نقل قول:با سه مقدمه اول موافقم اما با مقدمه چهارم نه !
به نظرم بهتر آنستکه مقدمه چهارم اینگونه آورده شود : برخی اعمال ائمه شیعه بر ما نامعلوم است اما بازهم خارج از دسترس و موشکافی نیست ! بلکه قابل تحقیق و بررسی است و با تحقیق میتوان به صحت وسقم و نیز کاربرد آن پی برد .
عبارت آخر شما هم احتمالا مشکل نوشتاری دارد یا من متوجه نشدم . شما میگویید :
"ائمه شیعه (که رفتارشان نامعلوم است) قطعاً بر اساس رفتار ائمه شیعه رفتار میکرده اند"
احتمالا باید میگفتید :"ائمه شیعه (که برخی رفتارشان نامعلوم است)قطعاً اخلاقی رفتار میکرده اند"
نه حسین گرامی اشتباه تایپی وحود ندارد.سخن من اینست که به وضوح تعاریف شما در اثبات ادعا باعث ایجاد یک دور است و دور نیز در منطق باطل.
تعریف خداباور واقعی:ائمه و کسانی که مانند آنها رفتار میکنند.
تعریف عمل اخلاقی:اعمال ائمه.
ادعا:خداباور واقعی قطعاً رفتار اخلاقی انجام میدهد.
برای شما مثالی میزنم:
تعریف انسان واقعی:هیتلر و نئو نازیهایی که مانند او رفتار میکنند.
تعریف عمل اخلاقی:اعمال هیتلر.
ادعا:انسان واقعی قطعاً عمل اخلاقی را انجام میدهد.
البته صرف نظر از باطل بودن اساسی چنین اثباتی مشکل ادعای شما اینست که شما اعمال حداقل 14 نفر را منشا تعریف خود قرار داده اید و رفتار آنها در شرایط مشابه میتوانسته متناقض باشد(که بوده).
Russell نوشته: نه حسین گرامی اشتباه تایپی وحود ندارد.سخن من اینست که به وضوح تعاریف شما در اثبات ادعا باعث ایجاد یک دور است و دور نیز در منطق باطل.
تعریف خداباور واقعی:ائمه و کسانی که مانند آنها رفتار میکنند.
تعریف عمل اخلاقی:اعمال ائمه.
ادعا:خداباور واقعی قطعاً رفتار اخلاقی انجام میدهد.
برای شما مثالی میزنم:
تعریف انسان واقعی:هیتلر و نئو نازیهایی که مانند او رفتار میکنند.
تعریف عمل اخلاقی:اعمال هیتلر.
ادعا:انسان واقعی قطعاً عمل اخلاقی را انجام میدهد.
ممنون راسل گرامی از توضیحتان . در مورد مثال شما مشکلی ندارم و می پذیرم ! اگر شما تعریف انسان واقعی را "هیتلر " قرار دهید پس قطعا رفتار هیتلر هم از نظر شما اخلاقی خواهد بود !
اما آیا رفتار هیتلر اخلاقی هست ؟!
اینجاست که ما اگر بخواهیم اخلاق را صرف نظر از اشخاص تعریف کنیم , ابتدا باید میزانی داشته باشیم که رفتار اخلاقی را با آن میزان بسنجیم ! پس مجبوریم ابتدا اخلاق و رفتار اخلاقی را تعریف کنیم .اگر یادتان باشد من قبلا هم گفته بودم
اما آیا من وشما میتوانیم در باره فلان رفتار ائمه و پیامبر قضاوت کنیم که آیا اخلاقی هست یا نه ؟ به نظر من نخیر چون هنوز از رفتار اخلاقی تعریفی نداریم ! تازه بعد از تعریف رفتار اخلاقی باید به اشتراکی و توافقی در تعریف برسیم تا بتوانیم به قضاوت رفتار ائمه و پیامبر بپردازیم وگرنه گفتگو بیشتر به کل کل شبیه است !
