دفترچه

نسخه‌ی کامل: رهایی از اسارت (یک)
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
مزدك بامداد نوشته: گفتیم که اگر خدای شما آزارگر نبود، میتوانست جهانی بیافریند
که در آن نیاز نباشد که در آن برای رسیدن به چیزی توی سر
همدیگر زده و کاروانهای قریش را بدزدیم !
پس شما هم از مفت خوری ! چندان بدتان نمی آید؟
کوشا نوشته: پس شما هم از مفت خوری ! چندان بدتان نمی آید؟

به نظر میرسه خدای شما دنبال کارگر و شاگرد مفت برای بازی های طراحی شده توسط خودش و بدون کسب رضایت از ما بوده در واقع !!
Anarchy نوشته: اسکات جان ، شما هم که فقط خالی بندی بلدی !! خب برو تو همون تاپیک جواب بده اگه حرفی داری...
حوصله خوندن چرندیات رو ندارم، لب مطلب رو تو چند خط بگو تا جوابش رو بدم.

نقل قول:اول اینکه درد و رنج بسیار و احتمال خطا هم بسیار آن هم در یک باری که با رضایت ما طراحی نشده منطیقه ؟ دوم چه چیزی نصیب خدا میشه و هدف خدا از این گل بازی و حیرت افکنی به روح و جان ما چی بوده ؟
رضایت ما؟؟؟
ببخشید ما کیلو چنده؟
در مورد هدف خدا هم مایل بودی می تونی به لینک هایی که دادم مراجعه کنی، در یک کلام هدف در فعل است نه در فاعل.

نقل قول:از کی تا حالا حزعبلات شما اسمش شده برهان !! برهان کوشا لابد...
عاقلان دانند.
نقل قول:شما هنوز نتونستید جز مشتی توهمات بی سر و ته دلیلی برای این خلقت خدا و این رنج و عذاب و آزمایش و بعد هم حیرت ابدی خودتون پیدا کنید !! من ابتدا میخوام خزعبل بودن هدف شما از زندگی رو نشون بدم ، بعد در مورد اینکه به راستی زندگی به خودی خود معنا و هدفی داره یا نه بحث میکنیم !!
شما هرگز توانایی این کار را نخواهید داشت
دست شما به هیچ چیز و هیچ جایی بند نیست؛ محصور بین دو عدم !
Anarchy نوشته: بدون کسب رضایت از ما
جدی جدی باورتون شده کسی یا چیزی هستید؟!!!؟؟؟
folaani نوشته: کوشا دیدی آخرش توی داستان خدامراد حرفی از دین و مذهب و نماز و روزه نبود؟ :e057:
اسمی از پیامبر و امام هم نیامد. حتی کوچکترین اشاره ای بهش نبود.
خب این چه چیزی رو ثابت می کنه؟

نقل قول:البته من با همین نوع عرفان حال میکنم! چون با عقل من بیشتر تطابق داره.
این تطابق با عقل من چه نوع استدلال و برهانی است؟
نقل قول:بنظر من راههای زیادی برای پیشرفت در بعد معنوی و وارد شدن به سطوح برتر هست.
چه دلیلی بر صحت و درستی این راهها وجود دارد؟
نقل قول:ولی نزد عموم تصور اینه که فقط دین و مذهب باید داشته باشی و اگر نداشته باشی وضعت اونور خرابه.
اما من اینطور فکر نمیکنم.
عموم استدلال مخصوص به خودشون رو دارن، شما چی؟

