04-05-2012, 07:46 PM
دنباله بایگانی (5):
Ratso
تو خیابون داری می ری. پسری با لباس چشبون به دختره چشم رنگی (البته به مدد لنز) متلک می ندازه. دختره عشوه ای میاد و ناگه یه آقا پسر بروس لی ظاهر می شه. دعوا بالا می گیره (بین بروس لی و پسر لباس چسبون) کار به دخالت 110 می کشه و ختم ماجرا. بروس لی کی بود. داداش دختره؟ نه باباش؟ نه دوست خانوادگی؟ نه خودش می گفت همسایه ولی اگه حدیث نبوی مبنی بر 40 خونه هم حساب کنی بازم همسایه نبودند ولی یه مطلب معلوم بود . بروس لی خاطرخواه دختر چشم رنگی بود حتی به هزینه اینکه یه کتک مفصل اول از پسر لباس چشبون و بعدش از 110 بوخوره.
گفتیم که انسان و تعداد زیادی از پستانداران گرایش به چند زنی دارن.این صفت با صفتهای دیگه ای همنشینه مثل رقابت و نزاع نرها. ولی کدوم حاصل دیگریه؟ نرها چون باهم می جنگن فقط دنبال یه بهونه هستن و چی بهتر از یه دختر چشم رنگی یا برعکسش؟
قوچ و گوزنها هم باهم سر ماده ها می جنگن. (باید صحنه نبرد قوچها و از اون بدتر کل بز رو تو طبیعت به چشم بینین) هر دو این گونه ها شاخ دارن. ولی شاخ گوزن منشاء استخوانی داره و شاخ گوسفند منشاء پوستی. نشون می دهه که دو گونه راههای متفاوتی رو رفتن برای یه هدف. مبارزه با همنوع سر جنس مقابل. (خانمها شاید نشدیدن ولی این جمله تو یه سنی تو آقایون خطاب به هم خیلی به کار می ره: نامرد منو به یه دختر فروختی. پیشنهاد می کنم پست آقای پوآرو رو در تاپیک نقد مدیران بخونین)
نرها در خیلی از پستانداران از جمله انسان از ماده ها بزرگترن. نر بزرگ جثه (تو مایه های قوی ترین مردان) امتیاز تکاملی بیشتری داره. زیرا به طور بالقوه نر می تونه چند ماده رو در انحصار خودش در بیاره.
دندونهای نرها اغلب بزرگتر از ماده هاست. تو گونه های تک همسر معمولاً اندازه دندونهای دو جنس برابره در حالی که در گونه هایی که حرم دارن یعنی چند زنی هستن دندون نرها بزرگتره. چون به درد دعوا می خوره. (حداقل تو آدما به درد دندون قروچه می خوره)
اندازه بیضه ها:وزن این اندام رابطه مستقیم با میزان تولید اسپرم داره. آدم همین طوری فکر می کنه که گونه های چند زنه باید بیضه ای سنگین تر داشته باشن. ولی جالبه که سنگین ترین میمونها (بهتره بگیم نخستی ها) یعنی گوریل و اورانگوتان که سیستم چند زنی دارن و بیضه هاشون حدوداً 30 گرمه ولی نوعی شانپانزه که سیستم هرج و مرج و چند شوهری داره وزن بیضه 120 گرمه. تو این گونه نر باید اسپرم و خروجی بیشتری تولید کنه که با نرهای دیگه رقابت کنه.
