asmani نوشته: من مقصودم بیخدایانی بود که چنین ادعایی دارند و شناختی از "بیخدایانی که مدعی خردگرایی نیستند و یا مدعی ساختن جهانی بهتر برای انسان نیستند " ندارم ! اما خوشحال میشوم که برای جلوگیری از حاشیه روی فقط لینکهایی از چنین بیخدایانی در اختیار قرار دهید تا حداقل از وجود آنها آگاه شوم .
پاسخ آسمانی : برای اثبات درستی آن پاسخ، کافی است که تنها یک مثال نقض برای نقیضش نشان داده شود. اینجانب یک مثال نقض هستم؛ خداناباور هستم، اما خردگرایی را 'معادل' ماده گرایی نمی دانم، در مورد دوم هم اطمینان کافی ندارم.
نازنین من گفتم لینک بگذارید تا هم قابل مطالعه باشد هم حاشیه روی محسوب نشود . اگر شما چنین اعتقاداتی دارید در تاپیک دیگری شرح دهید تا معلوم شود مدعای بیخدایان امروزی چیست ؟!
asmani نوشته: ببینید حسین گرامی، در یک چنین بحثی لازم است که تمام جملات به صورت کاملاً روشن و دقیق بیان شوند. من متوجه نمی شوم که منظور شما از "ناتوانی در پاسخ به سئوالاتی مانند..." چیست. آنچه که میان من و شما مشترک پذیرفته شده، گزاره زیر است: "برای یک خداناباور، تضمین قطعی برای دریافت مجازات به ازای هرگونه رفتار غیراخلاقی، همواره وجود ندارد." آن نتیجه ای هم که فرمودید، یک جمله امری بوده و گزاره نیست که من بتوانم درستی آن و سپس درستی استنتاج را بررسی نمایم، آیا میتوانید آنچه مورد نظرتان است را در قالب یک گزاره به صورت شفاف بیان کنید؟ پیشنهاد می کنم که من را در این موشکافی همراهی کنید، میتواند به روشن کردن قضیه هم برای من و هم برای شما کمک کند.
اگر تاکنون با بیش از 20 پست نتوانستم منظور خود را نشان دهم متاسفانه تلاش بیشتر هم بعید است که مفید باشد . پس من به همان عبارت قبلی اکتفا میکنم .
"
اگر در جهت منافع شخصی خود خواستی کار خلافی انجام دهی اصلا مهم نیست فقط راهی برای فرار از قانون مهیا کن"
ضمنا به دلیل وجود "اگر "در ابتدای عبارت آنرا شرطی میسازد و نه امری ! در واقع این عبارت گزاره است (البته من اطلاعات ادبی چندانی ندارم )
kourosh_bikhoda نوشته: بلکه پرسش این بود :"آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست"
پاسخ کورش بیخدا :پاسخ این پرسش هم همانی هست که قبلن عرض شد. ناچاری ها و محدودیت های جانوران توسط فیزیک، روان و محیط آنها بوجود میاد. برای نمونه انسان ناچاره که برای جابجایی راه بره. ولی عقاب باید پرواز کنه. انسان ناچاره برای رسیدن به مقصد خودش حداکثر با سرعت 5-6 کیلومتر مستمر راه بره. ولی چیتا تا 80 کیلومتر میتونه بره. در زمانیکه ویژگی های خلقی و روانی به روح نسبت داده میشد، نسبت دادن این مسائل به پدیده ای مثل فرگشت دشوار بود. ولی در قرن اخیر با پیشرفت روانشناسی، روانشناسی فرگشتی هم پدید اومده و در بین روانشناسان برجسته دنیا تقریبن کسی نیست که اون رو قبول نداشته باشه.
