Ouroboros نوشته: ایرادی در ذهنیت اوست که میخواهد در دختر «اعتمادسازی» بکند، در حالی که ما میدانیم هرچه غیرقابل اعتمادتر و خطرناکتر و مرموزتر به نظر برسید بهتر است.
آخه خطر داریم تا خطر... مثلا اراذل اوباش هم وقتی از کنارشون رد میشم و تیکه و متلکای آبدار بهم میندازن من احساس خطر میکنم... ولی آیا ازشون خوشم میاد... نه، حالم از ریختشون به هم میخوره و واقعا گاهی اوقات قلبم تند تند میتپه از ترس.
در کل مرد خطرناک باشه طوریکه دختر از مرد بترسه آلفا نیست، شکلی از خطرناکی آلفاست که به سمت "مردای دیگه" باشه، یعنی بقیه از مرد خطرناک بترسن نه دختر... هرچی بیشتر مرد برای دیگران خطرناک تر باشه و برای دختر معتمدتر آلفا تره.
شهریارم کارش درست بوده که خواسته اعتمادسازی بکنه، دختر اگه از مرد بترسه (مثه اراذل و...) فک میکنه میخوان بهش تجاوز کنن. پس اون نوعی از خطر که آلفاس با خطری که تو میگی فرق میکنه عزیز دل من :)
برعکس چیزی که تو فک میکنی به نظر من اشتباه شهریار این بوده که زود اقدام کرده، آخه دختری که با یه هفته دوستی با مرد رابطه جنسی برقرار میکنه بدون شک لاشیه. خیلی از رابطه ها دوماه یا سه ماه طول بکشه تا دختر مطمئن بشه و به قول معروف پا بده... این پروسه ای که تو گفتی فقط روی دخترای خیابونی جواب میده.
Alice نوشته: آخه خطر داریم تا خطر... مثلا اراذل اوباش هم وقتی از کنارشون رد میشم و تیکه و متلکای آبدار بهم میندازن من احساس خطر میکنم... ولی آیا ازشون خوشم میاد... نه، حالم از ریختشون به هم میخوره و واقعا گاهی اوقات قلبم تند تند میتپه از ترس.
اینرا تعریف کردید که بگویید لقمهی گلوگیری هستید و «اراذل و اوباش» نمیتوانند رد شدن شما از کنار خودشان را در سکوت تحمل بکنند و «متلک آبدار» بهتان میپرانند؟
رذل خطرناک باز بهتر است از مرد ِ «مطمئنی» و «امنی» که هرگز او را به شکل یک موجود جنسی نمیبینید. مرد آلفای جذاب > متعرض جنسی احتمالی > مرد بتای مهربان ِ مطمئن ِ بیخطر! احتمال اینکه یک زن از ترس به سکس با متجاوز احتمالی رضایت بدهد خیلی بیشتر است تا اینکه از ترحم(«اعتماد») به یک مرد مطمئن(فرض مثل).
احساس عدم اعتماد و اطمینان هم مستقیماً باید در خود زن پدید بیاید و ربطی به دیگر مردان ندارد، شما هر قدر از آیندهی یک رابطه، از آنچه مرد میخواهد پس از این انجام بدهد، از خلق و خو و منش او بیشتر نامطمئن باشید، بیشتر میکوشید از طریقی او را کنترل بکنید و به احساس آرامش برسید، زن نیز فقط یک راه برای کنترل مرد در اختیار دارد!
مردی که بیش از یک قرار برای سکس منتظر میماند بتاست چون به طور پیشفرض زن مدرن ارزش صبر کردن ندارد، قرار است صبر کردن مرد را به چه چیز او برساند؟ «جواهری» که میتوانید آنرا از هر زن زیبایی ارزان بستانید را گران خریدن خطاست. زن نیز اینرا در مرحلهای از آگاهی میداند و صبر را حمل بر بتا بودن مرد میکند. کسی که صبر میکند تا «مطمئن» بشود شما ارزش دارید یا نه فرصت خود را از دست داده و زنی اگر بتواند شما را بدون ارائه خدمات جنسی نگاه بدارد، خب بدیهیست که چنین میکند.
خود شما هم بهتر است به جای این دخالتهای بیجا در اموری که به شما مربوط نیست بروید آن بیرون و از جوانی و زیبایی اندکی(
)که دارید برای به دست آوردن مردی دلخواه ولو برای یک شب استفاده بکنید، حسرت تعهد مردان بتایی که امروز هستند را بخورید بهتر است تا حسرت مردان آلفایی که فردای پس از دیوار نخواهند بود را، من هر دو زن را پس از دیوار دیدهام، لاشی ِ بیوهی آلفا خیلی خیلی خوشبختتر است از باکرهی ترشیدهی منتظر آلفا، باز اولی خاطراتی خوش دارد برای خیالپردازی از «آنی که گریخت» و نیازی نیست پیرامون متلکپرانیهای آبدار عملهجات داستانسرایی بکند.
با طناب پوسیدهی لاف ِ گزاف ِ نجابتدوستی و ... من به چاه ازلت نروید!