تو خیلی از فرهنگ ها و کشور ها بزرگی این عضو نمادی از مردانگی و توان بالقوه ی اونه که معمولاً با غیرت رابطه مستقیم داره. حالا خوب نگاه کنین در حیوانات موجودات نر باغیرت که می تونن چند تا ماده رو تحت کنترل خودشون در بیارن نیازی به بزرگی و سنگینی این عضو ندارن و در عوض حیواناتی که نمی تونن همچین برخوردی رو با ماده هاشون داشته باشن. (گرفتن تمکین و انقیاد) این عضوشون بزرگتر و بزرگتر شده. آیا اجداد مذکر ما هم زمانی که داشتن ضرب المثل های مختلف رو در مورد بزرگی این عضو می گفتن (حداقل 4 ضرب المثل به لهجه ها و گویش های مختلف ایرانی رو خودم بلدم) مشکل عدم توان کنترل زنانشونو داشتن و دخالت عباس آقا (کاراکتر خارجی در جوک های رشتی) رو در زندگیشون شاهد بودن؟
پ.ن: بعضی از دوستان شکایت داشتن که بعضی از این تفسیرها بی ادبانه است. اینجا از همشون عذر خواهی می کنم و امیدوارم منو ببخشن. (خودش می دونه با کی هستم به خودتون نگیرید)
تضاد منافع نرها و ماده ها
از تضاد منافع نرها و ماده ها خیلی گفتیم ولی بعضی دوستان براشون ملموس نبود. برای خیلی ها این سوال پیش می آید که اگر بنا بر وجود ژن خودخواه باشه چرا باید بین نرها و ماده ها فرق باشه مگه هر گونه ای یک جور ژن نداره؟ جواب این سوال ساده و خیره. فکر کنین ما موجودات مجموعه ای از وسایل بازی کودکان موسوم به خونه بازی هستیم. سبز، قرمز، آبی و ...... حالا از این قطعات تعداد زیادی آدمک بسازیم. ولی در ترکیب رنگی متفاوت. یکی سرش سبز باشه، یکی قرمز، پای یکی آبی و همین طور....
جمعیت های یک گونه هم در عرصه ژن همینطور هستن. ما بین افراد گونه خودمون شبیه ترین افرادی که پیدا می کنیم اعضای خانواده هستن چون ژنهامون بیشترین نزدیکی و شباهت رو دارن.
یه مثال دیگه از تضاد دو جنس می زنم:
گونه ای مگس وجود داره به نام مگس سرگین. زمان جفت گیری مگس ماده وارد می شه تا روی تپاله ی گاو تخم ریزی کنه. در این موقع مگس نر باهاش جفت گیری می کنه. دیده شد که در خیلی موارد بعد از جفت گیری یک نر ، نر دیگه ای بازهم با ماده جفت گیری می کنه.(البته معمولاً دعوا پیش می یاد) یه آزمایش ساده نشون داد که شانس لقاح تخم ها همیشه از طریق نر دوم بیشتر. (استفاده از پرتو کبالت 60: فکر نمی کنم نیازی به توضیح باشه) البته دانشمندها مشغول این بحث شدن که یک نر زمان تولید مثل باید سوار یک ماده باقی بمونه تا مطمئن بشه تمام تخمهاش رو بارور کرده، توجه کنید که در این زمان نر وقت با ارزش عمر چند روزش را از دست می دهه و تو این مدت می تونه ماده های دیگه رو هم بارور کنه.از بحث این مدل بگذریم.
ماده اینجا از جفت گیری با بیش از یک نر سودی نمی بره اما نرها به خاطر رقابت اسپرمی، از آمیزش با ماده هایی که قبلاً جفت گیری کردن سود می بره. تا اینجا سود یکی و خنثی بودن برای دیگری.
اما پارکر (دانشمندی که روی این قضیه کار می کرد) جمله جالبی داره: این چندجماعی (تکرار جفت گیری در ماده ها) ممکن است برای ماده ها هزینه در بر داشته باشد ، در حالیکه این کار به نفع نر تمام می شه.
وقتی دو نر برای تصاحب ماده مقابله می کنند، گاهی ماده در اثر جنگ بین آنها که روی پشت او صورت می گیرد، در توده تپاله غرق می گردد!
به یاد مگس ماده درگذشته یک دقیقه سکوت
بحث چند زنی تو خیلی از فرهنگ ها و کشورها از طریق اعمال قانون (تصمیم گیری پادشاه، کلیسا و مذهب یا نیروهای اجرایی عقلانی) از بین رفت ولی چرا زیست شناسی فکری برای این کار نکرده. آیا ماده ها نمی تونستن با تغییر استراتژی تک - همسری رو جایگزین کنن. تو فرضیه مادینه باستان گفتیم که اونا تلاش خودشونو کردن اما چرا این تلاش فرهنگی دستاوردش کم بوده یا چرا در مسیر زیستی حرکت نکرده. هرچی نباشه ما چند میلیون ساله که داریم زندگی می کنیم.
