دفترچه

نسخه‌ی کامل: همه چیز درباره جنگ جهانی‌ دوم و هلوکاست
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38
Russell نوشته: کسری قبلا یک تاپیک خودت با همین موضوع اینجا زده بودی،ادغام بشه؟!
تاریخچه هلوکاست
مرسی‌ ، انتقال دادم.E00e
اغلب پیش می‌آید که در مطالعات تاریخی به هالوکاست در قالب چیزی در جایگاه یک فاجعه‌ی باورنکردنی اشاره می‌کنند، نقطه‌ای که در آن آدم‌های بی‌گناه در شمار میلیون بطور سیستماتیک و ماشینیزه، توسط ملتی فرهنگ‌دوست و متمدن به قتل رسیدند، فضایی که در آن نوعی تساعد ِ هرمی ِ خشونت باعث شد جشنواره‌ای سودومی از جنون ِ همگانی به جان آلمان‌ها افتاده، از ایشان مردمانی بی‌تفاوت نسبت به فاجعه(یا بدتر، همدست در آن)بسازد. ده‌ها کتاب نوشته‌اند پیرامون اینکه چگونه می‌توان در جایگاه یک انسان عادی عضوی در دستگاه بیمار نازیسم بود، این واقعیت که آدمی معمولی که می‌تواند همسایه شما باشد هر روز صبح از خواب بیدار بشود، لباسش را بپوشد، همسرش را موقع خروج از خانه ببوسد، و برود سر کار، در اردوگاه آشویتس. سالهاست که می‌شنویم هالوکاست واقعه‌ای بود مهیب و باورنکردنی، خود ِ عمل غیرممکن در فضای عینیت، اینکه «شعر گفتن پس از آن ممکن نیست» و...

هالوکاست قطعا همه‌ی اینهاست، و بسیاری بیشتر. من بخاطر دارم نخستین باری که از ایرانی بودن خود مفتخر که نه، خوشحال شدم هنگامی بود که پیرامون این واقعه در کتابی که خاطرم نیست نامش چه بود چیزی خواندم. خواندم که چطور میلیون‌ها بدن انسانی را نخست با گاز خفه‌ کردند، سپس جسم‌شان را برای سهولت کار و نیز خلاصی از مدرک جرم در کوره‌ها سوزاندند. خوشحال بودم از اینکه بار سنگین و کمرشکن آلمانی بودن بر وجدانم نیست. هرچند سالها باید می‌گذشت تا دانسته‌هایم پیرامون آنچه رخ داد کامل‌تر بشود و از چند و چون آن سردربیاورم، و بدانم که «انسان» در برابر این وحشت مطلق شرمنده است، نه فقط «آلمانی»، و هالوکاست به ما نشان داده که انسان قادر به چه کاریست، نه فقط انسان سفیدپوست اروپایی.

اهمیّت هالوکاست در تاریخ آن را به نوعی هسته‌ی غیرقابل تغییر در مطالعه‌ی انسان شناختی بدل می‌کند، می‌توان برای آن نقشی در جایگاه پررنگ‌ترین مهر ابطال بر این ادعا که در غرب بطور مداوم حساسیتی پیوسته در حال افزایش نسبت به خشونت رشد کرده و یا تمدن غرب حرکتی مستقیم و صعودی به سمت عدالت، آزادی و مدنیّت بیشتر داشته قائل شد. همینطور می‌توان جایگاه هالوکاست در مختصات روانی انسان پساروشنگری را با دقت و وسواسی برازنده برسی کرد. نیز می‌شود اندکی پرداخت به ساختار و موقعیت ِ وجودی خود ما، و مفاهیم برآمده از ما پس از هالوکاست. فرض مثل من باور دارم که بازگشتی دوباره به معصومیت پیش از فاجعه ممکن نیست، و اثری که این ناممکنی بر اذهان ما به عنوان سوژه‌هایی غیرقابل رویاپردازی داشته بسیار مهم و تعیین‌کننده است. مقصودم از معصومیت، آن خوشبینی ساده‌دلانه‌ی قرن نوزدهمی‌ست که حذف مذهب در جایگاه عنصر بنیادین و رانه‌ی ریشه‌ای ِ فعالیت اجتماعی و جایگزینی خردورزی با آن را پایان مبارزه با خرافه‌، جهل و از آن مهم‌تر فلاکت می‌دید، و همچنین گمان می‌کرد پیشرفت اجتماعی در عرصه‌های مرتبط با فناوری به تنهایی می‌توانند نقشی نجات‌بخش برای بشریت ایفا بکنند. آن خوشبینی و ایمانی که در آثار کنن دویل یا ژول‌ورن نسبت به تکنولوژی مشهود بود، خوشبینی که امروز نه حتی ساده‌لوحانه، بل چه مایه مهوع و بلاهت‌آمیز به نظر می‌رسد: گمان بکنید کسی برای ایشان توضیح می‌داد که در میان اختراعات آینده، یکی هم کوره‌ی آدم‌سوزی‌ست، که از آن برای پاک کردن «مدرک جرم»، یعنی بدن‌های انسانی استفاده می‌شود... به قول هابرماس اگر می‌دانستیم، جهان جور دیگری می‌بود.

