دفترچه

نسخه‌ی کامل: بیخدا و ارزش های اخلاقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34
حسین نوشته: بله دقیقا همین است . فکرش را بکن اگر بتوانی 1000 تومان بدزدی بدون اینکه تحت تعقیب قرار بگیری چه حالی میده و اگر بتوانی بیشتر بدزدی چه حالی بیشتر ! فکر جامعه و اینها هم نکن البته خودت را طرفدار جامعه نشان بده اما بیخیال مگه عمر ما چقدر طولانی هست که تازه بخواهی فکر مثلا چند نسل بعد باشی ! یک وقت هم از دزدی دچار عذاب وجدان نشیها چون چیزهایی مثل عذاب وجدان فقط مفاهیم ذهنی هستند که یا در اثر فرهنگ سنتی و قدیمی ایجاد شده اند یا بر اثر فرگشت ناشی از ژنها هستند و بهرحال وقتی شما میدانی که وجدان چیزی بیش از اینها نیست پس عذاب وجدان هم نمیکشی بلکه با عذاب وجدان هم مانند درمان یک بیماری برخورد میکنی !پس خلاصه بقول معروف "حالی به حولی "


البته گرامی اشتباه نشود ها! بنده یک بی خدای دوآتشه هستم.
ولی به نظرم ما بی خدایان ایرانی باید بیشتر روی اندیشه ها و تیوری های بی خدایی کار کنیم

هر چه باشد از دید بنده و امثال بنده دین به مرور عقل را بی استفاده می کند
درود ب شما جناب حسین
من هم از گفتگو با شما بسیار خوشحال هستم و امیدوارم که یا ما شما را به راه راست راهنمایی کنیم یا شما ما را هدایت فرمایید53 41
خوب، تفاوت ما و شما در همین است که بیخدایان همه ی این ها را با روش دانش بررسی کرده و پیامدهای آن را با داده های بدست آمده از آزمایش ها سنجیده و مقایسه می کنند . گمان کنم که سم هریس در کتاب پایان ایمان گفته که اگر یک آدم قرن وسطی را زنده کنیم و با وی به گفتگو کنیم دانش وی درباره جهان به گونه ای است که یک کودک 10 ساله را شرمنده می سازد ولی اطلاعات درباره دین و خدا همان هایی است که هم اکنون ما داریم. بعد هم نتیجه میگیرد که یا دین همان جور مانده است و با پیشرفت دانش هماهنگ نشده یا ما خل هستیم. ( البته دقیق این طوری نگفته ولی کمابیش چنین گفته ای دارد)
ببینید این گونه نیست که دقیق و 100% خدا (اگر خدایی باشد) سخن خویش را در کتاب گفته باشد و بی گمان آن مایه رستگاری انسان بشود. ما انسان ها در دیدن و دانستن آن چه خوب است مشترک هستیم این گونه نیست که چون ما می گوییم خدا نیست پس نتیجه بگیریم که آدم کشی یا دزدی خوب است . چون این کار یعنی دزدی نه تنها رنجی را کم نمی کند بلکه می تواند جهان را بدتر نماید. از سوی دیگر خداپرستان نیز بدتر از ما هستند برای نمونه انجمن حجتیه برای این که امام زمان بیاید می خواهد تباهی و فساد به پا کند این یعنی که از سوی انجمن حجتیه همه گونه تبه کاری برای ظهور امام زمانش پروانه دارد. در صورتی که دوستی من با خانمی مایه قتل خودم یا آن خانم یا شوهر آن زن بشود دربدری کودکان طلاق و . . . کجای آن پسندیده است. (گمان کنم که تنها انجمن حجتیه از این دوستی پشتیبانی کند).
havachekhube نوشته: البته گرامی اشتباه نشود ها! بنده یک بی خدای دوآتشه هستم.
ولی به نظرم ما بی خدایان ایرانی باید بیشتر روی اندیشه ها و تیوری های بی خدایی کار کنیم

