دفترچه

نسخه‌ی کامل: بازی : گفتگو
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32
undead_knight نوشته: این دیگه جدی جدی مضحکه:))
Try it out, tell us how it went :e405:

پ.ن: اینجا منظور این مفهوم بود نه این مفهوم، وانگهی زبان فارسی فقیر است و از همان لغاتی که جا افتاده باید برای رساندن منظور استفاده بکنیم. به نظرم «مضحک» و شاید حتی قدری «باورنکردنی» اینهمه همت و تلاشی‌ست که شما برای یافتن تناقض در پستهای من کرده‌اید، پست‌هایی با «چند سال» فاصله‌ی زمانی! این اصلا نشانه‌ی خوبی نیست، به قولی You really are starting to seem desprate! دارید تلاش می‌کنید به ما بقبولانید بازی واقعیت ندارد یا به خودتان؟

پ.ن۲: چگونه چیزی «جدی‌جدی» ، «مضحک» می‌شود؟ E414
Ouroboros نوشته: Try it out, tell us how it went :e405:

پ.ن: اینجا منظور این مفهوم بود نه این مفهوم، وانگهی زبان فارسی فقیر است و از همان لغاتی که جا افتاده باید برای رساندن منظور استفاده بکنیم. به نظرم «مضحک» و شاید حتی قدری «باورنکردنی» اینهمه همت و تلاشی‌ست که شما برای یافتن تناقض در پستهای من کرده‌اید، پست‌هایی با «چند سال» فاصله‌ی زمانی! این اصلا نشانه‌ی خوبی نیست، به قولی You really are starting to seem desprate! دارید تلاش می‌کنید به ما بقبولانید بازی واقعیت ندارد یا به خودتان؟
پ.ن۲: چگونه چیزی «جدی‌جدی» ، «مضحک» می‌شود؟ E414
نه عزیزم برای یافتن تناقض نیازی به جستجوی زیاد نیست ولی خب ما بحث های تکراری و نسبتا بیهوده زیاد داشتیم،دیدن همچین چیزی از تو برام قدری عجیب بود.
بخشی از مشکلی که ما اینجا داریم توجه بیش از حد به "انگیزه" هست که البته بعضی وقت ها حتی انگیزه رو هم اشتباه تشخیص میدیم!
دلیل اینکه بین این همه پستت در مورد بازی که ممکنه با خیلی هاش مخالفت هایی دارم روی این دست میزارم اینه که به چیزی ربط داره که در حد ومپایر و تک شاخ ناموجود میدونمش! البته قطعا بستگی داره "ناخوداگاه" رو چی تعریف میکنی، چون بارها شده که شخص از یک تعریف حداقلی استفاده میکنه و بعدا چیزهایی فراتر از تعریف رو هم اثبات شده میبینه.

اینجا چند تا سوال مطرح میشه:
1-آیا میشه روی مردان هم اینطور اثر گذاشت؟
2-اثر این "دستورات" روی ناخوداگاه تا چه حدیه،شخص بعد از پذیرفتن این دستورات تا چه حد فرمان بردار میشه؟
3-Is there any actual scientific proof ؟ :))

+همونطوری که یه چیزی "یخورده خیلی زیادی!" هست،با زبان انسان ها تازه آشنایی پیدا کردی؟!:))
It's a little bit too much for youE40a
undead_knight نوشته: نه عزیزم برای یافتن تناقض نیازی به جستجوی زیاد نیست ولی خب ما بحث های تکراری و نسبتا بیهوده زیاد داشتیم،دیدن همچین چیزی از تو برام قدری عجیب بود.
بخشی از مشکلی که ما اینجا داریم توجه بیش از حد به "انگیزه" هست که البته بعضی وقت ها حتی انگیزه رو هم اشتباه تشخیص میدیم!
دلیل اینکه بین این همه پستت در مورد بازی که ممکنه با خیلی هاش مخالفت هایی دارم روی این دست میزارم اینه که به چیزی ربط داره که در حد ومپایر و تک شاخ ناموجود میدونمش! البته قطعا بستگی داره "ناخوداگاه" رو چی تعریف میکنی، چون بارها شده که شخص از یک تعریف حداقلی استفاده میکنه و بعدا چیزهایی فراتر از تعریف رو هم اثبات شده میبینه.
تقصیر منست که انگیزه‌های احتمالی شما تنها بخش جالب توجه نوشته‌هایتان است؟ E10cE409

