sonixax نوشته: دختر دایی خود من ، بعد از ۱۴ سال دوستی با دوست پسرش و با هم زندگی کردن زیر یک سقف با هم ازدواج کردند و زندگی خیلی خوبی هم دارند - یعنی هنگام ازدواج خیلی خوب همدیگه رو میشناختند و به همین دلیل فکر میکنم که تا آخرش در کنار هم به خوبی و خوشی و سلامتی زندگی کنند .
آمار طلاق در آلمان: 40 درسد (چهار نفر از میان ده نفر)
آمار طلاق در آمریکا: 50 درسد (پنجاه پنجاه)
http://www.divorcemag.com/statistics/statsWorld.shtml
http://www.divorce.com/article/worldwide...statistics
در همین راستا:
آمار طلاق ایران شاید به 100% برسد :
Although Iran is not found on current lists of countries with high divorce rates, it seems the country may possibly have the highest divorce rate in the world today. A study released by a research group at Shahid Beheshti University in Tehran earlier this month reports that the divorce rate in Iran could be as high as 90% among couples who marry by choice as opposed to more traditional arranged marriages. The split between traditional arranged marriages and more modern “love” marriages is larger than you might think though, with just 15% of marriages in Iran today being arranged and supervised by the parents of the bride and groom. The other 85% of marrying couples in Iran do so without parental supervision and choose their mates on their own.
http://www.divorce.com/blog/iranian-divo...ay-hit-100
اکنون اگر خیلی احساس خوشبختی و خوششانسی میکنید، این گوی و میدان
من هم دقیقن منظورم همین ندانستن انگیزشهای طرف مقابل است.حتمن لازم نیست طرف کلاه بردار باشد،میشود واقعن همدیگر را دوست بدارید ولی بعدن بسادگی این حس از بین برود.یا انگیزشهای طرف مقابل ناخودآگاه باشد.مساله اینجاست که آیا میشود چیزهایی را با کسی شریک شد که بعدن اگر دوستی از میان برود طرف مقابل بتواند با استفاده از همین دانسته ها به شما آسیب بزند یا فرد سومی از آن سو استفاده کند.الان که مردهای 30 ساله هم زیر بار ازدواج نمیرند باین سادگی.
البته مورد مناسب پیدا بشه خوبه ازدواج ولی در ایران جوریه که ادم باید زندگیش رو قمار کنه واقعن.در حالی که با زندگی مدرن و قوانین عقلانی میشه زندگی رو خیلی راحتتر کرد.واقعن باید کسی مغز خر خورده باشه که زیر بار مهریه ای بره که میدونه دار و ندارش رو که باید بزاره هیچ تا آخر عمر هم ممکنه نتونه اون رو پی بده،یا یه دختر حاظر بشه کاملن وابستگی مالی به طرف مقابل باشه.بنظر من اصلن همین چیزهای مالیه که گند میزنه تو رابطه ها.وگرنه دونفر با هم خوشحالند با هم زندگی میکنند.با هم خوشحال نیستن و اذیت میشن زندگی نمیکنن.
مهربد نوشته: نیاز داشتن فرنود خوب بودن آن نمیشود. البته اعتماد خوب است، ولی در ریشه پایه هر رابطهای سود دو-سویه بیشتر نیست. زمانیکه این سودمندی از میان برود، وفاداری دیگری نیز از میان خواهد رفت.
همان واقع بینی بدون اعتدال کار را خراب میکند .
مهربد نوشته: دشواری آنجا پیش میآید که ما نمیتوانیم انگیزههای دیگران را بفهمیم. انگیزههای دیگری میتواند بسیار ساده مانند پول بوده و یا بسیار پیچیده و
درکناپذیر مانند ویژگیهای شخصیتی باشد؛ از آنجاییکه ما نمیتوانیم این انگیزهها را درست بشناسیم، پس نمیتوانیم اعتماد کامل و بدون قید و بند هم بکنیم.
