دفترچه

نسخه‌ی کامل: بیخدا و ارزش های اخلاقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34
ahlobit نوشته: منظورم را متوجه نشدید
من منظورم این بود که چرا باید برای بقا خود به خود الزام کند که یک سری اعمل را انجام بدهد یا ندهد
اصلا انسانها دیگر باقی نباشند مگر چه می شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من چرا باید برای رسیدن به این امر تلاش کنم؟

البته بنظر من سوال دوستمون سوال خوبیه،چرا ما باید در پی هدف(کور) ژنهایمان باشیم؟
خوب در این صورت شما رو به خواندن و شرکت در این تاپیک دعوت میکنم:
http://www.daftarche.com/showthread.php/...A%AF%DB%8C
فعلا تا صفحه 9 خوندم
سلام


بنا به طولانی بودن صفحات من همه صفحات را نخواندم و نمیدانم نتیجه به کجا رسیده ولی دیدگاه خودم رو عرض می نمایم. بصورت جملات گوتاه بدون توضیح اضافی
تاکید میکنم که مقداری از دیدگاههایم نظر شخصی و با تجربه شخصی است. نه منابع خفن و روانشناسی. من فقط یک دانشجوی به تازگی ارشد قبول شده ی یک رشته ژنتیک هستم.

انسان موجودی اجتماعیه. این رو همه جا خوندیم و دیدیم.
یه عده میگن انسان گرایش به خداپرستی داره.
یه عده میگن نه اینطور نیست، انسان فقط به دلیل اجتماع پسند بودن گرایش به یک رهبر داره.
در مورد غیر مادی گرا ها گرایش به سمت الله است. و بالعکس در مورد مادی گرایان این گرایش بیشتر فکر کنم به سمت انسان است.

همه و تقریبا همه گرایش به عمر بیشتر و زندگی بهتر داریم.
و تقریبا همه گرایش به داشتن حامی و حامیانی داریم. {بدون منبع} شاید همین ضعف انسان در کنترل کامل زندگی خودش باعث گرایش به یک حامی شده (نه صرفا یک الله) در واقع نیاز به زندگی بیشتر و بهتر باعث اجتماعی شدن و در نتیجه حامی دار شدن شده است.

با نگاهی به عبادات دعاهای غیرمادی گرایان فکر کنم گفتار من تصدیق شه. (مگر غیر این است که همگی تقاضای سلامتی و عمر و ... و خلاصه هر چی نیاز داره طرف از الله تقاضا میکنه با دعا هاش )
اما در مورد یک مادیگرا چه؟ تمام حامی ای که یک مادیگرای واقعی دارد فقط و فقط به چند چیز خلاصه میشود. سایر انسانها، طبیعت مادی. از بین مادیگرایان گزینه دیگری هست؟

حالا معلومه یک شخص همیشه از حامی ای که داره حمایت میکنه. یک غیرمادی گرا در درجه اول از الله و خانواده. و یک مادیگرا در درجه اول خانواده و سپس طبیعت یا انسان.
حالا در مورد بنده که فرقی میان طبیعت و انسان وجود نداره چون انسان هم یک موجود از طبیعته. ولی در مورد الهیون (زین پس بجای غیرمادیگرایان مینویسم الهیون نوشتنش سخته ) حامی اصلی الله است و بقیه زیر مجموعه از حامی اول هستند حتی خانواده . شاید این توجیه گر این باشه که چرا یک پدر الهی گرا از فرزند خود به دلیل مسیحی شدن شکایت میکند و یا دخترش را خود به دلیل سکس خفه میکند.

-------------
اخلاق همانطوری که نتیجه گرفتید خودتان در چند دسته بهتر است بررسی شود. اخلاق و رفتار در برابر طبیعت. اخلاق و رفتار الهی، اخلاق و رفتار انسانی.
پس تا اکنون مشخص شد که اخلاق باید دسته ای مدنظر قرار بگیرد، وحشی گری انسانی برای یک مادیگرا (برده داری و جماع با کنیز جنگی) برای یک الهی گرا اخلاق و رفتار الهی است!
اینجاست که نمیشه منظور همدیگه رو درست فهمید.