و حتی قبل تر از آن در گفتگو با کوروش گرامی هم گفته بودم :
[URL="http://www.daftarche.com/showthread.php/351-%D8%A8%DB%8C%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C?p=6101&viewfull=1#post6101"]موضوع بعدی :هر چه شما میخواهید مثلا "تعریف اخلاق " یا "اخلاق چیست " و یا هر مورد مشابه دیگر .
به نظرم اگر در جستار دیگری به این گفتگو ادامه دهیم بهتر خواهد بود . [/URL]
خوشبختانه هنوز هم وقت هست. پس شما یا هرکدام از حضار میتوانند در جستاری دیگر به تعریف اخلاق و عمل اخلاقی بپردازند تا پس از رسیدن به حداقل مشترک به قضاوت در باره اعمال هر کس از جمله ائمه بپردازیم .
حسین نوشته: ممنون راسل گرامی از توضیحتان . در مورد مثال شما مشکلی ندارم و می پذیرم ! اگر شما تعریف انسان واقعی را "هیتلر " قرار دهید پس قطعا رفتار هیتلر هم از نظر شما اخلاقی خواهد بود !
اما آیا رفتار هیتلر اخلاقی هست ؟!
اینجاست که ما اگر بخواهیم اخلاق را صرف نظر از اشخاص تعریف کنیم , ابتدا باید میزانی داشته باشیم که رفتار اخلاقی را با آن میزان بسنجیم ! پس مجبوریم ابتدا اخلاق و رفتار اخلاقی را تعریف کنیم .اگر یادتان باشد من قبلا هم گفته بودم
اما آیا من وشما میتوانیم در باره فلان رفتار ائمه و پیامبر قضاوت کنیم که آیا اخلاقی هست یا نه ؟ به نظر من نخیر چون هنوز از رفتار اخلاقی تعریفی نداریم ! تازه بعد از تعریف رفتار اخلاقی باید به اشتراکی و توافقی در تعریف برسیم تا بتوانیم به قضاوت رفتار ائمه و پیامبر بپردازیم وگرنه گفتگو بیشتر به کل کل شبیه است !
و حتی قبل تر از آن در گفتگو با کوروش گرامی هم گفته بودم :
[URL="http://www.daftarche.com/showthread.php/351-%D8%A8%DB%8C%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C?p=6101&viewfull=1#post6101"]موضوع بعدی :هر چه شما میخواهید مثلا "تعریف اخلاق " یا "اخلاق چیست " و یا هر مورد مشابه دیگر .
به نظرم اگر در جستار دیگری به این گفتگو ادامه دهیم بهتر خواهد بود . [/URL]
خوشبختانه هنوز هم وقت هست. پس شما یا هرکدام از حضار میتوانند در جستاری دیگر به تعریف اخلاق و عمل اخلاقی بپردازند تا پس از رسیدن به حداقل مشترک به قضاوت در باره اعمال هر کس از جمله ائمه بپردازیم .
گرامی،مساله اینجاست که اگر نشان داده شود تعریف و مرجع استخراج اخلاقیات رفتار محمد و امامان بوده نیازی به چنین ادعایی که مطرح کردید نیست و اساساً این استدلال مطلبی را نشان نخواهد داد.
شما مدعی بودید خداباور قطعاً اخلاقی عمل میکند در حالی که با تعریفی که شما از خداباور و اخلاق میدهید اساساً گزاره شما بیمعنی میشود.
خلاصه بحث اینکه شما پیش از اثبات "رفتار خداباور واقعی قطعاً اخلاقیست" نیاز دارید ثابت کنید اخلاقیات تنها بر اساس رفتار محمد و امامان شیعه تعریف میشود.