نقل قول:همه چیز پیچیده و قابل تردید است.
چرا؟
دلیلتان بر این مدعا چیست؟
نقل قول:اما من فکر میکنم بهرحال گریزی از این نیست که هرکس بر اساس خود واقعیش پیش بره.
برای من این راه و زندگی اجتناب ناپذیر بود. این تفکر.
به چه دلیل؟
نقل قول:و فکر میکنم اینطوری سرعت پیشرفتم حداکثری شده. حداکثر ممکن برای من در حال حاضر!
چرا باید به سرعت حداکثری رسید؟
نقل قول:بهرحال مهم نیست.
چرا مهم نیست؟
نقل قول:باید مثل خدامراد بود.
به چه دلیلی؟
نقل قول:زیاد سخت نگرفت به خود.
باز هم چرا؟
نقل قول:ما تلاش خودمون رو میکنیم در جهتی و تاحدی که براش انگیزه و دلیل و توان کافی داریم.
در کدام جهت و تا چه حد و مقدار، چرا کمتر نه و چرا بیشتر نه؟
نقل قول:دیگه نباید که خودمون رو بخاطر چیزهای نامعلوم شکنجه کنیم و آزار بدیم.
شکنجه یعنی چه و چرا نباید خود را شکنجه دهیم؟
نقل قول:آدم باید اول در حق خودش مروت و مهربانی و عدالت رو روا بکنه.
پایه این استدلال چیست؟
نقل قول:و برای این من به حرف این و اون و منابع دینی مراجعه یا اکتفا نمیکنم، چون بهرصورت قانعم نکردن.
نخواستید قانع شوید و یا واقعا قانع کننده نبودند؟
folaani نوشته: هیچ انسان خردمند و آزاد و قوی واقعی نمیتونه برای همیشه این همه اراجیف و تفکر و گفتار و رفتار غیر منطقی رو تحمل کنه.
واقعا که نوبره!
میشه یه مقدار بیشتر از خودتون تعریف کنید؟
folaani نوشته: <br>
تف به این دین و تفکر.<br>
تف به این مسخرگی که بجای حق و حقیقت و عقل و منطق به خوردمون دادن.<br>
واسه ما همه چیز رو هر طور خواستن خودشون تعریف کردن. عقل، حق، منطق، حقیقت، برهان، رنج، لذت، خوشبختی، ...<br>
ولی بالاخره آخرش که چی؟<br>
شاید بعضیا با همین باورهای کور و از روی ترس و امیدهای روان ضعیف خودشون تا آخر عمر همینطور دوام بیارن و بمیرن، اما امثال من چی؟<br>
یک عمر فکر و تن خودمون رو در زنجیر محدود این تعصبات و باورهای کور نگه داریم و رنج بدیم، که چی بشه؟<br>
بعدشم مسخرس که دلمون خوش باشه که بله اگر خدا و آخرتی بود وضعمون خوبه چون اینطور فکر و رفتار کردیم!!<br>
میگم واقعا چقدر کودکانه نیست، چقدر ابلهانه نیست، چقدر بدیهی و قابل اطمینانه ها
جالبه خدایی که خودش منو آفریده و این عقل و شناخت درونی رو بهم داده ازم انتظار داره این نیروها رو به امید و ترس از خودش زیرپا بذارم و همینطور کورکورانه امیدوار باشم.<br>
<br>
واقعا دلقک های دنیا هستن این مذهبیون کپک زده.<br>
فقط مذهبیون دلقک نیستن، ولی مذهبیون هم هستن.ببخشید کوشا دیگه با تو نیستما!<br>
عقده گشایی و بد و بیراه میخوام بدم به این مذاهب و مدعیانش که اینقدر اراجیف به خوردمون دادن و سرمون رو کلاه گذاشتن. در بعضی موارد نادانسته و در بعضی موارد هم بنظرم دانسته! حتی اونی هم که نادانسته این کار رو میکنه بالاخره اغلب یه تعصبی و غروری چیزی داره و بخاطر همین به منافع شخصی خودش ربط داره، وگرنه کس شعر به دیگران نمیخورونه!<br>
<br>
این بحث خدا و آخرت و دین از بچگی به همین شکل به خورد ما داده شد.<br>
از پدر و مادرم گله ندارم، چون اونا خودشون هم قربانی بودن، خودشون هم در همون حد بودن، و مثلا کدوم مادری بد فرزندش رو میخواد؟ پس قصد و نیت بدی نداشتن اکثرا و دنبال منافع شخصی نبودن. هرچند اینم نمیشه مطلق فرض کرد و 100% مطمئن بود؛ یه مسئلهء نسبی است.<br>
<br>
