دفترچه

نسخه‌ی کامل: اخلاق چیست؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
Anarchy نوشته: گویا باید سوالی بزرگتر رو بپرسم که اخلاق چی هست اصولا؟ من نگفتم هر وسوسه کردنی نا اخلاقی هست، گفتم وسوسه کردن دیگران برای خیانت به پارتنرشون نا اخلاقی هست...چون مستقیما به طرف مقابل اون فرد آسیب وارد میکنیم اما مثلا غذای رستوران رو بخوریم به کی لطمه زدیم؟؟ به گوشت و سبزی؟
البته مثال کمی ایراد دارد ولی درست نیست و برپاد آزادی‌ست بنگر من،مثلا در همان مثال عذا اگر کسی دارای دینی باشد که آن دین را هیچگاه به دیگران تحمیل نکرده و مثلا در آن دین روزه باشد،ما با آگاهی به همه اینها با وسوسه او برای شکستن عهدش (که در نظر خودش با ارزش است) و خوردن غذا و فروختن غذایمان به او ، آیا کار اخلاقی کرده‌ایم ؟!!
Anarchy نوشته: گویا باید سوالی بزرگتر رو بپرسم که اخلاق چی هست اصولا؟ من نگفتم هر وسوسه کردنی نا اخلاقی هست، گفتم وسوسه کردن دیگران برای خیانت به پارتنرشون نا اخلاقی هست...چون مستقیما به طرف مقابل اون فرد آسیب وارد میکنیم اما مثلا غذای رستوران رو بخوریم به کی لطمه زدیم؟؟ به گوشت و سبزی؟

هنگامیکه شما گرسنه نیستید ولی وسوسه میشوید و میخورید, در بهترین ریخت اندکی آسیب به تنتان رسانده‌اید, در بدترین ریخت دچار چاقی دست و پا گیر شده‌اید.
رویهمرفته یکی آسیبی ولی داریم آنجا آنارشی جان.
درباره‌یِ اینکه وسوسه کردن اینجا بده آنجا خوب,
یا ما باید بپذیریم که همه‌یِ آدمها خودشان خویشکار[sup][aname="rpaa44922bdc898436ea37f362d33b994be"][[/aname][anchor="paa44922bdc898436ea37f362d33b994be"]1][/anchor][/sup] هستند که در برابر وسوسه چه کنند,
یا اینکه بپذیریم همه‌یِ وسوسه‌ها بد هستند.

از آنجاییکه فرنودانه[sup][aname="rpac9b4f8b9615c4d41bec22c5e11180e23"][[/aname][anchor="pac9b4f8b9615c4d41bec22c5e11180e23"]2][/anchor][/sup] دومی ناشدنی است, پس خودبه‌خود میشود یک و پس اگر کسی میگوید "نه, بهمان جا نباید وسوسه کرد" اثبات ادعای چراییِ بد بودن آن نیز به دوش خودش خواهد بود.




Anarchy نوشته: من هم نگفتم علاقه دو طرف به همون شدت روز اول برقرار هست اما این هم نیست که چند صباحی با کسی باشیم بعد که دیدیم شدت عشق کم شده بگیم به سلامت !! به نظرم علم هم گاهی بازیچه لذت گرایی بشر امروز شده...

اینکه چه کنیم با اینکه داستان از چه مایه است دو چیز دگرسان[sup][aname="rpa5cff5e7dbb404fc592c59d81337f487a"][[/aname][anchor="pa5cff5e7dbb404fc592c59d81337f487a"]3][/anchor][/sup] هستند.
اینکه شما بدروغ با فرهنگ و ادبیات جابیاندازید که عشق جاودان شدنی است میشود بازایابی که بسادی دروغ میگوید!


Anarchy نوشته: البته این اثبات دانشیک که گفتی رو نه من دیدم نه از متد علمی ای که استفاده شده اطلاعی دارم و نه از اینکه این مطلب ابطال پذیر هست یا نه...

چرا پوچشذیری هم دارد, بسادگی کشوری را نشان میدهیم که زنان و مردان همسری میکنند و تا پایان زندگی با هم میمانند[sup][aname="rpaed972a8dfa3a44c79c40c17279396625"][[/aname][anchor="paed972a8dfa3a44c79c40c17279396625"]4][/anchor][/sup] و خودشان را نیز خوشبخت (از دید زناشویی) میشمارند! good luck with tha :)

درباره‌یِ پژوهشها دیرتر زمان شد میاورم, ولی چیز پیچیده‌ای نیست, در همین مایه هاست:
BBC NEWS | Health | Romantic love 'lasts just a year'
Love Can Last: SBU Imaging Study Shows Brain Activity Of Those In Love Long Term Similar To Those Newly In Love
Biological basis of love - WiKi
...