Russell نوشته: خلاصه بحث اینکه شما پیش از اثبات "رفتار خداباور واقعی قطعاً اخلاقیست" نیاز دارید ثابت کنید اخلاقیات تنها بر اساس رفتار محمد و امامان شیعه تعریف میشود
عزیز دل برادر اجازه دهید اینگونه بیان کنم .
راسل معتقد است : اخلاقیات براساس رفتار پیامبر و ائمه تعریف نمیشود .
خب راسل گرامی بفرمایید اخلاقیات بر چه اساسی تعریف میشود ؟!
حسین نوشته: عزیز دل برادر اجازه دهید اینگونه بیان کنم .
راسل معتقد است : اخلاقیات براساس رفتار پیامبر و ائمه تعریف نمیشود .
خب راسل گرامی بفرمایید اخلاقیات بر چه اساسی تعریف میشود ؟!
گرامی شما مدعی هستید خداباور قطعاً اخلاقی رفتار میکند بنابراین بار تعریف اثبات بر دوش شماست.البته گمان میکنم در پستهای قبلی تا حدودی متوجه موضع اخلافی من شده اید.
Russell نوشته: گرامی شما مدعی هستید خداباور قطعاً اخلاقی رفتار میکند بنابراین بار تعریف اثبات بر دوش شماست.البته گمان میکنم در پستهای قبلی تا حدودی متوجه موضع اخلافی من شده اید.
نخیر راسل عزیز .من متوجه موضع اخلاقی شما نشدم چون تاکنون از شما و سایر دوستانتان در مورد موضع اخلاقی یک بیخدا چیزی نخواندم جز اینکه ما تحت تاثیر ژنهای خود رفتاری اخلاقی داریم و نهایتا جمله پرمعنی کوروش :
"زیاد نگران نوع انسان نباشید.
هرجور دوست دارید رفتار کنید. قانون رو انسان برای همین آفریده دیگه
"
به نظرم این خلاصه نگرش اخلاقی یک بیخدا بود . اگر شما چیزی اضافه گفتید احتمالا من متوجه نشدم .
اما بعد در مورد اینکه خداباور حتما اخلاقی رفتار میکند بطور خلاصه تکرار میکنم .
خداباور یعنی کسی که خدا را باور دارد و لذا دستورات خدا را اجرا میکند و از دیدگاه همان خداباور آن دستورات اخلاقی هستند .همانگونه که در مثال شما ممکن است کسی هیتلر را انسان واقعی بداند و ناچار رفتار هیتلر را اخلاقی بخواند .
حالا شما اگر فکر میکنید آن دستورات اخلاقی نیستند این نظر شماست و برای نشان دادن غیر اخلاقی بودن آن دستورات باید حداقل بفرمایید اخلاقیات بر چه اساسی تعریف میشود ؟!
من چندین بار قبلا گفتم که تا ما نتوانیم حداقل دیدگاه خود را در باره اینکه "اخلاق چیست ؟!" و "رفتار اخلاقی کدام است " بیان کنیم نمیتوانیم به بحث بر سر اینکه آیا فلان دستور دینی اخلاقی هست یا نه بپردازیم .!
حال از این به بعد یا باید بعنوان یک بیخدا رفتار اخلاقی را تعریف کنید و یا اینکه همینجا به بحث خاتمه دهیم .
یادتان باشد من هنوز نه تغییر دین داده ام و نه ادعای داشتن اطلاعات زیاد دینی کرده ام و نه مقاله در رد یا تایید خداباوری یا بیخدایی نوشته ام ! اما به نظرم کسانی که کتاب بر ضد خدا ترجمه میکنند یا وبلاگ راه میاندازند و به زعم خود روشنگری میکنند باید بتوانند به سئوالاتی نظیر "اخلاق چیست ؟" و یا "رفتار اخلاقی کدام است؟ " پاسخ دهند .
