دفترچه

نسخه‌ی کامل: بیخدا و ارزش های اخلاقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34
sonixax نوشته: امیدوارم شما خودتان هم در پاسخگویی دقت بفرمایید ! هدف در اینجا کَل کَل نیست گرامی .
بازهم مجبورم خلاصه ای را جهت یادآوری تکرار کنم .
حسین : در خداباوری نمیتوان برای رسیدن به منافع شخصی به رفتار بیخدایی شدیدا تظاهر کرد و همچنان از اندیشه خداباوری طرد نشد .
سونیاکس : بله میشود مثلا در یک جامعه فرضی که بیخدایان حاکم باشند و خداباوران را آزار دهند ,آنگاه یک خداباور میتواند برای استفاده از امکانات رفاهی آن جامعه تقیه کند .
حسین : تقیه هم همیشه امکان پذیر نست و برخی از تقیه ها حرام است مثلا کسی بعنوان تقیه نمیتواند در آن جامعه فرضی همپای بیخدایان ,فرد خداباوری را بکشد و اگر اینکار را کرد از اندیشه خداباوری طرد میشود .(همراه با آدرس لینکی که تقیه حرام را شرح میدهد )
سونیا کس :نخیر در 11 سپتامبر با حمله انتحاری افراد خداباور کسانی را کشتند .
حسین : یعنی منظور شما این است که برای استفاده از امکانات رفاهی یک جامعه , یک خداباور خودکشی میکند ؟!
-----------------------
لطفا این خلاصه گفتگو را مطالعه و اگر اشتباهی در آن است ! اصلاح فرمایید .تا ببینیم آیا واقعا در اندیشه خداباوری که دارای مفهوم قیامت است تضمین اخلاقی وجود دارد یا نه ؟ (در اندیشه بیخدایی که طیق گفته خودتان همه متوجه شدیم که تضمین اخلاقی وجود ندارد !)
حسین نوشته: بازهم مجبورم خلاصه ای را جهت یادآوری تکرار کنم .
حسین : در خداباوری نمیتوان برای رسیدن به منافع شخصی به رفتار بیخدایی شدیدا تظاهر کرد و همچنان از اندیشه خداباوری طرد نشد .
سونیاکس : بله میشود مثلا در یک جامعه فرضی که بیخدایان حاکم باشند و خداباوران را آزار دهند ,آنگاه یک خداباور میتواند برای استفاده از امکانات رفاهی آن جامعه تقیه کند .
حسین : تقیه هم همیشه امکان پذیر نست و برخی از تقیه ها حرام است مثلا کسی بعنوان تقیه نمیتواند در آن جامعه فرضی همپای بیخدایان ,فرد خداباوری را بکشد و اگر اینکار را کرد از اندیشه خداباوری طرد میشود .(همراه با آدرس لینکی که تقیه حرام را شرح میدهد )
سونیا کس :نخیر در 11 سپتامبر با حمله انتحاری افراد خداباور کسانی را کشتند .
حسین : یعنی منظور شما این است که برای استفاده از امکانات رفاهی یک جامعه , یک خداباور خودکشی میکند ؟!
-----------------------
لطفا این خلاصه گفتگو را مطالعه و اگر اشتباهی در آن است ! اصلاح فرمایید .تا ببینیم آیا واقعا در اندیشه خداباوری که دارای مفهوم قیامت است تضمین اخلاقی وجود دارد یا نه ؟ (در اندیشه بیخدایی که طیق گفته خودتان همه متوجه شدیم که تضمین اخلاقی وجود ندارد !)
حسین گرامی پوزش بابت دیرکرد ، این چند روزه خیلی گرفتار بودم .
اگر بنده را میلاد خطاب کنید سپاسگزارتان میشوم .
فکر میکنم اندکی شما دچار کج فهمی شده اید در درک منظور بنده .
شما فرمودید یک خداباور ، یک خداباور دیگر را به دلیل وجود خدا و اخلاقیات غیر قابل دور زدن نمیکشد چرا که اخلاقیات در خداباوری دور زدنی نیست .
برای پاسخ به این ادعای شما بنده ۱۱ سپتامبر را مثال زدم .
در جای دیگر فرمودید که :

حسین نوشته: حسین : در خداباوری نمیتوان برای رسیدن به منافع شخصی به رفتار بیخدایی شدیدا تظاهر کرد و همچنان از اندیشه خداباوری طرد نشد .

