دفترچه

نسخه‌ی کامل: بنگاه سفسته یابی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34
Russell نوشته: گرامی درست میگویید این بطور واضح حمله‌یِ شخصی‌ست و عملی در راستای شخصی کردن بحث، ولی قانونی برای ویرایش چنین پست‌هایی در اینجا نبوده و تا کنون ما تنها توهین‌ها و فحش‌هایِ آشکار را حذف کرده‌ایم. از شکیبایی شما سپاسگزارم.
...

در اینجا گویا من میتوانم بگویم جناب مزدک کار بدی کرده، ولی حق قضاوت درباره‌یِ ایشان یا سرزنش او را ندارم lol
[FONT=&amp]درود بر راسل گرامی به احترام شما از توهین متقابل به این بچه صرفنظر کرده و این بار هم گذشت میکنم.[/FONT]

[FONT=&amp]من راضی نبودم با همچین کاربری با سابفه درخشان(!) بگو مگو کنی بلکه با همان ابزار مدیریتی هم میشد اعمال قانونش کرد که وقت با ارزش شما(راسل) هم هدر نرود![/FONT]

[FONT=&amp]تفکر ایدئولوژیک با آدمها چه کار میکنه [/FONT].[FONT=&amp]..[/FONT]
[FONT=&amp]با اعمال شدن ایدئولوژی بر فرد انسان را به انجماد فکری میرساند[/FONT] .
[FONT=&amp]و افکارش را با چهار خط بنام ایدولوژی می بندد. و جرات پرسیدنی (چرا) را از پیش میگیرد[/FONT]!
[FONT=&amp]که این بدترین خیانت و ظلم بر یک انسان است[/FONT] .[FONT=&amp] عقلانیت و خرد[/FONT][FONT=&amp] تعطلیل و آدم را مست و مسخ میکنه[/FONT]
Persepolis نوشته: [FONT=&amp]درود بر راسل گرامی به احترام شما از توهین متقابل به این بچه صرفنظر کرده و این بار هم گذشت میکنم.[/FONT]

[FONT=&amp]من راضی نبودم با همچین کاربری با سابفه درخشان(!) بگو مگو کنی بلکه با همان ابزار مدیریتی هم میشد اعمال قانونش کرد که وقت با ارزش شما(راسل) هم هدر نرود![/FONT]

[FONT=&amp]تفکر ایدئولوژیک با آدمها چه کار میکنه [/FONT].[FONT=&amp]..[/FONT]
[FONT=&amp]با اعمال شدن ایدئولوژی بر فرد انسان را به انجماد فکری میرساند[/FONT] .
[FONT=&amp]و افکارش را با چهار خط بنام ایدولوژی می بندد. و جرات پرسیدنی (چرا) را از پیش میگیرد[/FONT]!
[FONT=&amp]که این بدترین خیانت و ظلم بر یک انسان است[/FONT] .[FONT=&amp] عقلانیت و خرد[/FONT][FONT=&amp] تعطلیل و آدم را مست و مسخ میکنه[/FONT]
E415E415E105
بچه چه گذشت بزرگوارانه ای از ما کرده که خردورزی مارا هم از
ما گرفته و یکجا مست و مسخمان هم کرده است! مرسی بوکو!
---
داشتن یک ایدئولوژی (جهان بینی) خودش بی نیاز از اندیشه ورزی نیست.
هر جهان بینی هم چنین نیست که با اندیشه ، دانش، آگاهی ، هومنی
و خردورزی ناسازگار باشد. بزبان دیگر اینجا بازهم سفسته فرموده و
از روی کینه، که به جای "گذشت" جا زدید، چیزهایی بافتید که از تک وتا
نیفتاده باشید. بی سوادی با آدم چه میکنه !

پارسیگر
Russell نوشته: بحث بر سر دشنام نیست،اصلا "خفه شو" فحش نیست، توهین است به "شخص"ی که داریم با او سخن میگوییم. شما حق انتقاد و سخن گفتن را (پیرامون موضوعی خاص) از طرف دیگر بحث میخواهید بگیرید چرا که بنظر شما خودش گناهکار است و... .کاپیتالیسم که نمیتواند از حق سخن گفتن محروم شود بلکه مشخص است که طرف مقابل بحث خفه شود یعنی میلاد یا کوروش یا...
بیجاست،
این هوش نکردن شما خودش توهین به این سخنگاه است!
یکبار گفتیم که این "خفه شو" ، بازگردان ساده و هامیانه
این است که کسی که خود آلوده است پروانه ی نکوهش
آلودگی دیگران را ندارد. به یک کس ویژه و خودینه هم
نیست. به جایگاه سیاسی و گفتمانی وی است. بازهم
برای اینکه شاید هوش کنید:
هر کس در هوای بارانی بیرون برود، ناچار خیس
میشود. باران با او پدرکشتگی و دشمنی خودینه ندارد،

