مزدك بامداد نوشته: اگر تاریخ میخواندید، میدید که لنین و استالین در راه گسترش ساختاوری[1] سنگین,
کهربایی[2] کردن و مدرن کردن کارخانه ها و کارگاه ها و زیرساخت روسیه/شوروی
چه ها کردند. همین اکنون مگر ایران پر از نفت نیست؟ ولی ابزار و فند بیرون کشیدن
انرا ندارد! کانی ها زمان ی سود آورند که ابزار نوین کانآوری داشته باشید وگرنه
با بیل نمیتوان میلیونها تـُن خاک مس را به شمش مس فراگرادانید!
بله قربان این را هم شنیدیم. خاطر کمونیست خودتون رو مکدر نفرمایید. ولی خب مثال های قویتری در کاپیتالیسم از این نظر وجود داره! ایران هم تا پریروز یه لطف کمک های امریکا در زمان شاه و لبخندهای سیدخندان رده دوم سوم تولید نفت رو داشت و اقتصاد 19ام و 20ام دنیا بود! ولی همچنان در لجن فرو!
kourosh_bikhoda نوشته: به قول مزدک هوش نکردید چه شد. این یک نکته مدیریتی هست و برای مقاصدی که فعل "مدیریت" در اونجا کاربرد داره استفاده میشه. مثلن مدیریت یک تولدی یا کشور. این تئوریِ نتیجه گرایی هم در رده های بالای مدیریت روز جهان کاربرد داره (یاد احمدی نژاد افتادم) و از طرف تئوری پردازان مدیریت بنا شده نه از طرف حقوق دانان.
ببخشائید!؟ چه چیزی "یک نکتهیِ مدیریتی" است؟
اینکه شما کنشها را بی نگرش به انگیزهیِ آنها بررسی میکنید یک "نکتهیِ مدیریتی" است!؟
خوب برای ما بیشتر بگویید, چرا نباید به انگیزهیِ یک کشور مانند آمریکا در بیلیونها دلار پول یامفت به آلمان غربی دادن بپردازیم؟ چون شاید برای شما صرف نمیکند؟ ((:a
سپس اینکه, مگر اقتصاد راهش را از حقوق پیشآمدنه جدا کرده که میگوید هیچ پیوند به دامنهیِ حقوقی ندارد؟
یعنی ما نباید بنگریم یک آدم چگونه و به چه راهی درآمد دارد و آیا در دامنهیِ سزامندهای خود دارد پول درمیاورد یا بیرون از آنها؟
یا نکند اینجا هم صرف نمیکند کاری به این چیزها داشته باشیم, تنها "سنجه" برای
شما این است چه اندازه پول در میاید و راهش و ... به نکتهیِ مدیریتی و اینها وابستهاند!؟ ((:
پارسیگر
Mehrbod نوشته: ببخشائید!؟ چه چیزی "یک نکتهیِ مدیریتی" است؟
اینکه شما کنشها را بی نگرش به انگیزهیِ آنها بررسی میکنید یک "نکتهیِ مدیریتی" است!؟
خوب برای ما بیشتر بگویید, چرا نباید به انگیزهیِ یک کشور مانند آمریکا در بیلیونها دلار پول یامفت به آلمان غربی دادن بپردازیم؟ چون شاید برای شما صرف نمیکند؟ ((:a
بله باید البته از مدیریت سر در بیارید. میتونید کلیدواژه Result - oriented management یا مدیریت نتیجه گرا در بعد از اینها مدیریت کیفیت جامع رو گوگل کنید.
