دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33
sonixax نوشته: به رایگان ؟! همین الان هم همه اینها به رایگان در دسترس همگان هستند مشروط بر اینکه بروند خودشان بچینند! بکارند! بکنند و بخورند!!! و البته ریسک آسیب دیدن رو هم باید به جان بخرند.
در قبال پرداخت مالیات هم فرد خدمات دریافت میکنه! شما در جنگل هم زندگی کنید به دور از تمدن و تکنولوژی دست کم در قبیله خودتان زندگی خواهید کرد (زندگی فردی با فرگشت انسان سازگار نیست و نشدنیست) پس در آنجا باید به رئیس قبیله باج بدهید در قبالش هم هیچ چیزی به جز باقی ماندن در گله به دست نمیاورید!!! اگر هم ضعیف باشید همیشه تو سری میخورید.
همچنین در آنجا همیشه تحت کنترل نر آلفا خواهید بود!!!!
دلیل اینکه این همه شما در استدلالهاتون اشتباه دارید اینکه درک درستی از زنگی تنهایی در جنگل و طبیعت ندارید و به عبارتی فانتزی و تخیل بسیار قوی ولی خامی دارید.
چندی پیش در نپال زلزله آمد!!!

...

همه‌یِ این استدلال‌هایِ آورده شده فراتر از این نمیرود که زندگی در طبیعت بیمناک و خطرناک است, در تمدن نیست یا کمتر است.
جدا از درستی بخش دوم استدلال, چرا که نمونه‌وار امروز یک بیماری واگیردار میتواند براستی بشر را نابود بسازد چرا که
سراسر زمین از راه تکنولوژی مدرن در ارتباط با هم میباشند (و این را خود دانشمندان و پژوهشگران امروزین میگویند, نه ما)
نکته‌ای اینجا گرفته نشده این است که این بیمناکی از پایه چیز آن اندازه بدی نیست که بخواهیم به هر بهایی,
به بهای از دست رفتن آزادی, به بهای "نابودی قطعی ولی در آرامش بشریت" آنرا از میان برداشته باشیم.
sonixax نوشته: در قبال پرداخت مالیات هم فرد خدمات دریافت میکنه! شما در جنگل هم زندگی کنید به دور از تمدن و تکنولوژی دست کم در قبیله خودتان زندگی خواهید کرد (زندگی فردی با فرگشت انسان سازگار نیست و نشدنیست) پس در آنجا باید به رئیس قبیله باج بدهید در قبالش هم هیچ چیزی به جز باقی ماندن در گله به دست نمیاورید!!! اگر هم ضعیف باشید همیشه تو سری میخورید.
همچنین در آنجا همیشه تحت کنترل نر آلفا خواهید بود!!!!

من خوانندگان را اینجا رجوع میدهم به کتاب http://www.zinelibrary.info/files/Kaczyn...lavery.pdf که بخوبی به بخش‌هایِ درست یا نادرست این دسته سخنان پرداخته است.


آنچه درباره‌یِ ان سخن که آری در طبیعت هم باید کار کرد, پس اشکالی ندارد اجتماع ما را به کار بکشد, میتوان به این
نکته‌یِ روشن اشاره نمود که طبیعت یکسان‌انگار است و به قانون‌هایِ او نه افزوده میشود, نه کم, هنگامیکه سیستم
تکنولوژیک یک entity یا superorganism‌ (ابرسازواره) به شمار میرود که پیوسته در دگرگونی است و همراه با این
دگرگونی‌ها همه‌یِ سازوارگان خود که همان آدمها باشند را پیوسته میکوشد از ریختی به ریخت دیگر در بیاورد.

نکته‌یِ دوم تیره‌گرایی است و چیزی به نام "رئیس قبیله" و .. که اینها بسیار بسیار گوناگونی داشته‌اند. این
کژفهمی که همه‌یِ تیره‌ها یکسان و یک‌گونه بوده‌اند و پس هر کجا بروید شما یک "رئیس زورگوی قبیله" خواهید یافت
پس بهتر است در برابر سیستم تکنولوژیک واداده و بگذارید تنها همین یک سیستم به شما زور بگوید, خود برآمده‌یِ پروپاگانداهای سیستم میباشد.

در واقعیت, که در کتاب بالا با بیشترین منبع از پژوهشگران برجسته‌یِ خود سیستم گردآمده است, میبینیم که
در تیره‌ها گوناگونی بسیار بالایی بوده و شیوه‌یِ زندگی در نقطه نقطه‌یِ جهان متفاوت از هم بوده است.

