12-27-2015, 01:58 AM
گذشته از اینکه تحدی محمد رجز خوانی بوده نیز یکپارجه نبوده است. یکبار میگوید ایه ای مثل ایه های من بیاورید جایی میگوید سوره ای بیاورید و جای دیگر هماورد جویی کرده میگوید مثل قرآن کتابی بیاورید...
بگذریم که قرآن هتا روزی که محمد مرد هم بصورت کتاب نبود. پیشتر از آن هم پاره هایی از قرآن جایی روی چیزی نوشته نشده بود و تنها گروهی بنام حافظین بگونه ای پراکنده آن ها را ازبر کرده بودند. زمان عمر تازه دوزاریشان افتاد که آن حافظان یا دارند در جنگها کشته میشوند یا از بیماری و پیری میمیرند. این شد که بفکر حمع آوری قرآن افتادند. پس تحدی محمد ده سال پیش از مرگش یک رجزخوانی بیش نبوده است. قرآن اسلن یک کتاب منسجم نیست. خیلی جا ها دو آبه کنار هم هر کدام در یاره یک موضوع دیگر هیپستند و هیچ پیوند منطقی و موضوعی با هم ندارند. نکته دیگر تکرار مکررات یک داستان و گاهی چند گانه گویی در باره ی یک داستان است. یک نمونه اش داستان قوم ثمود است.
بگذریم که قرآن هتا روزی که محمد مرد هم بصورت کتاب نبود. پیشتر از آن هم پاره هایی از قرآن جایی روی چیزی نوشته نشده بود و تنها گروهی بنام حافظین بگونه ای پراکنده آن ها را ازبر کرده بودند. زمان عمر تازه دوزاریشان افتاد که آن حافظان یا دارند در جنگها کشته میشوند یا از بیماری و پیری میمیرند. این شد که بفکر حمع آوری قرآن افتادند. پس تحدی محمد ده سال پیش از مرگش یک رجزخوانی بیش نبوده است. قرآن اسلن یک کتاب منسجم نیست. خیلی جا ها دو آبه کنار هم هر کدام در یاره یک موضوع دیگر هیپستند و هیچ پیوند منطقی و موضوعی با هم ندارند. نکته دیگر تکرار مکررات یک داستان و گاهی چند گانه گویی در باره ی یک داستان است. یک نمونه اش داستان قوم ثمود است.