Mehrbod نوشته: سپس اینکه, مگر اقتصاد راهش را از حقوق پیشآمدنه جدا کرده که میگوید هیچ پیوند به دامنهیِ حقوقی ندارد؟
اقتصاد امروز از فنون مدیریتی هست. در دانشکده های اقتصاد دروس مدیریتی تدریس میشه. همینطور در رشته های مدیریت هم دروس اقتصادی تدریس میشه. اصلن در دروس کارشناسی ارشد مدیریت واحدی هست به نام اقتصاد مدیریت. دانشکده های مدیریت و اقتصاد در خیلی جاها یکی هستند. علم اقتصاد و علم مدیریت همپوشانی های زیادی دارند. چون در مدیریت هدف این هست که منابع مدیریت بشند و منابع چیزی نیستند جز المان های اقتصادی. در اقتصاد هم هدف این هست که بیشترین بهره از المان ها برده بشه و خودِ لفظ بهره بردن بی نیاز از مدیریته ولی واژه "بیشترین" مربوط هست به علم مدیریت منابع. پس میبینید که چیز جدایی نیستند. امروزه در اقتصاد هم این مفهوم گسترده شده و به Market Oriented business معروف هست.
kourosh_bikhoda نوشته: بله باید البته از مدیریت سر در بیارید. میتونید کلیدواژه Result - oriented management یا مدیریت نتیجه گرا در بعد از اینها مدیریت کیفیت جامع رو گوگل کنید.
اقتصاد امروز از فنون مدیریتی هست. در دانشکده های اقتصاد دروس مدیریتی تدریس میشه. همینطور در رشته های مدیریت هم دروس اقتصادی تدریس میشه. اصلن در دروس کارشناسی ارشد مدیریت واحدی هست به نام اقتصاد مدیریت. دانشکده های مدیریت و اقتصاد در خیلی جاها یکی هستند. علم اقتصاد و علم مدیریت همپوشانی های زیادی دارند. چون در مدیریت هدف این هست که منابع مدیریت بشند و منابع چیزی نیستند جز المان های اقتصادی. در اقتصاد هم هدف این هست که بیشترین بهره از المان ها برده بشه و خودِ لفظ بهره بردن بی نیاز از مدیریته ولی واژه "بیشترین" مربوط هست به علم مدیریت منابع. پس میبینید که چیز جدایی نیستند. امروزه در اقتصاد هم این مفهوم گسترده شده و به Market Oriented business معروف هست.
در این بازرگانی market-oriented به دانشجویان میآموزانند که نباید هیچ کاری به انگیزهها و ریشهیِ کنشها داشت و تنها باید به برایند بیرونی آنها نگریست؟
یعنی کسی کشته شد, مهند نیست انگیزهیِ کسیکه کشته چه بوده, تنها باید گفت یکی کشته شده و مهر گناهکاری زد؟ (:
یا اگر شما یک پولی درآوردید, هیچ مهند نیست به چه راهی بوده؟ کلاهبرداشتهاید, برنداشتهاید؟ (:
یعنی اگر یک کالایی را با بازاریابی و دادههایِ دروغین میفروختند, هیچ مهند نیست کسانیکه
با دروغ و فریب آنها را فروشاندهاند چه انگیزهای داشتهاند, از روی لغزش بوده, یا خودخواسته دروغ گفتهاند؟ (((:
این بازرگانی market-oriented پیشامدانه همان کلاهبرداری نیست؟ ((:
...
تازه کم کم دارد روشن میشود شما چرا این اندازه رویهاینگر (= سطحینگر) هستید!
پارسیگر
Mehrbod نوشته: یعنی کسی کشته شد, مهند[2] نیست انگیزهیِ کسیکه کشته چه بوده, تنها باید گفت یکی کشته شده و مهر گناهکاری زد؟ (:
مثل اینکه قافیه به تنگ آمده.
Mehrbod نوشته: یا اگر شما یک پولی درآوردید, هیچ مهند نیست به چه راهی بوده؟ کلاهبرداشتهاید, برنداشتهاید؟ (:
روشنه که در چارچوب قوانین رایج تعریف میشه. مثلن قانون رایج در بازار امریکا منشا پول موجود در حساب جاری رو از یه حدی اگه بیشتر باشه میخواد که بدونه.
Mehrbod نوشته: این بازرگانی market-oriented پیشامدانه همان کلاهبرداری نیست؟ ((:
مطالعه کنید. مطالعه خیلی خوبه.
kourosh_bikhoda نوشته: مثل اینکه قافیه به تنگ آمده.