و بنده هم گفتم چنین نیست ، رفتار مسلمانان در شوروی کمونیست و حتا رفتار آنها در حزب نازی آلمان ناقض این ادعای شماست ، البته نازی ها خداناباور نبودند ولی مسلمانان خداباور برای منافع شخصی خود سایر خداباورین را میکشتند .

به عبارت ساده تر ، همان طور که شما مدعی هستید در بیخدایی هیچ تضمینی برای اخلاقیات وجود ندارد (که البته بحثی درش نیست ، ولی همواره موانعی مانند فرگشت وجود دارد) - در خداباوری هم هیچ تضمینی برای اخلاقیات نیست . یعنی در این مورد به خصوص خداباوری هیچ برتری نسبت به بیخدایی ندارد و سیر تاریخ نشان داده که خداباوریان جنایات بیشتر و وحشتناک تر را انجام داده اند و البته وجود کشیشان و آخوند ها هایی که کوچکترین ارزشی برای اخلاقیات قایل نیستند سر به فلک میکشد !

به عبارت ساده تر این ایراد شما اصلا به بیخدایی وارد نیست .
سلام آقا میلاد
من هم تصور میکنم در رسانیدن منظورم ناتوان بوده ام !
اگر یادتان باشد شما جامعه ای فرضی از حکومت بیخدایان آوردید که در آن خداباوران تحت آزار هستند و گفتید در آن جامعه فرضی یک خداباور ممکن است برای استفاده از امکانات جامعه تقیه کند ! و من در پاسخ گفتم تقیه نیز حد وحدودی دارد و مثلا در آن جامعه فرضی یک خدا باور نمیتواند همراه با بیخدایان و در جهت استفاده از امکانات آن جامعه خداباوری را بکشد(همان تقیه حرام ) ! آیا شما اینرا قبول دارید یا نه ؟
اگر قبول دارید که نشان میدهد اخلاقیات در اندیشه خداباوری قابل دور زدن نیستند و اگر کسی اخلاقیات مورد قبول آن اندیشه را زیر پا گذاشت خودبخود از خداباوری طرد میشود !.
اگر قبول ندارید لطفا دلیل خود را با استفاده از گفتار قرآن و پیامبر و ائمه مستند سازید ! وبیاد داشته باشید که قبلا در جواب راسل گرامی که از من مثال چند خداباور مورد قبولم را خواسته بود, من فقط و فقط خداباور واقعی را 14 معصوم دانستم .اگر توضیحات بیشتری در اینباره میخواهید به پستهای پاسخ به راسل مراجعه کنید تا تکرار مکررات نشود .
بهرحال از دو حالت بیرون نیست یا شما وجود تقیه حرام را در اندیشه خداباوری قبول دارید یا ندارید !
حسین نوشته: اگر یادتان باشد شما جامعه ای فرضی از حکومت بیخدایان آوردید که در آن خداباوران تحت آزار هستند و گفتید در آن جامعه فرضی یک خداباور ممکن است برای استفاده از امکانات جامعه تقیه کند ! و من در پاسخ گفتم تقیه نیز حد وحدودی دارد و مثلا در آن جامعه فرضی یک خدا باور نمیتواند همراه با بیخدایان و در جهت استفاده از امکانات آن جامعه خداباوری را بکشد(همان تقیه حرام ) ! آیا شما اینرا قبول دارید یا نه ؟
ببینید حسین گرامی ، نمیتواند انجام دهد آرمان شماست ولی آیا حقیقت دارد ؟