برای نمونه در نگاه به تیره‌هایِ سرخپوستان که پژوهش‌هایِ گسترده‌ای تا همین چند سده
پیش انجام میشده است, این گونه کژباوری‌های پروپاگاندا شده که زندگی تیره‌ای از زندگی زیر
سایه‌یِ سیستم تکنولوژیک بدتر و سخت‌تر و زورگویانه‌تر بوده است, بروشنی برداشته میشوند.

--
من تنها باری دیگر به این نکته اشاره میکند که بیم, زور و دیگر "بدی‌هایِ" اینچنینی همچنان در زندگی نخستینی
خواستنی‌تر از همتای خود میباشند, چرا که همچنان در دامنه‌یِ اختیارات شخص میباشد که با آنها یکراست بستیزد و زندگی اش در
کنترل خود او, یا نزدیکان خود وی باشد که باز او به آنان دسترسی فیزیکی و از نزدیک دارد. ازینرو, در مقایسه‌یِ این
دو شیوه‌یِ زندگی, زمانیکه به شخص در یک تیره‌یِ کوچک زور میرود او میتواند از راه‌هایِ پُرشمار و فراوان و یکراستی با
این زورگویی بستیزد و پُرگاه پیروز هم باشد, ولی در برابر یک ابرسازواره‌یِ چندصدمیلیون تنه اگر به شخصی زور برود, او در
برابر این ابرسازواره‌ها, این شرکت‌هایِ بزرگ و ابرشرکت‌هایِ چند ملّیتی و دولت‌هایِ بیمرز در عمل شانسی بسیار اندک تا صفر برای رویارویی و تاثیر گذاشتن آنها دارد, چرا که توان او خُرد و اندک از آن مهمتر, نایکراست و از راه میانجی میباشد.
sonixax نوشته: ما بقی سخنان از کنترل مغزی و جنگ اتمی و تسلط روبات بر انسان و ... هم به درد همان سینمای هالیوودی میخورد و بس! و به فرض هم اگر بخواهیم جدی بگیریم این ادعاها را طرف دیگر همین داستانهای تخیلی تسخیر سیارات دیگر، تکامل ژن انسان، ساخت Cyborg و ابر انسان و خلاصه رسیدن به مقام خداییست!!!! و جالبتر اینکه طرف دوم بیشتر به واقعیت نزدیک است تا طرف اول که فقط سعی کرده پلیدی و بدی را به تصویر بکشد!!!

ابزارهای خواندن مغز (که انگار "علمی-تخیلی" میباشند): صندلی داغ - Mehrbod
Mehrbod نوشته: با تکرار یک استدلال درستی آن ثابت نمیشود. ابولا, یا هر گونه بیماری واگیردار دیگری
تنها یک "احتمال" برای نابودی آدمی دربر دارد و آن احتمال نیز تنها زمانیک خود تمدن در کار باشد,
تمدن به معنی "اجتماع" و "نبود ِ پراکندگی" است که میتواند بیمناک به شمار میرود; در جاییکه
تیره‌های نخستینی برای نمونه دور از همدیگر زندگی میکنند, ابولا یا ایدز هیچکدام شانسی برای نابودی بشر ندارند.

پس همچنان, در رویارویی با دو گزینه, یکی نابودی نزدیک به ١٠٠% از راه خود تمدن
و تکنولوژی, و دیگری نابودی کمتر از شاید 0.001% از سوی طبیعت, گزینه‌یِ دوم خواستنی‌تر است.

این شما هستید که با نادیده گرفتن داده‌های تاریخی پرتکرار و متناقض نظرتان، در تلاش برای اثبات سخنان خود هستید؛
ولی اینکه شما به نفع خودتان از یاد برده‌اید که طاعون به تنهایی چند بار نسل انسان را تا مرز نابودی کامل برد، یکبار
در قرن چهارده میلادی نزدیک به دویست میلیون انسان را تنها را اروپا کشت و اگر نبود آن اتفاق ِ «شانسی» ِ هنوزناشناخته
بی‌شک اکنون صدها سال بود که نسل انسان از روی زمین برچیده شده بود، اینکه از خاطر می‌برید که «مام ِ طبیعت» چندبار
پیش از «هوموساپینس»، نسل ِعموزاده‌های ما را به کلی نابود کرده بود، و خیلی از چیزهای دیگر که شما نادیده می‌گذارید و بعد
آن احتمال ِ از ناکجا آمده‌ی یک هزارم درصدی ِ نابودی به دست طبیعت را عنوان می‌کنید و انتظار دارید که ما همه‌ی این راهکارهای
شما را جدی بگیریم، خود گویای ناسنجیدگی افکار ِ شما دارد.

