sonixax نوشته: سرشت آدمی همان فرگشت آدمیست و فرگشت آدمی در تضاد 100% است با خوردن و خوابین و ریدن بی حد و حساب .
حتا اگر شما سگ داشته باشید باید ببرید روزی 2 کیلومتر بدوانیدش وگرنه میمیرد !!!
درسته, ولی این کنش از روی زور که نیست. یک آدم امروزین هم
میتواند شب برود پارک بدود و نیاز تن اش به جنب و جوش را برآورده کند.
یا اگر کسی نیاز به کار اندیشیک دارد, خوب میتواند بکند. پیوند اینها به اینکه مردم را از
کوش و تکاپو در راستای
برآوردن نیازهای روزانه همچون خوراک, پوشاک, نوشاک, ... آسوده کنیم چیست؟
sonixax نوشته: من مسئول گفته ی خودم هستم ولی مسئول برداشت اشتباه شما نیستم .
شما انسان رو ابزار میبینید مشکل من نیست .
ما برداشتی فربودگرایانه اینجا داریم. یک آدم بروشنی میتواند در جایگاه ابزار به
کار برود, چنانکه در سامانههایِ سرمایهداری هم سرمایهیِ آدم را ردهبندی کردهاند:
کارگران یخهآبی: کسانیکه کارهای دستی میکنند, همچون کارهای ساختمانی, سازندگی, راهسازی, ...
کارگران یخهسپید: کسانیکه کارهای دفتری, مدیریتی میکنند, همچون کارمندها, مدیرهای اجرایی, بیشتر دانشمندان و پژوهشگران و ...
کارگران یخهقهوهای: کسانیکه کارهای دفتری و دستکی و همزمان دستی میکنند, برنامهریزهای رایانهای, کارمندان مخابراتی, ...
کارگران یخهطلایی: کسانیکه کارهای ترازبالا و پردرخواست را میکنند. برخی دانشمندان و ...
...
پس تنها من اینجا نیستم که مردم و آدمی را سرمایه میبینم!
sonixax نوشته: البته بهره کشی صد شرف دارد به دزدی و مال مردم خوری !!! (کاری که کمونیستها و سوسیالیستها در پی به سرانجام رساندنش هستند)
گفتیم که, از دیدگاه یک بردهدار نیز کسیکه میخواهد بردههای وی را آزاد کند یک دزد است,
از دیدگاه یک سرمایهدار هم کسیکه میخواهد مردم را از یوغ بهرهدهی وی آزاد کند یک مال مردمخور و دزد! (:
sonixax نوشته: ما هم گفتیم انسان ابزار نیست !
این نگرش که آدم ابزار (objectification) نیست, ولی سپس از وی همچون یک ابزار کارا
و تا جاییکه میشود کار و بهره بکشیم در فربود بیشتر از همه بدست سرمایهداران انجام میپذیرد!
نگرش من در اینجا از بیخ این بوده که در «همبود کاررها», کسی نیازی نیست از بیخ کار
کند, پس خودبهخود هیچگونه بهرهبرداری و بهرهکشیِ هومنیکی هم در کار نخواهد بود.
sonixax نوشته: این طرز فکرِ خطرناک شما آخرش میشود شوروی و بدبختی هایی که بر سر مردمش نازل شد .
چون هر چیزی را میشود ابزار تولید نامید
هر چیزی را بروشنی نمیشود ابزار فرآورش نامید. کسیکه خوانندگی میکند که چیزی نمیفرآورد!
فرآورش از پایه دربارهیِ کالاهای بساویدنی است.
یک دامداری یک فرآورنده است, زیرا فرآوردهیِ پایانی دارد.
sonixax نوشته: و افراد را از حق مالکیتش محروم گردانید یا بهتره بگم ازشون دزدید و یک جامعه ی مزخرف مثل شوروی ایجاد کرد .
یکبار دیگر:
پول ≠ سرمایه
سرمایه پولی است که در راستای بهرهکشیِ دیگران
هزینه شده باشد. کسیکه خود کار نمیکند, ولی با کرایه دادن
ابزار به دیگران زندگی اش را میگذراند بروشنی دارد بهرهمیکشد.
sonixax نوشته: یزدان را شکر که شما قدرت سیاسی ندارید وگرنه احتمالن یک استالین دیگر از شما بوجود می آمد که حیف مهربد وارسته است که سر انجامش آن شود . این مهربد وارسته بسیار خوب و مفید و شریف است .
ستیز با بهرهکشی که چیز بدی نیست میلاد جان! اگر در همبودهایِ کنونی ناچار از بهرهکشی
بودیم هم بهتر است خودآگاهانه و بی لاپوشانی بدانیم که داریم بناچار بهرهمیکشیم, تا اینکه بیاییم آن را
هوواژگیده و بجای بهرهکشی نمیدانم به کارمان نامِ «سرمایهگذاری هوشمندانه» یا یک چیز دهن پُر کن مانند "Investment in a Free Enterprise Economy" بدهیم ((:
sonixax نوشته: بله بله ! انسان اصلن برای به دست آوردن خوراک تلاش نمیکرده ! همین طوری توی باغ عدن بهشون میرسیده !!!
نه بدرستی توانرانه (یا رانهیِ توان) در راستای برآوردن همین نیازهای نخستینی بوده است; از
آنجاییکه ولی خب مانند هر رانهیِ دیگری میتوان آنرا براه دیگری هم برآورده ساخت, پس
چرا بجای این همه کوشش برای گرسنه نماندن, همین توانمایه را روی رسیدن به نامیرایی هزینه نکنیم؟
یا چرا بجای دوییدن در پی نان, مغز امان را روی راهکاریابی چنگار نبریم؟
یا چرا بجای سگدو زدن برای پرداخت کرایه خانه, به بهکرد و نوکرد کیهاننوردهای نپردازیم؟
پارسیگر