دفترچه

نسخه‌ی کامل: بازی : گفتگو
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32
بانو گشسب نوشته: من در خدمتم؛ اتفاقا امروز داشتم فکر میکردم چه خوب میشد اگه میتونستم از اطرافیانم به یکی کمک کنم تا مرد آلفا بشه...
fun خوبی بود!
پس به تیم ما بپیوندید. ما دخترهای باهوش را هم وارد باشگاه می‌کنیم و تاکتیک‌های مهم دلبری از مردان را به او میاموزیم. :e405:
اینکارا از من گذشته.متاهل هستم و وفادار به همسرم.
البته دوست دارم رابطه سکسیم محدود به همسرم نباشه و تنوع داشته باشم.چه کنم که این عذاب وجدان نمیزاره و زود منصرف میشم
امید نوشته: نه درست نیست. اینکه ما دخترهای بی‌شماری را می‌خواهیم به این معنا نیست که فاقد انسانیت هستیم. این مسئله فقط استراتژی جنسی اجداد ما برای گسترش ژنوم خودشان بوده که به ما هم رسیده است. یعنی استفاده‌ی حداکثری از تمام تخمک‌های یک جمعیت.
.
ایراد ادعایی بعضی دختران این هست که افراد در بازی اخلاق رو رعایت نمیکنند.شاید ایراد "قلبی"شون این باشه که مردا تنوع طلبند.

در هر حال فارق زا درست یا غلط بودن این رفتار توسل به طبیعت برای توجیهش سفسطه هست:))
undead_knight نوشته: ایراد ادعایی بعضی دختران این هست که افراد در بازی اخلاق رو رعایت نمیکنند.شاید ایراد "قلبی"شون این باشه که مردا تنوع طلبند.

در هر حال فارق زا درست یا غلط بودن این رفتار توسل به طبیعت برای توجیهش سفسطه هست:))

استدلال ما مغلطه‌ی توسل به طبیعت است اما ایراد «قلبی» دخترها انتقادی موجه و مستند! E40e
بدیهی‌ست که من طبیعت را مرجعیت قرار ندادم، استفاده‌ی حداکثری از تخمک‌های یک جمعیت هیچ دلیلی برای غیراخلاقی بودن ندارد. دخترها معمولا از این طریق مردان را رسوا می‌کنند! به نظر شما فارغ از ایراد قلبی چه انتقاد موجهی برای مردی که هزار مونث را می‌گاید وجود دارد؟
[MENTION=1132]امید[/MENTION] جان بیا یک چندتایی از آن روتین های خیابانی را برایمان بگو تا من هم داستان ِ ریجکت شدنم پس از سالها را تعریف کنم تا ببینیم ایراد کار از کجا بوده،بعد هم توضیح بده تارگت مورد نظر را چگونه باید انتخاب کنیم،منظورم این است که در بازی ِ خیابانی چه رفتاری از سوی دختر نشان می دهد که او پا می دهد؟زنان در این مورد یک سری رفتار های کلیشه ای ندارند که بتوان تشخیص داد؟
Nevermore نوشته: @امید جان بیا یک چندتایی از آن روتین های خیابانی را برایمان بگو تا من هم داستان ِ ریجکت شدنم پس از سالها را تعریف کنم تا ببینیم ایراد کار از کجا بوده،بعد هم توضیح بده تارگت مورد نظر را چگونه باید انتخاب کنیم،منظورم این است که در بازی ِ خیابانی چه رفتاری از سوی دختر نشان می دهد که او پا می دهد؟زنان در این مورد یک سری رفتار های کلیشه ای ندارند که بتوان تشخیص داد؟