حسین نوشته: اگر قبول دارید که نشان میدهد اخلاقیات در اندیشه خداباوری قابل دور زدن نیستند و اگر کسی اخلاقیات مورد قبول آن اندیشه را زیر پا گذاشت خودبخود از خداباوری طرد میشود !.
به راحتی میشود همین توجیه را برای هر اندیشه ای داشت !
مثال : فرگشت موجودی به نام انسان ساخته - اگر شخصی اخلاقیات فرگشتی را زیر پا بگذارد دیگر انسان نیست !
اینها استدلال نیستند گرامی ! اینها ایده و آرمان هستند ولی حقیقت نیستند .
اگر اخلاقیات در خداباوری دور زدنی نبودند ! این همه جنایت توسط خداباوران صورت نمیگرفت - هر دو طرف جنگ اسرائیل و فلسطین خداباور هستند و هر دو طرف دایمن اخلاقیات را زیر پا میگذارند - آیا هر دو طرف از خداباوری طرد شده اند (یعنی سایر خداباوران دیگر آنها را خداباور نمیدانند و در جمع خود راه نمیدهند و یا آنها دیگر به خدا باور ندارند) ؟ قطعن خیر

حسین نوشته: اگر قبول ندارید لطفا دلیل خود را با استفاده از گفتار قرآن و پیامبر و ائمه مستند سازید ! وبیاد داشته باشید که قبلا در جواب راسل گرامی که از من مثال چند خداباور مورد قبولم را خواسته بود, من فقط و فقط خداباور واقعی را 14 معصوم دانستم .اگر توضیحات بیشتری در اینباره میخواهید به پستهای پاسخ به راسل مراجعه کنید تا تکرار مکررات نشود .

به راستی شما باور دارید که من با استفاده از سخنان پیامبر اسلام که قبولش ندارم چیزی را به شما ثابت میکنم ؟

حسین نوشته: بهرحال از دو حالت بیرون نیست یا شما وجود تقیه حرام را در اندیشه خداباوری قبول دارید یا ندارید !

تقیه حلال و حرام از نظر من این معانی را میدهد :
جنایت خوب
جنایت بد
----------
دروغ سفید
دروغ سیاه
-----------
آدم کشی در راه خدا
آدم کشی در راه پول یا هر چیز دیگر

از نظر من :

