مزدك بامداد نوشته: "مدعا" به سخنی میگویند که پایور نشده و نیاز به پایوری دارد. سخن
ما از روی دانش و از روی فیزیک نوین بوده و نیازی به پایوری ندارد.
اگر تعارضی بین حکم عقل و علم تجربی حاصل شود چه باید کرد؟
عقل می گوید محال قطعی است بعد از تمام شدن علت،
معلول از علت تخلف کند و حتی نمی تواند به مقدار کسری از ثانیه از علت جدا شود چرا که
اگر این مقدار فاصله ممکن باشد هیچ منعی از فاصله شدن حتی یک قرن بین تمام شدن علت و حصول معلول نیست.
به جای ردیف کردن اصطلاحات علم تجربی اگر ممکن است جواب حکم عقل را بدهید.
کوشا نوشته: این کجاش خنده داره؟
هم کیشان شما اموال دیگران را در مکه مصادره کنند خوب است و دزدی نیست
معادل آن مال را از آنها پس ستاندن راهزنی است؟
بیجاست، کسی دارایی محمد (خدیجه) را در مکه فرونگرفته بود.
ممد همه را خورده بود و ورشکست شده بودند و در یک جهنم دره ای
گرسنگی میکشیدند. پس از مرگ خدیجه و بویژه ابوطالب، دست ممد
جایی بند نبود و رفت سراغ دوستان نوین در یثرب و در آنجا هم
گشنگی میکشیدند تا اینکه الله جبرئیل را فرستاد گفت برید راهزنی!
[SIZE=3]•[/SIZE]
کوشا نوشته: اگر تعارضی بین حکم عقل و علم تجربی حاصل شود چه باید کرد؟
بیجاست، خرد باید پیرو آروین باشد.
چرا که خرد خود در پی آروین ژنتیک میلیونها سال فرگشت پدید امده
و چیزی ینست که از آسمان به شما پیشکش کرده باشند.(فرگشت مغز)
برای نمونه اَوَست بودن تندای نور :
زمانی که دو پیکره با تندای نزدیک به نور به سوی هم بیایند،
تندای وَسته ی نزدیک شدن آنها به هم دیگر بالاتر از تندای نور
نخواهد بود. این در خرد نمیگنجد ولی اینجور هست!
یا:
خرد میگفت که نور همواره در رج راست میرود، ولی آروین
میگوید که نور در نزدیک میدان گرانش خم میشود.
انگیزه و انگیزش هم در این جهان، چنان که دانش فیزیک میگوید
تنها در پی داد و ستد ریزگان نیروبر انرژی پدید میایند. هیچ چیزی
ایستار خود را دگرگون نمیکند، مگر اینکه تراز انرژی او بدست
ریزگان نیروبر دگرگون شود.
این است که باید ان فلسفه ی کهنه ای را که مصباح و اینها از
روی پیشینیان نوشته اند و چه میدانم علت فاعلی و تامه و این
مزخرفات را ردیف کرده اند بایستی انداخت توی ستل آشغال !
[SIZE=3]•[/SIZE]
پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: بیجاست، کسی دارایی محمد (خدیجه) را در مکه فرونگرفته بود.
ممد همه را خورده بود و ورشکست شده بودند و در یک جهنم دره ای
گرسنگی میکشیدند. پس از مرگ خدیجه و بویژه ابوطالب، دست ممد
جایی بند نبود و رفت سراغ دوستان نوین در یثرب و در آنجا هم
گشنگی میکشیدند تا اینکه الله جبرئیل را فرستاد گفت برید راهزنی!
به خوب مسئله ا ی اشاره کردید
چرا در شهر و دیار خود و در کنار اموالشان گرسنگی می کشیدند؟!!!
مزدك بامداد نوشته: بیجاست، خرد باید پیرو آروین باشد.
چرا که خرد خود در پی آروین ژنتیک میلیونها سال فرگشت پدید امده
و چیزی ینست که از آسمان به شما پیشکش کرده باشند.(فرگشت مغز)
برای نمونه اَوَست بودن تندای نور :
زمانی که دو پیکره با تندای نزدیک به نور به سوی هم بیایند،
تندای وَسته ی نزدیک شدن آنها به هم دیگر بالاتر از تندای نور
نخواهد بود. این در خرد نمیگنجد ولی اینجور هست!
یا:
خرد میگفت که نور همواره در رج راست میرود، ولی آروین
میگوید که نور در نزدیک میدان گرانش خم میشود.
انگیزه و انگیزش هم در این جهان، چنان که دانش فیزیک میگوید
تنها در پی داد و ستد ریزگان نیروبر انرژی پدید میایند. هیچ چیزی
ایستار خود را دگرگون نمیکند، مگر اینکه تراز انرژی او بدست
ریزگان نیروبر دگرگون شود.
این است که باید ان فلسفه ی کهنه ای را که مصباح و اینها از
روی پیشینیان نوشته اند و چه میدانم علت فاعلی و تامه و این
مزخرفات را ردیف کرده اند بایستی انداخت توی ستل آشغال !
نیتجه کلی بحث اینکه
اگر چیزی در راستای جهانبینی مادی ما قرار داشت و آن را تایید کرد
محض حق و حقیقت است
در غیر این صورت
حتی اگر حکم عقل محض باشد و از نظر قوانین منطقی هیچ مویی لای درز آن نرود
هل پوکی ارزش نخواهد داشت !
کوشا نوشته: نیتجه کلی بحث اینکه
اگر چیزی در راستای جهانبینی مادی ما قرار داشت و آن را تایید کرد
محض حق و حقیقت است
در غیر این صورت
حتی اگر حکم عقل محض باشد و از نظر قوانین منطقی هیچ مویی لای درز آن نرود
هل پوکی ارزش نخواهد داشت !
درست است چون قانون های فرنودسار (منطق) که از آسمان نمی ایند، از آروین این جهان مادی و آزمون آن میایند!
[SIZE=3]•[/SIZE]
کوشا نوشته: اگر تعارضی بین حکم عقل و علم تجربی حاصل شود چه باید کرد؟
حکمی که علم تجربی به آن دست یافته، مبتنی بر روشی بوده که عقل آن را تایید کرده و برای درک درست از طبیعت از آن پیروی می کند، و اگر روزی باطل شود با همان روش باطل می شود. پس تعارضی میان این عقل و علم تجربی نیست. پرسش شما، شاید در نگاه اول جالب به نظر آید، ولی در واقع بی معناست.