ولی دیگران، این همه جنجال و ادعا، واقعا این همه اراجیف صدمن یک غاز که به خوردمون دادن لابلا، میگم لابلا، نمیگم همش اراجیف و بدردنخور بوده، و همین نشون میده آدم منصف و دقیقی هستم، اما اراجیف همین بود که مثلا میگفتن دین یک راهکار روشن و همه جانبه زندگی و تنها نوع درسته که همهء جوابها و چیزها رو باید توی اون جستجو کنید و دیگه به چیزی خارج از دین نیازی نیست.<br>
اما من دین رو خیلی ناقص تر و ضعیف تر و پر از تناقض و چیزهای غیرمنطقی یافتم که بخواد در این حد مطمئن و کارا و تردیدناپذیر باشه.<br>
اگر فقط به دین بود، من هیچوقت ماهیت و راه و روش و اهمیت قدرتهای اصیل و درونی رو درنمی یافتم و اینقدر قوی و خوشبخت نمیشدم. چون دین در این باره حرف زیادی نزده بودم. هیچوقت نزد و نزده است. انگار که این چیزها اصلا وجود نداره، یا زیادم مهم نیست؛ اما در عمل من اینها رو خیلی مهم یافتم! چرا دین در این مورد صحبتی نکرده بود؟ چرا طوری صحبت و رفتار میکرد انگار که ما سوپرمن هستیم یا اینکه از راه و روش و دیدگاه خودش میشه آدم خوشبختی شد؛ حتی از همون بعد صرف معنویش هم بخوای درنظر بگیری.<br>
<br>
من گله دارم.<br>
من خودم رو برحق میبینم که به حکم تجربه و دریافتهای مستقیم خودم اعتراض کنم و طغیان کنم بر این تفکر و ادعاهای بی پایه و اثبات نشده که به اسم مسلمات به خوردمون دادن.<br>
<br>
من خدامراد رو خوندم. مشکل زیادی باهاش ندارم. ممکنه واقعیت داشته، ممکنه هم نداشته. بعضی چیزهاش مشکوک میزنه منطقا. و البته در خیلی چیزها باهاش مشترک هستم. اما هیچ دلیلی هم ندیدم و نمی بینم که این ربطی به اون خدا و دین مدعیانش داشته باشه. بلکه بعکس میتونم اون رو اگر نه مخالف، ولی حداقل متفاوت از این قضایا، ببینم.<br>
<br>
مذاهب حرف مفت میزنن، زور میگن، چرت میگن، خودشون ناروا میکنن؛ بعد میخوان به ما درس حق و حقیقت بدن؟<br>
میخوان کون ما رو پاره کنن با یک مشت شیره سرمالی!<br>
<br>
مدعیان مذاهب باید ببینن و قبول کنن که دیگه دوران اونها گذشته.<br>
و شاید بجای اینکه کمکی به پیشرفت بشریت بکنن، دارن حتی جلوی پیشرفتش رو هم میگیرن.<br>
<br>
در حقیقت بنظر من الان دوران معنویته. نه دین و مذهب!<br>
هرچند هنوز انبوهی از توده ها و عوام درپیت دنبال این دکان های مخروبه هستند!<br>
دین شاید یه زمانی حرفی برای گفتن داشته و مفید بوده، اما الان خیلی وقتا حکایت همون دکان خرابه ها شده که عده ای کلاهبردار یا احمق درشون جای گرفتن.<br>
<br>
و این حماقت بی پایان همچنان ادامه دارد.<br>
چراکه نادان ها هیچوقت به پایان نمیرسند!<br>
من اصل و اساس دین رو زیر سوال نمیبرم، یعنی مطمئن نیستم، ولی در اینکه نمیتونم و نباید دربست پیرو این حجره داران فعلی بود شکی ندارم.<br>
دین چیزی مخدوش و ثابت نشده است.<br>
نه تاریخ مستندش و نه چیز دیگه حقانیت اون خدا و دین توده ها رو ثابت میکنه.<br>
همین و بس.<br>
مسئله ایست نامعلوم.<br>
و ما درحال حاضر منابع معتبرتر و کاراتری در اختیار داریم. مثل نیروهای وجودی خودمان.<br>
چرا باید هر اراجیفی را که به نام دین و خدا تحویل بشریت شده است همینطور، ما انسانهای این عصر آزادی و اطلاعات و هوش و علم، آنهم ما خردمندان، بپذیریم و پیروی کنیم؟<br>
با این کار ما در قدم اول حقیقت و حق لحظهء جاری و دریافت وجودی خودمان را زیر پا گذاشته ایم.<br>
چرا که این چیزهای زورچپانی آشکارا کالبدی پوسیده و متعفن بنظر می آیند!
<br>
خلاصه حرفهای شما:
من چون یقین به معارف بیان شده از طرف دین ندارم حق دارم بر اساس شک و ظنی که دارم هر نوع توهین و تمسخر و اتهامی که مایل باشم نثار مذهبی ها کنم !
چرا؟
چون مذهب و دین آن چیزی که من انتظار دارم نیست ! خصوصا که گاهی جلوی خواسته های من می ایستد !