افزون بر اینها، من گمان می‌کنم امروز آنچه باید ممنوع باشد، جدا از انکار هالوکاست(و به مراتب درجات مهم‌تر از آن)، نادیده گرفتن آن در بحث از روشنگری‌ست: مبارزه در تمام مراحل با این تحریف وقیحانه‌ی هالیوودی که نازی‌ها سادیست بودند، به این معنی که میل به حداکثری کردن لذتهای شهوانی/طبیعی به هر قیمتی، توأم با پشت کردن به اخلاقیات و بله گفتن به امیال پست و حیوانی در ایشان بود که بدلشان کرد به بدترین جنایت‌کاران تاریخ نوع بشر. این تحریف نه از جانب مشتی نژادپرست ِ در حاشیه‌ی جامعه که توسط هیچکس جدی گرفته نمی‌شوند، که اغلب توسط مورخان، شارحان، راویان و به خصوص مدافعان خوش‌نیتی که از جستجو برای علتی عینی سرگیجه گرفته‌اند انجام می‌شود. می‌باید با آن جنگید چراکه بسیار مخرب است، نازی‌ها هرگز سادیست نبودند، دقیقا بالعکس، نازیسم نوعی انحراف افراط‌ آلوده از «نیکی» محسوب می‌شود، به این معنی که سوژه‌ی تحت نازیسم باور دارد که در حال انجام وظیفه‌ی اخلاقی ِ باطنا نیکی‌ست که به هر قیمتی و برپاد تمام دشواری‌های درونی و بیرونی، باید که انجام بگیرد(=کانت)، نه تذلذی درون‌تهی و گذری که نمی‌خواهد از سر اخلاقیاتی انتزاعی آنرا انکار بکند(=ساد). زمان آن رسیده تا لکه‌ی به ناحق چسبیده به دامان نیچه را(تنها مردی که به نحو خنده‌آوری فاجعه را پیشبینی کرده بود و آنقدر هوشمند بود که بگوید «هیچ‌انگاریست که بر در ایستاده») بزداییم و حق‌الزحمه را به کانت ببخشیم.

تحریف دیگری که پیرامون هالوکاست اتفاق می‌افتد، سوگواری ِ روایی‌ست، به این معنا که شماری از فلاسفه، مورخان و نظریه‌پردازان می‌کوشند آنچه رخ داده را به نحوی «نتیجه‌ی طبیعی» آنچه پیش از آن رخ داده بود جلوه بدهند، و ویژگی روان‌ضربه‌ای و منحصربفرد و استثنایی هالوکاست را انکار بکنند، اما نه از روی خباثت، که از روی حیرانی. سوگواری روایی می‌کوشد عملی که مایه‌ی پدید آمدنش شده را به نحوی انکار بکند، از این جهت واکنشی‌ست به ناتوانی ِ ذهنی و عینی ما برای پذیرش آنچه رخ داده، آن چنان که رخ داده. عذاب وجدانی که بجای برسی ریشه‌های حقیقی آنچه رخ داده، به برسی ریشه‌های حقیقی نازیسم، دلیل رویکرد مردم آلمان به آن و مطلع بودن یا بی‌خبری اکثریت مردم آن کشور از آنچه رخ می‌داده می‌پردازد. یعنی به عبارتی، بجای پرداختن به هالکوست، پیرامون ِ آن قدم می‌زند.