به همین دلیل است که یک بازه زمانی نیاز است تا طرفین نسبت به هم شناخت کافی پیدا کنند . البته نه مثل نامزدی ایرانی ها چند ماه !
مهربد نوشته: واقعبینی بهتر است.
به نظر من واقع بینی هم اگر بیش از حد باشه تبدیل میشه به بد بینی .
مهربد نوشته: آمار طلاق در آلمان: 40 درسد (چهار نفر از میان ده نفر)
آمار طلاق در آمریکا: 50 درسد (پنجاه پنجاه)
خبر دارم ، ازدواج آلمانی ها معمولن به این خاطر دوام نمیاورد چون که مثل سگ هستند
آمریکایی ها هم بیشتر به این خاطره که به خاطر موارد مادی با هم ازدواج میکنند .
ایران هم که .... اصلن ایران رو ولش کن
Russell نوشته: من هم دقیقن منظورم همین ندانستن انگیزشهای طرف مقابل است.حتمن لازم نیست طرف کلاه بردار باشد،میشود واقعن همدیگر را دوست بدارید ولی بعدن بسادگی این حس از بین برود.یا انگیزشهای طرف مقابل ناخودآگاه باشد.مساله اینجاست که آیا میشود چیزهایی را با کسی شریک شد که بعدن اگر دوستی از میان برود طرف مقابل بتواند با استفاده از همین دانسته ها به شما آسیب بزند یا فرد سومی از آن سو استفاده کند.الان که مردهای 30 ساله هم زیر بار ازدواج نمیرند باین سادگی.
باز هم بستگی به شناخت طرفین از هم دارد ، مثلن اگر شما برای مدت ۱۰ سال با کسی زیر یک سقف زندگی کرده باشید و نه به صورت زن و شوهر - به احتمال زیاد شناخت کافی از هم پیدا میکنید که بتوانید تصمیم بگیرید . اگر هم احساس واقعی وجود نداشته باشد طی این مدت احتمالن وضعیتش روشن میشود . البته رابطه ی دوستی که ۱۰ به صورت زندگی مشترک ۱۰ سال دوام بیاورد به احتمال زیاد رابطه ای قوی و محکم است .
Russell نوشته: البته مورد مناسب پیدا بشه خوبه ازدواج ولی در ایران جوریه که ادم باید زندگیش رو قمار کنه واقعن.
دقیقن
Russell نوشته: در حالی که با زندگی مدرن و قوانین عقلانی میشه زندگی رو خیلی راحتتر کرد.واقعن باید کسی مغز خر خورده باشه که زیر بار مهریه ای بره که میدونه دار و ندارش رو که باید بزاره هیچ تا آخر عمر هم ممکنه نتونه اون رو پی بده،یا یه دختر حاظر بشه کاملن وابستگی مالی به طرف مقابل باشه.بنظر من اصلن همین چیزهای مالیه که گند میزنه تو رابطه ها.وگرنه دونفر با هم خوشحالند با هم زندگی میکنند.با هم خوشحال نیستن و اذیت میشن زندگی نمیکنن.
تازه ازدواج در ایران برای دختر ها گران تر هم تمام میشود ، چون طبق قوانین مزخرف اسلامی به این راحتی ها نمیتواند جدا بشود .
sonixax نوشته: به همین دلیل است که یک بازه زمانی نیاز است تا طرفین نسبت به هم شناخت کافی پیدا کنند . البته نه مثل نامزدی ایرانی ها چند ماه !
روی تجربه من شناخت چندین ساله هم به جایی نمیرسد. از سوی دیگر حتی اگر دو آدم یکدیگر را بگوییم 100% هم شناخته،
از آنجاییکه با گذر زمان هر دو تغییر کرده، پس از چند سال دو آدم گوناگون خواهیم داشت که اگر زمانی هم یکدیگر را میشناختهاند، اکنون دیگر نمیشناسند.
sonixax نوشته: به نظر من واقع بینی هم اگر بیش از حد باشه تبدیل میشه به بد بینی .