دیگه چه بهتر پس من اگر خواستم مطابق داستان کلیپ گفته شده در پست 55 عمل کنم و یا اینکه به نقش پدر خوانده در جامعه وارد شوم یک نقصی فرگشتی دارم ! بر این اساس هیتلر هم یک نقص فرگشتی داشته ! پس چرا مدام بیخدایان جنایت این یا آن را محکوم میکنند ؟! همه این جنایتها هم ناشی از نقص فرگشتی هست !
kourosh_bikhoda نوشته: از قدیم گفته اند که راست رو از بچه بشنو. معنی این سخن اینه که بچه با وجود عدم آگاهی به خدا و بهشت و جهنم و تنبیه هایش، بطور طبیعی و بوسیله مکانیزم فرگشت، طوری پدید آمده که راستگو و درستکار باشه. اگر قرار بود فرگشت درغگو و نادرستکار رو بوجود بیاره احتمالن نوع انسان از بین میرفت.
علی الحساب من (حسین بیخدا ) در عمر کوتاه خود دروغ میگویم تا در جهت منافع شخصیام حرکت کرده باشم حالا نوع انسان هم در آینده از بین برود به جهنم !بقول خیام
چون عمـر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
پیمانه چــو پر شود چه شیرین و چه تلخ
خوش باش که بعـد از من و تو ماه بسی
از ســــلخ بهغره آیــــــــد از غـره بـسلخ
Russell نوشته: فکر میکنم آنچه گقتنی بود گفته شده و بحث بدون سوال جدیدی بیجهت گره خورده.
کاملا موافقم اما در باره علت گره خوردن در پاراگراف بعدی توضیح میدهم
Russell نوشته: اسخ نه است.هر چند بیخدایان میتوانند به زندگی پس از مرگ معتقد باشند یا نباشند مانند بودیستها که بیخدا هستند برای مثال.اما پاسخ من و احتمالاً سایر دوستان روشن و واضح،نه است.اما علت اینکه شما فکر میکنید پاسخ حود را تگرفته اید اینست که پس از آنکه پاسخ سوال اول خود را گرفتید ادعای دیگری مطرح مبنی بر اینکه پس با این حساب بیخدایان بسیار افراد بی اخلاقی خواهند بود(بدلیل اینکه نظارت موجودی هوشمند و عذاب و پاداش از سوی او را بر خود نمیبینند) در نتیجه بیخدایی عواقب بدی در پی خواهد داشت.
نخیر من هیچگاه چنین چیزی نگفتم ! لطفا دوباره پستهای گذشته مرا مرور کنید و حتی اگر جمله ای به این معنی گفتم را نشان دهید . تنها چیزی که گفتم آنستکه
جهان بینی ماده گرایی موجب باز گذاشتن راه بی اخلاقی میشود ! همین و تمام . من اصلا در باره نوع رفتار و چرایی رفتار بیخدایان صحبتی نکردم و سخنم صرفا تئوریک بود نه آنچه در عمل چه اتفاق میاقتد !
Russell نوشته: در پاسخ نخست من میگویم که نتایج بیخدایی یا باخدایی مستقل از وجود یا عدم وجود خداست خداست.دوم اینکه درواقع آنچه میگویی یک سوال به همراه یک چالش است.شما میپرسی که: اگر اخلاق انسانها بخاطر این نظارت هوشمند و سیستم عذاب و پاداش نیست پس بخاطر چیست؟ این سوال شما دارای مقداری مصادره به مطلوب است
با توضیحات بالا امیدوارم متوجه شده باشید . اصولا من اغلب با دقت کلمات را انتخاب میکنم .پس لطفا با پیشداوری با سخنانم مواجه نشوید .
Russell نوشته: سوال اصلی اینست که چرا انسانها اخلاقی عمل میکنند؟ شما پاسخ خود که انسانها اخلاقی هستند چون باور دارند سیستم نظارتی پاداش و عذاب اخروی هوشمند نظارگرشان است را درست در نظر گرفته اید و میگویید اگر شما نتوانید پاسخ دیگری بدهید که مرا قانع کند پس پاسخ من درست است. در صورتی بار نفی پاسخ شما برعهده ما نیست.شما حتی برای پاسخ خود دلیل و مبنای علمی نیاوردید و فقط گزاره خود را بیان کردید. در حالی که پاسخ فرگشتی ما دارای مبنای علمیست هر چند که هنوز به قطعیت خود فرگشت و گرد بودن زمین و قانون جاذبه نرسیده باشد.
