دفترچه

Nilftrondheim نوشته: من فمینیست نیستم! قبلا هم به آرش گفتم که اگر زنها خودشان از پس کارهایشان برمیایند چرا قویترین فمینیست این سایت یک مرد است؟ که به گمانم باعث تشکیل سیکل پارادوکس در مغز وی و ترکیدن کله آن مرحوم گردید.

در دنیای انگلیسی زبان هم به همین نحو می باشد کلا سرسخت ترین فمنیست ها مرد هستند اصولا اکثر ضد مردها مرد هستند!!

Nilftrondheim نوشته: اگر بخواهم بی پرده حرف بزنم باید بگویم بازی ماسک موفقیت، محبوبیت و ثروت بر چهره ولگرد آسمان جل است

خیر.بازی برجسته کردن وِیژگی های مثبت آدم است. نوعی از رشد مهارت های اجتماعی است . سیاست رفتاری
است.مگرنه هر آدم بی کاره ای نمی تواند بازیکن شود شما باید از خودتان زندگی داشته باشید .بازی نوعی واکنش به
هایپرگامی زنان است.

Nilftrondheim نوشته: هر جور راحتید، فقط فراموش نکنید که سوسایتی به آن واکنش نشان خواهد داد، زمانی که به عنوان دروغگو، فریبکار، خودخواه، غیر قابل اعتماد و ... انگشت نما شدید غبطه خواهید خورد که چرا کوپون هایتان را در راه اهداف با ارزش نسوزاندید. بد نیست دفعه بعد که امیر ظهور کرد از زندگی غیر جنسی اش هم بپرسید.

این و شوخی گفتی یا جدی!
اساسا چه pua چه mgtow چه red pillهمگی واکنش به سیستم ناکارآمد جنسی هستند سوسایتی هم گه خورده .جامعه ای
که رسما مردان رو فریب می ده که برده زندگی زناشویی باشند و با اون ها مثل موجودات دور انداختنی برخورد می کنه
باید منتظر چنین واکنش هایی هم باشه!! اگر در جامعه ای یک مورد ، دو مورد ، یا 100 مورد ناهنجاری و عدم سازگاری
با سیستم و انتظارات جامعه اتفاق افتاد می گفتیم یه امرفردی هست یه سلیقه هست ولی وقتی می بینید که مثلا ,mgtow یا
pua هر روز در حال رشد و همه گیر شدن هست، نشان از مشکلات یک فرد خاص نیست بلکه نشان از ضعف خود سیستم
است .

Transcendence نوشته: در دنیای انگلیسی زبان هم به همین نحو می باشد کلا سرسخت ترین فمنیست ها مرد هستند اصولا اکثر ضد مردها مرد هستند!!


خیر.بازی برجسته کردن وِیژگی های مثبت آدم است. نوعی از رشد مهارت های اجتماعی است . سیاست رفتاری
است.مگرنه هر آدم بی کاره ای نمی تواند بازیکن شود شما باید از خودتان زندگی داشته باشید .بازی نوعی واکنش به
هایپرگامی زنان است.


این و شوخی گفتی یا جدی!
اساسا چه pua چه mgtow چه red pillهمگی واکنش به سیستم ناکارآمد جنسی هستند سوسایتی هم گه خورده .جامعه ای
که رسما مردان رو فریب می ده که برده زندگی زناشویی باشند و با اون ها مثل موجودات دور انداختنی برخورد می کنه
باید منتظر چنین واکنش هایی هم باشه!! اگر در جامعه ای یک مورد ، دو مورد ، یا 100 مورد ناهنجاری و عدم سازگاری
با سیستم و انتظارات جامعه اتفاق افتاد می گفتیم یه امرفردی هست یه سلیقه هست ولی وقتی می بینید که مثلا ,mgtow یا
pua هر روز در حال رشد و همه گیر شدن هست، نشان از مشکلات یک فرد خاص نیست بلکه نشان از ضعف خود سیستم
است .

جامعه برای هزاران سال وجود داشته است، اما نفرت این چنین از آن نه. توضیحی منطقی برای این پدیده باید وجود داشته باشد. سخنان شما مرا بر آن داشت که دنبال مشکل در جامعه بگردم. فمینیسم، MGTOW و بسیاری از مشکلات دیگر ریشه در چیزی مشترک دارند. آزمایشات جان کلهون روی موش ها را بخوانید، سکته خواهید کرد! یک هیچ به نفع مهربد، پیشرفت تکنولوژی، زیادی جمعیت و هیکیکوموری و ...