هر چه باشد از دید بنده و امثال بنده دین به مرور عقل را بی استفاده می کند

درود بر شما خوشحالم که توانستم حداقل این ابهام در جهان بینی مادیگرایانه را نشان دادم .
اما در مورد اشکال تئوریک خدمتتان عرض کنم که این اشکال فقط مخصوص بیخدایان ایرانی نیست .و شامل همه بیخدایان اعم از ایرانی و خارجی دارد . توجه داشته باشید که بیخدایی از بیش از 2500 سال پیش بصورت آثاری مکتوب وجود داشته و افرادی مانند دموکریتوس و اپیکور از مشاهیر آن زمان بیخدایی بوده اند و نیز به این نکته توجه داشته باشید که متفکران بیخدایی امروز نیز حتما از آثار قدما اطلاع دارند اما دوست اهل مطالعه ای مانند بهمنیار گرامی با معرفی چند مرجع پیرامون بیخدایی و اخلاق میگوید " بی گمان ما تا زمانی که به دریافت و درک بهتری از شیمی مغز انسان نرسیم با 50% قطعیت هم شاید نتوانیم پاسخ قانع کننده ای به این پرسش بدهیم ."
بنابراین از این جهت خاطرتان راحت باشد که هیچکدام از بیخدایان وطنی و خارجی پاسخی به این پرسش ندارند .
احتمالا از این به بعد به این پرسش در گفتگوهای بیخدایی بیشتر خواهید پرداخت . اگر اینطور بود از هم اکنون شما را در باره دو حفره انحرافی هشدار میدهم . اول - معمولا هنگام پرسش این سئوال "آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست" بیخدایان سعی میکنند با تخطئه کردن اخلاق دینی و نشان دادن نقاط ضعف یا ابهام آن به مقابله برخیزند . در اینجا حواستان باشد که مورد سئوال شما طرفداری از اخلاق دینی نیست بلکه فقط و فقط از اخلاق مورد قبول بیخدایان میپرسید لذا اصلا مهم نیست که کسی راستگویی را ارزش بداند یا نه فقط باید نشان دهد که حتی اگر دروغگویی کاری بارزش است "ناچاری ما" برای آن کار اخلاقی چیست !
دوم- برخی بیخدایان هم بجای پاسخ به سئوال در باره منشاء اخلاق صحبت میکنند یا اینکه شواهدی را نشان میدهند که ثابت میکند یک بیخدا لزوما دروغگو یا دزد نیست ! در اینجا هم حواستان باشد که پرسش صرفا پرسشی تئوریک است و اینکه در عمل چه اتفاقی میافتد مقوله دیگری است .پس پاسخ هم باید صرفا در محدوده تئوریک باشد و ارائه شواهدی مبنی بر اینکه بیخدایان بیشتر دزدی میکنند یا مدعیان خداباوری در اینجا کاربرد ندارد .
حسین نوشته: بنابراین از این جهت خاطرتان راحت باشد که هیچکدام از بیخدایان وطنی و خارجی پاسخی به این پرسش ندارند .
دوست عزیز بنده در این مورد مطالعه کافی نداشته ام ولی بعید می دانم صحبت شما درست باشد


حسین نوشته: بیخدایان سعی میکنند با تخطئه کردن اخلاق دینی و نشان دادن نقاط ضعف یا ابهام آن به مقابله برخیزند

خب ما بی خدایی را با دین مقایسه می کنیم دیگر! شخصا افراد بی خدایی که آن ها را می شناسم بسیار با اخلاق تر و منطقی تر از دینداران اطرافم(جامعه) می دانم

