دفترچه

نسخه‌ی کامل: بازی : گفتگو
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32
Transcendence نوشته: خوب مشکل اینجاست که من نابغه نیستم .
با این جمله شما به شدت خنده‌ام گرفت! یعنی چی که
«من نابغه نیستم»؟! شوخی‌تان گرفته؟ در بازی می‌توانید
هر چیزی باشید دوست گرامی، هر چیزی! اساسا
بازی می‌کنیم که «بازی» بکنیم دیگر!
Transcendence نوشته: -درون گرا 2-پوست کلفت(پر تحمل) 3-زیبایی: 6 از 10 4-تجربه دوستی با دختر ها : یکی( جدی ) 5-درآمد: 2 میلیون
6-سن: بالای 27 7- مدرک (فوق لیسانس-زبان-کامپیوتر)8-دانش عمومی: یه مقدار روانشناسی وعرفان و فلسفه 9- iQ=125
خب شما که همه‌ی شرایط و پیش‌شرطها را روی کاغذ دارید
می‌ماند ویژگی‌های شخصیتی و روحی که به نظرم با توجه
به اینکه هم خواهان رابطه با دختران هستید و هم شرایط‌تان
خوب است، از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برید و یا اینکه
خدای ناکرده مشکل دیگری هست که هنوز نگفته‌اید. وگرنه
دلیل خاصی برای بی‌کس ماندن شما وجود ندارد.

آن شرایط و معیارهایی هم که امیر گفته را فعلا رها بکنید،
آنها مهم هستند اما نه برای شما. کسانی که بالاترین نمره را
در آن چارت می‌گیرند ، اولا که قرار نیست همه‌ی دختران را
در حرمسرای خود داشته باشند و دوم هم از آنجاییکه در ایران خوشبختانه
در اقلیت شدید هستند، شانس بالایی برای متوسطهایی چون
ما برای داشتن دخترهای شش، هفت و هتا هشت وجود دارد.
این معیارها برای این است که کمی (البته فقط کمی، نه زیاد)
واقع‌بینی را چاشنی بازی خود بکنید و اگر هفت هستید، نروید
دنبال دختر 9!

اکنون از خودتان تجربیات‌تان بیشتر بگویید بدانیم چرا تاکنون
در این وادی کمتر کامیاب بوده‌اید دوست نابغه‌ی من.E40a
Dariush نوشته: اکنون از خودتان تجربیات‌تان بیشتر بگویید بدانیم چرا تاکنون
در این وادی کمتر کامیاب بوده‌اید دوست نابغه‌ی من

توصیف آن چه که بر من گذشته مانند بسیاری از جوانان این مملکت است.
درخانواده ای شدیدا مذهبی که هرگونه ارتباط با دخترکان همچون گناهی نابخشودنی می نمود.
زیستن در دنیایی از اوهام و خیالات ،سپری کردن عمر در بافته های روحانیون (تحمیل شده به ذهن و روانمان)
و البته تغییر دیدگاه و رفتن به راه روشنفکران مذهبی ،سپس عرفان و درخود فرورفتن ،سپس نهیلیسم و بعد ندانم گرایی ونهایتا آتئیسم و الان البته و صد البته بی تفاوت به کل این پروسه!!جوانی من در اینها گذشت.
می دونی داریوش خان ،کاش و صد کاش من دوستانی داشتم که مطالب این سایت رو 10 سال پیش به من می آموختن.
می دونی با تعاریفی که از آلفا و بتا و امگا هست باید من یه امگای مفلوک باشم.
Transcendence نوشته: توصیف آن چه که بر من گذشته مانند بسیاری از جوانان این مملکت است.
درخانواده ای شدیدا مذهبی که هرگونه ارتباط با دخترکان همچون گناهی نابخشودنی می نمود.
زیستن در دنیایی از اوهام و خیالات ،سپری کردن عمر در بافته های روحانیون (تحمیل شده به ذهن و روانمان)
و البته تغییر دیدگاه و رفتن به راه روشنفکران مذهبی ،سپس عرفان و درخود فرورفتن ،سپس نهیلیسم و بعد ندانم گرایی ونهایتا آتئیسم و الان البته و صد البته بی تفاوت به کل این پروسه!!جوانی من در اینها گذشت.
می دونی داریوش خان ،کاش و صد کاش من دوستانی داشتم که مطالب این سایت رو 10 سال پیش به من می آموختن.
می دونی با تعاریفی که از آلفا و بتا و امگا هست باید من یه امگای مفلوک باشم.

درود دوباره و پوزش بابت تاخیر.