دوستان عزیز ممنون از شما و دوست عزیز داریوش که به سوال بنده پاسخ دادند.سوال دیگری داشتم مرسی اگه پاسخ میدین： ایا الفا پرستی در کل زنان شایع است یا فقط مخصوص گروهی از زنان است و سوال دوم ایا الفا پرستی ژنتیکی به نسل بعد نسل منتقل میشود و سوال سوم چطوری میشود جلوی الفاپرستی را گرفت ؟

Nilftrondheim نوشته: جامعه برای هزاران سال وجود داشته است، اما نفرت این چنین از آن نه. توضیحی منطقی برای این پدیده باید وجود داشته باشد. سخنان شما مرا بر آن داشت که دنبال مشکل در جامعه بگردم. فمینیسم، MGTOW و بسیاری از مشکلات دیگر ریشه در چیزی مشترک دارند. آزمایشات جان کلهون روی موش ها را بخوانید، سکته خواهید کرد! یک هیچ به نفع مهربد، پیشرفت تکنولوژی، زیادی جمعیت و هیکیکوموری و ...

البته همه‌اش تکنولوژی و جمعیت نیست:

نقل قول:

Conceptual space

In the same paper there is this exchange regarding overcrowding, which I quote in full because it makes an important distinction:

[STICK]

Professor Mellanby said Dr Calhoun had suggested that by 1984 man was going to be as crowded as his mice and that this would have disastrous effects. Experiments had been going on for a long time with man. Man was not uniformly distributed. He lived in some communities just as crowded as Dr Calhoun's mice. Professor Mellanby had been very familiar with populations in parts of London forty years ago which were restricted communities. People seldom moved out of them. Until the children were taken to camps for holidays they had seldom been more than a quarter of a mile from their homes. They were living amidst extreme crowding and bred very successfully. Therefore, was it not possible to get an answer to this for human beings by examining such communities? Did crowded, enclosed communities behave like the mice? Or did this occur most obviously in those communities which had about the lowest population density in Sweden or the United States?

Dr Calhoun replied that 1984 was not the year in which ultimate density would be attained, but a date beyond which the opportunity for decision making and designing to avoid population catastrophe might be quickly lost. He stated, in any case, that density per se was not the major factor, that rate and quality of social interaction were paramount issues. Basic to his thesis was that despite the thousandfold increase in human numbers since the beginning of culture, some forty to fifty thousand years ago, there had been no change in effective density. The reason for this, alluded to by Professor Young, was that man had discovered a new kind of space, conceptual space, which enabled man to utilize ideas in order to mine resources and guide social relations. However, there was a breaking point for this process, at which time physical density might overwhelm man's ability to utilize conceptual space in order to cope with increasing numbers and it was that breaking point which we might be rapidly approaching. The fact that reproduction could be affected by density had been dealt with by Dr Thompson in Indianapolis (Thompson 1969). An older study for Scotland (Kincaid 1965) had shown that stillbirths and other parameters were density related. However, in terms of conceptual space, it might be the necessity for limitations to growth which might be the more difficult conceptual area for man to deal with. In that case a further increase in birth rate might be expected past the breaking point (Galle et al. 1972).

[/STICK]

Here in Calhoun's "conceptual space" we find room for the psychological tax placed on mankind by increased complexity in the cultural, technological, and social spheres. This issue of conceptual space may implicate modern geopolitics, in which we see conflict develop among nations which were in the past removed from each other's concerns by both physical distance and conceptual distance, a lack of awareness based on lack of interaction (even where there is knowledge and limited trade). Post-industrial globalization has changed this, and for the first time in human history it has put cultures which have developed more or less in isolation from one another (i.e. geographic non-neighbors) into direct resource conflict. That human culture as it has evolved for 50,000 years has been rooted to a limited geography with an ethnically homogenous identity may be a necessary condition for stable development, and an awareness of and economic linkage to alien cultures may lead inevitably to a "clash of civilizations".

This exchange (developed further in the original paper) also shows concern for crossing a line past which population control becomes effectively impossible--this concern is shaped by Calhoun's experimental findings that even when the rat population fell the rats retained dysfunctional social behaviors and depopulation continued until extinction. While extinction is an unlikely fate for mankind (even Western man), it suggests that there may be very long term effects--and that pathology in one generation may lead to subsequent dysfunctional generations even when the main driver of the original pathology is removed. This can be viewed as either a conservative tendency of social behavior or as the destructiveness of pathology to social behavior (the latter could explain the development among advanced civilizations of high standards of ethical and moral conduct, rooted in religion, as a crucial safeguard against just such destabilizing pathology--and the evident erosion of these standards during periods of decline).