باید با فراموش کردن همه‌ی آنچه درباره‌ی هالوکاست می‌دانیم، یکبار از نو به اندیشیدن درباره‌ی آن بپردازیم، و یادآوری هر روزه‌ی دهشتبارترین فاجعه‌ی تاریخ بشر را وظیفه‌ای روزمره برای خود تلقی بکنیم.
Ouroboros نوشته: اغلب پیش می‌آید که در مطالعات تاریخی به هالوکاست در قالب چیزی در جایگاه یک فاجعه‌ی باورنکردنی اشاره می‌کنند، نقطه‌ای که در آن آدم‌های بی‌گناه در شمار میلیون بطور سیستماتیک و ماشینیزه، توسط ملتی فرهنگ‌دوست و متمدن به قتل رسیدند، فضایی که در آن نوعی تساعد ِ هرمی ِ خشونت باعث شد جشنواره‌ای سودومی از جنون ِ همگانی به جان آلمان‌ها افتاده، از ایشان مردمانی بی‌تفاوت نسبت به فاجعه(یا بدتر، همدست در آن)بسازد.
امیر گرامی‌ ، شاید می‌تونم بگویم دلیل اصلی‌ اینکه من از اسرائیل حمایت می‌کنم همین هست که شما گفتید! دیگر چشم ما ترسیده است ، مثلا چه کسی‌ فکر میکرد کشوری که انیشتین ، کارل مارکس و کافکا را داشته به یکباره تبدیل به آن چیزی بشود که در دوران نازی‌ها بود ، گلدا معیر تنها نخست وزیر زن اسرائیل تا کنون یک جمله جالب در این مورد اسرائیل و این موضوع که نوشتید دارد که می‌گوید: " بالاتر از همه این کشور برای ما هست ، هیچ کس نباید صبح از خواب بیدار بشود و نگران این باشد که همسایه او درباره‌اش چه فکر می‌کند ، یهودی بودن اینجا اشکالی ندارد".






Ouroboros نوشته: هالوکاست قطعا همه‌ی اینهاست، و بسیاری بیشتر. من بخاطر دارم نخستین باری که از ایرانی بودن خود مفتخر که نه، خوشحال شدم هنگامی بود که پیرامون این واقعه در کتابی که خاطرم نیست نامش چه بود چیزی خواندم. خواندم که چطور میلیون‌ها بدن انسانی را نخست با گاز خفه‌ کردند، سپس جسم‌شان را برای سهولت کار و نیز خلاصی از مدرک جرم در کوره‌ها سوزاندند. خوشحال بودم از اینکه بار سنگین و کمرشکن آلمانی بودن بر وجدانم نیست. هرچند سالها باید می‌گذشت تا دانسته‌هایم پیرامون آنچه رخ داد کامل‌تر بشود و از چند و چون آن سردربیاورم، و بدانم که «انسان» در برابر این وحشت مطلق شرمنده است، نه فقط «آلمانی»، و هالوکاست به ما نشان داده که انسان قادر به چه کاریست، نه فقط انسان سفیدپوست اروپایی.


البته رضا شاه دوست نزدیک هیتلر بود و نامه تبریک نوروز هیتلر به رضا شاه نیز موجود است ، در زمان جنگ رضا شاه طرف فاشیسم را گرفت. در میادین تهران با بلندگو بخش فارسی رادیو آلمان پخش میشد.(این مطلب را نوشتم تنها بخاطر اینکه بگویم ایرانی‌‌ها نیز کم و پیش نقشی‌ در هولوکاست داشتند ، منظورم چیزی در مورد احساسات شخصی‌ شما نبود و اینکه باید احساس گناه یا چیزی بکنید:e420:)




در ضمن امیر گرامی‌ چه قلم زیبایی واقعا دارید ، صد آفرینE00e
David Hume نوشته: البته رضا شاه دوست نزدیک هیتلر بود و نامه تبریک نوروز هیتلر به رضا شاه نیز موجود است ، در زمان جنگ رضا شاه طرف فاشیسم را گرفت. در میادین تهران با بلندگو بخش فارسی رادیو آلمان پخش میشد.(این مطلب را نوشتم تنها بخاطر اینکه بگویم ایرانی‌‌ها نیز کم و پیش نقشی‌ در هولوکاست داشتند ، منظورم چیزی در مورد احساسات شخصی‌ شما نبود و اینکه باید احساس گناه یا چیزی بکنید)