undead_knight نوشته: اینجا چند تا سوال مطرح میشه:
1-آیا میشه روی مردان هم اینطور اثر گذاشت؟
2-اثر این "دستورات" روی ناخوداگاه تا چه حدیه،شخص بعد از پذیرفتن این دستورات تا چه حد فرمان بردار میشه؟
3-Is there any actual scientific proof ؟ :))
۱. امتحان نکرده‌ام. اما ای شیطون، آن کاره هم بودی و درز نمی‌دادی؟ :e108:
۲. شخص «فرمان‌بردار» که نمی‌شود، فقط روز بعد تا قبل از نهار شش تا میسد کال دارید.
وانگهی ممکن است ذهن من اینجا «ارتباط بین عناصر نامرتبط» برقرار کرده باشد.
۳. topkek.
Alice نوشته: خسته نباشی خدا شفات بده ؛ این الان نمره من بود؟!! یا جواب سوالم بود؟

حالا اون یه دهم چی می گه ؟؟؟ 0_0
شما عجب بانوی مهمان‌نوازی هستید، من را به اینجا دعوت می‌کنید و بعد گم و گور می‌شوید؟
آن «مهربان» کذایی را هم از وضعیت کنونی‌تان بردارید که اصلا به این روزهای شما شباهت ندارد، به جای آن بگذارید : پریود E00e
Ouroboros نوشته: تقصیر منست که انگیزه‌های احتمالی شما تنها بخش جالب توجه نوشته‌هایتان است؟ E10cE409


۱. امتحان نکرده‌ام. اما ای شیطون، آن کاره هم بودی و درز نمی‌دادی؟ :e108:
۲. شخص «فرمان‌بردار» که نمی‌شود، فقط روز بعد تا قبل از نهار شش تا میسد کال دارید.
وانگهی ممکن است ذهن من اینجا «ارتباط بین عناصر نامرتبط» برقرار کرده باشد.
۳. topkek.
1-مشتری هستی!؟:))
2-آه بلاخره "
هرچه بیشتر بهتر + بازی برجسته = فرمان‌برداری" این حرف تو هست یا نیست!؟ا
+حالا جدای از انتقاد بر اساس تجربه شخصی تست کردی که آیا با این دستورات ساده تغییری در موفقیتت حاصل میشه یا نه؟


باید دقت کرد که "ذهن" یک واژه توصیفی هست،ذهن یک چیز "مادی"(و البته نه ماورایی!) نیست که بعد و حجم داشته باشه و بنابراین نمیتونه ابعاد مخفی یا عمیق و... داشته باشه.ذهن واژه ای برای جمع خودآگاهی،احساس،اندیشیدن،به خاطر آوردن و... هست و هر چیزی جز خودآگاهی در تعامل مستقیم با خودآگاهی هست.
اگر شما "متوجه" یک سری فرایند توی مغزتون نمیشید(به اصطلاح شواهدی که طرفداران ناخوداگاه برای اثباتش دارند،مثلا با اسکن مغز) به این معنا نیست که چیزی در مغز شما هست که بدون اینکه انسان "متوجه" باشه رفتارش رو کنترل میکنه!