به گمانم در تعریف واقعبینی به دشواری برخوردهایم. واقعیبینی اگر زیاده از اندازه یا کمتر از اندازه باشد دیگر واقعبینی نیست!
واقعبینی به اندازه و هر چه نزدیکتر به واقعیت بیرونی است. هر چیز دیگر یا خوشبینی است یا بدبینی.[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 04:09 am ---------- ارسال قبلی در 04:06 am ----------
[/color]
sonixax نوشته: خبر دارم ، ازدواج آلمانی ها معمولن به این خاطر دوام نمیاورد چون که مثل سگ هستند
آمریکایی ها هم بیشتر به این خاطره که به خاطر موارد مادی با هم ازدواج میکنند .
ایران هم که .... اصلن ایران رو ولش کن
کجاییها دوام میآورد؟
sonixax نوشته: تازه ازدواج در ایران برای دختر ها گران تر هم تمام میشود ، چون طبق قوانین مزخرف اسلامی به این راحتی ها نمیتواند جدا بشود .
آن قدیم بود. این روزها در کنار مهریه و .. حق طلاق و جدایی هم قانونی گرفته میشود.
اما از این حرفا گذشته یه مساله مهم که ازدواج رو ارزشمند میکنه اینه که دو طرف میخوان نشون بدن به رابطه متعهدند و حداقل برای بقاش تلاش میکنند و این پایداری برای پرورش سالم بچه ها لازمه.از طرف دیگه میدونیم این احساسات دو طرف در سالهای اولیه تاثیر زیادی از هورمونها میگیرند،بعبارت دیگه این علاقه شدید و وابسته شدن کارکرد تکاملی هم داره.حالا اگر میخوایم تغییرش بدیم حداقلش اینه که باید یفکری برای تاثیرش روی خانواده و بچه ها هم بشه.از این نظر نمیشه کسی که ازدواج میکنه رو سرزنش کزد.فقط بنظر من باید عاقلانه احتمال بهم خوردن یه رابطه و ادامه زندگی و خوشبختی همه اعضای خانواده بعد از جدایی احتمالی رو هم بحساب آورد و بر اون اساس قانون گذاری و برنامه ریزی کرد.
انگار دوستان دفترچه ای علاقه ای به ازدواج ندارن!!
کسی از دوستان تجربه ای,چیزی نداره به ما کمک کنه؟
havachekhube نوشته: انگار دوستان دفترچه ای علاقه ای به ازدواج ندارن!!
کسی از دوستان تجربه ای,چیزی نداره به ما کمک کنه؟
گویا همه عزب اوغلی هستند
و کم تجربه !
-------------------------------
دوستان به نظر شما تفاوت سنی تا چه حد در یک رابطه ی جدی مثل ازدواج مهمه ؟ اگر مهمه چه قدر ؟ کی باید بزرگتر باشه کی کوچیکتر یا اصلن بهتره هم سن باشند ؟ اصلن تفاوت سنی مهم هست ؟
گمان نمیکنم میانگین سنی فاروم بیشتر از 30 باشد که کسی بخواهد تجربه آنچنان در امر ازدواج داشته باشد!
دوستان این جوری پیش بره نسل انسان منقرض میشه
!!!
راستش چیزی که من فکر میکنم اینه که در هیچ حالتی نمیشه مطمئن بود و تا واردش نشی نمیدونی چی در انتظارت هست.زندگی مشترک حداقل تو ایران خیلی پر استرس هست...بعد از مدتی هم خواه نا خواه دو طرف فقط از رو عادت با هم زندگی میکنن و شاید گاهی حس کنن هیچ علاقه ای به هم ندارن.
میلاد جان این معیار سن رو که میگی برای جامعه امروز ایران منظورت هست؟
دوستانی که اون ور آب هستن در مورد ازدواج های اونور آب بیشتر برای ما توضیح بدن تا یه مقایسه فرهنگی هم داشته باشیم.