03-23-2013, 04:20 PM
Mehrbod نوشته: کوشش من چنتانیدن[1] این پندارهها[2] است, اگرنه تا زمانیکه ندانیم چرا و چگونه این وژداندردهایی که میگویی (و خود من هم دارم) پدیدآمدهاند چه سودی دارد کورکورانه آنها را اخلاقی بدانیم؟خوب من واکافتم دیگر با مثالها !!
تا آیندهیِ پیش رو و تا زمانیکه از سازوکار یک چیز سردر نیاوردهایم انگارهیِ[3] بسیار خوبی است (—> کنش اخلاقی) که از همین وژدان امان
پیروی کنیم, ولی دیر یا زود باید این پندارهها را نیز واکافته[4] و یک به یک در بیاوریم که یک کنش اخلاقی از کجا سرچشمه میگیرد و
چرا و چه اندازه اخلاقی است و چه زمانی فروپیچش[5] آن اخلاقی است و رویهمرفته بمانند مزداهیک[6] و گیتیگ[7] آنرا رایانیدنی[8] نماییم.
برای همین وسوسه, من سخت میگمانم که ما نمونهوار ترس از ستیز را اینجا اخلاقی گرفتهایم, اینکه کسی با یک آدم همسردار (جفت[9] مند) بلاسد دارای این گرایند[10] هم
هست که خود اش را به دردسر بیاندازد, از همینرو همهیِ ما "احساس بدی" در انجام اش داریم که اینجا دیگر ریشهیِ کنش از نه از نااخلاقی بودن, که از چیزی دیگر میاید.
چیزی که هست و من هم موافقم که اشتباه است،بد بودن اجتماعی هر نوع خوابین با کسی که نامزد و همسر و اینها دارد و است و برتری دادن تعهد و ازدواج به فردگرایی،دلایلش هم که معلوم است از سنت میاید و چه بسا برای بقا هم قبلا مفید بوده.کسی که از آن زاویه حرفی ندارد،به نظر من بعد از گذر از همه اینها تنها چیز دارای اهمیت همانیست که در مثال تله گذاشتن برای کسی که متعهل است و آنرا دوست دارد بود،یعنی استفاده ابزاری شدید از طرف برای خواست خودمان.جاهایی که واقعا مشکل اخلاقی/وژدانی دارد را اگر دور بریزیم باقیش اتفاقا میشود چیزهایی که اخلاقیست و بیخود برایش بهمان وژدان درد میگیریم و اتفاقا در راستای همان واکافت و رهایی که گفتی هدفش پیش میرود.