----
[aname="paa44922bdc898436ea37f362d33b994be"]1[/aname]. [anchor=rpaa44922bdc898436ea37f362d33b994be]^[/anchor] Xwiškâr || خویشکار: موظف; وظیفه‌شناس MacKenzie Dutiful
[aname="pac9b4f8b9615c4d41bec22c5e11180e23"]2[/aname]. [anchor=rpac9b4f8b9615c4d41bec22c5e11180e23]^[/anchor] Farnud || فرنود: استدلال; منطق; دلیل Ϣiki-En Reason
[aname="pa5cff5e7dbb404fc592c59d81337f487a"]3[/aname]. [anchor=rpa5cff5e7dbb404fc592c59d81337f487a]^[/anchor] Degarsân || دگرسان: متفاوت Different
[aname="paed972a8dfa3a44c79c40c17279396625"]4[/aname]. [anchor=rpaed972a8dfa3a44c79c40c17279396625]^[/anchor] Mânandidan || مانندیدن: مانندی کردن; شبیهسازی کردن Ϣiki-En To simulate
Russell نوشته: البته مثال کمی ایراد دارد ولی درست نیست و برپاد آزادی‌ست بنگر من،مثلا در همان مثال عذا اگر کسی دارای دینی باشد که آن دین را هیچگاه به دیگران تحمیل نکرده و مثلا در آن دین روزه باشد،ما با آگاهی به همه اینها با وسوسه او برای شکستن عهدش (که در نظر خودش با ارزش است) و خوردن غذا و فروختن غذایمان به او ، آیا کار اخلاقی کرده‌ایم ؟!!

مثال چه اشکالی دارد!؟ وسوسه یا باید نکرد, یا هر کس باید خودش خویشکار[sup][aname="rpa6d2951701c3d4ce3ad6ac45e87e79b8e"][[/aname][anchor="pa6d2951701c3d4ce3ad6ac45e87e79b8e"]1][/anchor][/sup] باشد که در برابر وسوسه‌ها چه کند.

در نمونه‌یِ دقیقتر تو که نزدیک میشود به همان وسوسه کردن آدم همسردار, باز هم به نگر من مشکل اخلاقی ندارد, ما میخواهیم به سود خودمان برسیم
و او هم میخواهد به سود خودش برسد (با روزه گرفتن پرهیزگار شود), چرا ما باید خویشکار باشیم و او را وسوسه نکنیم, چرا او نباید خویشکار باشد و وسوسه نشود؟





----
[aname="pa6d2951701c3d4ce3ad6ac45e87e79b8e"]1[/aname]. [anchor=rpa6d2951701c3d4ce3ad6ac45e87e79b8e]^[/anchor] Xwiškâr || خویشکار: موظف; وظیفه‌شناس MacKenzie Dutiful
Mehrbod نوشته: مثال چه اشکالی دارد!؟ وسوسه یا باید نکرد, یا هر کس باید خودش خویشکار[1] باشد که در برابر وسوسه‌ها چه کند.

در نمونه‌یِ دقیقتر تو که نزدیک میشود به همان وسوسه کردن آدم همسردار, باز هم به نگر من مشکل اخلاقی ندارد, ما میخواهیم به سود خودمان برسیم
و او هم میخواهد به سود خودش برسد (با روزه گرفتن پرهیزگار شود), چرا ما باید خویشکار باشیم و او را وسوسه نکنیم, چرا او نباید خویشکار باشد و وسوسه نشود؟
مثلا برای اینکه بگذاریم هرکس همانطور که دوست دارد زندگی کند و باعث آزار او نشویم وقتی او به زندگی ما کار ندارد؟
اساسا اهمیت ندارد که موضوع تعهد خود فرد چیست،میتواند از نظر ما کاملا احمقانه باشد،من نمیدانم این چحور اعتقاد به آزادی انسانها در پیگیری زندگی خودشان است که فقط آنهایی که باب میل هستند آزادی حساب میشوند !!
Russell نوشته: مثلا برای اینکه بگذاریم هرکس همانطور که دوست دارد زندگی کند و باعث آزار او نشویم وقتی او به زندگی ما کار ندارد؟
اساسا اهمیت ندارد که موضوع تعهد خود فرد چیست،میتواند از نظر ما کاملا احمقانه باشد،من نمیدانم این چحور اعتقاد به آزادی انسانها در پیگیری زندگی خودشان است که فقط آنهایی که باب میل هستند آزادی حساب میشوند !!

