03-24-2013, 05:31 PM
once and for all :)
گاهی احساس میکنم لغزش های کوچیکی در مورد فرگشت وجود داره،یک سری توضیح میدم که امیدوارم مفید باشه و اگر هم نبود حداقل آرشیو رو غنی تر کنه:))
در مورد فرگشت:
خب فکر میکنم تقریبا همه دوستان با مفهوم فرگشت آشنایی نسبی داشته باشند،در فرگشت ما به دو چیز نیاز داریم،اول به نسخه ساز و دوم به انتخاب طبیعی.
نسخه ساز میتونه هرچیزی باشه و تنها ویژگی که حتما باید داشته باشه همونطور که از اسمش برمیاد اینه که بتونه از خودش نسخه بسازه.
انتخاب طبیعی هم فرایندی هست که در طی اون نسخه سازهای ناشایسته! حذف میشند و اونهایی که با محیط سازگاری بیشتری دارند باقی میمونند.
در فرگشت تنها و تنها یک چیز اهمیت داره:پایداری.نسخه ساز باید پایدار باشه و از بین نره و برای اینکار چند راه هست(که معمولا ترکیبی و با نسبت های متفاوت به کار گرفته میشند):
عمر نسخه ساز(دیرپایی)=اگر A یک هفته پایا باشه و B دو روز، مشخصا A پایدار تر هست و از اون مهمتر اینکه فرصت بیشتری برای ساخت نسخه از خودش داره،پس گرایش فرگشتیکی به سوی دیرپایی وجود داره.
سرعت نسخه ساز(باروری)=اگر A در هفته 2 نسخه از خودش بسازه و Y در روز یک نسخه بسازه،مسلما بعد از مدتی شمار نسخه های Y از A بیشتر میشه حتی اگر عمر A بیشتر باشه.پس گرایش فرگشتیکی به سوی باروری هم وجود داره.
دقت نسخه ساز=اگر A از هر 10 نسخه یکی رو با خطا بسازه و X تعداد 4 خطا داشته باشه،بعد از مدتی A کمتر میشه نه فقط به این خاطر که فرزندانش! A نیستند بلکه حتی نوادگان و... هم باهاش تفاوت دارند.بنابراین گرایش فرگشتیکی به سوی دقت نسخه سازی وجود داره.
در موجودات زنده مدرن(میلیون ها سال پیش هم در تاریخ فرگشت مدرن حساب میشه!:)) ) نسخه سازها ژن هستند و بنابراین هر وقت ما میخوایم یک واکاوی و تحلیل فرگشتیک داشته باشیم باید ببینیم آیا فرض ما بر اساس گرایش فرگشتیک در ژن هست یا نه.
چیز مهم دیگه ای که باید بهش توجه کرد اینه که ژن ها موجودات ناآگاهی هستند که تصمیمات تصادفی میگیرند و اگر هدفی(ناآگاهانه) هم دارند فقط و فقط پایداری و بقای خودشون هست.ژن ها حتی به سایر ژن هایی که در یک دی ان ای هستند هم وفاداری ندارند! و تنها به این دلیل با هم همکاری میکنند که برای پایدار بودن به هم وابسته هستند(یک تئوری جالب در مورد ویروس ها این هست که حداقل بعضی از ویروس ها ژن هایی هستند که راهی رو کشف کردند که بدون نیاز هم آوری و تولید مثل جاندار تکثیر بشند و نیازی به ژن های دیگه ندارند بنابراین دشمن محسوب میشند!)
و در نهایت اینکه ژن ها در بدن جانداران هستند و جانداران رسانه ژن محسوب میشند.
به قول داوکینز باید حواسمون باشه اگر چیزی رو به زبان روزمره توضیح میدیم همیشه بتونیم به زبان ژنی برگردونیمش :)
دنیای نسخه ساز ها دنیای بی رحمانه ای هست،هر نسخه ساز باید خودخواه باشه(اگر نباشه پایدار نیست!) و از هرفرصتی برای فریب و استفاده از دیگران نمیتونه بگذره.حتی زمانی هم که نسخه ساز رفتار دیگرخواهانه نشون میده به این معناست که پایداریش در گرو این رفتار بوده و همیشه شانس این هست که در اثر یک جهش(خطای نسخه سازی) یا حمله نسخه سازهای بیگانه این دیگرخواهی به زیان نسخه سازها تموم بشه.