عمل و عکس العمل. حامی از من حمایت میکند و من از حامی ام حمایت میکنم. حامی الهیون الله و حامی مادیگرا ها انسان و طبیعت.

روزی پیش یک عکس دیدم با این توصیف:

کدام موثر تر است برای جلوگیری از دزدی برای یک مادیگرا و الهی گرا؟
در یک سمت نوشته شده هیچ چیز از دید الله پنهان نیست /// در سمت دیگر نوشته شده این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است.
مثالی دیگر :
کدامیک شما رو بیشتر به نینداختن آشغال در شهر تشویق میکند؟
انداختن آشغال در سطل 7 ثواب اخروی دارد //////// هر آشغالی که می اندازید قامت یک انسان را (رفتگر) برای گرفتن آن خم میکند

حالا برای گسترش "اخلاق انسانی" دلایل مادی موثر تره یا یا چیزای غیر مادی؟
----------------------------------------

"آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست"

ناچاری وجود ندارد برای ما یا البته میشه گفت داره ولی با احتمال بیشتر در نسل آینده.
حامی ما همون آدمه، چرا بهش خیانت کنیم؟ ما خودمان حامی ایم و حمایت داریم
در ضمن در ذهن یک مادیگرا زندگی در نسل بعد با کارهایی که خودش کرده ادامه پیدا میکنه برای هدفی که همه مادیگران دارند زندگی پایدار برای همه . آگاهی ها و دانش به نسل بعد انتقال داده میشه. برای طبیعت و برای انسان ها. آگاهی ها و راستگویی ها نابود نمیشن فقط انبساط پیدا میکنن در جوامع مادیگرا. و بالعکس بدی ها هم انبساط پیدا میکنن. اگه من بدی کنم این بدی انبساط پیدا میکنه (همین چیزی که در ایران میبینیم) تا در نهایت گردن خود ما رو بگیره (ممکنه نگیره ولی ممکنه بگیره)

پدر خوانده بودن هم نیاز به یک جامعه داره. اگر قوانین جامعه رو نابود کنی جامعه هم نابود میشه. این یعنی دیگه پدر خوانده نیستی شاید تمام عمر درازت پدر خوانده باشی ولی برای نسل آیندت که هدف درونی و ژنتیکی ات است جامعه رو نابود کردی. یعنی چیزی که برای نسل آیندت لازم داری. این برخلاف اخلاقیات حتی در نظام مورچه ای است.

یه روانشناس معروفی میگفت که انسان موجودی خودپسنده که برای اجتماعی موندن مجبوره از خیلی از تمایلاتش کوتاه بیاد. (من مشکل بدی با اسمای آدم دارم وباور کنید بعد از 4 سال هنوز همکلاسی هام رو اسمی نمیشناسم)

" در تحلیل یک جهان بینی این خیلی مهم است که رفتار قابل تصور با ارزشهای مورد قبول آن جهان بینی منطبق باشد."
فکر کنم این مشکل رو رفع کردم.
sonixax نوشته: بنده هم عرض کردم - به خاطر فرگشت .
به خاطر علاقه به باقی ماندن ژن . به خاطر اینکه هر موجود زنده ای به صورت ذاتی تمایل به بقا دارد .
در ضمن لازم نیست شما تلاشی بکنید . به صورت ژنتیکی ملزم به رعایت آنها هستید و اگر نکنید به مرور زمان حذف میشوید .
امیدوارم لینکهایی که به شما دادم را مطالعه نکرده باشید و سپس این پرسشها را مطرح کرده باشید !!!!

خب سؤال من این است که انسان چرا باید به نیازهای درونی اش پاسخ دهد؟
اما در مورد اینکه گفتید که اگر پاسخ ندهید حذف می شوید
منظورتان چیست ؟یعنی مرا می کشند؟
ahlobit نوشته: خب سؤال من این است که انسان چرا باید به نیازهای درونی اش پاسخ دهد؟
اما در مورد اینکه گفتید که اگر پاسخ ندهید حذف می شوید
منظورتان چیست ؟یعنی مرا می کشند؟

آری، شما را طبیعت میکُشد.

برای نمونه خودتان را ببرید بیست هزار سال پیش و بیانگارید که 100 آدم کنار یکدیگر در یک قبیله کوچک زندگی میکنند.

اکنون بیانگارید چند شیر گرسنه‌ای هم نزدیک قبیله زندگی میکنند و هر از گاهی حمله کرده و چند تا از نوزادان مردم قبیله را خوراک خود میکنند.

از آنجاییکه هر نوزاد میدانید دستکم 9 ماه نیاز به سرپرستی و دادن هزینه‌های زیستی و زمانی بسیار دارد و شیر‌های نامبرده میتوانند هر چند بار در
ماه که دوست داشتند حمله کنند، پس اگر این مردم قبیله ما اخلاقیاتی به نام "پاسداری از کودکان" نداشته باشند و آمادگی فدا کردن جان را هم برای
بچه‌هایشان (بچه‌های خود یا دیگران) نداشته باشند، پس دیر یا زود همگی پیر شده و هیچ فرزندی هم نخواهند داشت و زادمان آنها به پایان میرسد.

این یک نمونه بسیار ساده شده است که فرگشت اخلاقیات را نشان میدهد.


همه ما که امروز اینجا هستیم نیاکانی اینچنین داشته‌ایم که توانسته‌اند در برابر آسیب‌های پیرامون خود با ابزارهایی مانند فداکاری، خویشکاری
(وظیفه‌شناسی)، همکاری، وفاداری (ول نکردن همسر و کودک به امان خدا) و .. بجا مانده و ژِن خود را به ما که زادمان آنها باشیم رسانده باشند.
ahlobit نوشته: خب سؤال من این است که انسان چرا باید به نیازهای درونی اش پاسخ دهد؟
اما در مورد اینکه گفتید که اگر پاسخ ندهید حذف می شوید
منظورتان چیست ؟یعنی مرا می کشند؟

همان طور که مهربد توضیح داد بله طبیعت شما را میکشد . مثال شیر و قبایل اولیه یک مثال واقعی و بسیار مناسب بود .
دلیل پاسخ به نیازهای درونی هم همین تمایل به بقاست . اگر شما تمایل به بقا نداشته باشید (که البته بعید میدونم اینچنین باشد) دچار یک جهش ژنتیکی شده اید که در صورت تداوم سرانجام منجر به منقرض شدن نسل شما میشود ، به همین سادگی .
من که حوصله بچه بزرگ کردن ندارم، گور بابای نسلم و ژنم!
Philo نوشته: من که حوصله بچه بزرگ کردن ندارم، گور بابای نسلم و ژنم!

عیبی نداره...پس به نابودی سلام کن Philo جان4!!
Philo نوشته: من که حوصله بچه بزرگ کردن ندارم، گور بابای نسلم و ژنم!

هر چند یادتان نرود برنامه‌های ژنتیکی تایمر دارند، مانند دندان خرد (عقل) که در یک سن ویژه‌ای در میاید، گرایش به بچه هم همانجور در یک سنی برنامه‌اش فعال میشود.
Anarchy نوشته: عیبی نداره...پس به نابودی سلام کن Philo جان4!!
البته عزیز در سخن شما سفسطه ای هست، و آن اینکه شما من را با ژنم مساوی گرفته اید، من حامل ژنم هستم نه خودش، وقتی من نباشم گور بابای ژنم، بذار هر بلایی میخواد سرش بیاد.
Philo نوشته: البته عزیز در سخن شما سفسطه ای هست، و آن اینکه شما من را با ژنم مساوی گرفته اید، من حامل ژنم هستم نه خودش، وقتی من نباشم گور بابای ژنم، بذار هر بلایی میخواد سرش بیاد.

نکته همینجاست ، حکایت ژن و انسان حکایت مرغ و تخم مرغه !
اگر ژنی نبود شمایی هم نمیبودی . و فراموش نکنید که در نهایت این ژن شماست که اگر مشکل فرگشتیک نداشته باشد پیروز میدان است نه شما ، چون شما تحت تاثیر اون هستید و نه اون تحت تاثیر شما .
من هم همین طور ، دکتر هم همین طور ، بقیه هم همین طور .
البته کارکرد مغز رو هم نباید فراموش کرد که تا حدی میتونه تاثیر گذار باشه ولی همون مغز مثلن نمیتونه هنگامی که بدنتون نیاز شدید به شکر داره کاری کنه که از شکر بدتون بیاد !
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34