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b"]نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]نه هر که آینه سازد سکندری داند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]کلاه داری و آیین سروری داند[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b"]هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"] نه هر که سر بتراشد قلندری داند
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
گرامی،اینکه بار اثبات در اینجا بر دوش شماست از اصول اولیه بحث است.من و سایر دوستان سعی در توضیح این کرده ایم که بیخدایی بخودی خود یک موضع اخلاقی نیست.بیخدایی (Atheism) نه بخودی خود موضعی اخلاقیست نه سیاسی و... بلکه صرفاً رد خداباوری (Theism) است.
شما باید توجه کنید که وقتی چنین ادعایی برای طیفی به این وسعت مطرح میکنید نیاز به تعریف و استدلال گام به گام موضع خود دارید.اینکه راسل بیخدا یا کوروش بیخدا چه موضع اخلاقی دارند به اثبات مدعای شما کمکی نمیکند درست مانند اینکه بررسی وضعیت یک یا دو نقطه در خارج یک دایره در ریاضیات نمیتواند منجر به صدور حکمی کلی برای تمام نقاط خارج از آن دایره شود.
سخن من صرفاً اینست که شما اگر علاقه به ادعایی اخلاقی در خصوص خداباوری یا بیخدایی دارید و میخواهید حرف جدیدی بزنید باید روی علت تعریف اخلاق از رفتار 14 انسان در 1400 سال پیش در بیابانهای عربستان بحث کنید و گرنه بیان اینکه ائمه رفتارشان مانند رفتار ائمه بوده بدون معنیست.ادامه بحث هم بسته به نظر شماست دوست داشتید میتوانید ادامه دهید و اگر نداشتید هم ما در انجمن هستیم در هر صورت.
Russell نوشته: گرامی،اینکه بار اثبات در اینجا بر دوش شماست از اصول اولیه بحث است.من و سایر دوستان سعی در توضیح این کرده ایم که بیخدایی بخودی خود یک موضع اخلاقی نیست.بیخدایی (Atheism) نه بخودی خود موضعی اخلاقیست نه سیاسی و... بلکه صرفاً رد خداباوری (Theism) است.
شما باید توجه کنید که وقتی چنین ادعایی برای طیفی به این وسعت مطرح میکنید نیاز به تعریف و استدلال گام به گام موضع خود دارید.اینکه راسل بیخدا یا کوروش بیخدا چه موضع اخلاقی دارند به اثبات مدعای شما کمکی نمیکند درست مانند اینکه بررسی وضعیت یک یا دو نقطه در خارج یک دایره در ریاضیات نمیتواند منجر به صدور حکمی کلی برای تمام نقاط خارج از آن دایره شود.
سخن من صرفاً اینست که شما اگر علاقه به ادعایی اخلاقی در خصوص خداباوری یا بیخدایی دارید و میخواهید حرف جدیدی بزنید باید روی علت تعریف اخلاق از رفتار 14 انسان در 1400 سال پیش در بیابانهای عربستان بحث کنید و گرنه بیان اینکه ائمه رفتارشان مانند رفتار ائمه بوده بدون معنیست.ادامه بحث هم بسته به نظر شماست دوست داشتید میتوانید ادامه دهید و اگر نداشتید هم ما در انجمن هستیم در هر صورت.
بله میدانم که مدعی باید مورد ادعای خود را اثبات کند .
حال مجبورم خلاصه ای از آنچه گذشت را تکرار کنم .من ادعا کردم که خداباور قطعا رفتار اخلاقی دارد و اغلب مدعیان خداباوری که رفتاری غیر اخلاقی داشتند ! در واقع دارای رگه های بیخدایی بودند .
شما پرسیدید که :پس خداباور مورد قبول خود را مثال بزنید و من گفتم ائمه ! و شما میگویید که حالا اثبات کن که رفتار ائمه اخلاقی بوده است ! در اینجا شما توجه نمیکنید که در باور شیعه (درست یا غلط ) خود ائمه تجسم اخلاقند بعبارت دیگر "اساس اخلاق" در خداباوری شیعه دستور خداست و ائمه شارحین دستور خدا هستند . لذا هر آنچه آنان انجام داده اند کاری اخلاقی بوده است !