در مورد مادینگی و نرینگی:خب حالا ما در مورد دو جاندار قراره حرف بزنیم که میخوان یک نسخه از خودشون(و در اصل ژن هاشون) بسازند با این تفاوت که بر خلاف تولید مثل غیر جنسی که هر نسخه ساز خودش رو کپی میکرد،اینجا ژن ها فقط نیمی از نسخه آینده رو در اختیار دارند و نیم دیگه از طرف جفت میاد.
تا الان باید با اطمینان بگیم که این دو جاندار تنها هدف مشترکشون بچه هست و اگر سرمایه گذاری(وقت،انرژی و...)انجام میدند تلاششون بر این هست که تا حد ممکن با کمترین سرمایه گذاری بیشترین بازده(بچه های بالغ) رو داشته باشند.
در تولید مثل جنسی ما دو مفهوم داریم،جاندار نر(چه گیاه و چه حیوان) دارای گامت های(سلول جنسی) کوچکتر و بیشتری هست و جاندار ماده که گامت های بزرگتری داره که شمار خیلی کمتری دارند.
اینجا مشخصا جاندار ماده روی سلول جنسیش سرمایه گذاری بیشتری انجام میده و حتی اگر مثل پستانداران حاملگی چند ماهه نداشته باشه باز هم نسبت به جاندار نر زیان کرده:) (اینکه چرا سلول ها به این شکل هستند الان اهمیت نداره)
خب بر طبق این اصل که در فرگشت خودخواهی نیروی اصلی هست،بنابراین اینجا یک ستیزجنسی شکل میگیره،یک جنگ واقعی و بدون هرگونه ترحمی!نر و ماده بر خلاف اونچه که به نطر میاد همکاری نمیکنند چون دوست دارند، بلکه همکاری میکنند چون مجبورند!
برای جاندار نر اینکه ماده های بیشتری رو بارور کنه سودمنده چون ژن هاش گسترش پیدا میکنند.
برای جاندار ماده هم بارور شدن توسط نر های بیشتر سودمنده ولی در هر حال حتی اگر مثل پستانداران دوره بارداری نداشته باشه باز هم این وسط یک تخمک با ارزش رو در برابر چند اسپرم ارزان برای هم آوری واگذار کرده.
خب اگر به نمونه نسخه سازها برگردیم چیزی که این وسط مهمه"باروری"هست و چون گرایش فرگشتیک به سوی باوری وجود داره پس نر ها این وسط برنده هستند؟!شاید(بستگی به رویکرد پایدار فرگشتیک گونه داره)نرینگی برندست؟خیر.
نر ها به طور کل "خرج شدنی" هستند و ماده ها " با ارزش" به این خاطر که نر ها میتونند ماده های زیادی رو بارور کنند ولی معمولا چنین اتفاقی نمیافته(به دلیل وجود رویکرد های پایدار فرگشتیک متفاوت)ولی حتی زمانی که شماری نر حرم سرایی از ماده ها رو دارند،در شرایط نرمال باز هم تعداد نر ها(که بخش اعظمشون هرگز جفت گیری نمیکنند!) و ماده ها برابره(توضیح دلیلش رو میزارم برای بعد)
این بخش مهمه چون بسیاری از سوتفاهم ها و برداشت های نادرست رو امیدوارم رفع کنه.
انسان جانداری خودآگاه هست که اهدافش میتونند متفاوت از اهداف ژن هاش باشند،ژن های ما هم آوری بیشتر و سریعتر میخواند ولی هدف های ما میتونه بسیار متفاوت باشه، بنابراین:
آیا ژن های شما اهمیتی میدند که نر باشید یا ماده؟به هیچ وجه.
آیا سود ژن ها و سود شما یکی هستند؟گاهی.
آیا ارزش فرگشتیک مادینگی و نرینگی یکی هست؟بلی.