آیا ماده ها به نوعی به این شیوه نرها رضایت می دن؟ تو تاپیک جنسیت و سکس زمانی در بحث با یکی از دوستان (یا نسیم بود یا پرشین کویین) گفتم خانم ها بهتره به نظر مادر، مادر بزرگ، خاله، عمه و خواهر و بقیه زنها در مورد بکارت برگردن و ببینن که زنها در این نگاه چقدر مقصر هستن. این بحث در ساحث فرهنگ بود ولی آیا در ساحت زیست شناسی دلیلی برای متهم کردن ماده ها وجود داره؟ آیا اونها در آنچه سرشون میاد، شریک هستن.
در این مورد فرضیه ای وجود داره به نام "پسران سکسی" (برگرفته از کارهای رابرتسون و همکاران، 1979)
اشتباه نشه اسم یه گروه خواننده نیست.
برای توضیح یه مثال لازمه:
گونه ای پرنده به نام زرده پر چکاوکی وجود داره. این گونه معمولاً مونو گامیه و نر با ماده در بزرگ کردن جوجه ها کمک می کنه. ولی دیده شده که بعضی نرها متاهل ماده دوم رو نیز جلب می کنند گرچه هنوز در درون جمعیت نرهای بدون جفت فراوان است. (اینو با وضعیت ایران امروز و پدیده ی صیغه مقایسه کنید)
ایم ماده دوم هیچ کمکی از نر خود که شدیداً مشغول به ماده اول است دریافت نمیکنه (زن دوم پنهانی در ایران!!!) و موفقیت تولید مثلیش چون نر باهاش کمک نمی کنه پایین می یاد. ولی بازم ماده ها با جلب شدن به نرهای متاهل به چند زنی دامن مزنن. (توجه کنید که زیستگاه این گونه اونقدر بزرگ نیست و ماده دوم از متاهل بودن ماده اول باخبره، اونا واحد 3 از مجتمع درختی کاج روی شاخه دوم می شینن و ماده دوم کوچه بغل رو درخت سرو)
حالا فرضیه پسران سکسی چی می گه؟
رابرتسون می گه: اگرچه ماده دوم زادگان کمتری تولید می کنه، اما اگر پسرانش استعداد چند-زنه بودن را به ارث ببرند این نقص می تواند جبران بشه. اگرچه به نظر می رسه ماده در نسل اول می بازه اما این باخت در نسل بعدی جبران می شه. چرا که در آن وقت "پسرهای سکسی" او در مقایسه با پسرهای ماده های تک-زنه سمت پدری فرزندان بیشتری رو بدست میارن و به همین نسبت اون ماده دوم اولیه مادربزرگ نوه های بسیاری می شه و ژن خودشو بیشتر به آینده می رسونه. واقعاً که این ژن خودخواه چه می کنه.........................
تو مثال قبلی گفتیم که ماده یک گونه با وجود اطلاع از اینکه نری که باهاش جفت گیری می کنه متاهله بازم این کار رو ادامه می ده . فرضیه پسران سکسی رو گفتیم که در اون این ماده به امید مادربزرگه نوه های زیادی شدن دست بدین کار می زنه. حالا یه مقایسه از این موجود با دنیای خودمون بکنیم.
خوشبختانه از وقتی پیرمردها و پیرزنها رو می برن آسایشگاه یا پانسیون نقش اونها در تصمیم گیری خانواده کم شده. فکر می کنین در یک خانواده اگه گندش در بیاد که آقای خانواده زن دوم گرفته اولین کسی که پشتش در میاد کیه؟ مادربزرگه مهربون سنتی در حالی که تو گرمای تابستون به سبک مومیایی های مصر خودشو باند پیچی کرده از قرآن و پیامبر مثال می زنه و می گه که پسرش یا حتی نوه اش که گناه نکرده. پیامبر هم 9 تا زن داشت. قانون می گه چهار تا، تازه تو این مسائل بروز هم هستن می گه: طرح حمایت از خانواده هم که تصویب نشده و.........
چرا مادر یا مادر بزرگ طرف پسرانشونو می گیرن؟ مگه اونا زن نیستن. پس چرا با عروس اولشون همذات پنداری نمی کنن. خواهر شوهر هم که اصلاً حرفشو نزن. حاضره سر سشوهرشو ببره اگه این کار رو بکنه اما خان داداش جای خودشو داره (یه لحظه به نظرم رسید فیلم پارسی زیاد می بینم، جون خودم "سوته دلان" رو فقط دیدم)
خوده زن دوم چطور؟ چرا راضی به ازدواج می شه؟ تو حیطه فرهنگ چی بگیم؟ تو حیطه زیست شناسی چی بگیم؟ تو حیطه اقتصاد.......