من نیستم که تبعات ِ منفی تکنولوژی را در نظر نمیگیرم، این شما هستید که تبعات ِ مثبت و امیدبخش ِ آن را بر توده‌ی انسانها
در نظر نمی‌گیرید و تا زمانی که نتوانید بگویید که دقیقا چرا در نبود ِ دانش و فناوری احتمال ِ مرگ بشر زیر 0.001 درصد است،
نباید انتظار داشته باشید که کسی حرفهای شما را جدی بگیرد.

راه حل نابودی مدنیت‌ها برای نجات از دست تکنولوژی، مثل این است که بگوییم برای اینکه سرطان معده نگیریم، بهتر است
کلا معده‌مان را درآورده و بیاندازیم سگ بخورد!فکر میکنم شما شخص بسیار نادری هستید که بین نابودی نسل بشر و نابودی
مدنیت و بازگشت به زندگی بدوی، تفاوت قائل هستید. من که فکر میکنم چند اجتماع پراکنده در این سو و آن سوی جهان
هیچ فرقی با نابودی کل نسل انسان ندارد.
Dariush نوشته: این شما هستید که با نادیده گرفتن داده‌های تاریخی پرتکرار و متناقض نظرتان، در تلاش برای اثبات سخنان خود هستید؛
ولی اینکه شما به نفع خودتان از یاد برده‌اید که طاعون به تنهایی چند بار نسل انسان را تا مرز نابودی کامل برد، یکبار
در قرن چهارده میلادی نزدیک به دویست میلیون انسان را تنها را اروپا کشت و اگر نبود آن اتفاق ِ «شانسی» ِ هنوزناشناخته
بی‌شک اکنون صدها سال بود که نسل انسان از روی زمین برچیده شده بود، اینکه از خاطر می‌برید که «مام ِ طبیعت» چندبار
پیش از «هوموساپینس»، نسل ِعموزاده‌های ما را به کلی نابود کرده بود، و خیلی از چیزهای دیگر که شما نادیده می‌گذارید و بعد
آن احتمال ِ از ناکجا آمده‌ی یک هزارم درصدی ِ نابودی به دست طبیعت را عنوان می‌کنید و انتظار دارید که ما همه‌ی این راهکارهای
شما را جدی بگیریم، خود گویای ناسنجیدگی افکار ِ شما دارد.

اینجا درباره‌یِ دو بازه‌یِ زمانی گفتگو شده است:
١- زمانه‌یِ پیشاتمدن: ..., شکارچی-گردآوران / hunter-gatherers, ...
٢- زمانه‌یِ پساتمدن: ..., کشاورزان, دامداران و سرانجام شهرنشینان

سده‌یِ چهاردم میلادی در زمانه‌یِ دوم میافتد و نمونه‌یِ طاعون خود در راستای سخن‌هایِ آورده پیش میرود که تنها در خود "تمدن"
و همراه با "راه‌هایِ ارتباطی نوین و پُرشمار" است که بیماری‌هایِ واگیردار بختی برای نابودی بشریت میابند, نه جای دیگر و نه در زندگی نخستینی.



Dariush نوشته: من نیستم که تبعات ِ منفی تکنولوژی را در نظر نمیگیرم، این شما هستید که تبعات ِ مثبت و امیدبخش ِ آن را بر توده‌ی انسانها
در نظر نمی‌گیرید

اینجور نیست و هرگز در گفتمان تکنولوژی نیامده است که تکنولوژی بخش‌هایِ خوب و خواستنی ندارد, سخن بیشتر این
بوده که تکنولوژی همراه با بخش‌هایِ خود بخش‌هایِ ناگسستنیِ بدی هم دارد که این دسته, همواره رو به
افزایش میباشند بگونه‌ای که امروز ما در آستانه‌ای میباشیم که بزرگیِ بخش‌هایِ بد به بخش‌ها‌یِ خوب تکنولوژی میچربند.



Dariush نوشته: و تا زمانی که نتوانید بگویید که دقیقا چرا در نبود ِ دانش و فناوری احتمال ِ مرگ بشر زیر 0.001 درصد است،
نباید انتظار داشته باشید که کسی حرفهای شما را جدی بگیرد.

این یک برآورد زمخت بود که در نبود تکنولوژی‌هایِ مدرن احتمال نابودی بشر بهمان اندازه ناچیز است.
نیازی نیست چیزی را اینجا ثابت کنیم که خودآشکار میباشد. در زمین گونه‌هایِ جانوری فراوانی زندگی میکنند که بی
نیاز از "دانش پزشکی" یا "کمک‌هایِ دولت سوسیالی" یا "کمک‌هایِ بشردوستانه‌یِ امپریالیسی" به
هستی خود دنباله میدهند و هیچ استدلالی نیست که بگویم "گونه‌یِ آدمی" نیز در نبود اینها نابود میگردد.