نتیجه گیری:پس هر وقت خواستید از فرگشت برای واکاوی یک فرض استفاده کنید حواستون باشه که بتونید زبان روزمره رو به زبان ژنی بازگردانی کنید و طوری پیش نرید که در نهایت ناگهان یک جاندار رو هیولا و شیطانی ببینید یا دلتون برای یک سری ژن بسوزه و یا دیگرخواهی و فداکاری یک سری جاندار دیگه رو تحسین کنید :))
گاهی احساس میکنم لغزش های کوچیکی در مورد فرگشت وجود داره،یک سری توضیح میدم که امیدوارم مفید باشه و اگر هم نبود حداقل آرشیو رو غنی تر کنه:))
در مورد فرگشت:
خب فکر میکنم تقریبا همه دوستان با مفهوم فرگشت آشنایی نسبی داشته باشند،در فرگشت ما به دو چیز نیاز داریم،اول به نسخه ساز و دوم به انتخاب طبیعی.
نسخه ساز میتونه هرچیزی باشه و تنها ویژگی که حتما باید داشته باشه همونطور که از اسمش برمیاد اینه که بتونه از خودش نسخه بسازه.
انتخاب طبیعی هم فرایندی هست که در طی اون نسخه سازهای ناشایسته! حذف میشند و اونهایی که با محیط سازگاری بیشتری دارند باقی میمونند.
در فرگشت تنها و تنها یک چیز اهمیت داره:پایداری.نسخه ساز باید پایدار باشه و از بین نره و برای اینکار چند راه هست(که معمولا ترکیبی و با نسبت های متفاوت به کار گرفته میشند):
عمر نسخه ساز(دیرپایی)=اگر A یک هفته پایا باشه و B دو روز، مشخصا A پایدار تر هست و از اون مهمتر اینکه فرصت بیشتری برای ساخت نسخه از خودش داره،پس گرایش فرگشتیکی به سوی دیرپایی وجود داره.
سرعت نسخه ساز(باروری)=اگر A در هفته 2 نسخه از خودش بسازه و Y در روز یک نسخه بسازه،مسلما بعد از مدتی شمار نسخه های Y از A بیشتر میشه حتی اگر عمر A بیشتر باشه.پس گرایش فرگشتیکی به سوی باروری هم وجود داره.
دقت نسخه ساز=اگر A از هر 10 نسخه یکی رو با خطا بسازه و X تعداد 4 خطا داشته باشه،بعد از مدتی A کمتر میشه نه فقط به این خاطر که فرزندانش! A نیستند بلکه حتی نوادگان و... هم باهاش تفاوت دارند.بنابراین گرایش فرگشتیکی به سوی دقت نسخه سازی وجود داره.
در موجودات زنده مدرن(میلیون ها سال پیش هم در تاریخ فرگشت مدرن حساب میشه!:)) ) نسخه سازها ژن هستند و بنابراین هر وقت ما میخوایم یک واکاوی و تحلیل فرگشتیک داشته باشیم باید ببینیم آیا فرض ما بر اساس گرایش فرگشتیک در ژن هست یا نه.
چیز مهم دیگه ای که باید بهش توجه کرد اینه که ژن ها موجودات ناآگاهی هستند که تصمیمات تصادفی میگیرند و اگر هدفی(ناآگاهانه) هم دارند فقط و فقط پایداری و بقای خودشون هست.ژن ها حتی به سایر ژن هایی که در یک دی ان ای هستند هم وفاداری ندارند! و تنها به این دلیل با هم همکاری میکنند که برای پایدار بودن به هم وابسته هستند(یک تئوری جالب در مورد ویروس ها این هست که حداقل بعضی از ویروس ها ژن هایی هستند که راهی رو کشف کردند که بدون نیاز هم آوری و تولید مثل جاندار تکثیر بشند و نیازی به ژن های دیگه ندارند بنابراین دشمن محسوب میشند!)
و در نهایت اینکه ژن ها در بدن جانداران هستند و جانداران رسانه ژن محسوب میشند.
به قول داوکینز باید حواسمون باشه اگر چیزی رو به زبان روزمره توضیح میدیم همیشه بتونیم به زبان ژنی برگردونیمش :)
دنیای نسخه ساز ها دنیای بی رحمانه ای هست،هر نسخه ساز باید خودخواه باشه(اگر نباشه پایدار نیست!) و از هرفرصتی برای فریب و استفاده از دیگران نمیتونه بگذره.حتی زمانی هم که نسخه ساز رفتار دیگرخواهانه نشون میده به این معناست که پایداریش در گرو این رفتار بوده و همیشه شانس این هست که در اثر یک جهش(خطای نسخه سازی) یا حمله نسخه سازهای بیگانه این دیگرخواهی به زیان نسخه سازها تموم بشه.