یک پوزیسیون سیاسی هم مانند یک میدان است که
از هرسو بدان تیرو پیکان و/یا گل و شیرینی میریزد.
هر کس به این میدان پا نهد باید شیره ی این تیر و
پیکان هارا به تن بمالد.
برای نمونه هر کس در اینجا بگوید فاشیست است،
یا نژاد پرستی را باور دارد، ناهومن نام میگیرد
و چپ و راست زیر یورش میرود و "خفه شو" هم
میگیرد ( از سخنگاه بیرون اش میکنند)

من هم میتوانستم اینجا که امدم، پوزیسیون کمونیستی
نگیریم و با دوستان هوادار سرمایه هم هیچ گفت و
ستیزی پیش نمی امد و تنها در باره ی شیوه ی گریل
کردن و درست کردن آبجو گپ میزدیم.

ولی زمانی که به درون این میدان میروم، باید پوست
خود را برای شنیدن چیزی هایی که پیامد این میدان
سیاسی در یک سخنگاه ایرانی فرهنگ ، کلفت کنم
و نمیتوانم ننه من غریبم بازی و گله و زاری کرده
بگویم که شما اگر بگویید کمونیست ها "کون گشاد"
هستند ( که گفته هم شد) به خود من و ارزش هومنی
من ! خوارداشتی روا کرده اید! و بدو بدو بیایم نزد
شما که این دشنام هارا پاک کن !

داستان میلاد و کوروش و .. همین است. پا نهادن
به میدان سیاسی پدافند از سرمایه داری همین پیامد
را دارد که برای نمونه چنین سخنانی بشنود و گرنه
نه ایشان خلبان هواپیمایی بوده اند که بمب ناپالم
روی بچه های ویتنام ریخته و نه من با لنین
ابگوشت خورده ام.

پیامد سخن شما و برداشتی که به نادرست میکنید
این است که هیچ گفت و ستیز سیاسی و همبودین و
... اینها نشود، مبادا به فمینیست بگویند بهمان،
مبادا به فاشیست بگویند خر، مبادا به اسلامیست
بگویند بیابانی ، مبادا به کاپتالیست بگویند خفه شو...





پارسیگر
من اینجا تنها نگر شخصی ام را می گویم،
به نگر من همانطور که مزدک گران مایه فرمودند چنین سخنانی در بحث های "جدی" اجتناب ناپذیر است و اینجا هم محلی برای سخنان گل وبلبل و" عجیجم چه طوری؟" نیست،هر کاربری که مدتی در این انجمن وقت گذاشته باشد و بحث ها را خوانده باشد می فهمد که اینجا کسی مراعات دیگری را نمی کند،جناب پرسپولیس هم چون اینجا تازه وارد هستند نمی دانند چه خبر است.به نگر من بد نیست که دوستان دست کم تا مدتی مراعات کاربران تازه وارد را بکنند تا از این انجمن دلزده نشوند،آن هم فقط تا مدتی که آنها به جو اینجا و چگونگی ِ بحث ها آشنا شوند.
مزدك بامداد نوشته: بیجاست،
این هوش نکردن شما خودش توهین به این سخنگاه است!
شما لطف بفرمایید و نگران توهین به این سخنگاه نباشید، من در این مواقع اینجا هستم لازم به زحمت شما نیست!
من حقیقتش از ابتدا هم نمیخواستم در این بحث شرکت کنم چرا که میدانستم در نتیجه‌یِ رسیدن شما به بن بست آخرش به روضه‌خوانی و حمله به جلو روی میآورید و تنها دلیلی که وارد آن شدم اهمیت خود موضوع بود، نه نصیحت اخلاقی به شخصی بزرگواری(!!) چون شما.
اتفاقا تمام ایرادی اینست که شما جناب "پوست کلفت"، نمیتوانید اشتباه بودن سخن خود را تحمل کنید و بر سر یک مغالطه‌یِ منطقی این هوچی گری‌ها را راه میاندازید، آنهم در تالاری که خودتان برای خنیدن به مغالطه‌یِ منطقی کاربری دیگر راه انداخته‌اید و در پاسخ خود جناب کوشا که مسلمان هم بودند این رفتارها را نکردند.