خیلی از ازدواجهای دوم محکوم به شکست می شن. اما چه نوع شکستی؟ زندگی بهم می خوره. زن اول می فهمه و با بچه ها روزگار آقا رو سیاه می کنن و بلاخره طلاق زن دوم واجب می شه. یه مهریه تپل که از اول باسه روز مبادا آماده شده بود حلال مشکلاته. حالا دختر نه باکره است که مشکل اذن پدر رو داشته باشه. (از مشکلات دیگه نمی گم چون اعتقادی بهش ندارم، ارتباط آزاد از دید من عیبی نداره ولی خب خانم ها به شنیدن این حرفها از دهن آقایون زیاد شنیدن و آقایون مخالفت خانم ها رو با این مطلب بیشتر) تازه کلی پول هم داره که معمولاً اولین خرید یه 206 آلبالویه (با عرض پوزش از تمام کسانی که مدل و رنگ ماشین مشابه دارن)
ریشه این اتفاقات در کجاست. یک جایی (همه جا) در وجود ما ژن هایی وجود داره که بیشتر از اونچه فکر کنیم در زندگی ما نقش دارن. مادربزرگ فکر می کنه که خداوند این حق رو به پسرش داده در حالی که نمی دونه خدای اون ژن خودخواه اجدادش بودن و نه خدای نادیدنی. (روح و هوش و حس برتر هم نداریم، لطفاً سوال نفرماید)
دختری که تن به ازدواج دوم می دهه در حالی که به برابری زن و مرد اعتقاد داره ، برنده شدن در رقابت اقتصادی رو می پذیره. در حالی که از عرف کمک می گیره تا قبح کارش رو کمرنگ کنه.
خبر نداشتم زن داره، خیلی آقا بود، هق هق هق ، دستمال دارین آقای قاضی، من از این مرد شکایت دارم. قاضی: شما واقعاً خبرنداشتین.... خب فکر کردم می خواد زن اولش رو طلاق بده. من حقمو می خوام. من حقمو می خوام. من حقمو می خوام. من...من....من....من....
Ratso
تو خیابون داری می ری. پسری با لباس چشبون به دختره چشم رنگی (البته به مدد لنز) متلک می ندازه. دختره عشوه ای میاد و ناگه یه آقا پسر بروس لی ظاهر می شه. دعوا بالا می گیره (بین بروس لی و پسر لباس چسبون) کار به دخالت 110 می کشه و ختم ماجرا. بروس لی کی بود. داداش دختره؟ نه باباش؟ نه دوست خانوادگی؟ نه خودش می گفت همسایه ولی اگه حدیث نبوی مبنی بر 40 خونه هم حساب کنی بازم همسایه نبودند ولی یه مطلب معلوم بود . بروس لی خاطرخواه دختر چشم رنگی بود حتی به هزینه اینکه یه کتک مفصل اول از پسر لباس چشبون و بعدش از 110 بوخوره.
گفتیم که انسان و تعداد زیادی از پستانداران گرایش به چند زنی دارن.این صفت با صفتهای دیگه ای همنشینه مثل رقابت و نزاع نرها. ولی کدوم حاصل دیگریه؟ نرها چون باهم می جنگن فقط دنبال یه بهونه هستن و چی بهتر از یه دختر چشم رنگی یا برعکسش؟
قوچ و گوزنها هم باهم سر ماده ها می جنگن. (باید صحنه نبرد قوچها و از اون بدتر کل بز رو تو طبیعت به چشم بینین) هر دو این گونه ها شاخ دارن. ولی شاخ گوزن منشاء استخوانی داره و شاخ گوسفند منشاء پوستی. نشون می دهه که دو گونه راههای متفاوتی رو رفتن برای یه هدف. مبارزه با همنوع سر جنس مقابل. (خانمها شاید نشدیدن ولی این جمله تو یه سنی تو آقایون خطاب به هم خیلی به کار می ره: نامرد منو به یه دختر فروختی. پیشنهاد می کنم پست آقای پوآرو رو در تاپیک نقد مدیران بخونین)
نرها در خیلی از پستانداران از جمله انسان از ماده ها بزرگترن. نر بزرگ جثه (تو مایه های قوی ترین مردان) امتیاز تکاملی بیشتری داره. زیرا به طور بالقوه نر می تونه چند ماده رو در انحصار خودش در بیاره.