توی همین نمونه آیا شخص "آگاه" نیست که چی داره میشنوه؟!مشخصه که هست،چون اگر ازش بپرسی بهت میتونه بگه چی بهش گفتی،اگر ازش بپرسی میتونه بگه جمله دستوری بود یا نه،چون آگاهه که داری چیزی رو میشنوه و اینکه دقیقا حرف رو "فهمیده" که دستور رو انجام داده.
چطور چیزی که اینقد "آگاهانه" هست روی ناخوداگاه فرضی اثر میزاره؟!
البته من حدس میزنم گیر کار اینجاست که چون در ذهن شخص این اندیشه که"اوه من دارم دستور میگیرم" شکل نمیگیره،پس داره ناخوداگاه تاثیر میگیره.
در واقع ما خیلی وقت ها به کاری "فکر" نمیکنیم چون اون کار از دید ما بی اهمیت یا پیش پاافتادست،موقع خوردن غذا به این فکر نمیکنیم که"اوه من دارم غذا میخورم"و این دلیلی نمیشه که غذا خوردن من تحت تاثیر چیزی "خارج از آگاهی" من هست.
undead_knight نوشته: باید دقت کرد که "ذهن" یک واژه توصیفی هست،ذهن یک چیز "مادی"(و البته نه ماورایی!) نیست که بعد و حجم داشته باشه و بنابراین نمیتونه ابعاد مخفی یا عمیق و... داشته باشه.ذهن واژه ای برای جمع خودآگاهی،احساس،اندیشیدن،ب ه خاطر آوردن و... هست و هر چیزی جز خودآگاهی در تعامل مستقیم با خودآگاهی هست.
اگر شما "متوجه" یک سری فرایند توی مغزتون نمیشید(به اصطلاح شواهدی که طرفداران ناخوداگاه برای اثباتش دارند،مثلا با اسکن مغز) به این معنا نیست که چیزی در مغز شما هست که بدون اینکه انسان "متوجه" باشه رفتارش رو کنترل میکنه!

توی همین نمونه آیا شخص "آگاه" نیست که چی داره میشنوه؟!مشخصه که هست،چون اگر ازش بپرسی بهت میتونه بگه چی بهش گفتی،اگر ازش بپرسی میتونه بگه جمله دستوری بود یا نه،چون آگاهه که داری چیزی رو میشنوه و اینکه دقیقا حرف رو "فهمیده" که دستور رو انجام داده.
چطور چیزی که اینقد "آگاهانه" هست روی ناخوداگاه فرضی اثر میزاره؟!
البته من حدس میزنم گیر کار اینجاست که چون در ذهن شخص این اندیشه که"اوه من دارم دستور میگیرم" شکل نمیگیره،پس داره ناخوداگاه تاثیر میگیره.
در واقع ما خیلی وقت ها به کاری "فکر" نمیکنیم چون اون کار از دید ما بی اهمیت یا پیش پاافتادست،موقع خوردن غذا به این فکر نمیکنیم که"اوه من دارم غذا میخورم"و این دلیلی نمیشه که غذا خوردن من تحت تاثیر چیزی "خارج از آگاهی" من هست.

E40d

چه حوصله‌ای دارید! این واقعیت ماجراست: ۹۰٪ آنچه در بازی جواب می‌دهد را ما نمی‌دانیم که چرا و چطور جواب می‌دهد. مقداری سندیت از روانشناسی فرگشتیک آمده، کمی سندیت از زولوژی، کمی از روانشناسی.. ولی واقعیت این است که بازیکن مکانیزم عمل‌کرد «جادوی» خود را نمی‌داند و اساساً لازم هم ندارد که ذهن خود را با این پرسشگری‌های کذایی درگیر بکند، شما یک تکنیک می‌آموزید، آنرا به دفعات مورد استفاده قرار می‌دهید، اگر «جواب» داد آنرا دوباره استفاده می‌کنید و اگرنه آنرا کنار می‌گذارید. در توضیح اینکه چرا «نگ» کار می‌کند ما می‌توانیم سالها گمانه‌زنی بکنیم، سوال اصلی اینست که چه فایده‌ای خواهد داشت این گمانه‌زنی‌ها وقتی آن بیرون دختری نشسته در انتظار نگ خوردن؟