در مورد گشایش خیابانی افکارم بسیار پراکنده و دوان است و کمی طول می‌کشید آن‌ها را متمرکز و پست کنم. به فراخور نوع گشایش هر یک تاکتیک‌هایی را می‌طلبد که شامل ارتباط چشمی فاعلی، باز کردن سر صحبت با دختر و... است. (در این مورد من از تکنیک میستری استفاده می‌کنم، یک ویژگی بسیار ضایع در تیپم که دختر وقتی من را گُه‌تست می‌کند با اعتماد به نفس غنی من مواجه می‌شود.) من باب مثال مدتی پیش با دختری که روبروی من و با کمی فاصله نشسته بود ارتباط چشمی برقرار کردم، خوب شما از «نوع نگاه» او می‌توانید تشخیص بدهید که جلو بروید یا نه! مثلا دختر مداوم برمی‌گردد و به شما گریز می‌زند، یا شما را برانداز می‌کند و لختی ارتباط چشمی برقرار می‌کند، اگر فرصت را مناسب یافتید می‌توانید در موضع فاعلی جلو رفته و آلفاگری کنید. دو حالت بیشتر وجود ندارد، یا پاسخ منفی دریافت می‌کنید یا مثبت. در هر حالتی اما ذره‌ای از اعتماد به نفس شما مخدوش نخواهد شد. واقعیت اینست که گشایش خیابانی به میزان زیادی بسته به شانس شما دارد، زیرا دختر تاکنون شما را ندیده و عیارتان را نسنجیده است، پس شما تنها «یک فرصت کوتاه» برای عرض اندام دارید.
پیش از اینکه در مورد بازی خیابانی بیشتر گفتگو کنیم نخست شما بگویید ببینم چه اتفاقی افتاده و برای گشایش‌های خیابانی چه تاکتیکی دارید؟
امید نوشته: من اما عملکرد شما را تا به اینجا مثبت ارزیابی می‌کنم، آثار موفقیت شما در مرحله‌ی اول مشهود بود. اما باید بگویم مرحله‌ی فرندزون به باریکی مویی بسته است، می‌باید مراقب تله‌گذاری‌های دختر باشید تا مسیر پیش رو را با سلامتی طی کنید و به «غول آخر» برسید. پس حتما این تاپیک را فراموش نکنید، هرگاه به دست‌انداز رسیدید بیایید اینجا تا با یکدیگر مشاورت کنیم. بعد از این نکات مهمی که از این پروژه استخراج کردید را در جستار بازی: آموزش قرار بدهید تا به دلخواه استفاده کنیم. ولی همواره مراقب فریادهای خروشان بتای درون باشید، وجدانتان را در توالت بیفکنید و سیفون را بکشید. مردان در تمام روابط ممکنه با دخترها بازنده هستند و مونث همیشه در موضع قدرت قرار دارد، پس دل‌سوزی نکنید. وضعیت جنسی هوموساپینزهای نر وخیم‌تر از پستانداران دیگر است، ما برای به دست آورن ماده نه تنها با رقبای دیگر مبارزه می‌کنیم، بلکه تا آخرین ثانیه در موضع نکبت قرار داریم. برای بدست آوردن و داشتن دختر باید پول خرج کنیم، از او صیانت بکنیم، امنیت جانی و اجتماعی و اقتصادی و ... را برای او تامین کنیم تا دختر به نحوی حق نانوشته‌ی خود را از ما «مطالبه» کند! اما ما به این معرکه فیصله می‌دهیم، و از طریق قوانین بازی موضع قدرت را بدست میاوریم.
برای نیافتادن در دامِ فرندزون، من گمان می‌کنم بهترین راهکار نگاه باشد؛ خیره شدن به چشمانِ دختر به او سیگنال‌های روشنی می‌دهد مبنی بر انگیزه‌ی حقیقی مرد از بودن در کنارش! موضوعی که من می‌خواستم در جستارِ بازی:آموزش در موردش سخن بگویم هم همین بود ولی از آنجا که هنوز نوآموز هستم، فعلا سعی می‌کنم خطرِ دادنِ اطلاعاتِ غلط را از خودم دور نگاه دارم. ولی بیانِ آن در اینجا خوب بنظر می‌رسد و آن اینکه دختران زبانِ بدن را بسیار بهتر از مردان می‌دانند! اگر فکر می‌کنید در محلِ کار، دانشگاه یا یک جای عمومی، دختری که نزدیک‌تان است متوجه نگاه‌های دزدکانه‌ی شما نمی‌شود، سخت در اشتباهید! او در همان یکی دو نگاهِ اولتان متوجه معنای پشت‌شان می‌شود. به نظر من البته این یک امتیاز برای شماست و می‌توانید از آن به نحوی مطلوب استفاده کنید. شما می‌توانید پیش از رو در روییِ ِ مستقیم با او (متلک پراندن و... ) از این طریق تا اندازه‌ای واکنشِ او نسبت به خودتان را دریابید و گامِ بعدی را مطمئن‌تر بردارید. من ‌نمی‌توانم آثارِ موافقتِ ضمنیِ دختر در این حالت را فرموله کنم ولی در شرایط اگر باشم، گمان می‌کنم استعدادِ خوبی برای دریافتِ معنای اشاراتِ او دارم! شما باید به دنبالِ پاسخی از او باشید، اینکه او چگونه به شما این پاسخ را می‌دهد کاملا وابسته به شرایط و روحیاتِ دختر مربوطه است؛ بنابراین بکوشید استعدادِ خود در درکِ زبانِ بدن را بیشتر پرورش دهید که در بازی بسیار به کارتان خواهد آمد.