چیزی نگرفتم از سخن, در نوشته‌یِ من که نه تنها آزادی گرفتن نبود, دادن آزادیِ وسوسه کردن هم بود!

اینکه به کسی کار داشته باشیم یا نداشته باشیم ادعایی هتا گزاف‌تر از "وسوسه کردن" است, اگر ٩٩.٩% مردم جهان به اینکه خدایی هست و جهان پس از مرگ بود میباوریدند
لابد ما نباید به ایشان کار داشته باشیم و باید بگذاریم همینجور در نادانیِ خودشان بمانند, در برابر این پادرویکرد که دست از نادانی بردارند و با دانش به ستیز با بیماری‌ها بروند!

روشنه که ما با زندگی دیگران کار داریم, مرزبندی آزادیِ کار داشتن ما هم تا جایی پیش میرود که آزادی دیگران را نگیریم.
مرزبندی اخلاقیات فروش کالا هم تا در همین راستا تا جایی پیش میرود که دروغ گفته نشود.
Mehrbod نوشته: چیزی نگرفتم از سخن, در نوشته‌یِ من که نه تنها آزادی گرفتن نبود, دادن آزادیِ وسوسه کردن هم بود!
والا تا آنجا که من یادم هست در دلایل مقاومت ناپذیری وسوسه سخن بدرستی از غالب شدن بخش دوزیستی و پستانداری مغز بود بر بخش‌‌های جدیدتر و سخن از ترنس‌اومانیسم و اینها.بعد الان حرکت بر پاد تصمیم شخص در حالت تمرکز و بردن آن با وسوسه به فاز دوزیستی میشود آزادی دادن !!



Mehrbod نوشته: اینکه به کسی کار داشته باشیم یا نداشته باشیم ادعایی هتا گزاف‌تر از "وسوسه کردن", اگر ٩٩.٩% مردم جهان به اینکه خدایی هست و جهان پس از مرگ
بود لابد ما باید به ایشان کار نداشته باشیم و بگذاریم همینجور در نادانیِ خودشان بمانند, در برابر این پادرویکردی که دست از نادانی بردارند و با دانش به ستیز با
بیماری‌ها بروند.

روشنه که ما با زندگی دیگران کار داریم, مرزبندی آزادی تا جایی پیش میرود که آزادی دیگران را نگیریم.
مرزبندی اخلاقیات فروش کالا هم تا جایی پیش میرود که دروغ گفته نشود.
گفته شد فرض شده (مانند همان ازدواج یا روزه) که عقایدش آزار و تحمیلی برای بقیه ندارد،مشخص است که هر کس حق دارد به مهملات هم باورمند باشد طور دیگر از ما فکر کردن که جای خود دارد،اینجا که سخن از خرافه زدایی شوخیست.
پس نه قرار است اینجا ما سانسورچی بشویم درست و نادرست افکار مردم که دسترسی به اطلاعات آزاد دارند را تعیین کنیم بعد هم با برنامه و وسوسه برویم عقاید و زندگیشان را از مسیرش خارج کنیم و بهشان آزادی (!!) بدهیم؟
نقل قول:بعد هم با برنامه و وسوسه برویم عقاید و زندگیشان را از مسیرش خارج کنیم و بهشان آزادی (!!) بدهیم؟
اینجا از اون نمونه هایی هست که آزادی مثبت با با آزادی منفی تضاد پیدا میکنه:)
ولی خب فکر میکنم میل ما به آزادی منفی وعدم دخالت قوی تر باشه و اصالت بیشتری داشته باشه،یعنی یک بهشت پر از آزادی وامکانات ارزش این رو نداره که فقط یکی از آزادی های ما برخلاف خواستمون محدود بشه.
نظرات دوستان رو خوندم و مثل همیشه نکات ارزشمندی توش بود:)
شخصا به چیزی به نام اخلاق جنسی باور چندانی ندارم یعنی اگر اخلاقیاتی هم در روابط هست برگرفته از ارزش های اخلاقی کلی و عام هست،مثلا نادرست بودن دروغ گویی،ارزشمند بودن آزادی افراد و...
بنابراین یک رابطه اگر در اون راستگویی وصداقت باشه بهترین و ایده آل ترین نوع رابطست،راست گویی و صداقت نه به این معنا که رابطه ازدواج یک حتی روابط عادی دختر و پسر باشه منظور من رابطه ای هست که در اون وجود سکس خارج از رابطه هم یک موضوع قابل بحث باشه و دو طرف(یا چند طرف!)تلاش کنند تا پنهانکاری نداشته باشند.
بعنی چه رابطه جنسی و احساسی بسته هست،و چه باز|(یا جنسی یا احساسی یا هردو)اینها باید نتیجه توافق طرفین باشه.البته اقرار میکنم در مدرن ترین جوامع ما هم هنوز چنین چیزی پذیرفتنش سخته و همیشه افراد به دلایلی(خاک بر سری فرهنگی و ژنتیکی!)مجبور میشند دست به فریب کاری، دروغ گویی و... بزنند.