تقیه و خدعه = بی اخلاقی
آقا میلاد ابتدا اجازه دهید یک کلمه از عبارت شما را اصلاح کنم .
"نمیتواند انجام دهد آرمان شماست ولی آیا حقیقت دارد ؟" به نظرم بهتر است اینگونه گفته شود :
نمیتواند انجام دهد آرمان شماست ولی آیا واقعیت دارد ؟
و حالا پاسخ من . بطور ساده بگویم که نخیر ! در بسیاری از موارد واقعیت ندارد ! رفتار مدعیان خداباوری گاهی فرسنگها با اندیشه خداباوری فاصله دارد !
من قبلا هم اینرا در پاسخ بهمنیار گفته بودم . این حرف من نیست در قرآن به صراحت آمده است و آیه مربوطه را قبلا آورده بودم .
اما اینجا بحث ما بر سر وجود یا عدم تضمین رفتار اخلاقی در اندیشه بیخدایی و خداباوری بود و نه رفتار مدعیان به خداباوری یا بیخدایی ! اگر توجه کرده باشید من بارها بر "اندیشه بیخدایی "و "اندیشه خداباوری " تاکید کردم بدون آنکه بخواهم بر رفتار برخی بیخدایان تکیه کنم .
اما در مورد اینکه میفرمایید :مثال : فرگشت موجودی به نام انسان ساخته - اگر شخصی اخلاقیات فرگشتی را زیر پا بگذارد دیگر انسان نیست !
آقا میلاد کاملا درست گفتید . شما هم میتوانید همین الان یک اندیشه ای بسازید و یک تعریفی از انسان و رفتار اخلاقی بکنید و سپس بگویید که اگر کسی چنان رفتاری نداشت انسان نیست ! و من هم طرفدار اندیشه شما میشوم .
اما حالا آیا تضمینی برای رفتار اخلاقی من که پیرو اندیشه شما هستم وجود دارد ؟! به سادگی میگویم که بله وجود دارد اگر و تنها اگر در اندیشه شما جایی برای زندگی پس از مرگ باشد ! اگر شما در اندیشه ساخته شده خودتان از مفاهیم زندگی بعد از مرگ و قیامت استفاده کردید پس برای رفتار اخلاقی مورد نظر خودتان تضمینی ایجاد کرده اید و بعبارتی آنرا الزام آور ساخته اید و اگر چنین مفهومی را ایجاد نکردید پس الزامی هم برای رفتار اخلاقی پیروان خودتان ایجاد نکرده اید !
اصلا یکی از تفاوتهای کارکرد اندیشه خداباوری و بیخدایی همین است . در خداباوری به محض ادعای بیخدا بودن شما در هر رفتاری آزادید و اگر خوب یا بد بودید بازهم بیخدا هستید اما اگر ادعای خداباوری کردید تازه اول عمل است و شما در عمل آزاد نخواهید بود و با انجام برخی اعمال اساسا از جرگه خداباوران طرد خواهید شد .
اما در مورد تقیه حرام که گفتم اگر آنرا قبول ندارید باید براساس گفتار قرآن و یا پیامبر نشان دهید که موضوع بسیار واضح است . یکی از بهترین راهها برای رد یک اندیشه استفاده از گفتار بنیانگزاران آن اندیشه است .
در پایان بد نیست یک خاطره ای که در یکی از سایتها خواندم را اینجا بیاورم (یادم نیست کدام سایت بود )
آن خاطره چنین بود که روزی در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی جمعی از مقامات که در باره مسائلی اختلاف نظر داشتند به حضور آیت الله خمینی رسیدند تا در حضور او نظرات خود را بیان کنند و به تدریج بحثی در گرفت و طرفین به یکدیگر تند شدند ! آیت الله خمینی با نارحتی گفته بود چرا داد میزنید و چرا به هم تندی میکنید . یکی از حضار گفته بود ما بخاطر خدا داریم حرف میزنیم و تند شدیم و آیت الله خمینی در پاسخ با ناراحتی بلند شده بود و گفته بود :ول کنید این حرفها را ! بخاطر خدا ! من هشتاد سال است نماز میخوانم و هنوز نمیتوانم ادعا کنم که دو رکعت نماز بخاطر خدا خواندم ! این دعواها همه بر سر حب نفس است نه به خاطر خدا !
خلاصه آنکه اگر کسی بخواهد خداباورانه رفتار کند راه ساده ای در پیش نخواهد داشت برعکس بیخدایی که وقتی من بیخدا شدم میتوانم هرکاری دوست داشتم ودر توانم بود انجام دهم .
حسین نوشته: و حالا پاسخ من . بطور ساده بگویم که نخیر ! در بسیاری از موارد واقعیت ندارد ! رفتار مدعیان خداباوری گاهی فرسنگها با اندیشه خداباوری فاصله دارد !
پس تا اینجا روشن شد که خود شما هم باور دارید خداباوری هیچ تضمینی برای تمکین به اخلاقیات نیست .

حسین نوشته: آقا میلاد کاملا درست گفتید . شما هم میتوانید همین الان یک اندیشه ای بسازید و یک تعریفی از انسان و رفتار اخلاقی بکنید و سپس بگویید که اگر کسی چنان رفتاری نداشت انسان نیست ! و من هم طرفدار اندیشه شما میشوم .
خیر ، اخلاقیاتی که در نتیجه فرگشت و به مرور زمان تکامل یافته اند یک چیز من در آوردی چند ساعته یا چند روزه یا چند ساله نیست .

حسین نوشته: اصلا یکی از تفاوتهای کارکرد اندیشه خداباوری و بیخدایی همین است . در خداباوری به محض ادعای بیخدا بودن شما در هر رفتاری آزادید و اگر خوب یا بد بودید بازهم بیخدا هستید اما اگر ادعای خداباوری کردید تازه اول عمل است و شما در عمل آزاد نخواهید بود و با انجام برخی اعمال اساسا از جرگه خداباوران طرد خواهید شد .