امیدوارم متوجه شده باشید که نه سئوال اصلی من آن بود و نه اینکه من جایی در چندین پست گذشته گفته ام "چون انسانها به سیستم نظارتی باور دارند پس اخلاقی هستند "
ادامه پست شما بر فرضهایی استوار است که من در باره آن فرضها سخنی نگفته ام . حالا من هم امیدوارم از وقتی که گذاشتید پشیمان نشده باشید و همچنان یادتان باشد پرسش اصلی این تاپیک و صرفا در محدود نظری (تئوریک ) این بود :"
آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست"
حسین نوشته: دیگه چه بهتر پس من اگر خواستم مطابق داستان کلیپ گفته شده در پست 55 عمل کنم و یا اینکه به نقش پدر خوانده در جامعه وارد شوم یک نقصی فرگشتی دارم ! بر این اساس هیتلر هم یک نقص فرگشتی داشته ! پس چرا مدام بیخدایان جنایت این یا آن را محکوم میکنند ؟! همه این جنایتها هم ناشی از نقص فرگشتی هست !
من نگفتم همیشه همینطوره. ولی خب تحقیقات زیادی انجام شده و دیده شده که مثلن ساختار مغز مجرمان حرفه ای با افراد معمولی تفاوت معناداری داره. مملکه هیتلر هم همینطور بوده باشه، ولی افراد برای اینکه بخوان هر از گاهی خلاف میل خودشون رفتار کنند نیاز به نقص ندارند، چرا که مغزشون بهشون اختیار میده. همونطور که شما هم یقینن تابحال دروغ گفتید و حق کس دیگری رو حتی در عبور از چراغ قرمز خوردید، بی توجه به باور فلسفی شما، یک رفتار خلاف روان خودتون انجام دادید ولی مطابق با اختیار خودتون.
محکوم کردن و مجازات مرتکبین خلاف هم تنها به این دلیله که انسان مختار هست وگرنه غیر از این باشه بچه بازیه. انسان بر اساس عقل و قوه فاهمه خودش میتونه عمل خلاف بکنه (اگرچه بعد از عمل دچار ناراحتی درونی میشه - همان مکانیزم فرگشتی مذکور - ولی این احساس لزومن جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف نمیکنه) و تجربه هم نشون داده که همین اتفاق هم می افته و بعضن انسان ها خطا عمل می کنند، به همین دلیل ناگزیر از وضع قوانین و الزاماتی برای کمینه کردن این رخدادها شده. پس از وضع این قوانین، ارتکاب عمل خلاف اونها باعث شماتت و سرزنش دیگران میشه و اینه که همه مردم هیتلر رو سرزنش می کنند.
حسین نوشته: علی الحساب من (حسین بیخدا ) در عمر کوتاه خود دروغ میگویم تا در جهت منافع شخصیام حرکت کرده باشم حالا نوع انسان هم در آینده از بین برود به جهنم !بقول خیام
زیاد نگران نوع انسان نباشید. هرجور دوست دارید رفتار کنید. قانون رو انسان برای همین آفریده دیگه
حسین نوشته: چون عمـر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
پیمانه چــو پر شودچه شیرین و چه تلخ
خوش باش که بعـد از من و تو ماه بسی
از ســــلخ بهغرهآیــــــــد از غـره بـسلخ
این رو هم گمان کنم بیجا استفاده کردید.
kourosh_bikhoda نوشته: من نگفتم همیشه همینطوره. ولی خب تحقیقات زیادی انجام شده و دیده شده که مثلن ساختار مغز مجرمان حرفه ای با افراد معمولی تفاوت معناداری داره. مملکه هیتلر هم همینطور بوده باشه، ولی افراد برای اینکه بخوان هر از گاهی خلاف میل خودشون رفتار کنند نیاز به نقص ندارند، چرا که مغزشون بهشون اختیار میده. همونطور که شما هم یقینن تابحال دروغ گفتید و حق کس دیگری رو حتی در عبور از چراغ قرمز خوردید، بی توجه به باور فلسفی شما، یک رفتار خلاف روان خودتون انجام دادید ولی مطابق با اختیار خودتون.
