرهم کنید رویش یک پارچه بکشید زیر سایه اش لم بدهید اسمش میشود ساختن و آبادانی و ....
مهم یا به قول خودتان مهند این است که این سازندگی چه میزان و چگونه باشد .
نتیجه اینکه ما آن آمار را قلابی میدانیم و وقتی که ویتنام را مقایسه میکنیم با ژاپن خنده مان میگیرد به این همه آبادانی دوستان کمونیست و ازشان میخواهیم که ما را از این آبادانی بی نصیب بگذارند .
E415
ما هم برای خرسند سازی شما که انیجا نیستیم، شما میتوانید به گاو پرنده هم همچنان باور
داشته باشید. ما تنها برای خوانندگان گرایندی که سخن ما و شمارا میسنجند اینجا هستیم
و برای همین بنمایه و گواه و آمار باور پذیر آورده، میکوشیم فرنودین و کوشا سخن بگوییم.
شما هم باید یاد بیگیرید که انیجا مانند کلوزئوم است که دو گلادیاتور باهم در انجا می جنگند
تنها برای "تماشاگران" ( انیجا برابر "خوانندگان") ! و گرنه من با شما چه پیوند وسخنی دارم ؟


کوشا= serious
پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: ما هم برای خرسند سازی شما که انیجا نیستیم، شما میتوانید به گاو پرنده هم همچنان باور
داشته باشید. ما تنها برای خوانندگان گرایندی[1] که سخن ما و شمارا میسنجند[2] اینجا هستیم
و برای همین بنمایه[3] و گواه و آمار باور پذیر آورده، میکوشیم فرنودین[4] و کوشا سخن بگوییم.
شما هم باید یاد بیگیرید که انیجا مانند کلوزئوم است که دو گلادیاتور باهم در انجا می جنگند
تنها برای تماشاگران( اینها برابر خوانندگان) ! و گرنه من با شما چه پیوند وسخنی دارم ؟

منظور من هم از ما من نبود !
منظور از ما جمعیتی بود که کمونیسم در پی زورکی رستگار کردنش است .
همچنین اگر اینجا را کلوزئوم فرض نمیکردم که با شما بحث نمیکردم مزدک گرامی ! به خاطر احترام و علاقه ای که به نوشتار شما دارم چپ و راست زیر همه شان پسند (نه سپاس) میزدم .
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43