تنها یک نکته را لازم میدانم پاسخ دهم، آنهم اینکه من اگر معتقدم نازی‌ها حق فعالیت در اینجا را ندارند و باید اخراج شوند، بعنوان یکی از مدیران تالار معتقدم نازی‌ها در این تالار حق سخن گفتن ندارند و اتفاقا معتقدم اصلا نباید حتی مخاطب قرار بگیرند (چرا که بحث آدابی دارد و حتی مخاطب قرار دادن و باز کردن سخن با اینها مسئولیت میآورد و اشتباه است). این حق که چه کسی اینجا سخن بگوید و چه کسی نگوید مربوط به ادمین اینجاست که آنرا به مدیران اینجا داده، حتی اگر کاملا یکجانبه باشد هم اهمیتی ندارد چرا که بواسطه‌یِ مالکیت یک تارنماست که او میتواند درباره‌یِ قوانین آن تصمیم گیری کند، کاربرانی همچون من هم بسادگی میتوانند اگر خوششان نیامد به اینجا بیایند و وظیفه‌یِ ادمین اینجا نیست که به همه حق سخن گویی بدهد. این بحث تصمیمگیری و مشروعیت با مغالطه‌یِ منطقی "تو هم بدی" شما بسیار متفاوت است،شما که گزاره‌یِ فکچوال یا اخلاقی طرف مقابل را میخواهید از طریق زیر سوال بردن خود طرف مقابل زیر سوال ببری!
شما هم دوست‌داری درباره‌یِ گریل کردن با دوستان لاس بزن، دوست‌داری مشغول به جنگ/ورزش(!!) باش، ولی برای ما روضه نخوان و منبر نرو خوهشا، من هم اگر میدانستم سخن گفتنم درباره‌یِ اخلاق، پوست کلفت شما را آزار میدهد و شما میدان را برای منبر رفتن برای ما آماده میبینی اصلا شما را مخاطب قرار نمیدادم!
Russell نوشته: شما لطف بفرمایید و نگران توهین به این سخنگاه نباشید، من در این مواقع اینجا هستم لازم به زحمت شما نیست!
من حقیقتش از ابتدا هم نمیخواستم در این بحث شرکت کنم چرا که میدانستم در نتیجه‌یِ رسیدن شما به بن بست آخرش به روضه‌خوانی و حمله به جلو روی میآورید و تنها دلیلی که وارد آن شدم اهمیت خود موضوع بود، نه نصیحت اخلاقی به شخصی بزرگواری(!!) چون شما.
اتفاقا تمام ایرادی اینست که شما جناب "پوست کلفت"، نمیتوانید اشتباه بودن سخن خود را تحمل کنید و بر سر یک مغالطه‌یِ منطقی این هوچی گری‌ها را راه میاندازید، آنهم در تالاری که خودتان برای خنیدن به مغالطه‌یِ منطقی کاربری دیگر راه انداخته‌اید و در پاسخ خود جناب کوشا که مسلمان هم بودند این رفتارها را نکردند.

تنها یک نکته را لازم میدانم پاسخ دهم، آنهم اینکه من اگر معتقدم نازی‌ها حق فعالیت در اینجا را ندارند و باید اخراج شوند، بعنوان یکی از مدیران تالار معتقدم نازی‌ها در این تالار حق سخن گفتن ندارند و اتفاقا معتقدم اصلا نباید حتی مخاطب قرار بگیرند (چرا که بحث آدابی دارد و حتی مخاطب قرار دادن و باز کردن سخن با اینها مسئولیت میآورد و اشتباه است). این حق که چه کسی اینجا سخن بگوید و چه کسی نگوید مربوط به ادمین اینجاست که آنرا به مدیران اینجا داده، حتی اگر کاملا یکجانبه باشد هم اهمیتی ندارد چرا که بواسطه‌یِ مالکیت یک تارنماست که او میتواند درباره‌یِ قوانین آن تصمیم گیری کند، کاربرانی همچون من هم بسادگی میتوانند اگر خوششان نیامد به اینجا بیایند و وظیفه‌یِ ادمین اینجا نیست که به همه حق سخن گویی بدهد. این بحث تصمیمگیری و مشروعیت با مغالطه‌یِ منطقی "تو هم بدی" شما بسیار متفاوت است،شما که گزاره‌یِ فکچوال یا اخلاقی طرف مقابل را میخواهید از طریق زیر سوال بردن خود طرف مقابل زیر سوال ببری!
شما هم دوست‌داری درباره‌یِ گریل کردن با دوستان لاس بزن، دوست‌داری مشغول به جنگ/ورزش(!!) باش، ولی برای ما روضه نخوان و منبر نرو خوهشا، من هم اگر میدانستم سخن گفتنم درباره‌یِ اخلاق، پوست کلفت شما را آزار میدهد و شما میدان را برای منبر رفتن برای ما آماده میبینی اصلا شما را مخاطب قرار نمیدادم!

