دفترچه

نسخه‌ی کامل: اخلاق چیست؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
Russell نوشته: من دارم به استفاده ابزاری اشاره میکنم چون آنچیزیست که مد نظر من است ،افعال هم میتوانند بخشی از آنرا در موقعیتهایی داشته باشند،صحبت ما سر خود وسوسه بطور جنرال نبوده،بحث ما سر همان داستان مخ زدن زن/مرد شوهردار بوده و چیزی که میگوییم در همان راستاست،حالا اسمش را هر چه میخواهی بزار،اصلا بهش بگوییم:"رالعدهذر"

زدن مخ زن همسردار هم استفاده‌یِ ابزاری (تعریف)؟ نیست, در فرایند به هر دو سو سود میرسد و پس نمیشود با کلاهبرداری یکسان یا هتا همسان گرفت.

در اینکه کسی همه‌یِ پولهای شما را بالا بکشد چه سودی به شما میرسد؟ هیچ.
در اینکه شما یک دختر دیگر شما را وسوسه کند با او بخوابید نیز سودی به شما نمیرسد؟

اگر انشاالاسپاگتی روشن شد که سوی هم میرسد, پس میتوان دید که این بازی با واژگان و وسوسه را در تراز "کلاهبرداری" و .. جا دادن سفسته‌ای بیش نیست.



Russell نوشته: اقا جان من از اول دارم روی همین تاکید میکنم و فرض میگیرم دقت نمیکنی،من دارم درباره موقعی صحبت میکنم که میدانیم،لازم نیست در مغز طرف باشیم فقط میشود بطور حتی اتفاقی از خواست و ارزش یک چیز برای طرف آگاهی داشته باشیم،من نمیگویم که غذایمان را تبلیغ نکنیم یا سخن نگوییم یا دلبری نکنیم نکند طرف نخواهد.من میگویم با آگاهی از آن و صلب حق انتخاب طرف از او نااخلاقیست،وگرنه طرف همسر دارد و خودش آمار میدهد مثلا مسخره است بگوییم اینجا ما وظیفه داریم برویم تحقیق که چقدر او تعهدش را دوست دارد مثلا یا چه میخواهد.تمام نکته در همان آگاهی ماست.

خوب من هم به شما گفتم که این یک "نگر" بیشتر نیست و مهاد[sup][aname="rpa1cee8e5d6dd0445e849e8028d76b5caa"][[/aname][anchor="pa1cee8e5d6dd0445e849e8028d76b5caa"]1][/anchor][/sup] اخلاقی نیست که از همان بالای «کاخ اخلاقی» برای دیگران موعظه کنید,
اگر زن/مرد همسردار را کسی وسوسه کرد, میتواند بآسانی با یک "نه" رد شود, چه آسیبی به چه کسی رسیده؟ هیچ.








----
[aname="pa1cee8e5d6dd0445e849e8028d76b5caa"]1[/aname]. [anchor=rpa1cee8e5d6dd0445e849e8028d76b5caa]^[/anchor] Mehâd || مهاد: اصل Ϣiki-En Principle; law
Mehrbod نوشته: خوب چرا از یک جنس است؟ چگونه از یک جنس است؟
کلاهبرداری میشود دروغگویی و بهره‌کشیِ در راستای سود شخصی.

وسوسه کردن چه پیوندی به کلاه‌برداری دارد؟

به این هم پاسخ داده نشد (:
Mehrbod نوشته: زدن مخ زن همسردار هم استفاده‌یِ ابزاری (تعریف)؟ نیست, در فرایند به هر دو سو سود میرسد و پس نمیشود با کلاهبرداری یکسان یا هتا همسان گرفت.