حال شما میتوانید بگویید که نخیر فلان کار ائمه اخلاقی نیست ! وقتی این را بگویید در واقع شما ادعای عمل غیر اخلاقی از سوی ائمه را مطرح کردید و باید ادعای خود را ثابت کنید !
بعبارت دیگر شما باید اساس اخلاقی برای دیدگاه خود نشان دهید همانگونه که من بعنوان یک خداباور شیعه اساس آنرا که همان دستورات خداوند هست را نشان دادم .
اینکه من چندین بار گفتم باید دیدگاه خود را در باره "اخلاق چیست " بیان کنید ناظر به همین مورد است !که متاسفانه شما و سایر دوستانتان تاکنون طفره رفتید !
پس بازهم تکرار میکنم در دیدگاه شما به چه عملی اخلاقی گفته میشود و چرا ؟!
شما یک مورد خوبی را اینجا گفتید و آن اینکه :
بیخدایی بخودی خود یک موضع اخلاقی نیست.بیخدایی (Atheism) نه بخودی خود موضعی اخلاقیست نه سیاسی و... بلکه صرفاً رد خداباوری (Theism) است.
کاملا درست گفتید . بیخدایی فقط انکار است بدون آنکه بتواند خود بنیان کم ابهامی را حداقل در باره اخلاق بیان کند اما مکررا سایرین را به بی اخلاقی متهم میکند . راسل گرامی من میخواهم یک بیخدای با رفتار اخلاقی باشم . پس بفرمایید چه رفتاری برای من اخلاقی هست و چرا ؟! (این صدبار !) البته بعید میدانم شما هم بتوانید بیش از چیزی که کوروش گفت بگویید .:
زیاد نگران نوع انسان نباشید.
هرجور دوست دارید رفتار کنید. قانون رو انسان برای همین آفریده دیگه
"به نظرم معنای تمام عبارت به یک طرف و معنی شکلک پوزخند هم به یک طرف !
مرحوم اخوان ثالث میگوید :منم من سنگ تیپا خورده رنجور! من دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
ونهایتا میرسد به :
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
و نهایتا اثبات همان قضیه براداران کارامازوف که بهمنیار عزیز قبلا به ان اشاره کردند .
Russell نوشته: ادامه بحث هم بسته به نظر شماست دوست داشتید میتوانید ادامه دهید و اگر نداشتید هم ما در انجمن هستیم در هر صورت.
ادامه بحثی که یک فرد مدعی بیخدایی حاضر نشود بنیان اخلاقی مطلوب خود را بگوید به کجا خواهد انجامید ؟!
حسین نوشته: ممنون از دقتی که در پاسخگویی مبذول میفرمایید ! وقتی سئوال میشود که برای منافع شخصی که طبق تعریف خود سونیاکس در پست 162
"استفاده از امکانات آن جامعه"است یک مثال بزن که مسلمانی هم کیش بیگناه خود را میکشد ! مثال میشود حمله انتحاری به برجهای دوقلو ! یعنی مسلمانی خودکشی میکند تا " از امکانات آن جامعه بیخدای فرضی استفاده" نماید !
خیر ، بنده در همانجا هم توضیح دادم که امکاناتی که آن جامعه در اختیارش میگذارد
هم میتواند قسمتی از منافع شخصی باشد .
اگر خاطر شریفتان باشد در همانجا از کلمات نمونه و فرض استفاده کردم :
sonixax نوشته: برای نمونه ، تقیه برای حفظ جان نمونه ی بارز رفتار در جهت منافع شخصی است .
اگر فرض کنیم که جای خداباورین با بیخدایان عوض شده و این بیخدایان هستند که مدام دست به ترور و کشتار و ... میزنند - آنگاه یک خداباور برای اینکه در میان این جامعه دوام بیاورد باید دست به تقیه بزند یا آن جامعه را ترک کند .
