05-21-2015, 12:20 PM
نقل قول:میفرمایند یکی از نشانه های اندیشه مذهبی، ارجاعات مکرر به حرف های شخص/ شخصیت های مقدس مذهبی هستچنانکه کازینسکی در
همین باره میگوید

نقل قول:میفرمایند یکی از نشانه های اندیشه مذهبی، ارجاعات مکرر به حرف های شخص/ شخصیت های مقدس مذهبی هستچنانکه کازینسکی در
همین باره میگوید

نقل قول:The Russians are primitive folk. Besides, Bolshevism is something that stifles individualism and which is against my inner nature. Bolshevism is worse than National Socialism — in fact, it can't be compared to it. Bolshevism is against private property, and I am all in favor of private property. Bolshevism is barbaric and crude, and I am fully convinced that that atrocities committed by the Nazis, which incidentally I knew nothing about, were not nearly as great or as cruel as those committed by the Communists. I hate the Communists bitterly because I hate the system. The delusion that all men are equal is ridiculous. I feel that I am superior to most Russians, not only because I am a German but because my cultural and family background are superior. How ironic it is that crude Russian peasants who wear the uniforms of generals now sit in judgment on me. No matter how educated a Russian might be, he is still a barbaric Asiatic. Secondly, the Russian generals and the Russian government planned a war against Germany because we represented a threat to them ideologically.[h=1]Hermann Göring
[/h]Alice نوشته: من خودم قبلا تو این فروم خیلی با بقیه دعوام میشد ولی اونا واسه اوایل عضویت من بود؛ حداقل الان انقدر بلوغ فکری دارم که سر چیزای پیش پا افتاده حرمت شکنی کنم. واسه همین از شمایی که بزرگ تر و قدیم تر هستین انتظار ندارم.
Alice نوشته: این بحثم نمیخوام ادامه بدم چون در صورت ادامه دلخوری پیش میاد و دوباره...
Ouroboros نوشته: سلام میلاد جان. میزان همدلی میان ما زیاد است، ولی خب یکسری نکات را باید یادآور شد.
ببنید مخالفت شما با مهربد بر سر اصل «پیشرفت» نیست، بر سر میزان و شدت آنست. شما ترقیخواه دیروز هستید که میخواهید وجوهی از تمدن را حفظ بکنید، او ترقیخواه فرداست که میخواهد کل آثار آنرا محو بکند، آرش ترقیخواه امروز است که میخواهد فقط یکی دوتا مورد را نگه بدارد و باقی را دور بریزد... سوسیالیسم و ناسیونالیسم و لیبرالیسم و ... همگی جنبشهایی مدرن هستند، یعنی چی؟ یعنی برپایهی این درک از جهان پیریزی شدهاند که فضیلت یکیست، و آن «میهنپرستی، نوعدوستی، آزادیخواهی» و (یا هرچه میخواهید در گیومه بگذارید). من مدرنیته را از آغاز حرکتی در برابر «تمدن» و جلوههای آن، به سود چیزی پیشاتمدن و اصیل ردیابی میکنم که آثار آن از ماکیاوولی تا روسو، از مونتسکیو تا حتی میل آشکار است. آنچه در مدرنیته رخ میدهد اینست که یک فضیلت والا را برمیگیرند، سپس همهی فضایل دیگر را انکار میکنند و خواستار «نابودی ظواهر فریبنده» و بازگشت به «اصل آغازین و فاسدنشده» میشوند. انتقاد آتهایست به مسیحی آن است که چرا به اندازهی کافی مسیحی نیست، نه آنکه چرا مسیحیست. مارتین لوتر برای مثال خواستار «بازگشت به ذات فاسدنشدهی مسیحیت» بود، ابن وهاب و ابن تیمیه به دنبال بازگشت به اسلام «سلف صالح» بودند و ... این میل به بازگشت به بدویت برخوردیست که مدرنیته با همهی نهادهای جامعهی بشری انجام داده.