محکوم کردن و مجازات مرتکبین خلاف هم تنها به این دلیله که انسان مختار هست وگرنه غیر از این باشه بچه بازیه. انسان بر اساس عقل و قوه فاهمه خودش میتونه عمل خلاف بکنه (اگرچه بعد از عمل دچار ناراحتی درونی میشه - همان مکانیزم فرگشتی مذکور - ولی این احساس لزومن جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف نمیکنه) و تجربه هم نشون داده که همین اتفاق هم می افته و بعضن انسان ها خطا عمل می کنند، به همین دلیل ناگزیر از وضع قوانین و الزاماتی برای کمینه کردن این رخدادها شده. پس از وضع این قوانین، ارتکاب عمل خلاف اونها باعث شماتت و سرزنش دیگران میشه و اینه که همه مردم هیتلر رو سرزنش می کنند.
زیاد نگران نوع انسان نباشید. هرجور دوست دارید رفتار کنید. قانون رو انسان برای همین آفریده دیگه
این رو هم گمان کنم بیجا استفاده کردید.
[quote
]
زیاد نگران نوع انسان نباشید. [SIZE=4]هرجور دوست دارید رفتار کنید. قانون رو انسان برای همین آفریده دیگه [[/SIZE]/quote]
درود بر شما کوروش
تمام آنچه میخواستم بگویم همین است . در بیخدایی هیچ قیدی برای انجام هر عملی وجود ندارد مگر توانایی انجام آن عمل ! حال توانایی میتواند براساس قدرت جسمی باشد یا قدرت اجتماعی -سیاسی !مثلا برای دور زدن قوانین اجتماعی !
شخصا یک مثالی از یک بیخدای واقعی در ذهن دارم و آنهم شخصیت داستانی "حاجی آقا " در داستانی از صادق هدایت با همین عنوان .
اما در باره اینکه مجازات براساس اختیار هست هم هرچند در ظاهر همین توجیه وجود دارد اما در بیخدایی هم مانند خدا باوری مفهوم اختیار چندان معنایی ندارد و اگر در خداباوری و خصوصا در تفکر شیعه راههایی فلسفی برای نشان دادن "اختیار انسان " وجود دارد اما در بیخدایی به نظرم مطلقا نمیتوان اختیار را ثابت کرد ! البته این حاشیه روی در این تاپیک هست و دوست دارم اگر خواستید در تاپیکی مجزا به موضوع اختیار در بیخدایی بپردازید !
کوتاه سخن آنکه چون در بیخدایی فقط به ماده و آثار آن پرداخته میشود میتوان اینگونه تصور نمود که تمام اعمال انسانی نیز ناشی از آثار مواد است .آثاری که در علم امروز برخی شناخته شده و برخی همچنان ناشناخته اند مثلا شما به تفاوتهای مغزی برخی جنایتکاران اشاره نمودید . خواستم اضافه کنم که این تفاوتها تا کنون شناخته شده اند اما از کجا معلوم که تفاوت مغزی بین حسین و کوروش موجب نشده که ایندو ظاهرا راههای جداگانه فلسفی را برگزینند!
تاکنون تاثیر مواد مخدر و روانگردان بخوبی شناخته شده و خودم شخصا تفاوت تاثیر"ماست "و "چای نبات " را متوجه میشوم .حال بماند تاثیرات دیگری از قبیل ژن -آب و هوا - حتی نور خورشید ! چند سال پیش گزارشی دیدم که در باره رابطه بین طوفانهای خورشیدی و حملات قلبی بود ! آیا میدانستید هم اکنون مطالعاتی وجود دارد که نشان دهنده رابطه بین گرم شدن زمین و باد روده گاوها است !
با اینحال اگر وقت داشتید پیشنهاد میکنم که تاپیکی پیرامون "توضیح اختیار در بیخدایی " بنویسید . فکر کنم مورد اختلاف اولیه را اینجا گفتم و البته از شما و سایر دوستان خواهش میکنم که اینجا به این قسمت پاسخی ندهند .ممنون
نقل قول:تنها چیزی که گفتم آنستکه جهان بینی ماده گرایی موجب باز گذاشتن راه بی اخلاقی میشود ! همین و تمام . من اصلا در باره نوع رفتار و چرایی رفتار بیخدایان صحبتی نکردم و سخنم صرفا تئوریک بود نه آنچه در عمل چه اتفاق میاقتد !