در مورد تلاش برای برقراری رابطه و وسوسه کسی که در رابطه با یک نفر دیگست باید بگم این رو هم در راستای توضیحی که دادم میبینم یعنی اگر پارتنر فعلی فرد رویکرد بسته ای داره،راه اخلاقی(از نطر من) در برقراری رابطه اینه که وسوسه و مخ زنی اشکالی نداشته باشی ولی اگر طرف مقابل مایل به برقراری رابطه با شما بود از اون شخص جدا بشه:) (البته این یکی هم با تقریب بالایی نادیده گرفته میشه:)) )
Russell نوشته: والا تا آنجا که من یادم هست در دلایل مقاومت ناپذیری وسوسه سخن بدرستی از غالب شدن بخش دوزیستی و پستانداری مغز بود بر بخش‌‌های جدیدتر و سخن از ترنس‌اومانیسم و اینها.بعد الان حرکت بر پاد تصمیم شخص در حالت تمرکز و بردن آن با وسوسه به فاز دوزیستی میشود آزادی دادن !!

translation!؟



Russell نوشته: گفته شد فرض شده (مانند همان ازدواج یا روزه) که عقایدش آزار و تحمیلی برای بقیه ندارد،مشخص است که هر کس حق دارد به مهملات هم باورمند باشد طور دیگر از ما فکر کردن که جای خود دارد،اینجا که سخن از خرافه زدایی شوخیست.

هر آدم در جایگاه یک هموند[sup][aname="rpa025676b644bf4c619b99c6e937197e95"][[/aname][anchor="pa025676b644bf4c619b99c6e937197e95"]1][/anchor][/sup] از بشریت به شمار میرود, اینکه یک آدم بخواهد زمانش را بجای سودرسانی
دور بریزد ١٠٠% حق بنداشتین[sup][aname="rpa5e474404293a42ae86e1259ae4e5db63"][[/aname][anchor="pa5e474404293a42ae86e1259ae4e5db63"]2][/anchor][/sup] اوست, ولی کار اخلاقی میشود آگاهاندن وی در راستای سودرسانی به خودش و دیگران.

پس از دیدگاه اخلاقی ما حق داریم هرآنگونه که درست میبینم به باورهای دیگران بپردازیم یا آنها را به چالش بکشیم یا وسوسه اشان کنیم.



Russell نوشته: پس نه قرار است اینجا ما سانسورچی بشویم درست و نادرست افکار مردم که دسترسی به اطلاعات آزاد دارند را تعیین کنیم بعد هم با برنامه و وسوسه برویم عقاید و زندگیشان را از مسیرش خارج کنیم و بهشان آزادی (!!) بدهیم؟

١. کدام سانسور؟
٢. کدام دسترسی داده ها؟


گاهی احساس میکنم با یکی دیگر بجای من گفتمان میکنی! (:



----
[aname="pa025676b644bf4c619b99c6e937197e95"]1[/aname]. [anchor=rpa025676b644bf4c619b99c6e937197e95]^[/anchor] Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En Member
[aname="pa5e474404293a42ae86e1259ae4e5db63"]2[/aname]. [anchor=rpa5e474404293a42ae86e1259ae4e5db63]^[/anchor] Bondâštan (bon+dâštan) || بنداشتن: بنداشت کردن; بدیهی پنداشتن en.wiktionary.org To axiomatize
undead_knight نوشته: نظرات دوستان رو خوندم و مثل همیشه نکات ارزشمندی توش بود:)
شخصا به چیزی به نام اخلاق جنسی باور چندانی ندارم یعنی اگر اخلاقیاتی هم در روابط هست برگرفته از ارزش های اخلاقی کلی و عام هست،مثلا نادرست بودن دروغ گویی،ارزشمند بودن آزادی افراد و...
بنابراین یک رابطه اگر در اون راستگویی وصداقت باشه بهترین و ایده آل ترین نوع رابطست،راست گویی و صداقت نه به این معنا که رابطه ازدواج یک حتی روابط عادی دختر و پسر باشه منظور من رابطه ای هست که در اون وجود سکس خارج از رابطه هم یک موضوع قابل بحث باشه و دو طرف(یا چند طرف!)تلاش کنند تا پنهانکاری نداشته باشند.
بعنی چه رابطه جنسی و احساسی بسته هست،و چه باز|(یا جنسی یا احساسی یا هردو)اینها باید نتیجه توافق طرفین باشه.البته اقرار میکنم در مدرن ترین جوامع ما هم هنوز چنین چیزی پذیرفتنش سخته و همیشه افراد به دلایلی(خاک بر سری فرهنگی و ژنتیکی!)مجبور میشند دست به فریب کاری، دروغ گویی و... بزنند.

در مورد تلاش برای برقراری رابطه و وسوسه کسی که در رابطه با یک نفر دیگست باید بگم این رو هم در راستای توضیحی که دادم میبینم یعنی اگر پارتنر فعلی فرد رویکرد بسته ای داره،راه اخلاقی(از نطر من) در برقراری رابطه اینه که وسوسه و مخ زنی اشکالی نداشته باشی ولی اگر طرف مقابل مایل به برقراری رابطه با شما بود از اون شخص جدا بشه:) (البته این یکی هم با تقریب بالایی نادیده گرفته میشه:)) )

نکته در این بود که «همسری» هیچ همخوانی‌ای[sup][aname="rpa74dc6a8fc06446c0bcf88eabfa1c6c6c"][[/aname][anchor="pa74dc6a8fc06446c0bcf88eabfa1c6c6c"]1][/anchor][/sup] با فربود[sup][aname="rpa22a9cd7f7cf14bc494b81fe116b8b640"][[/aname][anchor="pa22a9cd7f7cf14bc494b81fe116b8b640"]2][/anchor][/sup] نداشته و چیزیکه در همبود‌هایِ[sup][aname="rpadb2ee619e86f4bb28a4e0c05ce5c086f"][[/aname][anchor="padb2ee619e86f4bb28a4e0c05ce5c086f"]3][/anchor][/sup] امروزین از بچگی در مغز کودکان از دورنمای همسری فرومیکنند ریشه در جهان بیرونی ندارد.

اکنون اینکه دیگر چنین رابطه‌ای خوبه یا بد به کنار, برخی اینجا میگویند شما نباید اگر کسی یک قراردادی را پذیرفته بود وسوسه کنید که آنرا بپوچد[sup][aname="rpa27a386d15a514243b07ece3cbf1b25fa"][[/aname][anchor="pa27a386d15a514243b07ece3cbf1b25fa"]4][/anchor][/sup]:

سیم‌کارت شرکت X = قرارداد برای تلفن
وسوسه کردن دارنده برای قرارداد بستن با شرکت Y —> اخلاقی

زناشویی = قرارداد میان زن و مرد
وسوسه کردن زن/مرد همسردار —> نااخلاقی

نکته‌ای که من میخواهم دربیاورم اینه که این دسته‌بندی‌های اخلاقی/نااخلاقی از کجا میایند؟




----
[aname="pa74dc6a8fc06446c0bcf88eabfa1c6c6c"]1[/aname]. [anchor=rpa74dc6a8fc06446c0bcf88eabfa1c6c6c]^[/anchor] Hamxwâni || همخوانی: تطابق, هم‌خورد; مطابقت Ϣiki-En Match
[aname="pa22a9cd7f7cf14bc494b81fe116b8b640"]2[/aname]. [anchor=rpa22a9cd7f7cf14bc494b81fe116b8b640]^[/anchor] Farbud || فربود: فرابود; آنچه فرای ما هست; واقعیت Ϣiki-En Reality
[aname="padb2ee619e86f4bb28a4e0c05ce5c086f"]3[/aname]. [anchor=rpadb2ee619e86f4bb28a4e0c05ce5c086f]^[/anchor] Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En Society
[aname="pa27a386d15a514243b07ece3cbf1b25fa"]4[/aname]. [anchor=rpa27a386d15a514243b07ece3cbf1b25fa]^[/anchor] Pucidan || پوچیدن: باطل کردن To cancel
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24