حسین نوشته: یک بیخدا لزوما دروغگو یا دزد نیست

در هر صورت ما در مورد فلسفه محض صحبت نمی کنیم. شما را درک می کنم ولی بیشتر مردم نتیجه گرا اند
بهمنیار نوشته: درود ب شما جناب حسین
من هم از گفتگو با شما بسیار خوشحال هستم و امیدوارم که یا ما شما را به راه راست راهنمایی کنیم یا شما ما را هدایت فرمایید53 41
خوب، تفاوت ما و شما در همین است که بیخدایان همه ی این ها را با روش دانش بررسی کرده و پیامدهای آن را با داده های بدست آمده از آزمایش ها سنجیده و مقایسه می کنند . گمان کنم که سم هریس در کتاب پایان ایمان گفته که اگر یک آدم قرن وسطی را زنده کنیم و با وی به گفتگو کنیم دانش وی درباره جهان به گونه ای است که یک کودک 10 ساله را شرمنده می سازد ولی اطلاعات درباره دین و خدا همان هایی است که هم اکنون ما داریم. بعد هم نتیجه میگیرد که یا دین همان جور مانده است و با پیشرفت دانش هماهنگ نشده یا ما خل هستیم. ( البته دقیق این طوری نگفته ولی کمابیش چنین گفته ای دارد)
ببینید این گونه نیست که دقیق و 100% خدا (اگر خدایی باشد) سخن خویش را در کتاب گفته باشد و بی گمان آن مایه رستگاری انسان بشود. ما انسان ها در دیدن و دانستن آن چه خوب است مشترک هستیم این گونه نیست که چون ما می گوییم خدا نیست پس نتیجه بگیریم که آدم کشی یا دزدی خوب است . چون این کار یعنی دزدی نه تنها رنجی را کم نمی کند بلکه می تواند جهان را بدتر نماید. از سوی دیگر خداپرستان نیز بدتر از ما هستند برای نمونه انجمن حجتیه برای این که امام زمان بیاید می خواهد تباهی و فساد به پا کند این یعنی که از سوی انجمن حجتیه همه گونه تبه کاری برای ظهور امام زمانش پروانه دارد. در صورتی که دوستی من با خانمی مایه قتل خودم یا آن خانم یا شوهر آن زن بشود دربدری کودکان طلاق و . . . کجای آن پسندیده است. (گمان کنم که تنها انجمن حجتیه از این دوستی پشتیبانی کند).
بهمنیار گرامی اینکه از همصحبتی با شما ابراز شادمانی کردم به هیچ وجه یک تعارف نبود . من به واقع از اینکه با فرد با مطالعه ای صحبت میکنم خوشحالم و قصد من هم از این گفتگوها هدایت شما یا هرکس دیگر نیست . من فقط بدنبال دانستن آنچیزهایی هستم که برایم جالب است و گوشه ای از ذهن مرا اشغال نموده و هنگامیکه فرد قابل اعتمادی پاسخم را میدهد موجب کم شدن آتش ذهنی من شده و به همین دلیل از او متشکر هستم . موضوع التزام عملی به رفتار اخلاقی در جهان بینی مادی مدتها ذهن مرا مشغول کرده بود و از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان برای درک این معنی حدود دوهفته بیخدا شدم و متاسفانه نمازم را ترک کردم تا از این دید دنیا را ببینم . حال پس از این مقدمات به نکاتی در باره پست شما اشاره میکنم .
1- برخلاف نظر سام هریس جهان بینی مادیگرایی مطلب جدیدی نیست و قدمتی شاید همپای خداباوری دارد . این یک تبلیغ نادرست است که روش علم تجربی معادل بیخدایی اعلام میشود ! بیخدایی فقط از ابزار روز در تفکر انکاری خود استفاده میکند و نه اینکه مفاهیم جدیدی خلق کرده باشد ! مثلا در زمان ابن ابی العوجا (معاصر امام صادق علیه السلام ) اساسا نظریه تکامل یا فرگشت گفته نشده بود اما او رسما بیخدا بود و از طرفی داروین بنیان گذار نظریه تکامل هرگز خود را بیخدا نخواند ! این دو مثال را آوردم تا نشان دهم بیخدایی چندان ربطی به علوم تجربی ندارد بلکه صرفا برداشتی است از علوم !
2- من تاکنون در اینجا سخنی از این نگفتم که آیا اخلاق مذهبی در کتابی گفته شده یا خیر بلکه صرفا خواستم بدانم که راهکار التزام عملی بیخدایان برای رفتار اخلاقی چیست ! که ظاهرا تاکنون هیچ التزام عملی یافت نشده است . و البته من هیچگاه نگفتم که از بیخدایی لزوما به آدمکشی میرسد بلکه گفتم در جهان بینی مادی نمیتوان تفاوتی ذاتی بین خوب و بد نشان داد ! اینجا چون صحبت از دوستی نامشروع شد داستان یک کلیپی که دیدم را برایتان بازگویی میکنم تا ببینید چگونه میتوان در بیخدایی همه چیز را توجیه کرد.
چندی پیش یک کلیپ به زبان انگلیسی دیدم که ابتدا یک مرد در حالیکه برهنه میشد بطرف یک تخت خواب میدوید و بدنبال او زنی که او هم با عجله خود را برهنه میکرد میدوید و یک نوشته بزرگ انگلیسی روی صفحه میامد که
They are married و با یک ثانیه مکث But not to each other در این هنگام آندو روی تخت در آغوش هم فرو میرفتند و نوشته بزرگی میامد Life is short و بدنبال آن Have an affairو در آخر آدرس سایتی میامد که برای روابط نامشروع متاهلین تبلیغ میشد ! بله بهمنیار گرامی در هرحال زندگی کوتاه است اما یکی برداشت میکند که پس باید خداترس بود و دیگری هم استفاده حداکثری و بی حد ومرز از لذت را توصیه میکند
3-برداشتهایی مانند انجمن حجتیه (هرچند خود حجتیه آنرا تایید نمیکند ) وجود داشته و احتمالا خواهند داشت مانند همان کشیش آمریکایی که در سال 1978 باعث شد که چند صد نفر خودکشی کنند تا بخدا برسند اما در اینجا موضوع در باره نقائص جهان بینی مادی بود و نه بررسی نقائص طرف دیگر !