بیجاست!

تنها فرنود شما به این فرو چروکیده است که " من اینجا گرداننده
هستم و از اینرو همه چیز را بهتر میدانم " .
شما هیچ فرنودی نیاوردید که چرا سخن من نادرست است،
که من اکنون نخواهم یا بخواهم نادرستی انرا بپذیرم !؟
شما هنوز دگرسانی میان این دو جایگاه فرامنشانه/ فرنودین
را در نیافته اید. به دید شما، عیسی هم سفسته کرده است
که به گروه سنگسار کننده، گفته است که کسی که خود گناهی
نکرده است، بیاید و سنگ به این گناهکار پرتاب نماید !
برای همین ما از دید فرامنشیک هم بالاتر از شما هستیم که
هنوز مانده این باریکی هارا بهوشید!
***
ریشخند کردن هومن ستیزان و فرنود گریزان هم ناروا نیست. شما اگر
میتوانید فرنود مارا ناکار کرده و نمایندگی از سوی کوشا را رها کنید!
***
گویا پوست کلفت بودن را هم با توسری خوردن و خاموش ماندن واژگرفته اید!

خود این دو تن هم میدانند که این سخنان ، بایسته ی چنین گفت و
ستیزی هست و خودشان هم نگفتند که بهشان، خوارداشت و دشنامی
روا شده; خودشان هم بسنده به کمونیست ها دشنامیده اند. اینجا نه
من پیش پاپا جون دویدم که از من پدافند نماید و نه گمان میکنم که
این دو تن به شما نامه ی گلایه نوشته باشند. شما از ناآگاهی و
ناپختگی خودتان، کاسه ی داغتر از آش شده و این ستیز را افروختید.
گمان کنم بیشتر خشم شما هم از همین است که هوش نکردید که بستر
گفتمان سیاسی، همگانی است و نه خودینه. همچنان که شما به یکی
که در پوزیسیون فاشیسم و نژاد پرستی اندر میشود، با دگمه ی ban
میگویید "خفه شو" بی اینکه گرفتاری خودینه با او داشته باشید.
بزبان دیگر شما نهوشیدید که این پوزیسیون سیاسی است که زیر
کوبش و خوارداشت است ( که چیزی طبیعی است) و نه میستر ایکس!
***
فزون بر این، در این سخنگاه جایی ننوشته است که روضه خواندن نارواست،
پس سخن مارا برتابید همچنان که من روضه های خود-گاندی-بینانه ی شما
را بر میتابم !
E415


پارسیگر
Mehrbod نوشته: نه, تنها دارید با واژه‌ها بازی میکنید و تنها کسانی هم که برای شما دست میزنند دوستان سرمایه‌دار هستند

برای خواننده‌یِ آگاه هم روشن نمودیم:

خرده‌گیری کُنش ≠ خرده‌گیریِ کننده

به دیگر زبان, شما میتوانید تا دل اتان میخواهد از این خرده‌های بیجا بگیرید, ولی خب در فرهود[١]
خرده‌گیری شما چیزی بیشتر از "سفسته‌یِ تو هم بدیِ" پنهان نخواهد بود, زیرا شما که نیامده‌اید آنجا بگویید کشتن و
اعدام کردن بد است (آمده‌اید؟ نه), بساکه[٢] آمده‌اید میگویید کمونیست‌ها آدم کشتند ( —> پس بهره‌‌کشیِ ما سرمایه‌دارها اشکالی ندارد {—> سفسته‌یِ تو هم بدی}).


کُنش = action
کننده = doer


مزدك بامداد نوشته: بازهم هوش نکردید
میان نکوهش کنش و نکوهش کنشگر[١] جدایی[٢] هست و آن اینکه
تا زمانی که پای کسی را به میان نیاورده اید، داوری نشده
و برکشیدن خود به تراز[٣] بالاتری از آن کس ، انجام نشده است.
نمونه برای انیکه هتّا شما هم هوش کنید:
آمریکا میتواند بگوید که زیرپا نهادن حقوق بشر کار بدی است،
ما هم میگوییم درست میگوید، کار بدی است!
ولی اگر آمریکا خود را در جایگاه داور نهاد و گفت که حقوق
بشر در بهمان جا زیر پا نهاده میشود، میگوییم خفه شو!
نخست حقوق بشر را در کشور خود برپا ساز تا سزامندی[٤] "داوری"
و نکوهش " دیگران" را داشته باشی!
هیچ ادم خردمندی هم باور نمیکند که دلسوزی یک آدمکش، برای
آدم هایی که دیگران کشته اند، راستین باشد. تازه اگر براستی این
گناه انجام شده باشد !