البته اینکه رضاشاه دوست هیتلر بوده دلیل نمیشه که ایرانی ها در هلوکاست نقش داشته اند ! نصف کره ی زمین در آن زمان با هیتلر و نصف دیگر بر هیتلر بودند . پس با این حساب نصف کرده زمین در هلوکاست نقش داشته اند ؟

رضا شاه چون بیسواد بود و بینش سیاسی درستی نداشت طرف هیتلر رو گرفت چون فکر میکرد قوی تر بودن به معنی پیروز میدان بودنه ولی این فکر اشتباه بسیار بزرگیست .
sonixax نوشته: رضا شاه چون بیسواد بود و بینش سیاسی درستی نداشت طرف هیتلر رو گرفت چون فکر میکرد قوی تر بودن به معنی پیروز میدان بودنه ولی این فکر اشتباه بسیار بزرگیست .
sonixax نوشته: البته اینکه رضاشاه دوست هیتلر بوده دلیل نمیشه که ایرانی ها در هلوکاست نقش داشته اند !
نه لزوماً مردم ایران ، ولی‌ دولت شاهنشاهی آن زمان آشکارا از هیتلر حمایت میکرد نه بخاطر قدرت هیتلر ، بلکه بخاطر وابستگی ایدئولوژیک! و انگلیس ستیزی البته
[ATTACH=CONFIG]942[/ATTACH]
David Hume نوشته: نه لزوماً مردم ایران ، ولی‌ دولت شاهنشاهی آن زمان آشکارا از هیتلر حمایت میکرد نه بخاطر قدرت هیتلر ، بلکه بخاطر وابستگی ایدئولوژیک! و انگلیس ستیزی البته

چه شباهتهای ایدئولوژیکی بین رضاشاه و هیتلر وجود داشت ؟
David Hume نوشته: البته رضا شاه دوست نزدیک هیتلر بود و نامه تبریک نوروز هیتلر به رضا شاه نیز موجود است ، در زمان جنگ رضا شاه طرف فاشیسم را گرفت. در میادین تهران با بلندگو بخش فارسی رادیو آلمان پخش میشد.(این مطلب را نوشتم تنها بخاطر اینکه بگویم ایرانی‌‌ها نیز کم و پیش نقشی‌ در هولوکاست داشتند ، منظورم چیزی در مورد احساسات شخصی‌ شما نبود و اینکه باید احساس گناه یا چیزی بکنید)

کسری جان به نظر منم ربطی نداره...تو خودت نوشتی تو آمریکاش قضیه رو درست پوشش نمیدادن، چه برسه به ایران و رضا شاه...کم و بیش ایرانی ها چه نقشی داشتن؟تو به قدرت رسیدن هیتلر نقش داشتن آخه؟ تو طرح و برنامه ریزی هیتلر نقش داشتن آخه؟ به نظرت یه کم زیادی ارتباط دادن گودرز و شقایق نیست بعد از مرثیه ای که امیر خوند برای هالوکاست؟
sonixax نوشته: چه شباهتهای ایدئولوژیکی بین رضاشاه و هیتلر وجود داشت ؟
رابطه بسیار نزدیکی‌ بین دولت شاهنشاهی ایران و رایش سوم وجود داشت. سال ۱۹۳۶ کابینه رایش قانونی‌ را تصویب کردش که ایرانی‌‌ها را شامل قوانین نورمبرگ نمیکرد. در سال ۱۹۳۹ دولت آلمان ۷۵۰۰ تا کتاب به ایران معرفی‌ کرد که رابطه ژنتیکی ایرانی‌‌ها و آلمانی‌‌ها را در نژاد آریایی مشخص میکرد. هیتلر در آن زمان قهرمان ملی‌ مردم ایران شده بود ، و روزنامه‌ها در وصف هیتلر و نژاد آریایی مینوشتند.
Anarchy نوشته: کم و بیش ایرانی ها چه نقشی داشتن؟تو به قدرت رسیدن هیتلر نقش داشتن آخه؟ تو طرح و برنامه ریزی هیتلر نقش داشتن آخه؟ به نظرت یه کم زیادی ارتباط دادن گودرز و شقایق نیست
توضیحات این را در جواب میلاد دادم. نمونه‌های روزنامه‌های آن روز ایران هست که هر روز در وصف هیتلر مینوشتند.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38