---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:05 PM ---------- ارسال قبلی در 09:00 PM ----------
حسین نوشته: درود بر شما خوشحالم که توانستم حداقل این ابهام در جهان بینی مادیگرایانه را نشان دادم .
اما در مورد اشکال تئوریک خدمتتان عرض کنم که این اشکال فقط مخصوص بیخدایان ایرانی نیست .و شامل همه بیخدایان اعم از ایرانی و خارجی دارد . توجه داشته باشید که بیخدایی از بیش از 2500 سال پیش بصورت آثاری مکتوب وجود داشته و افرادی مانند دموکریتوس و اپیکور از مشاهیر آن زمان بیخدایی بوده اند و نیز به این نکته توجه داشته باشید که متفکران بیخدایی امروز نیز حتما از آثار قدما اطلاع دارند اما دوست اهل مطالعه ای مانند بهمنیار گرامی با معرفی چند مرجع پیرامون بیخدایی و اخلاق میگوید " بی گمان ما تا زمانی که به دریافت و درک بهتری از شیمی مغز انسان نرسیم با 50% قطعیت هم شاید نتوانیم پاسخ قانع کننده ای به این پرسش بدهیم ."
بنابراین از این جهت خاطرتان راحت باشد که هیچکدام از بیخدایان وطنی و خارجی پاسخی به این پرسش ندارند .
احتمالا از این به بعد به این پرسش در گفتگوهای بیخدایی بیشتر خواهید پرداخت . اگر اینطور بود از هم اکنون شما را در باره دو حفره انحرافی هشدار میدهم . اول - معمولا هنگام پرسش این سئوال "آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست" بیخدایان سعی میکنند با تخطئه کردن اخلاق دینی و نشان دادن نقاط ضعف یا ابهام آن به مقابله برخیزند . در اینجا حواستان باشد که مورد سئوال شما طرفداری از اخلاق دینی نیست بلکه فقط و فقط از اخلاق مورد قبول بیخدایان میپرسید لذا اصلا مهم نیست که کسی راستگویی را ارزش بداند یا نه فقط باید نشان دهد که حتی اگر دروغگویی کاری بارزش است "ناچاری ما" برای آن کار اخلاقی چیست !
دوم- برخی بیخدایان هم بجای پاسخ به سئوال در باره منشاء اخلاق صحبت میکنند یا اینکه شواهدی را نشان میدهند که ثابت میکند یک بیخدا لزوما دروغگو یا دزد نیست ! در اینجا هم حواستان باشد که پرسش صرفا پرسشی تئوریک است و اینکه در عمل چه اتفاقی میافتد مقوله دیگری است .پس پاسخ هم باید صرفا در محدوده تئوریک باشد و ارائه شواهدی مبنی بر اینکه بیخدایان بیشتر دزدی میکنند یا مدعیان خداباوری در اینجا کاربرد ندارد .

