Philo نوشته: سروش در دو نوشته ی اخیر خود، مدعی شده که قرآن حاصل توصیفِ مشاهداتِ پیامبرِ اسلام از رویاهایش بوده است. به عبارتی، چنین نبوده که او آیات را از کسی می شنیده و همان ها را برای دیگران بازگو می کرده، بلکه پیامبر اسلام تنها آن چیزی را که "می دیده" برای دیگران تعریف می کرده. اما کجا این چیزها را می دیده؟ در رویا.
دوستان نظری دارند؟
من تصور میکنم اینها صرفا تعداد مخاطبانش از میانِ مسلمانان را کمتر و راه برای گسترشِ یک اسلامِ انسانیتر را برایش سختتر میکنند. آستانهی تحمل و پذیرش مسلمانان برای چنین ایدههای خیلی کمتر است. ورنه در وادی نامسلمانان کیست که نداند قرآن در بهترین حالت چیزی جز رویاپردازیهای محمد نیستند؟ هتا این نظر از نگاهِ من چندان منطبق بر واقعیت نیست و من تصور میکنم قرآن بیش از آنکه هذیانهای شبانهی محمد باشد، حاصلِ تدابیرِ او برای شرایطی بوده که در آن میخواسته اهدافش را پیش ببرد. دستِ کم پس از مکه چنین بوده. نگاه کنید به داستان ازدواجِ او با حفصه، که در آن آیاتی بر خود نازل کرد تا بتواند بر خلافِ سنت عرب با زنِ پسرخواندهی خود به راحتی ازدواج کند، یا داستانِ تبرئه عایشه از اتهامِ زنا، که به دلیلِ آنکه عایشه را خیلی دوست داشت و نمیتوانست از او دل بکند، چند آیه در خانهی ابوبکر بر خود نازل کرد و مواردِ بسیارِ دیگر که تماما شواهدی هستند بر همان گفتهی عایشه که :انگار خدایت خوب نیازهایت را میشناسد و به یاریات میآید!
من تصور میکنم که ایدههای امثالِ اشکوری، که طیفِ بس وسیعتری از مخاطبین مسلمانانِ ایرانی را دربر میگیرد، موفقتر از همانهای سروش باشند. به ویژه که بخشِ زیادی از سخنانِ سروش واقعا مهمل هستند و آدم نمیداند سروش خودش هم اینها را میفهمد یا خیر!
این آثاری که به آنها اشاره فرمودهاید، میشود نامشان را بگویید لطفا! من از آثار مکتوبِ سروش تنها چند مقاله خواندهام و بیشتر با مصاحبههایش با افکارش آشنا هستم.