دندونهای نرها اغلب بزرگتر از ماده هاست. تو گونه های تک همسر معمولاً اندازه دندونهای دو جنس برابره در حالی که در گونه هایی که حرم دارن یعنی چند زنی هستن دندون نرها بزرگتره. چون به درد دعوا می خوره. (حداقل تو آدما به درد دندون قروچه می خوره)
اندازه بیضه ها:وزن این اندام رابطه مستقیم با میزان تولید اسپرم داره. آدم همین طوری فکر می کنه که گونه های چند زنه باید بیضه ای سنگین تر داشته باشن. ولی جالبه که سنگین ترین میمونها (بهتره بگیم نخستی ها) یعنی گوریل و اورانگوتان که سیستم چند زنی دارن و بیضه هاشون حدوداً 30 گرمه ولی نوعی شانپانزه که سیستم هرج و مرج و چند شوهری داره وزن بیضه 120 گرمه. تو این گونه نر باید اسپرم و خروجی بیشتری تولید کنه که با نرهای دیگه رقابت کنه.
تو خیلی از فرهنگ ها و کشور ها بزرگی این عضو نمادی از مردانگی و توان بالقوه ی اونه که معمولاً با غیرت رابطه مستقیم داره. حالا خوب نگاه کنین در حیوانات موجودات نر باغیرت که می تونن چند تا ماده رو تحت کنترل خودشون در بیارن نیازی به بزرگی و سنگینی این عضو ندارن و در عوض حیواناتی که نمی تونن همچین برخوردی رو با ماده هاشون داشته باشن. (گرفتن تمکین و انقیاد) این عضوشون بزرگتر و بزرگتر شده. آیا اجداد مذکر ما هم زمانی که داشتن ضرب المثل های مختلف رو در مورد بزرگی این عضو می گفتن (حداقل 4 ضرب المثل به لهجه ها و گویش های مختلف ایرانی رو خودم بلدم) مشکل عدم توان کنترل زنانشونو داشتن و دخالت عباس آقا (کاراکتر خارجی در جوک های رشتی) رو در زندگیشون شاهد بودن؟
پ.ن: بعضی از دوستان شکایت داشتن که بعضی از این تفسیرها بی ادبانه است. اینجا از همشون عذر خواهی می کنم و امیدوارم منو ببخشن. (خودش می دونه با کی هستم به خودتون نگیرید)
***
تضاد منافع نرها و ماده ها
از تضاد منافع نرها و ماده ها خیلی گفتیم ولی بعضی دوستان براشون ملموس نبود. برای خیلی ها این سوال پیش می آید که اگر بنا بر وجود ژن خودخواه باشه چرا باید بین نرها و ماده ها فرق باشه مگه هر گونه ای یک جور ژن نداره؟ جواب این سوال ساده و خیره. فکر کنین ما موجودات مجموعه ای از وسایل بازی کودکان موسوم به خونه بازی هستیم. سبز، قرمز، آبی و ...... حالا از این قطعات تعداد زیادی آدمک بسازیم. ولی در ترکیب رنگی متفاوت. یکی سرش سبز باشه، یکی قرمز، پای یکی آبی و همین طور....
جمعیت های یک گونه هم در عرصه ژن همینطور هستن. ما بین افراد گونه خودمون شبیه ترین افرادی که پیدا می کنیم اعضای خانواده هستن چون ژنهامون بیشترین نزدیکی و شباهت رو دارن.
یه مثال دیگه از تضاد دو جنس می زنم:
گونه ای مگس وجود داره به نام مگس سرگین. زمان جفت گیری مگس ماده وارد می شه تا روی تپاله ی گاو تخم ریزی کنه. در این موقع مگس نر باهاش جفت گیری می کنه. دیده شد که در خیلی موارد بعد از جفت گیری یک نر ، نر دیگه ای بازهم با ماده جفت گیری می کنه.(البته معمولاً دعوا پیش می یاد) یه آزمایش ساده نشون داد که شانس لقاح تخم ها همیشه از طریق نر دوم بیشتر. (استفاده از پرتو کبالت 60: فکر نمی کنم نیازی به توضیح باشه) البته دانشمندها مشغول این بحث شدن که یک نر زمان تولید مثل باید سوار یک ماده باقی بمونه تا مطمئن بشه تمام تخمهاش رو بارور کرده، توجه کنید که در این زمان نر وقت با ارزش عمر چند روزش را از دست می دهه و تو این مدت می تونه ماده های دیگه رو هم بارور کنه.از بحث این مدل بگذریم.