درود دوباره

گرامی من امیدوار بودم که توضیح من روشن بوده باشد و این توضیح نهایی اگر پاسخ ندهد احتمالاً با هیچ توضیح بیشتری نمیتوانم مفهوم را منتقل کنم.
مطلب من این بود که اولاً در پرسش مطرح شده فرضهای غیر صحیح و غیر ضروری وجود دارد.سپس پرسش را اینگونه مطرح کردم که "چرا برخی انسانها اخلاقی عمل میکنند؟" که بدنبال آن خود پرسش "اخلاق چیست؟" مطرج میشود که از پرسشهای مهم و اصلی فلسفیست.
من سعی کردم به شما توضیح دهم که میل انسانها به اخلاقی بودن نوعی رفتار فرگشتیست.مانند اینکه چرا دو جنس مخالف با هم سکس دارند(البته پیچیده تر است).این پرسشها با پیشرفت علم روز به روز بیشتر رنگ علمی بخود میگیرند تا فلسفی.علت رفتار اخلاقی انسانها این بوده که باعث افزایش شانس بقایشان میشده و هیچ جامعه انسانی نتوانسته بدون اخلاق دوام بیاورد.

حال اصل مبارزه طلبی شما میپردازیم.استدلال پنهان شما را میسنجیم.

1-اگر خداناباوری درست است خداناباور باید بتواند به سوال "..." پاسخ دهد.
2-شما نتوانستید به پرسش "..." پاسخ دهید.
3- پس،خدا وجود دارد.

حال آنکه بار پاسخ به چنین پرسشی بر دوش خداناباور نیست.
من هم میتوانم برای مثال از شما بپرسم وسط زمین کجاست و بروید متر کنید و اگر نتوانستید متر کنید من درست میگویم.اساساً ارتباطی بین گزاره های این استدلال وجود ندارد.
این استدلال بنوعی همان "خدای حفره هاست".مثلاً فرض کنید که من به سوال شما پاسخ دهم که چون دراکولا از اسب شاخدار خوشش نمیاد انسانها اخلاقی هستند.آیا این گره ای را میگشاید؟این پاسخ از نگر من همان اندازه قانع کننده و مفید است که پاسخ خدا اخلاق را به انسان آموخته قانع کننده است.
نقل قول:نوشته اصلی توسط havachekhube
دوست عزیز بنده در این مورد مطالعه کافی نداشته ام ولی بعید می دانم صحبت شما درست باشد
گرامی من هم بعید میدانستم اما حالا قریب به یقین میدانم . شما هم سعی کن و اگر به نتیجه ای رسیدید مراهم بی خبر نگذارید !