در موردِ پروژه‌ی خودم، من دوبار دیگر با دخترِ مربوطه قرار داشتم، نکته‌ی مهم این است که او بسیار سرزبان است در حالیکه من خیلی کم‌حرف و ساکت هستم چنانکه چند باری به من گفته «چقدر ساکتی تو!». نمی‌دانم چطور حرافی را در خودم پرورش دهم، اما فعلا فکر می‌کنم چرت و پرت‌ گفتن‌های بی‌پایان با دوستان خودم یک راهِ نیم‌بند برایش باشد. نکته‌ی دیگر آنکه او بسیار زیباست! چنانکه من خیلی اوقات واقعا تحتِ تاثیر زیباییِ او قرار می‌گیرم و عنان از کف می‌دهم و به بتا بودن متمایل می‌شوم. راهکارهای امیر و میستری را کم و بیش می‌دانم ولی آنچنان که باید برایم موثر نبودند! اما کینو! این یکی را با موفقیت از سر گذراندم! خیلی راحت‌تر از آنچه که فکر می‌کردم. در قرار دوم، کاملا فی‌البداهه، همراه با سلام کردن، دستم را دراز کردم تا با او دست دهم. او نگاهی کرد و دو سه ثانیه با خودش سبک سنگین کرد و در نهایت با یک لبخند تسلیمِ حرکتِ غیرمنتظره‌ی من شد.

قانونِ سه به یک را پیشنهاد می‌کنم دوستان به هیچ عنوان فراموش نکنند. بسیار کاراست. این روش به نظر من دقیقا برای همین فازی که من در آن هستم کاربرد دارد: موقعی که شما یکی دو بار با دخترِ مربوطه قرار گذاشته‌اید و حالا می‌خواهید ذهنِ او چنان درگیر کنید که روزی چند ساعت به فکر شما باشد! من چندبار این قانون را به کار بردم و دختر مثلا 3 روز بعد از یک نگِ من ازم پرسیده که «واقعا در موردِ من اینطوری فکر می‌کنی؟» خب چنین پرسشی معنایی دارد که باید فورا متوجه‌اش شوید: او به حرفِ شما و نظری که در موردش دارید اهمیت می‌دهد و در این مدت بارها به آن فکر کرده. عملکردِ قانونِ سه به یک همین است که ذهنِ دختر را محسور می‌کند و به شما این فرصت را می‌دهد که هر چه بیشتر با او بازی کنید.
Dariush نوشته: برای نیافتادن در دامِ فرندزون، من گمان می‌کنم بهترین راهکار نگاه باشد؛ خیره شدن به چشمانِ دختر به او سیگنال‌های روشنی می‌دهد مبنی بر انگیزه‌ی حقیقی مرد از بودن در کنارش! موضوعی که من می‌خواستم در جستارِ بازی:آموزش در موردش سخن بگویم هم همین بود ولی از آنجا که هنوز نوآموز هستم، فعلا سعی می‌کنم خطرِ دادنِ اطلاعاتِ غلط را از خودم دور نگاه دارم. ولی بیانِ آن در اینجا خوب بنظر می‌رسد و آن اینکه دختران زبانِ بدن را بسیار بهتر از مردان می‌دانند! اگر فکر می‌کنید در محلِ کار، دانشگاه یا یک جای عمومی، دختری که نزدیک‌تان است متوجه نگاه‌های دزدکانه‌ی شما نمی‌شود، سخت در اشتباهید! او در همان یکی دو نگاهِ اولتان متوجه معنای پشت‌شان می‌شود. به نظر من البته این یک امتیاز برای شماست و می‌توانید از آن به نحوی مطلوب استفاده کنید. شما می‌توانید پیش از رو در روییِ ِ مستقیم با او (متلک پراندن و... ) از این طریق تا اندازه‌ای واکنشِ او نسبت به خودتان را دریابید و گامِ بعدی را مطمئن‌تر بردارید. من ‌نمی‌توانم آثارِ موافقتِ ضمنیِ دختر در این حالت را فرموله کنم ولی در شرایط اگر باشم، گمان می‌کنم استعدادِ خوبی برای دریافتِ معنای اشاراتِ او دارم! شما باید به دنبالِ پاسخی از او باشید، اینکه او چگونه به شما این پاسخ را می‌دهد کاملا وابسته به شرایط و روحیاتِ دختر مربوطه است؛ بنابراین بکوشید استعدادِ خود در درکِ زبانِ بدن را بیشتر پرورش دهید که در بازی بسیار به کارتان خواهد آمد.