ماده اینجا از جفت گیری با بیش از یک نر سودی نمی بره اما نرها به خاطر رقابت اسپرمی، از آمیزش با ماده هایی که قبلاً جفت گیری کردن سود می بره. تا اینجا سود یکی و خنثی بودن برای دیگری.
اما پارکر (دانشمندی که روی این قضیه کار می کرد) جمله جالبی داره: این چندجماعی (تکرار جفت گیری در ماده ها) ممکن است برای ماده ها هزینه در بر داشته باشد ، در حالیکه این کار به نفع نر تمام می شه.
وقتی دو نر برای تصاحب ماده مقابله می کنند، گاهی ماده در اثر جنگ بین آنها که روی پشت او صورت می گیرد، در توده تپاله غرق می گردد!
به یاد مگس ماده درگذشته یک دقیقه سکوت
***
بحث چند زنی تو خیلی از فرهنگ ها و کشورها از طریق اعمال قانون (تصمیم گیری پادشاه، کلیسا و مذهب یا نیروهای اجرایی عقلانی) از بین رفت ولی چرا زیست شناسی فکری برای این کار نکرده. آیا ماده ها نمی تونستن با تغییر استراتژی تک - همسری رو جایگزین کنن. تو فرضیه مادینه باستان گفتیم که اونا تلاش خودشونو کردن اما چرا این تلاش فرهنگی دستاوردش کم بوده یا چرا در مسیر زیستی حرکت نکرده. هرچی نباشه ما چند میلیون ساله که داریم زندگی می کنیم.
آیا ماده ها به نوعی به این شیوه نرها رضایت می دن؟ تو تاپیک جنسیت و سکس زمانی در بحث با یکی از دوستان (یا نسیم بود یا پرشین کویین) گفتم خانم ها بهتره به نظر مادر، مادر بزرگ، خاله، عمه و خواهر و بقیه زنها در مورد بکارت برگردن و ببینن که زنها در این نگاه چقدر مقصر هستن. این بحث در ساحث فرهنگ بود ولی آیا در ساحت زیست شناسی دلیلی برای متهم کردن ماده ها وجود داره؟ آیا اونها در آنچه سرشون میاد، شریک هستن.
در این مورد فرضیه ای وجود داره به نام "پسران سکسی" (برگرفته از کارهای رابرتسون و همکاران، 1979)
اشتباه نشه اسم یه گروه خواننده نیست.
برای توضیح یه مثال لازمه:
گونه ای پرنده به نام زرده پر چکاوکی وجود داره. این گونه معمولاً مونو گامیه و نر با ماده در بزرگ کردن جوجه ها کمک می کنه. ولی دیده شده که بعضی نرها متاهل ماده دوم رو نیز جلب می کنند گرچه هنوز در درون جمعیت نرهای بدون جفت فراوان است. (اینو با وضعیت ایران امروز و پدیده ی صیغه مقایسه کنید)
ایم ماده دوم هیچ کمکی از نر خود که شدیداً مشغول به ماده اول است دریافت نمیکنه (زن دوم پنهانی در ایران!!!) و موفقیت تولید مثلیش چون نر باهاش کمک نمی کنه پایین می یاد. ولی بازم ماده ها با جلب شدن به نرهای متاهل به چند زنی دامن مزنن. (توجه کنید که زیستگاه این گونه اونقدر بزرگ نیست و ماده دوم از متاهل بودن ماده اول باخبره، اونا واحد 3 از مجتمع درختی کاج روی شاخه دوم می شینن و ماده دوم کوچه بغل رو درخت سرو)
حالا فرضیه پسران سکسی چی می گه؟
رابرتسون می گه: اگرچه ماده دوم زادگان کمتری تولید می کنه، اما اگر پسرانش استعداد چند-زنه بودن را به ارث ببرند این نقص می تواند جبران بشه. اگرچه به نظر می رسه ماده در نسل اول می بازه اما این باخت در نسل بعدی جبران می شه. چرا که در آن وقت "پسرهای سکسی" او در مقایسه با پسرهای ماده های تک-زنه سمت پدری فرزندان بیشتری رو بدست میارن و به همین نسبت اون ماده دوم اولیه مادربزرگ نوه های بسیاری می شه و ژن خودشو بیشتر به آینده می رسونه. واقعاً که این ژن خودخواه چه می کنه.........................