نقل قول:نوشته اصلی توسط havachekhube
خب ما بی خدایی را با دین مقایسه می کنیم دیگر! شخصا افراد بی خدایی که آن ها را می شناسم بسیار با اخلاق تر و منطقی تر از دینداران اطرافم(جامعه) می دانم



نه ! حداقل من اینجا در مقام مقایسه نبودم بلکه از افرادی که مدعی یک جهان بینی علمی آنهم برای زندگی بهتر بودند سئوالی پرسیدم .همین !
ن
نقل قول:وشته اصلی توسط havachekhube
در هر صورت ما در مورد فلسفه محض صحبت نمی کنیم. شما را درک می کنم ولی بیشتر مردم نتیجه گرا اند




من اینجا در باره فلسفه محض صحبت میکنم و چون کار تبلیغاتی مورد نظر من نیست فعلا کاری به نتیجه گرا بودن یا نبودن مردم ندارم
Russell نوشته: درود دوباره

گرامی من امیدوار بودم که توضیح من روشن بوده باشد و این توضیح نهایی اگر پاسخ ندهد احتمالاً با هیچ توضیح بیشتری نمیتوانم مفهوم را منتقل کنم.
مطلب من این بود که اولاً در پرسش مطرح شده فرضهای غیر صحیح و غیر ضروری وجود دارد.سپس پرسش را اینگونه مطرح کردم که "چرا برخی انسانها اخلاقی عمل میکنند؟" که بدنبال آن خود پرسش "اخلاق چیست؟" مطرج میشود که از پرسشهای مهم و اصلی فلسفیست.
من سعی کردم به شما توضیح دهم که میل انسانها به اخلاقی بودن نوعی رفتار فرگشتیست.مانند اینکه چرا دو جنس مخالف با هم سکس دارند(البته پیچیده تر است).این پرسشها با پیشرفت علم روز به روز بیشتر رنگ علمی بخود میگیرند تا فلسفی.علت رفتار اخلاقی انسانها این بوده که باعث افزایش شانس بقایشان میشده و هیچ جامعه انسانی نتوانسته بدون اخلاق دوام بیاورد.

حال اصل مبارزه طلبی شما میپردازیم.استدلال پنهان شما را میسنجیم.

1-اگر خداناباوری درست است خداناباور باید بتواند به سوال "..." پاسخ دهد.
2-شما نتوانستید به پرسش "..." پاسخ دهید.
3- پس،خدا وجود دارد.