در موردِ پروژه‌ی خودم، من دوبار دیگر با دخترِ مربوطه قرار داشتم، نکته‌ی مهم این است که او بسیار سرزبان است در حالیکه من خیلی کم‌حرف و ساکت هستم چنانکه چند باری به من گفته «چقدر ساکتی تو!». نمی‌دانم چطور حرافی را در خودم پرورش دهم، اما فعلا فکر می‌کنم چرت و پرت‌ گفتن‌های بی‌پایان با دوستان خودم یک راهِ نیم‌بند برایش باشد. نکته‌ی دیگر آنکه او بسیار زیباست! چنانکه من خیلی اوقات واقعا تحتِ تاثیر زیباییِ او قرار می‌گیرم و عنان از کف می‌دهم و به بتا بودن متمایل می‌شوم. راهکارهای امیر و میستری را کم و بیش می‌دانم ولی آنچنان که باید برایم موثر نبودند! اما کینو! این یکی را با موفقیت از سر گذراندم! خیلی راحت‌تر از آنچه که فکر می‌کردم. در قرار دوم، کاملا فی‌البداهه، همراه با سلام کردن، دستم را دراز کردم تا با او دست دهم. او نگاهی کرد و دو سه ثانیه با خودش سبک سنگین کرد و در نهایت با یک لبخند تسلیمِ حرکتِ غیرمنتظره‌ی من شد.

قانونِ سه به یک را پیشنهاد می‌کنم دوستان به هیچ عنوان فراموش نکنند. بسیار کاراست. این روش به نظر من دقیقا برای همین فازی که من در آن هستم کاربرد دارد: موقعی که شما یکی دو بار با دخترِ مربوطه قرار گذاشته‌اید و حالا می‌خواهید ذهنِ او چنان درگیر کنید که روزی چند ساعت به فکر شما باشد! من چندبار این قانون را به کار بردم و دختر مثلا 3 روز بعد از یک نگِ من ازم پرسیده که «واقعا در موردِ من اینطوری فکر می‌کنی؟» خب چنین پرسشی معنایی دارد که باید فورا متوجه‌اش شوید: او به حرفِ شما و نظری که در موردش دارید اهمیت می‌دهد و در این مدت بارها به آن فکر کرده. عملکردِ قانونِ سه به یک همین است که ذهنِ دختر را محسور می‌کند و به شما این فرصت را می‌دهد که هر چه بیشتر با او بازی کنید.