خب دوست عزیز، این سرنوشت تقریبا برای همه‌ی ما مشترک است
و اصلا چیز غریبی نیست. بازیکن‌های امروز اغلب در گذشته یا پیروان
مسلک Soulmate بوده‌اند(همچون من)، یا فمنیست بوده‌اند و یا بتاهایی
شاخص و با رزولوشن بالا بوده‌اند! هیچکدام از اینها نقصان محسوب
نمی‌شود دوست عزیز. حداقل روی کاغذ شما همه‌ی پیش‌شرطهای لازم
را دارا هستید و از این بایت اصلا به خود نگرانی راه ندهید؛ 27 سال هم
سنی بسیار ایده‌آل برای شروع بازی است. اساسا بازی برای بتاهایی
چون من و شماست دیگر، برای آلفاها که اساسا بازی معنا نمی‌دهد.
پس شروع کنید، به خواستی که درون شماست، یعنی دسترسی
به دختران زیبا، احترام بگذارید و بدان اهمیت بدهید. برای رسیدن
بدان، استراتژی بلندمدت تهیه بکنید و راهکارهای کوتا‌مدت نیز
را نیز درنظر داشته باشید. خودخواه و طلبکار باشید، ارزشمندترین
دارایی شما خودتان هستید و بدن‌تان، اهمیت آنها را درک کرده و
با آنها مهربان باشید.

به برتراند راسل گفتند که چرا دیگر همچون گذشته کتاب‌های ناب
فلسفی و ریاضی نمی‌نویسی؟ گفت: چون زمین زدن دختران
زیبا از فلسفه خوشتر است!

شما هم اگر بتوانید همچون او و دیگران تجربه کنید آن خوشی
و لذت را، یحتمل بدان دلبسته خواهید شد؛ مهمتر اینکه می‌توانید
برتراند راسل باشید، کس هم داشته باشید!

این مطالبی که اینجا نوشته شده را با دقت زیاد بخوانید،
بازی را به هر شکلی که میتوانید و برایتان ساده‌تر است
شروع بکنید، اما فقط شروع کنید، کم‌کم خودتان راه درست
را خواهید یافت و کنجکاوی‌تان کمکتان خواهد کرد که به دنبال
شناخت بهتری از زنان و روش‌های بازی با آنان را بیاموزید.
Dariush نوشته: به برتراند راسل گفتند که چرا دیگر همچون گذشته کتاب‌های ناب
فلسفی و ریاضی نمی‌نویسی؟ گفت: چون زمین زدن دختران
زیبا از فلسفه خوشتر است!
E00eمن هم به همین نتیجه رسیدم
توی دانشگاه بازی خودم رو شروع کردم...همین امروز یه شماره گرفتم..البته دختر 6 بود .
ولی سبکی که می خوام پیاده کنم عوضی با مزه هست.
یه چیزی که هست فکر کنم یه روش جواب نده و باید از ترکیب چند سبک استفاده کرد.مثلا بعضی وقت ها از سبک مردانه و بعضی وقت ها از سبک زنانه باید استفاده بشه!

هرچند نو آموزم ولی اولین شکارم رو به رخت خواب می کشمE402
مرد حقیقی طالب دو چیز است: خطر و بازی.
از این رو زن را همچون خطرناک ترین بازیچه میخواهد.

نیچه
Transcendence نوشته: E00eمن هم به همین نتیجه رسیدم
توی دانشگاه بازی خودم رو شروع کردم...همین امروز یه شماره گرفتم..البته دختر 6 بود .
ولی سبکی که می خوام پیاده کنم عوضی با مزه هست.
یه چیزی که هست فکر کنم یه روش جواب نده و باید از ترکیب چند سبک استفاده کرد.مثلا بعضی وقت ها از سبک مردانه و بعضی وقت ها از سبک زنانه باید استفاده بشه!

هرچند نو آموزم ولی اولین شکارم رو به رخت خواب می کشمE402


من لازم است یک هشدار بسیار جدی به شما و دیگر کسانی که نوآموز
هستند بدهم؛ هشداری که نادیده گرفتن آن عواقبی هتا جبران‌ناپذیر می‌تواند
داشته باشد. خطری که شما و دیگر نوآموزان را بطور جدی تهدید می‌کند،
افتادن در دام «رابطه» و بدتر از آن ازدواج است. حواس‌تان را جمع کرده و از
هر چیزی، اعم از کلام و عمل،که شما را به آن سمت سوق بدهد بپرهیزید.
از همان ابتدا تکلیف را با شخص روشن بکنید، شما اهل ازدواج نیستید. اما
لازم نیست آن را بطور مستقیم بیان کنید؛ بهترین و کارآترین شکل بازی، بازی
غیرمستقیم است. نه از رابطه‌ی بلندمدت، که از رابطه بپرهیزید! هر دوستی‌ای
که بیش از 6 ماه طول بکشد، آلارم‌های خطر را باید به صدا دربیاورد و شما باید
از اولین درِ خروجی بیرون بروید.