گرامی این جمله که مشخص کردید در خود بقیه ادعاها را دارد.
شما گفته اید این "نبود ناچاری" در آنچه جهان بینی مادی مینامید(که لزوماً مترادف بیخدایی نیست) باعث باز گذاشتن راه بی اخلاقیست.این عبارت دارای دو پیش فرض است:
1-ناچاری(سیستم عذاب و پاداش توسط موجود هوشمند ناظر) سد را بی اخلاقیست.
2-با نیود این سد،سد دیگر در راه بی اخلاقی نیست.
بعبارت دیگر ناچاری(طبق تعریف شماست)
تنها سد در را بی اخلاقیست.
تمام آنچه من گفتم تا کنون اینست که این،مورد توافق طرفین نیست.اگر این گفته شما درست باشد نتایج مستقیم آن را باید شاهد باشیم،یکی از آنها اینست که بیخدایان بی اخلاقتر از خداباوران خواهند بود چرا که این "سد ناچاری" در راه بی اخلاقیشان نیست.
نقل قول:میدوارم متوجه شده باشید که نه سئوال اصلی من آن بود و نه اینکه من جایی در چندین پست گذشته گفته ام "چون انسانها به سیستم نظارتی باور دارند پس اخلاقی هستند "
ادامه پست شما بر فرضهایی استوار است که من در باره آن فرضها سخنی نگفته ام . حالا من هم امیدوارم از وقتی که گذاشتید پشیمان نشده باشید و همچنان یادتان باشد پرسش اصلی این تاپیک و صرفا در محدود نظری (تئوریک ) این بود :"آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست"
گرامی وقتی من درباره نظم در نوشتار شما سخن میگویم منظور من همین دقت در کلمات و پرهیز از تکرار مکررات است.منظور شما ربطی بعبارت "ناچاری" ندارد."راستگویی و درستکاری" را میتوان با اخلاق جایگزین کرد و مهمتر از همه پرسش شما فرض را بر این گذاشته که چنین ناچاری وجود دارد،و سپس از "برای چیستی" آن میپرسید.اینجا توضیح دادیم که سوال نیاز به اصلاح دارد و پاسخ ما به سوال شما پس از اصلاح اینست که چنین ناچاری با تعریف شما وجود ندارد.این عبارت را همه دوستان تقریباً گفته اند.بنابراین پاسخ پرسش شما مشخصاً داده شده.حال میتوان بقدم بعدی رفت.موضوع تاپیک هم بیخدایی و اخلاق است.مشخص است که در صورت نیاز و مقایسه میتوان به خداباوری و اخلاق هم در آن پرداخت.و نکته آخر هم اینکه اینجا محیط گفتگوست نه پرسش و پاسخ یکطرفه.
دقت کنید که مساله اصلی در تعریف دقیق "ناچاری" از طرف شماست.و به همین دلیل است که نتایج اشتباهی هم از پاسخها میگیرید.وگرنه مشخص است که بیخدایان به پاداش و عذاب اخروی باور ندارند.
امروز در اینترنت دوباره چشمم به یک جمله زا جناب انیشتین اقتاد که خوب است اینجا یادی از آن کنم، گفته یود:اگر مردم بخاطر ترس از عذاب و امید به پاداش خوب هستند،این بسیار باعث تاسف ماست.
جناب راسل من اگر توضیح نامناسبی دادم (که خودم اینطور فکر نمیکنم ) یا اینکه برداشت شما یا سایر دوستان به غیر از آنچیزی بوده که من میخواستم ! همه وهمه فعلا گذشته و نیازی به تکرار نیست چون آقای کوروش لب کلام را گفتند :
زیاد نگران نوع انسان نباشید. [SIZE=4]هرجور دوست دارید رفتار کنید. قانون رو انسان برای همین آفریده دیگه
[/SIZE]حالا شما میتوانید هر برداشتی که خواستید از این کلام آقای کوروش داشته باشید و بدنبال دلایل رفتار اخلاقی نزد بیخدایان جستجو کنید اما آنچه نظریه بی خدایی میگوید (والبته بدلیل عدم انطباق با واقعیتهای عینی خوشبختانه ما عوارض آنرا بطور تمام وکمال نمی بینیم )همین عبارت است .