این آخرین دفاع من علیه این سفسطه هست و دیگه حرفی ندارم چون شما رو به جدل آوردید در حالیکه روشنه که سفسطه اتفاق افتاده.

اصلن ما دسته بندی مبنی بر نکوهش کنش و نکوهش کنشگر نداریم. این مزخرفات چیه از شکمتون درمیارید که خودتونو توجیه کنید؟ البته سواد منطقی مزدک ممکنه به علت کهولت ته کشیده باشه E415 یا شاید هم نم کشیده E404 باشه ولی مهربد مشخصه که داره کورکورانه با لغات بازی میکنه. در منطق چنین چیزی تا به حال مشاهده نشده جانم. برای اینکه بیشتر به هوش بیارمتون یکبار دیگه توجه کمونیستیتون رو به یکی از مثال های آرش بیخدا جلب میکنم:

نقل قول:کاوه- تو دیروز وقتی در صف اتوبوس ایستاده بودی تقلب کردی و حق دیگران را ضایع کردی، نمیفهمی که اینکارت بده؟
سودابه- تو خودت هم هفته پیش در صف مترو همینکار رو کردی، نکنه یادت رفته؟

میبینید که در این مثال، کسی که عمل غیراخلاقی انجام داده در حال موعضه هست (مثلن یک کاپیتالیست) و طرف مقابل (مثلن استالین ملعون) اون رو از این موعضه نهی میکنه به این علت که او هم این کار رو قبلن انجام داده و این مصداق از تو هم بدی هست اینجا.

میدونم بازم هوش نشد. به این خاطر نمیپرسم اینبار E412
مزدك بامداد نوشته: بازهم انگ و سفسته !؟ من هم میتوانم ها!
دستور از پاریس هیلتون خوشگل برسد خوب است؟
بگم؟ بگم؟ E415

خوب است آقا. چرا بد باشد؟

فقط کاش میگفتید کدوم دستور از این عزیز دل رسیده. دستورِ مقابله و مبارزه با سفسطه؟
E412E412E412
مزدك بامداد نوشته: کوروش قنداق این بچه آریانژاد را هم عوض کن!
چیه؟ حالا که یک تازه واردی به جبهه شما ایراد گرفته چشم دیدنش رو ندارید؟
شانتاژ، انگ، برچسب، توهین، خردانگاری!
E402
Alice نوشته: مزدک شما به این آریازاده یک "بیسواد" گفتید رفت و چند روزی ناپیدا بود! بعدها کاشف
به عمل آمد (در جستار صندلی داغ باباکوروش) که به خاطر توهین شخصی شما قهر کرده و
ناراحت بود و لاگین نمی‌کرد. اینهم از این داستان! خلاصه این کودک آریازاده را بی‌خیال شوید
که امروز و فرداست با پدر و مادر پاکزاد آریایی‌اش به تالار برگردد و به خدمت شما برسد. :)
منظورتون از این حرفها چیه؟ اگر شوخی کردید با طرف، خیلی شوخی بیجا و کودکانه ای بود چرا که نه میشناسیدش نه تحملش رو میدونید چه اندازست و نه هیچی. ایشون یک تازه وارده و باید سعی کنید نگهش دارید نه اینکه فراریش بدید.

اگر شوخی نکردید که اونهم بیجاست. یعنی خیلی بیخود کردید که شوخی نکردید در اون جمله. (شما منظورم نیستیدها منظورم مزدک هست).

حالا هی این جملات و ادامه ها برای چیه؟ مشخصه که اشتباه کردید دیگه!
kourosh_bikhoda نوشته: بگم؟ بگم؟ E415

خوب است آقا. چرا بد باشد؟

فقط کاش میگفتید کدوم دستور از این عزیز دل رسیده. دستورِ مقابله و مبارزه با سفسطه؟
E412E412E412

چیه؟ حالا که یک تازه واردی به جبهه شما ایراد گرفته چشم دیدنش رو ندارید؟
شانتاژ، انگ، برچسب، توهین، خردانگاری!
E402
خب، شما هم از بیچارگی روی بسوی احمدی نژاد بازی آورده اید!
روشن است که "دستور رسیدن" یک سفسته و انگ است، مگر
اینکه این سخن را پایور کنید.
در باره ی نوچه تان هم دست بدامان "پاپاجون" شده. کوبه ی
کاری و جانگداز را به ایشان کوبیده ایم که باید دیرگاهی جلز
و ولز نماید و پس از این، اگر سخنی داشت به خود ما بگوید
و نه از راه پاپا جون!

پارسیگر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34