اگر هم کسی به من اشکال وارد کنه که این چیزهایی که سر هم کردی یک سری اراجیف مفت و بی پایه و اساس است
جواب خواهم داد که
اصلا مهم نیست، دلیل و برهان کیلویی چنده؟
مهم این است که من اینطور می خواهم.
کوشا نوشته: حوصله خوندن چرندیات رو ندارم، لب مطلب رو تو چند خط بگو تا جوابش رو بدم.

البته این گشاد شدگی عمدی شما برای پاسخ ندادن ، قابل پیشبینی بود E415 ، اما لب مطلب در این پست هست :

«قُمار پاسکال» Pascal's Wager



کوشا نوشته: رضایت ما؟؟؟
ببخشید ما کیلو چنده؟
در مورد هدف خدا هم مایل بودی می تونی به لینک هایی که دادم مراجعه کنی، در یک کلام هدف در فعل است نه در فاعل.

برادر کوشا ، بخش مورد نظر شما که دقیقا بیان هدف خدا از خلقت هست رو بذار ببینیم چی تو چنته داری !! ضمنا وقتی قرار هست امتحانی گرفته بشه کسی رو به زور و بدون اعلام قبلی برنمیدارن بیارن سر امتحان...



کوشا نوشته: عاقلان دانند.

عاقلان میدانند :e405: !!



کوشا نوشته: شما هرگز توانایی این کار را نخواهید داشت
دست شما به هیچ چیز و هیچ جایی بند نیست؛ محصور بین دو عدم !

عدمی در کار نبوده و نیست و دقیقا به همین دلیل سخن از خدا و خلقت بی معنی هست !! چون خدای شما یک سرش باید به عدم وصل شه تا داستان خلقت جور در بیاد... ما هم به کوری چشم شما بدون پیروی از باور های رایج در حال زندگی و به گوشه راندن خدا هستیم...

حالا جواب پرسش رو بدید :

هدف خدا از خلقت چی بوده ؟



کوشا نوشته: جدی جدی باورتون شده کسی یا چیزی هستید؟!!!؟؟؟

بله که هستیم !! خدای شما هم زیر ضربات ما در حال جان دادن هست...
Anarchy نوشته: عدمی در کار نبوده و نیست و دقیقا به همین دلیل سخن از خدا و خلقت بی معنی هست !! چون خدای شما یک سرش باید به عدم وصل شه تا داستان خلقت جور در بیاد... ما هم به کوری چشم شما بدون پیروی از باور های رایج در حال زندگی و به گوشه راندن خدا هستیم...
از این نمد کلاهی برای بیخدا دوخته نمی شود
این که عدمی در کار نبوده هر چند حرف درست و حقی است اما هیچ ربطی به اینکه طبق باور بیخدایی
"تو" زمانی نبودی و بزودی نیز نیست خواهی شد ندارد

نقل قول:حالا جواب پرسش رو بدید :

هدف خدا از خلقت چی بوده ؟
گفته شد که هدف در فعل است نه در فاعل

نقل قول:بله که هستیم !! خدای شما هم زیر ضربات ما در حال جان دادن هست...
آروز بر جوانان عیب نیست
و البته
شتر در خواب بیند پنبه دانه
کوشا نوشته: از این نمد کلاهی برای بیخدا دوخته نمی شود
این که عدمی در کار نبوده هر چند حرف درست و حقی است اما هیچ ربطی به اینکه طبق باور بیخدایی
"تو" زمانی نبودی و بزودی نیز نیست خواهی شد ندارد

اینکه عدمی در کار نبوده خود به خود خدای خالق رو به نابودی خواهد کشاند !! کلیت هستی ، همیشه هست فقط اجزا در حال جا به جایی هستن...



کوشا نوشته: گفته شد که هدف در فعل است نه در فاعل

پرسش این بود که "هدف خدا" از "خلقت" چی بوده... مگر اینکه بگویید خدا در خلقت نقشی نداشته یا خدا بی هدف بوده !! پس دردسر خودتون رو بیشتر نکنید. یا مزخرف نگید یا بگید نمیدونم یا در حد دانش انسان نیست و این گونه خزعبلات پا منبری که یاد گرفتید همیشه در وقت کم آوردن بگید E402 !!



کوشا نوشته: آروز بر جوانان عیب نیست
و البته
شتر در خواب بیند پنبه دانه

همین که زحمت دقاع از خدا بر دوش شما افتاده و خودش ناتوانه ظاهرا ، گویای همه چیز هست !!
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24