به نظرم موضوع برای هر کس که بخواهد روشن شده و پیشنهاد میکنم یک تاپیک دیگر با یکی از این عناوین که برگرفته از عبارات آقایان بهمنیار و کوروش است به گفتگو بنشینیم .
موضو ع اول :
تفاوت ذاتی میان خوب و بد هست و وجود دارد و در هر جهان بینی می توان آن را نشان داد
موضوع دوم :انسان مختار هست(بعبارتی بررسی رابطه اختیار و جهان بینی بیخدایی )
اما در پایان
نقل قول:امروز در اینترنت دوباره چشمم به یک جمله زا جناب انیشتین اقتاد که خوب است اینجا یادی از آن کنم، گفته یود:اگر مردم بخاطر ترس از عذاب و امید به پاداش خوب هستند،این بسیار باعث تاسف ماست.
برخی از واقعیتها ممکن هست تاسف برانگیز باشند اما چیزی از وجود واقعیت کم نمیکند !
Russell نوشته: اگر مردم بخاطر ترس از عذاب و امید به پاداش خوب هستند،این بسیار باعث تاسف ماست.
حسین نوشته: برخی از واقعیتها ممکن هست تاسف برانگیز باشند اما چیزی از وجود واقعیت کم نمیکند !
حسین گرامی من فقط این بحث را دنبال میکنم ولی ، اخلاقمداری به واسطه ی پاداش و مجازات در نقطه ی X (بهشت و جهنم) و در زمان X (رستاخیز و پس از آن) و به وسیله ی X (الله ، خدا ، یهوه و ...) نوعی رفتار شرطی و برای تامین سود شخصی است و اصولا نمیتوان اسمش را اخلاقیات گذاشت !
در قابل درک ترین حالتش میشود اسمش را همان "رفتار برای تامین سود شخصی" نامید ! یعنی اگر سود
شخصی (تکرار میکنم
شخصی و نه فرگشتی و جمعی) وجود نداشته باشد اخلاقی هم در کار نیست ! و شاید بشود بسته به موقعیت اجتماعی ، فرهنگی و سواد شخص آن را "نان به نرخ روز خوری" هم نامید .
و البته اگر اخلاقیات از طرف الله یا خدا و ... در قالب دین برای انسان مختار تعریف و تدوین شده و بوسیله ی پیامبران بدست او رسیده ، پس باید در طبیعت که مختار نیست این اخلاقیات به صورت پیش فرض درج شده باشد چرا که طبق ادعای خداباورین طبیعت و جهان هستی آینه ای از خداوند است .
در خدا باوری و به خصوص ادیان ابراهیمی همجنسگرایی عملی غیر اخلاقی محسوب میشود و بد نیست بدانید که در میان حیوانات و در طبیعت همجنسگرایی وجود دارد :
http://en.wikipedia.org/wiki/Homosexual_...in_animals
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_ani...l_behavior
http://www.news-medical.net/news/2006/10/23/20718.aspx
خوب نتیجه چه شد ؟ بلاخره آیا همجنسگرایی طبق ادعای خداباورین غیر اخلاقیست یا طبق روال طبیعت که آینه ای از خداوند هم هست اخلاقیست ؟
sonixax نوشته: حسین گرامی من فقط این بحث را دنبال میکنم ولی ، اخلاقمداری به واسطه ی پاداش و مجازات در نقطه ی X (بهشت و جهنم) و در زمان X (رستاخیز و پس از آن) و به وسیله ی X (الله ، خدا ، یهوه و ...) نوعی رفتار شرطی و برای تامین سود شخصی است و اصولا نمیتوان اسمش را اخلاقیات گذاشت ! در قابل درک ترین حالتش میشود اسمش را همان "رفتار برای تامین سود شخصی" نامید ! یعنی اگر سود شخصی (تکرار میکنم شخصی و نه فرگشتی و جمعی) وجود نداشته باشد اخلاقی هم در کار نیست ! و شاید بشود بسته به موقعیت اجتماعی ، فرهنگی و سواد شخص آن را "نان به نرخ روز خوری" هم نامید .