Ouroboros نوشته: شما در تمام مسائل مهم این جهان، از جنسیت تا دولت، از ارزشهای اخلاقی تا چینش جامعه خواستار حرکت از مدل مبتنی بر نهادینگی «سنتی» به مدل مبتنی بر بینظمی هستید که در حقیقت همان شرایط انسان بدویست: سکس منهای ازدواج(آداب و رسوم نمادین برای والایش امر طبیعی و ریختن آن در قالب فرهنگی)، یعنی بدویت. آزادی از بندهای «فرهنگی» برای به عینیت درآوردن ارادهی فردی و ترجیح این اصل به سلامت و حتی وجود جامعهی انسانی یعنی بدویت. مبارزه با ظواهر برای رسیدن به جوهر یعنی بدویت. جامعه فاقد مذهب یعنی جامعهای محکوم به تقسیم نامحدود و رسیدن به مرحلهای که همهی «همکاران» آن دارای ریشههای مشترک ژنتیکی هستند، که خود یعنی بدویت. به چالش کشیدن معیارهای مستقر برای آفرینش انسانی و تلاش برای آزاد کردن «روح انسان» از بند قواعد در هنر، آگاهی و زبان یعنی بدویت. بنگرید به مخالفت هیستریک چپ با «برساختههای فرهنگی» و تلاش برای تغییر آنها، بنگرید به نحوهی برخورد آنها با سیستمهای ارزشمدار متفاوت و بنگرید به ارزشهایی که خودشان محور و بنیاد اصلی عقایدشان قرار دادهاند تا دریابید مذهبستیزی بدویتگرایی در امر مذهبیست، آزادیخواهی بدویتگرایی در امر سیاسیست، برابریطلبی بدویتگرایی در امر اقتصادیست، تاکید بر ملیت بدویتگرایی در امر اجتماعیست و ...
Ouroboros نوشته: پس ناسیونالیسم و اسلامگرایی و کل پروژهی مدرنیته جزئی از تمنای انسان معاصر برای نابود کردن «ظواهر ریاکارانه»(=تمدن)و «بازگشت به اصل راستین زندگی به دور از بندهای برساختههای فرهنگی»ست. شما، تا آن لحظه که سوژهی این نقد دین، ملیت، نژاد، جنسیت، قومیت و دیگر هویتهای انسان متمدن است همراهی میکنید و جزئی از آن هستید، اما به محض آنکه همین رهیافت به تکنولوژی و علم تعمیم پیدا کرد(که اجتنابناپذیر و مرحلهی بعدی از تکامل طبیعی اندیشهی ترقیخواه است)، مثل من «ارتجاعی» میشوید و طرفدار «حفظ آنچه هست» در برابر پیشرفت به سمت آنچه میباید باشد.
Ouroboros نوشته: همهی ما بصورت «قیاسی» در تناسب با نوعی از «پیشرفت» و «ترقی» ارتجاعی محسوب میشویم، شما در قیاس با مهربد ارتجاعی هستید، من در قیاس با شما. من علاوه بر تکنولوژی و علم، به هنر والا، تجربهی مذهبی، ابرهویتهای اجتماعی و مردسالاری نیز پایبندم و برای توجیه آنها دست به استفاده از استدلال میزنم.
Ouroboros نوشته: مهربد بیش از همهی ما در جنون ترقیخواهی، مدرنیته و خردگرایی پیش رفته، این صرفا اما مناقشه در شدت جنون است نه اصل آن. شما هر دو پیرامون ارزش بودن ازادی توافق دارید، اما مشکلتان اینست که آیا تکنولوژی از آن کاسته یا به آن افزوده. من میگویم بیایید در ارزش بالذات تلقی کردن آزادی بازاندیشی کنیم.
Ouroboros نوشته: توافق جمعی ربطی به حقیقت ندارد، این اصول منتج از پروسهای شبهداروینی در طول تاریخ هستند و که بر مبنی تجربهی تاریخی ملل و فرهنگهای گوناگون شکل گرفته و حداکثر ارزش متصور برای آن ملل محسوب میشوند. هزاران مذهب همچون اسلام وجود داشتهاند، از جمله لامذهبی، اینکه تنها اسلام به ما میراث رسیده «دلیلی» دارد. و این دلیل چیزی بجز آنست که اسلاف ما ذاتباوران نادانی بودند ناتوان از تفکر انتقادی.
Ouroboros نوشته: سوال اینست که ارزش غایی سیستم اخلاقی شما چیست که بر مبنی آن اصل تمدن را زیر سوال میبرید؟ بر چه اساسی دارید بر تمدن داوری میکنید که وجوهی از آن پذیرفتنی و مقبول و وجوهی دیگر ناپذیرفتنی و نامقبول به نظر میرسند؟ هیچ ارزش غایی بجز تمدن وجود ندارد و تنها معیار عینی سنجش خوب و بد یک ایده یا کنش یا مفهوم اثر و تناسب آن با تمدن است.