در اینکه کسی همه‌یِ پولهای شما را بالا بکشد چه سودی به شما میرسد؟ هیچ.
در اینکه شما یک دختر دیگر شما را وسوسه کند با او بخوابید نیز سودی به شما نمیرسد؟

اگر انشاالاسپاگتی روشن شد که سوی هم میرسد, پس میتوان دید که این بازی با واژگان و وسوسه را در تراز "کلاهبرداری" و .. جا دادن سفسته‌ای بیش نیست.
مغالطه را خودت میکنی که توضیحات واضح ما را عوض میکنی و پهلوان پنبه میکنی.کلاهبرداری تنها دزدی پول و زدن جیب بدون اطلاع و در قبال هیچ نیست،وقتی کسی را با برنامه و در راستای منافع خودمان از حالت تمرکز خارج کنیم و با مست کردن ،وسوسه و... به حالت غریزی ببریم (بقول دوستان آزادسازی کنیم !!) و در آنجا یک حاظر به رفتار/معامله‌ای بشود که در حالت هوشیار/متمرکز نمیشد کلاهبرداری و استفاده ابزاریست.


Mehrbod نوشته: خوب من هم به شما گفتم که این یک "نگر" بیشتر نیست و مهاد[1] اخلاقی نیست که از همان بالای «کاخ اخلاقی» برای دیگران موعظه کنید,
اگر زن/مرد همسردار را کسی وسوسه کرد, میتواند بآسانی با یک "نه" رد شود, چه آسیبی به چه کسی رسیده؟ هیچ.

دو ساعت است داریم درباره نحوه نه/آره گرفتن بحث میکنیم و اینکه کلاهبردارها هم بسیاری مواقع آری را خیلی قشنگ از طرف میگیرند با میشنویم که خوب نه نگفته دیگر،مثل اینکه سیستم را ریست شده رفتیم اول بحث !!
E421
Russell نوشته: مغالطه را خودت میکنی که توضیحات واضح ما را عوض میکنی و پهلوان پنبه میکنی.کلاهبرداری تنها دزدی پول و زدن جیب بدون اطلاع و در قبال هیچ نیست،وقتی کسی را با برنامه و در راستای منافع خودمان از حالت تمرکز خارج کنیم و با مست کردن ،وسوسه و... به حالت غریزی ببریم (بقول دوستان آزادسازی کنیم !!) و در آنجا یک حاظر به رفتار/معامله‌ای بشود که در حالت هوشیار/متمرکز نمیشد کلاهبرداری و استفاده ابزاریست.

خیر برادر, شما اینجا دو تا استدلال گوناگون را جای هم گرفته‌ای, من اینجا تنها و تنها از "وسوسه کردن" گفتم,
در جای دیگر نیز از فریفتن (اینبار بدرستی "فریفتن") در راستای سکس گفتم.

استدلال‌هایِ ایندو سراسر دگرسان[sup][aname="rpae752190e465748128d2d90057ad7710b"][[/aname][anchor="pae752190e465748128d2d90057ad7710b"]1][/anchor][/sup] هستند, اینکه تو اینجا پیش خودت اینها را یکی گرفته‌ای و
داری هر ٢ را میکوبی تنها در اندیشه‌یِ خودت میباشد, اگرنه سخن من اینجا از آغاز تنها درباره‌ی وسوسه کردن (= to tempt) بوده.




Russell نوشته: دو ساعت است داریم درباره نحوه نه/آره گرفتن بحث میکنیم و اینکه کلاهبردارها هم بسیاری مواقع آری را خیلی قشنگ از طرف میگیرند با میشنویم که خوب نه نگفته دیگر،مثل اینکه سیستم را ریست شده رفتیم اول بحث !!
E421

به به, پس چون در کلاهبرداری زبانبازی دارید و چون در وسوسه کردن زبانبازی داریم, پر هر دو یکی هستند (زابِ[sup][aname="rpac33721ffd90e40bba9dcdcd4d401fd1f"][[/aname][anchor="pac33721ffd90e40bba9dcdcd4d401fd1f"]2][/anchor][/sup] مشترک دارند "آقا" جان!)