این سخن نیز نا درست است ، فرض کنید که قبول کنیم اگر شخصی همجنسگرا شد دیگر انسان نیست - آیا به راستی یک شخص همجنسگرا انسان نیست ؟!


حسین نوشته: اما در مورد تقیه حرام که گفتم اگر آنرا قبول ندارید باید براساس گفتار قرآن و یا پیامبر نشان دهید که موضوع بسیار واضح است . یکی از بهترین راهها برای رد یک اندیشه استفاده از گفتار بنیانگزاران آن اندیشه است .
بنیانگزار اسلام یک نفر نیست ، بلکه مجموعه ای از افراد در طول 1400 سال تاریخ آن هستند . اسلام محمد به تنهایی هیچ شباهتی به آنچه مسلمین به نام اسلام میشناسند ندارد و در بسیاری موارد مسلمانان قبول نمیکنند که اسلام محمد چنین فرمول متحجری باشد . اسلام به دلیل اینکه ناقص بوده دست به دامن حدیث و سنت هم شده و به همین دلیل است که استناد تنها به سخنان محمد یا قرآن در چنین مواردی درست نیست . تازه جالب است که مسلمین هر جا که به نفعشان باشد احادیث درست هستند و هر جا که به ضررشان باشد همان احادیث میشوند جعلی 21 کتاب قوه باه چاپ جمهوری اسلامی احادیث بسیاری از این دست را در خود جا داده که بحث و گفتگو پیرامونش به اینجا ربطی ندارد .
sonixax نوشته: پس تا اینجا روشن شد که خود شما هم باور دارید خداباوری هیچ تضمینی برای تمکین به اخلاقیات نیست
آقا میلاد دوباره توجه فرمایید.عبارت فوق از شما پاسخ به این عبارت من است .
"و حالا پاسخ من . بطور ساده بگویم که نخیر ! در بسیاری از موارد واقعیت ندارد ! رفتار مدعیان خداباوری گاهی فرسنگها با اندیشه خداباوری فاصله دارد !"
من مرتبا از اندیشه صحبت میکنم و شما به اشخاص میپردازید !
بارها گفتم در اندیشه خداباورانه رفتار اخلاقی تضمینشده است اما اگر کسی پایبند نبود ربطی به اندیشه ندارد .اما در اندیشه بیخدایی اساسا چنین تضمینی وجود ندارد .



sonixax نوشته: بنیانگزار اسلام یک نفر نیست ، بلکه مجموعه ای از افراد در طول 1400 سال تاریخ آن هستند

من قبلا هم خواستم که از قرآن یا گفتار پیامبر یا ائمه بعنوان بنیانگزارن شواهد ارائه دهید و حتما میدانید اگر حدیثی با قرآن منافات داشته باشد قطعا مردود است و جعلی ! حالا اگر شما کسان دیگری را بنیانگزار اسلام میدانید خدمتتان عرض کنم که من هم آن اسلام را که بنیانی جز قرآن و گفتار چهارده معصوم داشته باشد را قبول ندارم پس اختلافی نداریم.

آقا میلاد متاسفانه علیرغم بارها درخواست از شما توجهی به معنی پستهای من نمیکنید و من هم بدنبال پاسخ یافتن برای پرسشهای خود هستم و نه اقناع شما یا هرکس دیگر .! پس زیاده عرضی نیست .اوقات بکام 53
[FONT=&quot][/FONT]همه می دانیم که در واقع یک جنگ افزار وقت گیر مسلمانان درگیر شدن در درستی و نادرستی حدیث ها است. مطابق بودن با آیه های قرآن نیز یک راه حل دیگری برای آن ها است. چون آیه های مخالف هم زیاد است. پس اگر حدیثی ضد یک آیه بود شاید مطابق با آیه دیگری باشد. گمان نمی کنم که یک نفر در جهان پیدا شود که هم قرآن را کامل حفظ باشد و هم همه ی حدیث ها با روایان و دانش رجال را.