Ouroboros نوشته: مردی که بیش از یک قرار برای سکس منتظر میماند بتاست چون به طور پیشفرض زن مدرن ارزش صبر کردن ندارد،
شکی در آن نیست که زنان ارزش صبر کردن را ندارد، اما شما تفاوتهای فرهنگی و زیستبوم را هم در نظر بگیرید. در ایران دخترهای جوان و زیباروی اصلا بسادگی خود را وا نمیدهند، لاشی خیابانی چرا در همان قرار اول بند کرست را باز میکند اما دختر نجیب ِ باکرهی آفتاب و مهتاب ندیدهی خانگی هرگز در قرارهای اول وا نمیدهد، به ویژه اینکه «باکره» است و ترسی موهوم از سکس در ذهنیت خود دارد.
من میگویم دخترها را به نرخ لاشیبودن به قرارهای اول و دوم و سوم موکول بکنید. نرخ لاشیگری، دریدگی، «اجتماعی» بودن و... هرچه بالاتر باشد هرچه زودتر بهتر، در مقابل دختری با نرخ نجابت، باکرگی، جوانی بیشتر هم فرایند سکس را «کمی» به تعویق بیاندازید: قرار دوم، سوم یا حتی چهارم. یک نسخهی ثابت و آماده برای تکتک دخترها وجود ندارد، اما بیش از سه هفته ذاتا بتاست و فروندزون میکند، کمتر از آن هم باید نرخ لاشیبازی دختر را بررسی کنید.
Ouroboros نوشته: احساس عدم اعتماد و اطمینان هم مستقیماً باید در خود زن پدید بیاید و ربطی به دیگر مردان ندارد، شما هر قدر از آیندهی یک رابطه، از آنچه مرد میخواهد پس از این انجام بدهد، از خلق و خو و منش او بیشتر نامطمئن باشید، بیشتر میکوشید از طریقی او را کنترل بکنید و به احساس آرامش برسید، زن نیز فقط یک راه برای کنترل مرد در اختیار دارد!
من قصدم کمک کردن به کیفیت مخ زنی هاتونه و نمیخوام نقد یا مخالفتی بکنم که اینجوری جواب میدی. دارم به عنوان یه دختر نظرم رو میگم که چطوری بهتر دخترا رو تور کنید.
احساس عدم اعتماد با احساس «ترس» و نا امنی فرق میکنه. درسته بازیکن میتونه احساس عدم اطمینان رو در دختر به وجود بیاره و سکس بگیره، اما اینکه در آغاز دوستی زن از مرد احساس نا امنی میکنه دستکمی از تجاوز جنسی نداره. کسایی هم که میخوان احساس "امنیت" به وجود بیارن و بگن بی خطرن هیچ جذابیتی ندارن چون بی خطری بتاست. پس پیشنهاد من اینه که هیچ تلاشی نکنید که در دختر احساس "امنیت" به وجود بیاد؛ همینطور هیچ تلاشی هم نکنید که خطرناک باشید چون دستکمی از اراذل ندارید. بهترین کار اینه که «صمیمتتون» رو بیشتر کنید تا دختر احساس نزدیکی بیشتری بکنه.
Alice نوشته: من قصدم کمک کردن به کیفیت مخ زنی هاتونه
in the wrong place at the wrong time
سپاس از تک تک دوستان بابت راهنمایی.نظر خودم هم همان بود که دخترک از آن تیغ زن های هفت خط بود.واقعیت این است که اگر دختری براستی شما را حذاب ببیند در همان قرار اول نه دوم راضی به سکس می شود،مگر اینکه بار اولش باشد و از این مزخرفا.اتفاقا به نگر من آنچنان با لاشی بودن طرف رابطه ندارد این قضیه.از همه ی اینها که بگذریم من بدون شک میان دختری زیبا و به تعبیر شما لاشی که هفته ای سه بار مثل بچه ی خوب می آید میدهد و می رود و دختری نجیب که برای پایین کشیدن شرتش از هفت خوان رستم باید بگذرید گزینه ی نخست را انتخاب می کنم.
نمونه ای از مخ زنی و بازی مردان بتا و آلفا و گاما و لاندا امروز:
توی تاکسی نشسته بودم یه پسر تقریبا سر و وضع خوبی هم سوار شد چند لحظه بعد گوشی گنده اش رو گرفت جلو تکان میداد!
دیدم نوشته : سلام. خوبی؟ باهم پیاده بشیم؟
محاش نزاشتم چند دقیقه بعد نوشت: به روح داداشم!!! قصدم دوستیه. مزاحمت نیست ! :-)))))
چند دقیقه بعد رو گوشیش نوشت: من قصدم ازدواجه! :-)))))))))))))))))))))
تمام این مدت من داشتم به مغز پر از پهن این پسره فکر میکردم که توی تاکسی قصد ازدواج داره و !
وقتی پیاده شدم پسره یواش میگفت : چکار کنم؟ پیاده بشم؟ الوو؟
منم یه نگاهی بهش کردم و گفتم چته آقا؟؟ یهو توی خودش از ترس خرابی کرد :-))))
همینطور که اینجا بین همه موافق هستند و من جای دیگر هم همین رو دیدم، افراط در آلفا و سلطهگری بهتر از افراط در بتا بازیست.
من جالبتری نظری که دراینباره خواندهام این بوده که: احساس خطر میتواند و باید باشد ولی باید سعی شود نام احساس چیز دیگری گذاشته شود.
درود بر همگی
آیا روشی برای مخ پسر رو زدن هم هست؟
خصوصیات پسرا چیه؟
یه نفر نوشته: درود بر همگی
آیا روشی برای مخ پسر رو زدن هم هست؟
خصوصیات پسرا چیه؟
مخ پسرها که زده خدایی هست :))) مگر اینکه عجوزه باشید