این هم سفسته نیست, لابد استدلال ناب منطقی است! (:




----
[aname="pae752190e465748128d2d90057ad7710b"]1[/aname]. [anchor=rpae752190e465748128d2d90057ad7710b]^[/anchor] Degarsân || دگرسان: متفاوت Different
[aname="pac33721ffd90e40bba9dcdcd4d401fd1f"]2[/aname]. [anchor=rpac33721ffd90e40bba9dcdcd4d401fd1f]^[/anchor] Zâb || زاب: صفت; فروزه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org Attribute; adjective
Mehrbod نوشته: خیر برادر, شما اینجا دو تا استدلال گوناگون را جای هم گرفته‌ای, من اینجا تنها و تنها از "وسوسه کردن" گفتم,
در جای دیگر نیز از فریفتن (اینبار بدرستی "فریفتن") در راستای سکس گفتم.

استدلال‌هایِ ایندو سراسر دگرسان[1] هستند, اینکه تو اینجا پیش خودت اینها را یکی گرفته‌ای و
داری هر ٢ را میکوبی تنها در اندیشه‌یِ خودت میباشد, اگرنه سخن من اینجا از آغاز تنها درباره‌ی وسوسه کردن (= to tempt) بوده.



Mehrbod نوشته: به به, پس چون در کلاهبرداری زبانبازی دارید و چون در وسوسه کردن زبانبازی داریم, پر هر دو یکی هستند (زابِ[2] مشترک دارند "آقا" جان!)

این هم سفسته نیست, لابد استدلال ناب منطقی است! (:

نه جدی جدی گویا ریست شده سیستم.
گفتیم فعل مهم نیست اینجا،مثل اینست که من درباره اخلاق صحبت کنم و گرفتن جان انسانها برای منافع خود/از روی مرض/... و اینکه کدام نااخلاقی و کدام اخلاقیست.
بعد تو بیایی بگویی من توضیح دادم،خیلی ساده است،کشتن نااخلاقی نیست ،قتل نااخلاقیست اما 21

کل سخن ما درباره اخلاقی بودن عمل است اینها فقط euphemism و اخلاقی نماییست.وسوسه میتواند نااخلاقی باشد برود پیش کلاهبرداری میشود نباشد،ما هم نگفتیم وسوسه نااخلاقیست (که حرف گله گشاد و بی معنیست).گفتیم عنصر مهم اینجا استفاده ابزاریست.
مورد یک:یک زن شوهردار میاید به من آمار میدهد(من میدانم شوهر دارد یا نمیدانم زیاد فرق ندارد).اینجا مسئولیت با خود اوست، سکس اخلاقیست.
مورد دو:م یکنفر را میشناسیم و میدانیم که ازدواجش خیلی برایش مهم است و دوستش دارد ، اگر ما برای سکس و لذت خودمان نقشه بچنیم او را از قصد از حالت متمرکز و هوشیار با مشروب دادن/وسوسه/... به نقطه غیر قابل بازگشت بکشانیم بعد در آن حالت با او سکس کنیم به بگوییم خوب دست رد به ما نزد،این میشود نااخلاقی.
کجای فهم آن این اندازه سخت است؟
Russell نوشته: نه جدی جدی گویا ریست شده سیستم.
گفتیم فعل مهم نیست اینجا،مثل اینست که من درباره اخلاق صحبت کنم و گرفتن جان انسانها برای منافع خود/از روی مرض/... و اینکه کدام نااخلاقی و کدام اخلاقیست.
بعد تو بیایی بگویی من توضیح دادم،خیلی ساده است،کشتن نااخلاقی نیست ،قتل نااخلاقیست اما 21

اتفاقا دشواری من بدرستی با همین یلخی کاربردن واژگان است که سرخود و چون یک چیزی را میپسندیم یا نمیپسندیم با euphemism
خواندن و بدروغ همراستا کردن آن پنداره با پنداره‌هایِ نااخلاقی دیگر (کلاهبرداری, فریفتن کامگیرانه, etc) سخن دیگران را نااخلاقی جا بزنیم (= کاخ اخلاقی)

در همین نمونه هم کشتن روشنه نااخلاقی نیست, مگر کشتن جانوران برای خوردن نااخلاقی است؟ مگر کشتن کسیکه میخواهد شما را بکشد اخلاقی نیست؟