حال آنکه بار پاسخ به چنین پرسشی بر دوش خداناباور نیست.
من هم میتوانم برای مثال از شما بپرسم وسط زمین کجاست و بروید متر کنید و اگر نتوانستید متر کنید من درست میگویم.اساساً ارتباطی بین گزاره های این استدلال وجود ندارد.
این استدلال بنوعی همان "خدای حفره هاست".مثلاً فرض کنید که من به سوال شما پاسخ دهم که چون دراکولا از اسب شاخدار خوشش نمیاد انسانها اخلاقی هستند.آیا این گره ای را میگشاید؟این پاسخ از نگر من همان اندازه قانع کننده و مفید است که پاسخ خدا اخلاق را به انسان آموخته قانع کننده است.
راسل جان من هم ظاهرا نتوانستم سئوالم را به روشنی بیان کنم . حالا اینگونه میگویم امیدوارم روشن شده باشد .
من حسین بیخدا منشاء اخلاق را فرگشت میدانم و میل من به خوبی و بدی هم نتیجه فرگشتی است که فعلا بصورت ژنهایی در سلولهای بدن من وجود دارد و البته من میدانم که رفتار اخلاقی موجب پیشرفت جامعه میشود .
خب حالا خوب گفتم . امیدوارم درست آموزشهای شما را بازگو کرده باشم .پس ادامه بدهم
حالا حسین بیخدا در سال 2011 است و براساس تخمینهایی که توسط سایتهای علمی زده میشود حدود 50 سال دیگر خواهد مرد . فعلا از خانم همسایه خوشش آمده و البته خانم همسایه هم بی اشتیاق نیست ! حالا شما راسل جان بفرمایید حسین بیخدا چه کند ؟ با توجه به اینکه حسین بیخدا اساسا فعلا پولی در بساط ندارد و از طرفی فعلا به ازدواج فکر نمیکند و میخواهد جوانی کند ! به نظر شما آیا باید بخاطر جامعه مثلا 50 سال دیگر از لذت چشم بپوشد ؟ که چه بشود ؟ یا فعلا که ژنهایی تمایل قویتر از ژنهای اخلاق عمل میکنند پس تقصیر حسین بیچاره چیست ؟
اما در پایان من هیچگاه نخواستم از بی پاسخی بیخدایان به این پرسش به اثبات خدا برسم که شما برهان مرا مناقشه انگیز میدانید ! من فقط گفتم پاسخ این پرسش در جهان بینی مادی چیست ؟ همین !
حسین نوشته: راسل جان من هم ظاهرا نتوانستم سئوالم را به روشنی بیان کنم . حالا اینگونه میگویم امیدوارم روشن شده باشد .
من حسین بیخدا منشاء اخلاق را فرگشت میدانم و میل من به خوبی و بدی هم نتیجه فرگشتی است که فعلا بصورت ژنهایی در سلولهای بدن من وجود دارد و البته من میدانم که رفتار اخلاقی موجب پیشرفت جامعه میشود .
خب حالا خوب گفتم . امیدوارم درست آموزشهای شما را بازگو کرده باشم .پس ادامه بدهم
حالا حسین بیخدا در سال 2011 است و براساس تخمینهایی که توسط سایتهای علمی زده میشود حدود 50 سال دیگر خواهد مرد . فعلا از خانم همسایه خوشش آمده و البته خانم همسایه هم بی اشتیاق نیست ! حالا شما راسل جان بفرمایید حسین بیخدا چه کند ؟ با توجه به اینکه حسین بیخدا اساسا فعلا پولی در بساط ندارد و از طرفی فعلا به ازدواج فکر نمیکند و میخواهد جوانی کند ! به نظر شما آیا باید بخاطر جامعه مثلا 50 سال دیگر از لذت چشم بپوشد ؟ که چه بشود ؟ یا فعلا که ژنهایی تمایل قویتر از ژنهای اخلاق عمل میکنند پس تقصیر حسین بیچاره چیست ؟
اما در پایان من هیچگاه نخواستم از بی پاسخی بیخدایان به این پرسش به اثبات خدا برسم که شما برهان مرا مناقشه انگیز میدانید ! من فقط گفتم پاسخ این پرسش در جهان بینی مادی چیست ؟ همین !

نخست اینکه میان اینکه حقیقت چیست با اینکه ما چه دلمان میخواهد تفاوت بسیار است.ژنتیک و زیست شناسی و فرگشت علم هستند و بر اساس واقعیت عینی.انسانهایی هستند که بدلیل این نقیصه هیچ حسی از اخلاقیات ندارند یا حتی از آزار مردم لذت میبرند،حیوانات هم رفتارهای مشابهی نسبت به انسان به یکدیگر نشان میدهند اینها همه توضیح پذیرند.شما اگر فکر میکنید که پاسخ من غلط است(بر خلاف واقعیت) یا توضیح بهتری برای آن دارید بفرمایید وگرنه درست بودن یا نبودن یک مطلب مستقل از نظر ما درباره آن است.پس این از سوال اول شما.

در خصوص سوال دوم من پیمان شکنی را عملی غیر اخلاقی میدانم.در قبایل دور افتاده آفریقایی که هنوز به نور اسلام منور نشده اند هم وفای بعهد (در رابطه زناشویی) به همان دلیل فرگشتی رعایت میشود.
اما پیشنهاد من به شما این خواهد بود که بجای حسین بیخدا به دین اسلام بگرایید و به لشکر اسلام بپیوندید تا از مواحب زنان صیغه تا دلتان میخواهد برخوردار شوید و تازه پس از مرگ هم حوری در انتظارتان باشد.در حالی که در دیدگاه بیخدا و انسانگرایانه من نه در این دنیا از زن همسایه خبری هست نه در دنیای موهوم بعدی.