باید برعکس باشد. اگر برونگرا بازی می‌کنید همواره شما می‌باید بالای منبر باشید تا سوژه در مصاف شما موضع مناسب را اتخاذ کند. دختر را متهم به «خجالتی» بودن بکنید و همیشه زمانی که گفتگو منجمد می‌شود چرت‌وپرتی برای ارائه دادن داشته باشید. اتهام خجالتی بودن مهمتر است، دخترها همیشه از لاشی و جنده شدن در هراسند، وقتی که با او وارد فاز سکسی می‌شود و مرزهای قرمز را می‌درید ممکن است احساس بدی پیدا کند که شما او را لاشی تصور می‌کنید. برای معدوم کردن این خطر بزرگ به او اتهام خجالتی بودن بزنید یا بطور ضمنی بگویید می‌دانم که دختر خوبی هستی و...!
سخنوری و حاضرجوابی یکی از ارکان مهم بازی‌ست، برای اینکه به این مهم چیره بشوید در ذهنتان تمرین کنید، موضوعات انتزاعی مطرح کنید و برای آن‌ها پاسخی بسازید تا همیشه چیزی در خزانه محفوظ بماند. من شاید بعدا مکالمه‌ی تلفنی خودم با یکی از دخترها را اینجا بگذارم تا برای پرورش سخنوری در ذهنتان به شما چندین ایده بدهم. تمایل شما به بتاشدن اما کاملا قابل قبول و درک کردنی‌ست، چه کار باید کرد گرامی؟ باید با این فریادهای بی‌محابا بجنگید، و تسلیم نشوید. مبادا موضع مفعولی بگیرید و زانو بزنید، همیشه از زاویه‌ی بالا به او نگاه کنید. یکی از رویکردهای مهمی که در این بزنگاه کارگر است در جستار آموزش مطرح شده است. یعنی متصور شدن دختر در حالتی وحشتناک یا چندش‌آور، با این تکنیک بتای درون را رام کرده و تاثیر زیبایی دختر را موقتا مضمحل می‌کنید.
بایت یادآوری زبان بدن متشکرم. بله زبان بدن مهم است و دخترها برخلاف تصور مردان اگر برایشان نامرئی نباشید کاملا متوجه شما هستد. این نکات را در جستار آموزش مکتوب کنیم بهتر است، چون اعتبار بازی به تجربه‌گرایی می‌باشد و من هم اگرچه اطلاعات تئوریک بالایی ندارم سال‌ها بازیکنی تجربی بوده‌ام. برای همین اگر تجربه و آزمایش کردید و پاسخ مثبت دریافت شد، آن‌ را ارائه و آموزش بدهید، در بازی تجربه بالاتر از تئوری قرار دارد.
دایوش جان کسانی که ذهن تحلیلی دارند و چمیدانم مغالطه‌یِ منطقی برایشان از دهان طرف خارج نشده‌شناسی می‌شود بسیاری مواقع نسبت به چرت و پرت گویی بی‌توجه می‌مانند. من چندی‌ست به این هنر بسیار علاقمند شده‌ام و بسیار در نظرم با مزه می‌آید. در نظر مردان سخن گفتن موجز و جامع و مانع حرف زدن نوعی ارزش است ولی بسیاری زنان حرف می‌زنند که حرف زده باشند و آنچه منتقل می‌شود محتوا نیست. این البته همانطور که گفتم در جای خود هنری‌ست که از نظر مردان مغفول مانده !!
امید نوشته: در مورد گشایش خیابانی افکارم بسیار پراکنده و دوان است و کمی طول می‌کشید آن‌ها را متمرکز و پست کنم. به فراخور نوع گشایش هر یک تاکتیک‌هایی را می‌طلبد که شامل ارتباط چشمی فاعلی، باز کردن سر صحبت با دختر و... است. (در این مورد من از تکنیک میستری استفاده می‌کنم، یک ویژگی بسیار ضایع در تیپم که دختر وقتی من را گُه‌تست می‌کند با اعتماد به نفس غنی من مواجه می‌شود.) من باب مثال مدتی پیش با دختری که روبروی من و با کمی فاصله نشسته بود ارتباط چشمی برقرار کردم، خوب شما از «نوع نگاه» او می‌توانید تشخیص بدهید که جلو بروید یا نه! مثلا دختر مداوم برمی‌گردد و به شما گریز می‌زند، یا شما را برانداز می‌کند و لختی ارتباط چشمی برقرار می‌کند، اگر فرصت را مناسب یافتید می‌توانید در موضع فاعلی جلو رفته و آلفاگری کنید. دو حالت بیشتر وجود ندارد، یا پاسخ منفی دریافت می‌کنید یا مثبت. در هر حالتی اما ذره‌ای از اعتماد به نفس شما مخدوش نخواهد شد. واقعیت اینست که گشایش خیابانی به میزان زیادی بسته به شانس شما دارد، زیرا دختر تاکنون شما را ندیده و عیارتان را نسنجیده است، پس شما تنها «یک فرصت کوتاه» برای عرض اندام دارید.
پیش از اینکه در مورد بازی خیابانی بیشتر گفتگو کنیم نخست شما بگویید ببینم چه اتفاقی افتاده و برای گشایش‌های خیابانی چه تاکتیکی دارید؟