Ouroboros نوشته: حق با کسیست که قادر است ارادهی خود را به نحوی موثر تحمیل بکند و این تحمیل را در بازهی زمانی بلندتری تداوم ببخشد. لیبرالدموکراسی قادر بوده ارادهی اعلامی خود را به فضلالله نوری تحمیل بکند، اما شب دراز است و قلندر بیدار.
Ouroboros نوشته: اگر منظورتان متلکی تلویحی به منست که من هرگز نگفتهام مرگ بر دین، حتی در دوران جاهلیت کبیر من اینجا از همه کمتر دینستیز بودم و با آن رابطهای رمانتیک داشتم. ضمن اینکه شما نمیتوانید به مبلغ دین انگ ریاکاری بزنید زمانی که دینی زندگی کردن را تبدیل به جرم فرهنگی کردهاند و در همهی عرصههای اجتماعی با آن به ستیز برخاستهاند. هدف من در مرحلهی نخست تشکیل اندیشهای منسجم و قدرتمند، سپس جذب آدمهای برایم محترم با این دستگاه فکری و در مرحلهی آخر زیستن به سبک اندیشیدن منست. بعد هم من واقعا فکر میکنم این حرفها از یک لیبرالدموکرات به راستی مضحک است، به خصوص که پایبندی به برخی ارزشهای اخلاقی مورد علاقهی شما(مثل داوری یکسان بر همه فارغ از نژاد و جنسیت و ...) اندکاندک در مییابیم که از منظر جسمانی هم برای ما ممکن نیست و هرگز فراتر از ژستی ریاأود نمیتواند رفت.
undead_knight نوشته: نتیجه گیری"تفکر انتقادی ضد تمدن است مگر اینکه برای تمدن سازی به کار رود!" خب پس مشخصا گزاره اولت که ضد تمدن بودن تفکر انتقادی هست رد میشه.
اندیشه انتقادی نمیتونه همزمان هم تخریب بی هدف باشه و هم برای تخریب هدف دار به کار بره! باید اون صفت "بی هدف" رو ازش حذف کنی و صرفا ازش به عنوان تخریب نام ببری که میتونه برای کار هدفمند به کار بره یا نره.
نکته ای که اینجا ازش غفلت شده این هست که فرای تفکر انتقادی، خود بدویت گرایی لزوما یکی از نتایج و جزئی از تمدن هست. اینکه تمدن فرزندی نامشروع زائیده که در پی قتل مادرش هست، رابطه مادر و فرزندی رو قطع نمیکنه.
undead_knight نوشته: Hermann Göring
The Russians are primitive folk. Besides, Bolshevism is something that stifles individualism and which is against my inner nature. Bolshevism is worse than National Socialism — in fact, it can't be compared to it. Bolshevism is against private property, and I am all in favor of private property. Bolshevism is barbaric and crude, and I am fully convinced that that atrocities committed by the Nazis, which incidentally I knew nothing about, were not nearly as great or as cruel as those committed by the Communists. I hate the Communists bitterly because I hate the system. The delusion that all men are equal is ridiculous. I feel that I am superior to most Russians, not only because I am a German but because my cultural and family background are superior. How ironic it is that crude Russian peasants who wear the uniforms of generals now sit in judgment on me. No matter how educated a Russian might be, he is still a barbaric Asiatic. Secondly, the Russian generals and the Russian government planned a war against Germany because we represented a threat to them ideologically
Ouroboros نوشته: تفکر انتقادی همیشه بدون هیچ استثنایی در ضدیت با تمدن قرار دارد. «گاهی» اما، پس از آنکه گوشهای از این تمدن با تفکر انتقادی ویران شد، با تفکر مثبت چیزی جای آن را میگیرد. نیچه پتکی به دست میگیرد همهی آنچه انسان دارد(بدویت، تمدن، مدرنیته)را ویران میکند و ویرانهای برهوت به جا میگذارد. کارلایل همان پتک را به دست میگیرد و با «مدرن»های زمان خود همان کار را میکند، اما وقتی کار تخریب به پایان رسید، پتک را زمین میگذارد، کلنگ بر میدارد و بنایی محکم و جدید بنا میکند. این سازندگی ربطی به تفکر انتقادی ندارد، آنچه درپی میآید آسیب وارده را جبران کرده. در غیاب مرکزیت سنتی غالب که از حرکت به طرفین سوژه جلوگیری بکند باید دروغها را با چیزی بکوبیم، چه ابزاری بهتر از آنچه خودتان برای نابودی تمدن والا از آن بهره بردید. بعد از اینکه شما را زمینگیر(تر) کردیم، از تعقل مثبت برای پیریزی چیزی جدید بهره میگیریم.بابا خیلی رو داری:))
چپ، مدرنیته، خردگرایی و تفکر انتقادی، نسبیگرایی، رواداری، آزادیخواهی، برابریطلبی و … جملگی در ضدیت با تمدن و تلاش برای بدویتگرایی هستند. اینکه چه میدانم بدویتگرایی محصول نامطلوب تمدن است پس جزئی از آنست و … مثل همان حرفهای مبتذل و سخیفیست که پیشتر دربارهی ارتباط میان کل و جزء و اینها در صفحات اول میزدید...