***
تو مثال قبلی گفتیم که ماده یک گونه با وجود اطلاع از اینکه نری که باهاش جفت گیری می کنه متاهله بازم این کار رو ادامه می ده . فرضیه پسران سکسی رو گفتیم که در اون این ماده به امید مادربزرگه نوه های زیادی شدن دست بدین کار می زنه. حالا یه مقایسه از این موجود با دنیای خودمون بکنیم.
خوشبختانه از وقتی پیرمردها و پیرزنها رو می برن آسایشگاه یا پانسیون نقش اونها در تصمیم گیری خانواده کم شده. فکر می کنین در یک خانواده اگه گندش در بیاد که آقای خانواده زن دوم گرفته اولین کسی که پشتش در میاد کیه؟ مادربزرگه مهربون سنتی در حالی که تو گرمای تابستون به سبک مومیایی های مصر خودشو باند پیچی کرده از قرآن و پیامبر مثال می زنه و می گه که پسرش یا حتی نوه اش که گناه نکرده. پیامبر هم 9 تا زن داشت. قانون می گه چهار تا، تازه تو این مسائل بروز هم هستن می گه: طرح حمایت از خانواده هم که تصویب نشده و.........
چرا مادر یا مادر بزرگ طرف پسرانشونو می گیرن؟ مگه اونا زن نیستن. پس چرا با عروس اولشون همذات پنداری نمی کنن. خواهر شوهر هم که اصلاً حرفشو نزن. حاضره سر سشوهرشو ببره اگه این کار رو بکنه اما خان داداش جای خودشو داره (یه لحظه به نظرم رسید فیلم پارسی زیاد می بینم، جون خودم "سوته دلان" رو فقط دیدم)
خوده زن دوم چطور؟ چرا راضی به ازدواج می شه؟ تو حیطه فرهنگ چی بگیم؟ تو حیطه زیست شناسی چی بگیم؟ تو حیطه اقتصاد.......
خیلی از ازدواجهای دوم محکوم به شکست می شن. اما چه نوع شکستی؟ زندگی بهم می خوره. زن اول می فهمه و با بچه ها روزگار آقا رو سیاه می کنن و بلاخره طلاق زن دوم واجب می شه. یه مهریه تپل که از اول باسه روز مبادا آماده شده بود حلال مشکلاته. حالا دختر نه باکره است که مشکل اذن پدر رو داشته باشه. (از مشکلات دیگه نمی گم چون اعتقادی بهش ندارم، ارتباط آزاد از دید من عیبی نداره ولی خب خانم ها به شنیدن این حرفها از دهن آقایون زیاد شنیدن و آقایون مخالفت خانم ها رو با این مطلب بیشتر) تازه کلی پول هم داره که معمولاً اولین خرید یه 206 آلبالویه (با عرض پوزش از تمام کسانی که مدل و رنگ ماشین مشابه دارن)
ریشه این اتفاقات در کجاست. یک جایی (همه جا) در وجود ما ژن هایی وجود داره که بیشتر از اونچه فکر کنیم در زندگی ما نقش دارن. مادربزرگ فکر می کنه که خداوند این حق رو به پسرش داده در حالی که نمی دونه خدای اون ژن خودخواه اجدادش بودن و نه خدای نادیدنی. (روح و هوش و حس برتر هم نداریم، لطفاً سوال نفرماید)
دختری که تن به ازدواج دوم می دهه در حالی که به برابری زن و مرد اعتقاد داره ، برنده شدن در رقابت اقتصادی رو می پذیره. در حالی که از عرف کمک می گیره تا قبح کارش رو کمرنگ کنه.
خبر نداشتم زن داره، خیلی آقا بود، هق هق هق ، دستمال دارین آقای قاضی، من از این مرد شکایت دارم. قاضی: شما واقعاً خبرنداشتین.... خب فکر کردم می خواد زن اولش رو طلاق بده. من حقمو می خوام. من حقمو می خوام. من حقمو می خوام. من...من....من....من....