بنابراین مطابق دانستن اصول اسلام با احادیث و طبق آیه قرآن نه تنها یک راه فرار، بلکه یک نقطه ضعف نیز به حساب می آید. چون کسی می تواند بپرسد که یک مورد نشان بدهید که اسلام توانسته باشد او را تربیت کرده باشد. پاسخ به این سوال نمی تواند مثبت باشد یعنی نمی توان آدم زنده ای را نشان داد که مطابق با اسلام عمل کرده باشد به دو دلیل (یک) وجود شیطان و (دو) نادرست دانستن برخی احادیث از سوی شیعه و سنی یعنی برای نمونه اگر وضوی شما درست باشد از آن ها نادرست است و اگر وضوی آن ها درست باشد وضوی شما نادرست است و هعمین طور نماز این که رکن است. خوب شیطان هم آماده ایستاده تا هر کسی را منحرف نماید.

پس اثبات این که اصل اسلام درست است نمی تواند خوب بودن آن را ثابت کند بلکه چون یک نمونه عملی تربیت شده وجود ندارد و نمی توانید نشان دهید. تازه زدن تیر خلاص به خود است. یعنی این که چون نمی تواند اسلام یک نمونه بیرونی تربیت کند، مانند دارویی است که بیماری را از میان نبرده و تازه مایه دردسرهای دیگر نیز می شود.
بهمنیار نوشته: پس اثبات این که اصل اسلام درست است نمی تواند خوب بودن آن را ثابت کند بلکه چون یک نمونه عملی تربیت شده وجود ندارد و نمی توانید نشان دهید.
من نمیدانم در کدامین پست بود اما در همین تاپیک بود که گفتم اگر بخواهیم معیارهایی برای خوب یا بد بودن یک عقیده بیان کرده و عقاید مختلف را با آن معیار بسنجیم مطمئنا یکی از آن معیارها (نه همه معیارها ) آنستکه اجزای آن عقیده با هم سازگار باشند .برای مثال اسلام ادعا میکند که موجب سعادت پیروان خود (توجه کنید پیروان خود نه مدعیان پیروی !) میشود . هنگام بررسی باورهای اسلامی یکی از معیارها آنستکه آیا اسلام پیروان خود را الزاما اخلاقی تربیت میکند یا نه ؟! در اینجا میبینیم آموزه های اسلامی با تعریف اخلاق از دیدگاه اسلام مطابقت دارد و از طرفی برای پیروان خود رفتار اخلاقی را الزامی میکند .
در این تاپیک در واقع مقایسه ای شد بین اخلاق در اندیشه خداباوری و بیخدایی و نشان داده شد که در اندیشه های خداباور و علی الخصوص اسلام نه تنها آموزه هایی بعنوان اخلاق وجود داردبلکه پیرو خود را الزام به داشتن رفتار اخلاقی (از دیدگاه خود ) مینماید . کاری که حداقل در مرحله الزام آور بودن بنا بر اذعان بسیاری از کاربران در اندیشه بیخدایی وجود ندارد.
اینهمه گفتم تا نشان دهم که اگر منظور از درست بودن یا نبودن اصلا اسلام باشد ! حداقل در این معیار( که در بالا توضیح داده شد) اسلام حرفی برای گفتن دارد .
اما حال بپردازیم به وجود یا عدم وجود نمونه عملی آنهم زنده ! بعبارتی آقای بهمنیار از وجود یا عدم نمونه زنده محصول تربیتی اسلام بعنوان معیاری در خوب بودن (احتمالا نظر ایشان عملی بودن هست ) یا خوب نبودن اسلام بهره جستند اما به یک نکته باید توجه نمایند که نه اسلام و نه هیچ مکتب فکری دیگری (البته به جز بیخدایی ) نمیتواند نمونه زنده وتربیت شده صرف خود را نشان دهد . شما از اختلاف شیعه وسنی مثال زدید اما به واقع کدام مکتب فکری است که شعبات متعدد و حتی مخالف هم نداشته باشد خصوصا هنگامیکه ثروت یا قدرتی ناشی از آموزه های آن مکتب فکری به برخی برسد . آیا در کمونیسم -مسیحیت (بقیه را اطلاع ندارم )انشعاب و اختلاف نداریم و هریک خود را اصل نمیپندارند ! ؟ درخواست نمونه تربیتی زنده به گمانم معیار خوبی برای بررسی کارآیی نباشد !
در سطور پیشین گفتم "البته به جز بیخدایی"! انصافا بیخدایی میتواند نمونه های تربیتی بسیاری نشان دهد چون از ابتدا هیچ هدفی را نشان نمیدهد تا کارآیی خود را نشان داده باشد . در بیخدایی هم میتوان یک راهزن مسلح قسی القلب بود و هم یک فیلسوف گوشه نشین بی آزار یا یک آخوند ریاکار متقلب و در هر حالت همچنان بیخدا بود .پس احتمالا تنها مکتب فکری (اگر بتوان نام مکتب فکری برای آن گذاشت ) که نمونه های زیادی تحویل جامعه بشری داده همان مکتب فکری بیخدایی است .
خلاصه آنکه اگر کسی میتواند مکتبی فکری دارای نمونه تربیتی بی نقص ارائه دهد به گوش هوش می نیوشم (یک تیکه بهمنیاری 53)
حسین نوشته: آقا میلاد دوباره توجه فرمایید.عبارت فوق از شما پاسخ به این عبارت من است .
"و حالا پاسخ من . بطور ساده بگویم که نخیر ! در بسیاری از موارد واقعیت ندارد ! رفتار مدعیان خداباوری گاهی فرسنگها با اندیشه خداباوری فاصله دارد !"
من مرتبا از اندیشه صحبت میکنم و شما به اشخاص میپردازید !
بارها گفتم در اندیشه خداباورانه رفتار اخلاقی تضمینشده است اما اگر کسی پایبند نبود ربطی به اندیشه ندارد .اما در اندیشه بیخدایی اساسا چنین تضمینی وجود ندارد .
قطعن هر کسی که ادعا کند چیز خاصی هست ، تا زمانی که خلافش ثابت شود همان است .
مدعی خداباوری از آن حرفهای عجیب است ! کسی که خدا را قبول دارد خدا باور است - مدعی خداباوری در اینجا معنی نمیدهد گرامی ! برای همین من هر خداباوری را خداباور میدانم .
چرا که سایر خداباوران شما را خداباور نمیدانند و شما باقی آنها را !!!!