اینکه شما این را یک چیز "ریز" و "پیش پا افتاده" میبینی هم براستی به من پیوندی ندارد و هتا روشن هم نیست چرا باید ریز و پیش پا افتاده باشند, چون راسل میگوید؟



Russell نوشته: کل سخن ما درباره اخلاقی بودن عمل است اینها فقط euphemism و اخلاقی نماییست.وسوسه میتواند نااخلاقی باشد برود پیش کلاهبرداری میشود نباشد،ما هم نگفتیم وسوسه نااخلاقیست (که حرف گله گشاد و بی معنیست).گفتیم عنصر مهم اینجا استفاده ابزاریست.

اینکه بگوییم چند پنداره‌یِ گوناگون یکی هستند و تنها euphemism است = سفسته.

euphemism دو پنداره‌یِ یکسان با نام دگرسان هستند, ما اینجا چند پنداره‌یِ دگرسان (برخی جاها همسان ولی همچنان دگرسان) با نامهای دگرسان داریم.



Russell نوشته: مورد دو:م یکنفر را میشناسیم و میدانیم که ازدواجش خیلی برایش مهم است و دوستش دارد ، اگر ما برای سکس و لذت خودمان نقشه بچنیم او را از قصد از حالت متمرکز و هوشیار با مشروب دادن/وسوسه/... به نقطه غیر قابل بازگشت بکشانیم بعد در آن حالت با او سکس کنیم به بگوییم خوب دست رد به ما نزد،این میشود نااخلاقی.
کجای فهم آن این اندازه سخت است؟

آنجای آنکه ما نگفتیم بروید مشروب بدهید و نمیدانم مست و ناهشیار کنید و برفیبید و ..

تنها گفتیم اخلاقانه وسوسه میتوانید بکنید.

شما در دنباله‌یِ سخن بالا باز برداشتی مشروب و فریفتن را هم الله بختکی با "وسوسه" همراه کردی
و با توجیه اینکه اینها یکی هستند و euphemism‌ای بیشتر نیستند, همان سفسته‌یِ پهلوان پنبه را نمودی.

روشنه که فریفتن آدم همسردار خوشبخت برای کامگیری جنسی نااخلاقی است!

این چه کاری ولی به «وسوسه کردن» دارد؟

اندکی از جایگاه اخلاقی خودتان پایین بیایید و بجای یلخی چسباندن پنداره‌ها به هم بنگرید ببینید که سخن ما اینجا تنها درباره‌یِ «وسوسه کردن = to tempt» است.
Mehrbod نوشته: اندکی از جایگاه اخلاقی خودتان پایین بیایید و بجای یلخی چسباندن پنداره‌ها به هم بنگرید ببینید که سخن ما اینجا تنها درباره‌یِ «وسوسه کردن = to tempt» است.
در شور حسینی هستی متوجه نمیشوی من چه گفتم.
در مثال من کلاهبرداری=قتل ، کشتن=وسوسه.
مشخص است که کسی کتاب قانون بنویسد بگوید قتل بد است،کشتن ایراد ندارد !!
خوب تمام نکته این است که کی کار اخلاقیست و کی نااخلاقیست،خود این تفاوت واژگان هم معنای چندانی ندارد مسخره است.
من هم کتاب قانون نوشتم:بد را انجام ندهید خودب را انجام دهید.
پایان کتاب 21

سخن از واژگان را هم خودت پیش کشیدی،من گفتم میشود با بازی با واژگان هر کلاهبرداری (عمل نااخلاقی) را اخلاقی جا زد:با مزه‌ترین بخش ماجرا هم خود تعریف دیکشنری وسوسه (Temptation) است که من نگاه کردم (از دیکشنری آکسفورد) که خودت مثلا برای تعریف آورده بودی 21