حسین نوشته: سونیاس گرامی این حداقل دومین نمونه ای بود که از سخنان شما آوردم که نشان از بی دقتی در پاسخگویی بود . لذا در صورت ادامه این رویه برای پرهیز از آنچه "کل کل " گفته میشود از ادامه پاسخ به پستهای شما عذرخواهی مینمایم. من واقعا اینجا بدنبال کل کل نیستم بلکه بدنبال درک بیشتر ایده ها هستم و تا اینجا هم مطمئن شدم "اندیشه بیخدایی " هیچ الزامی برای رفتار اخلاقی برای باورمندان به خود ایجاد نمیکند ! و البته یک فرضیه دیگری هم برایم ایجاد شد که هنوز در معرض نقد نگذاشته ام و لذا اطمینان ندارم و آن اینکه بر عکس نظریه بهمنیار عزیز در "اندیشه بیخدایی " اساسا خوب وبد ذاتی وجود ندارد .!
امیدوارم شما خودتان هم در پاسخگویی دقت بفرمایید ! هدف در اینجا کَل کَل نیست گرامی .
آنچه شما به عنوان خودکشی یاد میکنید ، یک حرکت جهادی برای رسیدن به منافع شخصی در دنیایی دیگر است که 100% غیر اخلاقیست . یک تروریست مسلمان تنها برای راهی شدن به بهشت کفار و مسلمانان و پیر و جوان را میکشد نه برای چیز دیگری !
اینکه بیخدایی (صرفن به عنوان یک اندیشه) نمیتواند ضمانتی برای رعایت اخلاقیات باشد مورد قبول همگان است ، ولی بحث بر سر این است که خداباوری هم هم نمیتواند چنین ضمانتی انجام دهد .
برایتان مثال هم آوردم ، حوادث یازده سپتامبر که در آن شمار بسیاری از مسلمانان هم کشته شدند سوای غیر اخلاقی بودنش و بر خلاف ادعای شما کوچکترین رگه ای از بیخدایی در کسانی که آن را انجام داده اند که نبود هیچ ! کلی هم باخدا بودند .
آنچه در مورد هر انسانی باعث میشود که اخلاقیات را رعایت کند ، چه باخدا چه بیخدا واژه ای است به نام فرگشت . حیوانات خداباور نیستند ! ولی همان حیوانات که اصلن نمیدانند دین و خدا و پیغمبر و بهشت و جهنم چیست اخلاقیات را رعایت میکنند - اینها کدهای ژنتیکی است که در طول میلیونها سال و در طی فرایندی به نام
انتخاب طبیعی در وجود موجودات زنده تولید شده است .
زندگی میل به بقاء دارد و رعایت اخلاقیات و برخی دیگر از قوانین ساده ضمانتی برای بقاست ، در این چرخه آنها که به هر دلیلی آنچه طبیعتشان است و در نتیجه ی فرگشت در وجودشان ایجاد شده را نادیده بگیرند و یا دور بزنند - محکوم به فنا و نابودی و انقراض هستند و این بر خلاف فرگشت است .
پیشنهاد میکنم این وبلاگ را مطالعه بفرمایید - آنچه منظور ماست را خیلی بهتر میتوانید درک کنید :
http://fargasht.wordpress.com/
مهم است که شما بدانید فرگشت چیست و چرا اخلاقیات رابطه ی مستقیم با فرگشت دارد نه با خداباوری یا بیخدایی !
و اجازه بدهید یک ایراد استدلال شما را به شما بازگو کنم :
شما به عنوان حسین باخدا ، تنها و تنها به یک عقیده که وجود لازم الوجود را نفی میکند انتقاد میکنید و این انتقاد شما ربطی به اخلاقیات ندارد - تضمین رعایت اخلاقیات در بی خدایی همان قدری است که در خداباوری .