جواب: هیچ!
Ouroboros نوشته: E40d

چه حوصله‌ای دارید! این واقعیت ماجراست: ۹۰٪ آنچه در بازی جواب می‌دهد را ما نمی‌دانیم که چرا و چطور جواب می‌دهد. مقداری سندیت از روانشناسی فرگشتیک آمده، کمی سندیت از زولوژی، کمی از روانشناسی.. ولی واقعیت این است که بازیکن مکانیزم عمل‌کرد «جادوی» خود را نمی‌داند و اساساً لازم هم ندارد که ذهن خود را با این پرسشگری‌های کذایی درگیر بکند، شما یک تکنیک می‌آموزید، آنرا به دفعات مورد استفاده قرار می‌دهید، اگر «جواب» داد آنرا دوباره استفاده می‌کنید و اگرنه آنرا کنار می‌گذارید. در توضیح اینکه چرا «نگ» کار می‌کند ما می‌توانیم سالها گمانه‌زنی بکنیم، سوال اصلی اینست که چه فایده‌ای خواهد داشت این گمانه‌زنی‌ها وقتی آن بیرون دختری نشسته در انتظار نگ خوردن؟

جواب: هیچ!
تست شخصیت رو مگه ندیدی؟!:))
البته دلیل "کار کردن(جواب دادن)" و مفهوم" کار کردن" خیلی اهمیت داره،میتونم بهت شما زیادی آدم رو نشون بدم که فکر میکنند "طالع بینی" "کار" میکنه و همه تجربیات شخصیشون هم تائیدش میکنه!
به هر حال نمیشه منکر این شد که در بازی یک چیزهایی واقعا موثره ولی برای یک آدم شک گرایی مثل من آنالیز اینها خیلی جالب تر از اینی هست که به "موثر بودنشون" توجه کنم.
این وبعدش اضافه کردم:
نقل قول:
+حالا جدای از انتقاد بر اساس تجربه شخصی تست کردی که آیا با این دستورات ساده تغییری در موفقیتت حاصل میشه یا نه؟
اگر واقعا کسی فرقی بین دستور ریز دادن! و ندادنش داشته خب لااقل از دید منطقی اشکالی نداره بازم برای موفقیت ازش استفاده بکنه.
undead_knight نوشته: البته دلیل "کار کردن(جواب دادن)" و مفهوم" کار کردن" خیلی اهمیت داره

نگفتم در ذات خود بی‌اهمیت است گفتم برای من(بازیکن)اهمیتی ندارد.
من علارغمِ موفقیت‌های خودم در بازی، نهایتا تصمیم گرفتم از آن بطور کامل خارج شوم، و راهِ خودم را بروم. اما یک پرسش دارم؛ اومگا، بتا و آلفا، در چه شرایطی پرورش می‌یابند؟ آیا غریزی‌ست یا آنکه یک آلفا می‌تواند به بتا یا برعکس تبدیل شود؟ کلا آنچه باعث می‌شود یک بچه تبدیل به آلفا، بتا یا امگا شود چیست؟
Dariush نوشته: من علارغمِ موفقیت‌های خودم در بازی، نهایتا تصمیم گرفتم از آن بطور کامل خارج شوم، و راهِ خودم را بروم. اما یک پرسش دارم؛ اومگا، بتا و آلفا، در چه شرایطی پرورش می‌یابند؟ آیا غریزی‌ست یا آنکه یک آلفا می‌تواند به بتا یا برعکس تبدیل شود؟ کلا آنچه باعث می‌شود یک بچه تبدیل به آلفا، بتا یا امگا شود چیست؟

به نظر من "بازی" ، ظرفیت روانی بالایی لازم داره . احتمال شکست توش فوق العاده زیاده چون یه فاکتور ناشناخته هر لحظه ممکنه معادله رو به هم بزنه !! این اومگا و بتا و آلفا هم خیلی قابل درک نیست برای من ... حداقل تیپ شخصیتی بود باز یه چیزی !!
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32