نقل قول:وسوسه (temptation) ≠ متقاعد کردن (persuasion) ≠ فریفتن (deception) ≠ کلاهبرداری (fraudulence)
temptation {speaker} noun
1 [C,U] the desire to do or have sth that you know is bad or wrong:
the temptation of easy profits * to give way to / yield to temptation * I couldn't resist the temptation to open the letter. * Don't put temptation in her way by offering her a cigarette.
2 [C] a thing that makes sb want to do or have sth that they know is bad or wrong:
An expensive bicycle is a tem

Russell نوشته: در شور حسینی هستی متوجه نمیشوی من چه گفتم.
در مثال من کلاهبرداری=قتل ، کشتن=وسوسه.
مشخص است که کسی کتاب قانون بنویسد بگوید قتل بد است،کشتن ایراد ندارد !!
خوب تمام نکته این است که کی کار اخلاقیست و کی نااخلاقیست،خود این تفاوت واژگان هم معنای چندانی ندارد مسخره است.
من هم کتاب قانون نوشتم:بد را انجام ندهید خودب را انجام دهید.
پایان کتاب 21

سخن از واژگان را هم خودت پیش کشیدی،من گفتم میشود با بازی با واژگان هر کلاهبرداری (عمل نااخلاقی) را اخلاقی جا زد:با مزه‌ترین بخش ماجرا هم خود تعریف دیکشنری وسوسه (Temptation) است که من نگاه کردم (از دیکشنری آکسفورد) که خودت مثلا برای تعریف آورده بودی 21


temptation {speaker} noun
1 [C,U] the desire to do or have sth that you know is bad or wrong:
the temptation of easy profits * to give way to / yield to temptation * I couldn't resist the temptation to open the letter. * Don't put temptation in her way by offering her a cigarette.
2 [C] a thing that makes sb want to do or have sth that they know is bad or wrong:
An expensive bicycle is a tem



١. میشود با بازی با واژگان هر چیز نااخلاقی را اخلاقی جازد درسته, ولی اثبات اینکه ما کرده‌ایم نمیشود —> سفسته‌یِ اینکه یک چیزی چون "میشود", پس هم "هست".

٢. شما هنوز برای ما نگفته‌ای چرا "وسوسه کردن" بده, تنها گفته‌ای "کلاهبرداری بده", "فریفتن آدم همسردار خوشبخت و شیره مالیدن در راستای سکس" بده که ما هم مخالفتی از آغاز نداشتیم و مهر تایید زدیم!

٣. اینکه در واژه‌نامه آمده "وسوسه کردن" بده که چیز نویی نیست, در دهخدا هم بخوانی "وسوسه" چیز بدی آمده:

نقل قول:کوشش‌ برای‌ به‌ بدرفتاری یا به گناه‌ کشاندن‌ کسی‌ با بیدار کردن‌ شهوت‌ جنسی، شکم یا مقام، آرزو، کینه، خشم‌ و یا طمع‌ در او؛ یا کوشش برای برا...

آماج[sup][aname="rpa930f7ca792384898a3b2cd5d94e0cc30"][[/aname][anchor="pa930f7ca792384898a3b2cd5d94e0cc30"]1][/anchor][/sup] من اینجا از آغاز همین بوده که نشان دهم برداشتِ جاافتاده از "وسوسه کردن = to tempt" نادرسته و سراسر هم اخلاقی است.

در دیدگاه من to tempt‌ چیزی بیشتر از یک to attempt (کوشیدن) نیست, اگر شما یک قرارداد
تلفن داشتی, اینکه یک شرکت دیگر شما را وسوسه کند با وی قرارداد بهتر ببندید نااخلاقی نیست.
اینکه شما در قرارداد همسری بودید و یکی دیگر شما را وسوسه کرد که با وی رابطه برقرار کنید بهمین ریخت نااخلاقی نیست.




----
[aname="pa930f7ca792384898a3b2cd5d94e0cc30"]1[/aname]. [anchor=rpa930f7ca792384898a3b2cd5d94e0cc30]^[/anchor] Âmâj || آماج: نشانه‌یِ تیر: توده‌یِ خاکی که نشانه‌یِ تیربر آن نهند. Dehxodâ Target
Mehrbod نوشته: . شما هنوز برای ما نگفته‌ای چرا "وسوسه کردن" بده, تنها گفته‌ای "کلاهبرداری بده", "فریفتن آدم همسردار خوشبخت و شیره مالیدن در راستای سکس" بده که ما هم مخالفتی از آغاز نداشتیم و مهر تایید زدیم!
کل حرف من هم همینه که من فقط آن بلدها را گفته و میگویم،اساسا وسوسه بمعنای Persuasion میتواند خوب یا بد باشد.من میگویم ،بستگی دارد.
در آن مورد دومی که من گفتم در واقع فریفتنی بمعنای دروغ گفتن به هیچ وجه نیست،برای همین من تاکیدم روی استفاده ابزاری بودن یا نبودن مورد است.اساسا اینها هم چیزهاییست که معمولا قانون گذاری بر خلافشان سخت یا ناممکن یا حتی مضر است،نااخلاقی بودن اینجا معنایش در برابر وژدان خودمان است نه زورچپانی و برج اخلاق و اینها...
Russell نوشته: کل حرف من هم همینه که من فقط آن بلدها را گفته و میگویم،اساسا وسوسه بمعنای Persuasion میتواند خوب یا بد باشد.من میگویم ،بستگی دارد.
در آن مورد دومی که من گفتم در واقع فریفتنی بمعنای دروغ گفتن به هیچ وجه نیست،برای همین من تاکیدم روی استفاده ابزاری بودن یا نبودن مورد است.اساسا اینها هم چیزهاییست که معمولا قانون گذاری بر خلافشان سخت یا ناممکن یا حتی مضر است،نااخلاقی بودن اینجا معنایش در برابر وژدان خودمان است نه زورچپانی و برج اخلاق و اینها...

کوشش من چنتانیدن[sup][aname="rpabb9d553bd4b945dd987a8ba1bdb23c93"][[/aname][anchor="pabb9d553bd4b945dd987a8ba1bdb23c93"]1][/anchor][/sup] این پنداره‌ها[sup][aname="rpa5ee9211022f14a959bd2c2473ff5d8b0"][[/aname][anchor="pa5ee9211022f14a959bd2c2473ff5d8b0"]2][/anchor][/sup] است, اگرنه تا زمانیکه ندانیم چرا و چگونه این وژداندرد‌هایی که میگویی (و خود من هم دارم) پدیدآمده‌اند چه سودی دارد کورکورانه آنها را اخلاقی بدانیم؟

تا آینده‌یِ پیش رو و تا زمانیکه از سازوکار یک چیز سردر نیاورده‌ایم انگاره‌یِ[sup][aname="rpa383482b34b86489990fbd8534cffd8a6"][[/aname][anchor="pa383482b34b86489990fbd8534cffd8a6"]3][/anchor][/sup] بسیار خوبی است (—> کنش اخلاقی) که از همین وژدان امان
پیروی کنیم, ولی دیر یا زود باید این پنداره‌ها را نیز واکافته[sup][aname="rpa41c4d7fd33e0471aa644f1f0947af50f"][[/aname][anchor="pa41c4d7fd33e0471aa644f1f0947af50f"]4][/anchor][/sup] و یک به یک در بیاوریم که یک کنش اخلاقی از کجا سرچشمه میگیرد و
چرا و چه اندازه اخلاقی است و چه زمانی فروپیچش[sup][aname="rpaf56da99ce90d480a8be76da205ea50eb"][[/aname][anchor="paf56da99ce90d480a8be76da205ea50eb"]5][/anchor][/sup] آن اخلاقی است و رویهمرفته بمانند مزداهیک[sup][aname="rpa309c82178346412eaf82bcabd0c49fec"][[/aname][anchor="pa309c82178346412eaf82bcabd0c49fec"]6][/anchor][/sup] و گیتیگ[sup][aname="rpabc1cd92ed7d1405ea447fb623dccb95d"][[/aname][anchor="pabc1cd92ed7d1405ea447fb623dccb95d"]7][/anchor][/sup] آنرا رایانیدنی[sup][aname="rpad3f4b775cf0e4340bd0ef232dd1dbd6f"][[/aname][anchor="pad3f4b775cf0e4340bd0ef232dd1dbd6f"]8][/anchor][/sup] نماییم.

برای همین وسوسه, من سخت میگمانم که ما نمونه‌وار ترس از ستیز را اینجا اخلاقی گرفته‌ایم, اینکه کسی با یک آدم همسردار (جفت[sup][aname="rpabf955bb00f104d1aad914a846c26a368"][[/aname][anchor="pabf955bb00f104d1aad914a846c26a368"]9][/anchor][/sup] مند) بلاسد دارای این گرایند[sup][aname="rpaa0338554d5634154adb8ffca68ff6313"][[/aname][anchor="paa0338554d5634154adb8ffca68ff6313"]10][/anchor][/sup] هم
هست که خود اش را به دردسر بیاندازد, از همینرو همه‌یِ ما "احساس بدی" در انجام اش داریم که اینجا دیگر ریشه‌یِ کنش از نه از نااخلاقی بودن, که از چیزی دیگر میاید.




----
[aname="pabb9d553bd4b945dd987a8ba1bdb23c93"]1[/aname]. [anchor=rpabb9d553bd4b945dd987a8ba1bdb23c93]^[/anchor] Cantânidan (cantâ+nidan) || چنتانیدن: چندتا کردن; شمارشپذیر کردن; افماردنی کردن Ϣiki-En To quantify
[aname="pa5ee9211022f14a959bd2c2473ff5d8b0"]2[/aname]. [anchor=rpa5ee9211022f14a959bd2c2473ff5d8b0]^[/anchor] Pendâre || پنداره: مفهوم Ϣiki-En Concept
[aname="pa383482b34b86489990fbd8534cffd8a6"]3[/aname]. [anchor=rpa383482b34b86489990fbd8534cffd8a6]^[/anchor] Engâre || انگاره: ایده www.loghatnaameh.org, Ϣiki-En Idea
[aname="pa41c4d7fd33e0471aa644f1f0947af50f"]4[/aname]. [anchor=rpa41c4d7fd33e0471aa644f1f0947af50f]^[/anchor] Vâkâftan (vâ+kâftan) || واکافتن: تجزیه و تحلیل Ϣiki-En To analyze
[aname="paf56da99ce90d480a8be76da205ea50eb"]5[/aname]. [anchor=rpaf56da99ce90d480a8be76da205ea50eb]^[/anchor] Forupicidan (foru+picidan) || فروپیچیدن: سواره کردن; لغو کردن To override
[aname="pa309c82178346412eaf82bcabd0c49fec"]6[/aname]. [anchor=rpa309c82178346412eaf82bcabd0c49fec]^[/anchor] Mazdâhik || مزداهیک: ریاضیات Mathematics
[aname="pabc1cd92ed7d1405ea447fb623dccb95d"]7[/aname]. [anchor=rpabc1cd92ed7d1405ea447fb623dccb95d]^[/anchor] Gitig || گیتیگ: physics: مادی اینجهانی در برابر ماورالطبیعه Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ Physics
[aname="pad3f4b775cf0e4340bd0ef232dd1dbd6f"]8[/aname]. [anchor=rpad3f4b775cf0e4340bd0ef232dd1dbd6f]^[/anchor] Râyânidani (râyânidan+i) || رایانیدنی: رایانش پذیر; محاسبه شدنی Ϣiki-En Computable
[aname="pabf955bb00f104d1aad914a846c26a368"]9[/aname]. [anchor=rpabf955bb00f104d1aad914a846c26a368]^[/anchor] Joftidan || جفتیدن: جفت کردن; جفت شدن To copule
[aname="paa0338554d5634154adb8ffca68ff6313"]10[/aname]. [anchor=rpaa0338554d5634154adb8ffca68ff6313]^[/anchor] Gerâyand (ger+ây+and) || گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24