روشنه که در چارچوب قوانین رایج تعریف میشه. مثلن قانون رایج در بازار امریکا منشا پول موجود در حساب جاری رو از یه حدی اگه بیشتر باشه میخواد که بدونه.
و اگر همین "قوانین رایج" هومنستیز و بد بودند چه؟
کلاهبرداری خوب است, بهرهکشی خوب است, تا زمانیکه در دامنهیِ "قانونهایِ رایج" باشند؟ (:
سخن ما در گفتمان بهرهکشی نیز بدرستی روی همین "قانونهایِ رایج" است, اینکه
شما میتوانید با نگرشی رویهای همانند همینی که آوردهاید, بی اینکه کاری به انگیزهها
و خاستگاه کنشها داشته باشید تنها و تنها به راندمان بنگرید, این بدرستی میشود همان بهرهکشی سامانیک (i.e. systematic exploitation).
kourosh_bikhoda نوشته: مطالعه کنید. مطالعه خیلی خوبه.
نه, خواندار نوشتارهایِ «چگونه بهتر و کاراتر از دیگران بهرهکشیم» برای کسانی خوب است که میخواهند با کلاهبرداری و شارلاتانیسیم مردم را در دامنه "قانونهایِ رایج" بچاپند.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: و اگر همین "قوانین رایج" هومنستیز و بد بودند چه؟
اگر رو کاشتند درختش هم در آمد! فکر کنم یک جستاری در همین فاروم بود درباره اینکه اگر قوانین بد باشند باید چه کنیم. یادم نیست ولی موضوع این بود که اخلاق یا قانون تا کجا محترم هستند.
Mehrbod نوشته: نه, خواندار[3] نوشتارهایِ «چگونه بهتر و کاراتر از دیگران بهرهکشیم» برای کسانی خوب است که میخواهند با کلاهبرداری و شارلاتانیسیم مردم را در دامنه "قانونهایِ رایج" بچاپند.
من هم معتقدم شما از علم اقتصاد چیزی نمیدونید. علم اقتصاد به واسطه علم بودنش سال به سال داره عوض میشه و هی فرگشت پیدا میکنه! چنگ زدن به تار و پود پوسیده دوران مارکسیسم راهکار نیست امروز شما با اون تئوری ها به جایی نمیرسید.
مزدك بامداد نوشته: اینهم بیجاست، یک جنگ درونی و دو جنگ جهانی و جنگ سرد و فروبند[1] ها و دیگر سیتز هارا زیر فرش جارو کردید که چنین برآوردی[2]
به خوانندگان بدهید؟ شکم استالین را به دروغ به اندازه ی نهنگ گنده کردید؟ مگر یک آدم در زندگی چه اندازه میتواند بخورد و بپوشد؟
هرگز دیده نشد که استالین زندگی لوکس داشته باشد. گران ترین گسارش او هم تنباکوی پیپ اش بوده . همچنین از استالین
هیچ پولی بجای نماند و هیچگونه دارایی نداشت. بهتر است پیش از انگ و و گفتن سخن های بی مایه کمی خود را آگاه کنید!
جنگهای جهانی که فقط مال شوروی نبوده ! پس حرف زدن ازش بیجاست .
جنگهای درونی هم نتیجه نابخردی و درپیتی بودن سیستم بوده !
تا به حال فکر کردید چرا کمونیستها همش دیوار میکشیدند و مرز میبستند ؟! چون همه میخواستند ازش فرار کنند !
شکم استالین هم خیلی جا داره ! اینچنین آغا استالین تقدیس نمیشود مزدک گرامی .
مزدك بامداد نوشته: نه، پس نشان از چی دارد؟
اگر به موشک و نفت باشد ایران هم دارد ! برویم زیر پرچم آغا سینه بزنیم . یک بمب اتمی ندارد که آن را هم به زودی میسازد میشود ابرقدرت جهان :))