Therefore it is wrong and misleading to view the implications of Calhoun's experiment as bearing only on physical overcrowding. Care must of course be taken when drawing connections between Calhoun's rats and human populations. For example, the common existence of large, thriving population centers does not in itself refute the notion that population density leads to social pathology, because other factors can influence the sense of conceptual overcrowding, including population diversity, advances in communication, and a smaller percentage of the population originating from non-urban settings (i.e. the relative inescapability and importance of the city to cultural life). Experiments conducted on human subjects measuring performance in crowded vs. non-crowded settings cannot hope to capture long-term psychological effects of overcrowding.

shekaste.atlasi نوشته: ایا الفا پرستی در کل زنان شایع است یا فقط مخصوص گروهی از زنان است

آلفاپرستی واژه‌یِ گویایی نیست, برای نمونه میشود اینور گفتو "زیباپرستی" را بجای آن آورد, به این معنی که همانجور که
شما نمیخواهید با زنی زشت و بیریخت همبستر شوید, همانجور هم زنی نمیخواهد با مرد ناتوان و بی دست و پا همبستر شود.

آلفایی اینجا یک فاکتور در گیرایی جنسی بیشتر نیست. از دیدگاه من بالاترین فاکتور هم نیست, برای نمونه دختران
بسیاری هستند که بسوی زیبایی میروند گرچه آلفا نباشد, همانجور که پسران بسیاری بسوی دختران باهوشتر, گرچه کمتر زیبا.

shekaste.atlasi نوشته: و سوال دوم ایا الفا پرستی ژنتیکی به نسل بعد نسل منتقل میشود

بمانند هر چیز دیگری, آری.

shekaste.atlasi نوشته: و سوال سوم چطوری میشود جلوی الفاپرستی را گرفت ؟

نمیشود.

بجای جلوگیری میتوانید ولی بآسانی گزینه‌هایِ خودتان را بیشتر کنید.

ممنون مهربد عزیز بابت جواب

Nilftrondheim نوشته: جامعه برای هزاران سال وجود داشته است، اما نفرت این چنین از آن نه. توضیحی منطقی برای این پدیده باید وجود داشته باشد.

توضیح منطقی اینجا در بستر گفتمان تکنولوژی گاه بسیار گیراست, ازینرو که برای نمونه سیستم خود نخست با
پدید آوردن شرایط و زیستگاهی افسرده‌کننده, تنهایی‌آور و گوشه‌گیر‌ساز مایه‌یِ پیدایش بیماری‌هایِ روانی گوناگون
میشود, سپس بر روی آنها برچسب "اختلال" چسبانده و میکوشد آنها را با روانکاوی و دارودرمانی بهبود ببخشد.

یه چیزی رو توی فیلم ها، سریال ها، داستان ها و حتی کمیک های این جماعت کس لیس متوجه شدین؟
توی تمام این تولیدات تخمی مرد اغواگر اخه، بده، هدف شومی در سر داره و درنهایت دستش رو میشه. ولی زن اغواگر خوبه، جذابه، همه میخان کسشو بلیسن...
مرد اغواگر چیزی نیست جز یک بازیکن و زن اغواگر (femme fatale) هم یک بازیکنه. اما نگاه تفاوت نگاه جامعه به ایندتا از زمین تا آسمونه. فاک

Russell نوشته: البته همه‌اش تکنولوژی و جمعیت نیست:

بی خیال احساساتی شدم، ما آدم هستیم نه موش. مشکل تراکم جمعیت و تولید مثل نکردن اگر اهمیت پیدا کند به فکر چاره نیز میافتند.

Mehrbod نوشته: توضیح منطقی اینجا در بستر گفتمان تکنولوژی گاه بسیار گیراست, ازینرو که برای نمونه سیستم خود نخست با
پدید آوردن شرایط و زیستگاهی افسرده‌کننده, تنهایی‌آور و گوشه‌گیر‌ساز مایه‌یِ پیدایش بیماری‌هایِ روانی گوناگون
میشود, سپس بر روی آنها برچسب "اختلال" چسبانده و میکوشد آنها را با روانکاوی و دارودرمانی بهبود ببخشد.

سیستم همین که زنده و سلامت بودن بشر را تضمین میکند خیلی لطف کرده است. اگر کسی از اینهمه تفریحات لذت نمیبرد و گوشه گیری میکند، یا اوتیست است یا افسرده. خیلی دوست دارم بدانم آلترناتیو شما چیست. در زمان انسان های شکارچی-میوه چین برای این آدم ها چه اتفاقی می افتاد؟ دوباره میخواهید بگویید آن زمان این مشکلات وجود نداشت و این ها زاده شده اند از سیستم؟ البته هم که نباید وجود میداشتند، به همان دلیل که آن زمان سرطان هم کم بود! کسی که در بیست سالگی از عفونت بمیرد دیگر به شصت سالگی نمیرسد که بخواهد دچار جهش و فرسودگی های منجر به سرطان شود! بله، تکنولوژی اجازه داده ابعاد دیگری از طبیعت لوس انسان بیرون بزند، کسی که شب و روز برای خوراک و سر پناه سگ دو بزند دیگر افسرده و گوشه گیر نمیشود. راه حل هم بسیار ساده است، مغز گرسنه تان را به کاری مشغول کنید.:e408: