04-28-2013, 04:58 PM
نقل قول:از این دیدگاه هم میشود نگریست. من «وسوسه کردن» ولی را همان ابزاری ذهنی میگیرم, چیزهایی که نمودهایِ فیزیکیِ آشکارتری داشته باشند را «کنش».نه اینقدر هم رادیکال نمیخواستم نشونش بدم:))
اگرنه, میتوانیم بهمینریخت اندیشیدن به پرتقال را هم کنش ببینیم, زیرا یک کنشی روی چینش پییاختگانیِ[1] مغز امان است! (:
خب میدونی که من بین اندیشه و ما به ازای بیرونی تفاوت زیادی قائل هستم ولی چیزی که "کردار" نباشه هم میتونه کنش باشه،مثل دروغ گویی.
خب آیا دروغ گویی میتونه بد باشه؟البته.چیزی که من میگم این هست که بعضی چیزها مثل شکنجه یا کشتار بار اخلاقی قوی تر دارند و راحت تر بهشون واکنش نشون داده میشه.ولی چیزی مثل فریب کاری،دروغ گویی،وسوسه کردن یا راست گویی هم از دید من نوعی کنش هستند.
بعضی کنش ها از دید من ذاتا نادرستند(مثل کشتار)بعضی خنثی هستند،مثل فریب کاری یا وسوسه.بعضی هم درست هستند مثل راست گویی.(البته قبلا در مورد دیدگاهم در مورد تفاوت اجرا و ارزش اخلاقی گفتم)
بنابراین ما میتونیم وسوسه بد، وسوسه خوب یا وسوسه خنثی داشته باشیم.حالا در این گزاره "وسوسه به کشتار به خاطر سود شخصی"اینجور آنالیز میشه:وسوسه=کنش، کشتار=هدف و سود شخص= انگیزه هست.
نقل قول:نخواندی؟ اینکه زادمان[2] بشر برنیافتد یک فرنود[3] خوب.آهان، یکم کژتابی نداشت بد فهمیدم:))
پس بقا انسان ها یک دلیل خوب هست،دلایلی دیگه ای هم میتونه باشه؟
نقل قول:تازه مگر باید ببایست فرنودی برای کشتار ٩٠% مردم باشد؟خب اگر بپذیریم کشتار نااخلاقی هست و اگر بپذیریم که که امکان داره چیز نااخلاقی جایی اخلاقی بشه،حتما باید دلیل داشته باشیم:)