من دوستان زیادی دیده‌ام که متاسفانه بدلبل شروع بازی بدون درونی کردن ِ آن
و همان روحیاتِ بتاگون، وارد رابطه و در نهایت درگیر ازدواج شده‌اند! خودتان را حفظ
کنید و هرگز سنگرتان را رها نسازید. بهترین کار هم این است که نگذارید
از یک اندازه‌ای بیشتر صمیمیت ایجاد بشود و در این راه هم اولین قدم این است
که او را فقط تا حدی به زندگی خصوصی خود راه بدهید.

ضمنا، دانشگاه محل چندان مناسبی برای بازی نیست، هرچند که برای شروع
خوب است.
یک برداشتی که من از این دستگاه فکری/رفتاری که puaارائه می دهد دارم این است که محدود به (رابطه زن و مرد ) نمی شود یعنی از تکنیک های آن می شود درموقعیت های مختلف مثلا در ارتباط با همکاران یا دوستان و اقوام استفاده کرد.البته با یک سری تغییراتی .
Dariush نوشته: من لازم است یک هشدار بسیار جدی به شما و دیگر کسانی که نوآموز
هستند بدهم؛ هشداری که نادیده گرفتن آن عواقبی هتا جبران‌ناپذیر می‌تواند
داشته باشد. خطری که شما و دیگر نوآموزان را بطور جدی تهدید می‌کند،
افتادن در دام «رابطه» و بدتر از آن ازدواج است. حواس‌تان را جمع کرده و از
هر چیزی، اعم از کلام و عمل،که شما را به آن سمت سوق بدهد بپرهیزید.
از همان ابتدا تکلیف را با شخص روشن بکنید، شما اهل ازدواج نیستید. اما
لازم نیست آن را بطور مستقیم بیان کنید؛ بهترین و کارآترین شکل بازی، بازی
غیرمستقیم است. نه از رابطه‌ی بلندمدت، که از رابطه بپرهیزید! هر دوستی‌ای
که بیش از 6 ماه طول بکشد، آلارم‌های خطر را باید به صدا دربیاورد و شما باید
از اولین درِ خروجی بیرون بروید.

من دوستان زیادی دیده‌ام که متاسفانه بدلبل شروع بازی بدون درونی کردن ِ آن
و همان روحیاتِ بتاگون، وارد رابطه و در نهایت درگیر ازدواج شده‌اند! خودتان را حفظ
کنید و هرگز سنگرتان را رها نسازید. بهترین کار هم این است که نگذارید
از یک اندازه‌ای بیشتر صمیمیت ایجاد بشود و در این راه هم اولین قدم این است
که او را فقط تا حدی به زندگی خصوصی خود راه بدهید.

ضمنا، دانشگاه محل چندان مناسبی برای بازی نیست، هرچند که برای شروع
خوب است.
ممنون بابت توصیه هاتون.یک جایی توی حرف های امیر یادم هست که می گفت هرگونه تصور شوهر آینده را ازبین ببرید

هیچ وقت اتفاقی که برای یکی از دوستانم اتفاق افتاد رو فراموش نمی کنم که بیچاره تازه از سربازی(بخوانید زندانی) برگشته بود که ازدواج کرد وبه 2 ماه نکشید که دختر سکه هاش رو اجرا گذاشت و باز زندانی شد ومال و اموالش رو ازش گرفتن. توی این مملکت همه از ما طلبکارند.اساسا یه ،دو سالی به حکومت بدهکاریم و در صورت ازدواج هم به زنمون بدهکاریم .کلا ما مردها موجودات بدهکاری هستیم.
Dariush نوشته: در بازی می‌توانید
هر چیزی باشید دوست گرامی، هر چیزی! اساسا
بازی می‌کنیم که «بازی» بکنیم دیگر!

بازی مگر تقویت جنبه های آلفای درون خود و ورزیدن آن مانند ورزش دادن ماهیچه نبود؟ فکر نمی کنم به کلی نقش بازی کردن آدم را برای دیگران باور پذیر بکند
shekaste.atlasi نوشته: چطور یه مرد الفا تبدیل به بتای بی خاصیت میشه



بتا به معنی بی خاصیت نیست اتفاقا بتا در نظر زن نماینده خاصیت های بلند مدت تر مرد است. فرایند بتاییدن مرد این است:

The Betaization Process
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32