نقل قول:الان برای مثال کُل بنیاد فکری شما نجاست متجسد است و ما با تفکر انتقادی در حال ویرانی آن هستیم.Don Quixote syndrome

Russell نوشته: من وقتی میگویم حرفهایِ شما لیبرال است گمان میکنید من جدی نیستم.گمان نمیکنم "جدی نیستید"، اختلاف سر جدی بودن نیست.
اینکه نوشتهای خودگواه از او اینجا رها کنید که نیاز به توضیح ندارد. نوشتهای که
میزان حقیقتش بیشتر از کل حقیقت کفته شده در نشریات لیبرال است در هفتهای
که گذشت.
هیتلر و نازیسم در جهان نسبیگرایی اخلاقی تنها شر مطلق و مورد توافق شده
چون در برابر بولشویسم ایستاد. داریوش گمان میکند من شوخی میکنم که آشویتز
را نتیجه بولشویتز میدانم، من میگویم حتی کشتار دههیِ شصت خودمان هم تقصیر
انقلاب بولشویک است. نگاه کنید به رفتار انقلابیون چپ در انقلاب خودمان، در رذالتشان
در تروریسم و وطنفروشی آنها و اینکه چطور خمینی مجبور به برخورد قاطعانه شد.
خمینی و ج.ا هم در ایران شر مجسم شده چرا که شهامت بخرج داد و در جنگ خودشان
آنها را شکست داد، من IQ خمینی را نمیدانم چند بوده ولی ضریب هوش گورینگ را
میدانم 138 بوده.
نقل قول:what is real is rationalخب این بخش از فلسفه هگلی رو همین رجوع به سنت هم به خوبی میشه دید.
نقل قول: the people don't want war. Why would some poor slob on a farm want to risk his life in a war when the best that he can get out of it is to come back to his farm in one piece? [B]Naturally, the common people don't want war; neither in Russia nor in England nor in America, nor for that matter in Germany. That is understood. But, after all, it is the leaders of the country who determine the policy and it is always a simple matter to drag the people along, whether it is a democracy or a fascist dictatorship or a Parliament or a Communist dictatorship.
Gilbert: There is one difference. In a democracy, the people have some say in the matter through their elected representatives, and in the United States only Congress can declare wars.
[I]Göring: Oh, that is all well and good, but, voice or no voice, [B]the people can always be brought to the bidding of the leaders. That is easy. All you have to do is tell them they are being attacked and denounce the pacifists for lack of patriotism and exposing the country to danger. It works the same way in any country.[/I][/B][/B]
Ouroboros نوشته: صد سال پیش میگفتند منهای اسلام ایران از فرانسه کم که ندارد هیچ جلو هم میزند، صد سال بعد است و از اسلام در جامعه حتی نامی هم باقی نمانده، فاصلهی ایران و فرانسه اما بیشتر نشده باشد کمتر نشده.

undead_knight نوشته: + فحش دادن و لیبل گذاشتن اسلحه های روانی قدرتمندی هستند، ولی خب به نظر میرسه نقص ژنتیکی من باعث میشه اینها بی اثر بشندبله، پیداست! :e057:
undead_knight نوشته: حالا نمیخواید خیلی به خودت فشار بیاری فقط تناقض منطقی این گزاره رو حل کن:
چطور چیزی که "تماما" ضد تمدن هست، میتونه برای تمدن سازی به کار بره!؟...مگر اینکه "تماما" ضد تمدن نباشه