حسین نوشته: من قبلا هم خواستم که از قرآن یا گفتار پیامبر یا ائمه بعنوان بنیانگزارن شواهد ارائه دهید و حتما میدانید اگر حدیثی با قرآن منافات داشته باشد قطعا مردود است و جعلی ! حالا اگر شما کسان دیگری را بنیانگزار اسلام میدانید خدمتتان عرض کنم که من هم آن اسلام را که بنیانی جز قرآن و گفتار چهارده معصوم داشته باشد را قبول ندارم پس اختلافی نداریم.

آقا میلاد متاسفانه علیرغم بارها درخواست از شما توجهی به معنی پستهای من نمیکنید و من هم بدنبال پاسخ یافتن برای پرسشهای خود هستم و نه اقناع شما یا هرکس دیگر .! پس زیاده عرضی نیست .اوقات بکام

خوب پس شما گفتار به قول خودتان معصومین را قبول دارید ! همین معصومین فرموده اند که برای درمان میشود ادرار شتر نوشید و در هیچ جایی با قرآن در تضاد نیست !
این دقیقن همان گیر و مشکلی است که هم جناب بهمنیار به آن اشاره کردند و هم من در باره اش سخن میگویم و شما به طور عجیبی اصرار دارید که آن را نادیده بگیرید که تا اینجایش مشکلی نیست ، و میخواهید ما هم مثل شما آن را نادیده بگیریم که اینجایش میشود مشکل !
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34