در مورد مادینگی و نرینگی:خب حالا ما در مورد دو جاندار قراره حرف بزنیم که میخوان یک نسخه از خودشون(و در اصل ژن هاشون) بسازند با این تفاوت که بر خلاف تولید مثل غیر جنسی که هر نسخه ساز خودش رو کپی میکرد،اینجا ژن ها فقط نیمی از نسخه آینده رو در اختیار دارند و نیم دیگه از طرف جفت میاد.
تا الان باید با اطمینان بگیم که این دو جاندار تنها هدف مشترکشون بچه هست و اگر سرمایه گذاری(وقت،انرژی و...)انجام میدند تلاششون بر این هست که تا حد ممکن با کمترین سرمایه گذاری بیشترین بازده(بچه های بالغ) رو داشته باشند.
در تولید مثل جنسی ما دو مفهوم داریم،جاندار نر(چه گیاه و چه حیوان) دارای گامت های(سلول جنسی) کوچکتر و بیشتری هست و جاندار ماده که گامت های بزرگتری داره که شمار خیلی کمتری دارند.
اینجا مشخصا جاندار ماده روی سلول جنسیش سرمایه گذاری بیشتری انجام میده و حتی اگر مثل پستانداران حاملگی چند ماهه نداشته باشه باز هم نسبت به جاندار نر زیان کرده:) (اینکه چرا سلول ها به این شکل هستند الان اهمیت نداره)
خب بر طبق این اصل که در فرگشت خودخواهی نیروی اصلی هست،بنابراین اینجا یک ستیزجنسی شکل میگیره،یک جنگ واقعی و بدون هرگونه ترحمی!نر و ماده بر خلاف اونچه که به نطر میاد همکاری نمیکنند چون دوست دارند، بلکه همکاری میکنند چون مجبورند!
برای جاندار نر اینکه ماده های بیشتری رو بارور کنه سودمنده چون ژن هاش گسترش پیدا میکنند.
برای جاندار ماده هم بارور شدن توسط نر های بیشتر سودمنده ولی در هر حال حتی اگر مثل پستانداران دوره بارداری نداشته باشه باز هم این وسط یک تخمک با ارزش رو در برابر چند اسپرم ارزان برای هم آوری واگذار کرده.
خب اگر به نمونه نسخه سازها برگردیم چیزی که این وسط مهمه"باروری"هست و چون گرایش فرگشتیک به سوی باوری وجود داره پس نر ها این وسط برنده هستند؟!شاید(بستگی به رویکرد پایدار فرگشتیک گونه داره)نرینگی برندست؟خیر.
نر ها به طور کل "خرج شدنی" هستند و ماده ها " با ارزش" به این خاطر که نر ها میتونند ماده های زیادی رو بارور کنند ولی معمولا چنین اتفاقی نمیافته(به دلیل وجود رویکرد های پایدار فرگشتیک متفاوت)ولی حتی زمانی که شماری نر حرم سرایی از ماده ها رو دارند،در شرایط نرمال باز هم تعداد نر ها(که بخش اعظمشون هرگز جفت گیری نمیکنند!) و ماده ها برابره(توضیح دلیلش رو میزارم برای بعد)
این بخش مهمه چون بسیاری از سوتفاهم ها و برداشت های نادرست رو امیدوارم رفع کنه.
انسان جانداری خودآگاه هست که اهدافش میتونند متفاوت از اهداف ژن هاش باشند،ژن های ما هم آوری بیشتر و سریعتر میخواند ولی هدف های ما میتونه بسیار متفاوت باشه، بنابراین:
آیا ژن های شما اهمیتی میدند که نر باشید یا ماده؟به هیچ وجه.
آیا سود ژن ها و سود شما یکی هستند؟گاهی.
آیا ارزش فرگشتیک مادینگی و نرینگی یکی هست؟بلی.
نتیجه گیری:پس هر وقت خواستید از فرگشت برای واکاوی یک فرض استفاده کنید حواستون باشه که بتونید زبان روزمره رو به زبان ژنی بازگردانی کنید و طوری پیش نرید که در نهایت ناگهان یک جاندار رو هیولا و شیطانی ببینید یا دلتون برای یک سری ژن بسوزه و یا دیگرخواهی و فداکاری یک سری جاندار دیگه رو تحسین کنید :))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-