درست می فرمایید،همانطور که پیشتر هم گمان می کردم،بازی خیابانی شاید سخت ترین نوع بازی باشد چرا که زمان بر خلاف میل شما عمل می کند و شما فرصت بسیار کمی برای نشان دادن خود دارید،اما نوعی کشش در این نوع بازی وجود دارد، تو گویی هرکس پا در آن می گذارد و آن را امتحان می کند آلوده و معتاد آن می شود.E105یکی دو روز پیش من در مترو نشسته بودم که دیدم دو دختر آنطرف تر نشسته اند،یکی شان از این زشت های سابق بود که به لطف عمل بینی و احتمالا یکی دو عمل دیگر می شد با اغماض به او 7 ،7.5 داد.پس از مدتی نگاه های بریده بریده، متوجه نگاه های زیرزیرکی او شدم و یکی دوباری من هم با نگاه متقابل ،مغرور با کمی چاشنی لبخند پاسخ او را دادم.توجه بفرمایید که من چیزی در حدود دو سه ایستگاه با جدا شدن فاصله داشتم،از اینرو در اولین ایستگاه که پیرمردی وارد قطار شد جایم را به او دادم و خود را به بالای سر آنها رساندم،نگاهم را به اطراف می افکندم که متوجه شدم صحبت شان در مورد آموزشگاه رانندگی و قبولی آن دختر در آزمون آیین نامه بود.خب من سر صحبت را باز کردم و در مورد قبولی او پرسیدم و وقتی فهمیدم قبول شده سعی کردم به او نگ بزنم و گفتم"چه دختر های امروز آپگرید شده اند،بهتان نمی خورد بار اول قبول شده باشید،حتما یکی دو باری رد شده اید،درست است؟"با خنده.خلاصه صحبت ادامه یافت و من از مربی او پرسیدم و اینکه دختر عمویم می خواهد در همان آموزشگاه ثبت نام کند و می خواهد با یک مربی خوب بردارد و از این کس و شعرها...مدتی گذشت به ایستگاه که رسیدیم پا شدند که بروند من هم ریلکس گویی که ایستگاه من هم همانجاست به دنبال آنها رفتم،از هم جدا شدند،مدتی دخترک با تلفن حرف زد و سپس ایستاد،تلفن را قطع کرد،داشت همان دور و بر پرسه می زد که من نزدیک شدم،گفتم :"خانم فلانی،من میتونم شماره ی شما رو داشته باشم؟آخه این دختر عموی من خیلی استرسیه می ترسه بره رانندگی،می خوام باهاش صحبت کنید تا آروم شه."(شت فکر کنم همینجا گند زدمE415)دخترک مکثی کرد خیلی خونسرد و با چهره ای سرد و بی روح گفت"نه،نمیشه"گفتم گناه داره ها،طفلک خیلی می ترسه،گفت:"نه،بش بگید با همون مربی که گفتم برداره استرسش از بین می ره."تجربه ی جالبی بود برای من،برای منی که هیچ گاه بازی ِ خیابانی را امتحان نکرده بودم و ریجکت شدن همیشه برایم دردناک بود،اما شگفت زده شدم،چراکه نه تنها دردی احساس نکردم،بساکه اشتیاق من برای امتحان چند باره ی این نوع بازی ده ها برابر شد.

حساب کنید که من در آن چند دقیقه، کلی هم با خود ام فکر کرده بودم و چنین روتین شرم آوری به نظرم رسیده بود.E412خب تک تک بیایید بگویید ایراد کار چه بوده؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32