سونیاکس (اگر درست تلفظ کرده باشم ) عزیز امیدوارم از دنبال کردن این گفتگو نتیجه گیری مفیدی کرده باشید .
در مورد اینکه چه رفتاری اخلاقی هست یا نیست به نظر من باید ریشه ای برخورد کرد .پس از کنکاش در مورد ریشه ها میتوان در مورد زیر گروهها مانند نقش سود شخصی در رفتار اخلاقی و یا همجنسگرایی قضاوت کرد .
مثلا در مباحث رفتار اخلاقی برخی فیلسوفان مسلمان به دو شعبه محاسن اخلاقی و مکارم اخلاقی باور دارند . محاسن اخلاقی به رفتاری گفته میشود که سودی شخصی بر آن مترتب باشد و مکارم اخلاقی به رفتاری گفته میشود که فرد بدون در نظر گرفتن سود شخصی و فقط و فقط برای رضای الله به آن کار دست میزند . گفتاری مانند آنچه انشتین گفته در روایات اسلامی ریشه دارد . مثلا احتمالا شنیده اید که روایتی هست از حضرت علی علیه السلام که میگوید :
«گروهی خدا را به امید بخشش پرستش کردند که این عبادت بازرگانان است؛ گروهی او را از روی ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است؛ و گروهی خدا از روی سپاس گزاری پرستیدند که این عبادت آزادگان است».
اشکالی که به گفتاری مانند انشتین وارد است آنکه ظاهرا فقط نمره 20 را قبول دارد در حالیکه در یک جامعه واقعی استعداد و درک مردم متفاوت است و قاعدتا نمرات 12 و 13 هم به تعداد زیادی وجود دارند و راندن آنها بدلیل آنکه نمره 20 نگرفته اند کار معقولی به نظر نمیرسد و لذا یک جهان بینی که ادعای ایجاد زندگی بهتر را دارد باید متناسب با استعداد تمام افراد باشد .
خود حضرت علی علیه السلام در دعای کمیل خطاب به خداوند میگوید :صبرت علي عذابک و کيف اصبر علي فراقک (خدایا فرضا بر عذاب تو در قیامت صبر نمایم اما با دوری تو چه کنم !)
این حد اعلای کرامت است که البته "حسین " با شناختی که از خود دارد متاسفانه میداند که رسیدن به آن درجات به آسانی میسر نیست و حداقل باید نمره بالای 10 را بگیرد .
بهرحال این مباحث قابل بررسی هستند اما همانگونه که گفتم باید ریشه ای به آن پرداخت و برای همین هم من پیشنهاد کردم که بیخدایان حاضر در این فاروم که خوشبختانه اهل مطالعه هم به نظر میرسند یکی از دو موضوعی که البته توسط خود آنها مطرح شد در تاپیک جداگانه ای مورد بحث قرار گیرد و حتی در پیام شخصی اینرا با بهمنیار گرامی مطرح نمودم .
موضو ع اول :
تفاوت ذاتی میان خوب و بد هست و وجود دارد و در هر جهان بینی می توان آن را نشان داد
موضوع دوم :انسان مختار هست(بعبارتی بررسی رابطه اختیار و جهان بینی بیخدایی )
در پایان فقط چون در باره همجنسگرایی مثالی آوردید اضافه میکنم که میتوان سئوالی مطرح نمود :شاخصه رفتار اخلاقی چیست ؟ آیا رفتار حیوانات را میتوان حداقل بعنوان یکی از شاخصه های رفتار اخلاقی در نظر گرفت ؟ چرا ؟ و اگر بتوان اینکار را کرد پس آیا رفتاری از حیوانات مانند خوردن فرزند خود یا کشتار یکدیگر (خصوصا در شرایط سخت مثل کاری که گرگ ها در زمستان میکنند ) را چگونه میتوان توجیه کرد ؟
خوب از طرف من این بحث تموم شده.در این تاپیک که مشخص شد خداناباوران به بهشت و جهنم اعتقادی ندارند،در نوع خود کشف مهمیست
منتظر پرسشها و تاپیکهای بعدی هستیم.