حال که من به این دو سوال شما پاسخ دادم من از شما سوال میکنم،آیا برده داری و استفاده جنسی از برده به نظر شما اخلاقیست؟و چرا؟
Russell نوشته: نخست اینکه میان اینکه حقیقت چیست با اینکه ما چه دلمان میخواهد تفاوت بسیار است.ژنتیک و زیست شناسی و فرگشت علم هستند و بر اساس واقعیت عینی.انسانهایی هستند که بدلیل این نقیصه هیچ حسی از اخلاقیات ندارند یا حتی از آزار مردم لذت میبرند،حیوانات هم رفتارهای مشابهی نسبت به انسان به یکدیگر نشان میدهند اینها همه توضیح پذیرند.شما اگر فکر میکنید که پاسخ من غلط است(بر خلاف واقعیت) یا توضیح بهتری برای آن دارید بفرمایید وگرنه درست بودن یا نبودن یک مطلب مستقل از نظر ما درباره آن است.پس این از سوال اول شما.

راسل جان من فعلا در پی انکار آن نظریات پیرامون فرگشت و یا وجود نقیصه در برخی انسانها نیستم . اینها نظریات علمی هستند که بجای خود باید بررسی شوند اما سخن من دقیقا این است که وقتی ما دلمان چیزی را خواست در جهان بینی مادی (که مدعی استفاده از علم تجربی برای زندگی بهتر است ) چه پاسخی پیش بینی شده است . احتمالا شما در باره فرگشت درست میگویید اما راه حل عملی برای سئوال داده نشده . واقعا در جهان بینی مادی پاسخی ارزشمند به این سئوال بهمنیار گرامی چیست ؟"آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست من بعنوان یک بیخدا هیچ پاسخی برای این سئوال ندارم و شما هم متاسفانه تاکنون پاسخی واضح وصریح به آن نداده اید !
Russell نوشته: ر خصوص سوال دوم من پیمان شکنی را عملی غیر اخلاقی میدانم.در قبایل دور افتاده آفریقایی که هنوز به نور اسلام منور نشده اند هم وفای بعهد (در رابطه زناشویی) به همان دلیل فرگشتی رعایت میشود. اما پیشنهاد من به شما این خواهد بود که بجای حسین بیخدا به دین اسلام بگرایید و به لشکر اسلام بپیوندید تا از مواحب زنان صیغه تا دلتان میخواهد برخوردار شوید و تازه پس از مرگ هم حوری در انتظارتان باشد.در حالی که در دیدگاه بیخدا و انسانگرایانه من نه در این دنیا از زن همسایه خبری هست نه در دنیای موهوم بعدی.


خوب شما پیمان شکنی را غیراخلاقی میدانید و بقولی با آن حال نمیکنید چه ربطی به حسین بیخدا دارد ؟! او متاسفانه با پیمان شکنی حال میکند !ضمنا اگر حسین بیخدا میخواست از مسلمانان سئوال میکرد تا آنها پاسخ دهند .لطفا شما فعلا براساس جهان بینی مادی پاسخ فرمایید.
Russell نوشته: حال که من به این دو سوال شما پاسخ دادم من از شما سوال میکنم،آیا برده داری و استفاده جنسی از برده به نظر شما اخلاقیست؟و چرا؟

اگر خواستید در باره اینکه "اخلاق چیست " و آیا برده داری اخلاقی هست یا نه در تاپیک دیگری به گفتگو بنشینیم ! تا کمتر دچار حاشیه شویم . فعلا میتوانید با گفتن اینکه "در جهان بینی مادی پاسخی برای سئوال بهمنیار وجود ندارد " راه را برای شروع تاپیک دیگر هموار سازید . تا بعد بدرود
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34