Dariush نوشته: راه حل نابودی مدنیت‌ها برای نجات از دست تکنولوژی، مثل این است که بگوییم برای اینکه سرطان معده نگیریم، بهتر است
کلا معده‌مان را درآورده و بیاندازیم سگ بخورد!فکر میکنم شما شخص بسیار نادری هستید که بین نابودی نسل بشر و نابودی
مدنیت و بازگشت به زندگی بدوی، تفاوت قائل هستید. من که فکر میکنم چند اجتماع پراکنده در این سو و آن سوی جهان
هیچ فرقی با نابودی کل نسل انسان ندارد.

اگر بتوان بی معده زیست, پس بروشنی پاسخ آری میباشد.

چنانکه در پیک‌هایِ پشین اشاره شد, این کژفهمی که برآمده‌یِ پروپاگانداهای گسترده‌یِ سیستم تکنولوژیک میباشد
بگونه‌ای بوده است که آدم امروزین میاندیشد که اگر نمونه‌وار دسترسی به ابزارهای پزشکی نوین نداشته باشد,
در "زندگی طبیعی" نیست و نابود میگردد, هنگامیکه در واقعیت و همراه با بیشمار نمونه‌یِ زنده در پیرامون و همراه با
پژوهش‌هایِ گسترده در زندگی‌هایِ نخستینی بخوبی روشن است که اینگونه نبوده و زندگی طبیعی نه این اندازه بیمناک و بد است,
و نه بوارونه, آن اندازه خوب و خواستنی. زندگی طبیعی همراه با خود بخش‌هایِ خوب و بد خودش را دارد و پرداختن به آن گفتمان دیگری‌ست.
Mehrbod نوشته: همه‌یِ این استدلال‌هایِ آورده شده فراتر از این نمیرود که زندگی در طبیعت بیمناک و خطرناک است, در تمدن نیست یا کمتر است.
جدا از درستی بخش دوم استدلال, چرا که نمونه‌وار امروز یک بیماری واگیردار میتواند براستی بشر را نابود بسازد چرا که
سراسر زمین از راه تکنولوژی مدرن در ارتباط با هم میباشند (و این را خود دانشمندان و پژوهشگران امروزین میگویند, نه ما)
نکته‌ای اینجا گرفته نشده این است که این بیمناکی از پایه چیز آن اندازه بدی نیست که بخواهیم به هر بهایی,
به بهای از دست رفتن آزادی, به بهای "نابودی قطعی ولی در آرامش بشریت" آنرا از میان برداشته باشیم.

بشریت یعنی تمدن، زندگی در زیر سایه تکنولوژی و جوامع!! با نابود کردن اینهاست که بشریت را نابود کرده ایم!!! مثل حیوانات در جنگل زندگی کردن فقط زنده بودن است! و خبری از بشریت و انسانیت درش نیست!!!
در ضمن همان طور که پیشتر هم گفته شده این آزادی هایی که شما ازش حرف میزنید آزادیهای واهیست!!! در جنگل و به دور از تمدن و تکنولوژی اصولن واژه آزادی اصلن معنی نمیدهد!!!! در آنجا شما یا شخص فرضی خودش/خودتان را در چارچوب یک زندگی لوکال، تکراری و البته خطرناکتر از زندگی زیر سایه تکنولوژی اسیر کرده اید و هیچ چیز بیشتر از داشته های یک حیوان درون جنگل نخواهید داشت.


Mehrbod نوشته: نکته‌یِ دوم تیره‌گرایی است و چیزی به نام "رئیس قبیله" و .. که اینها بسیار بسیار گوناگونی داشته‌اند. این
کژفهمی که همه‌یِ تیره‌ها یکسان و یک‌گونه بوده‌اند و پس هر کجا بروید شما یک "رئیس زورگوی قبیله" خواهید یافت
پس بهتر است در برابر سیستم تکنولوژیک واداده و بگذارید تنها همین یک سیستم به شما زور بگوید, خود برآمده‌یِ پروپاگانداهای سیستم میباشد.

اصولن نگرفتید چه گفتم!!


Mehrbod نوشته: برای نمونه در نگاه به تیره‌هایِ سرخپوستان که پژوهش‌هایِ گسترده‌ای تا همین چند سده
پیش انجام میشده است, این گونه کژباوری‌های پروپاگاندا شده که زندگی تیره‌ای از زندگی زیر
سایه‌یِ سیستم تکنولوژیک بدتر و سخت‌تر و زورگویانه‌تر بوده است, بروشنی برداشته میشوند.

خود زندگی سرخپوستی نوعی از تمدن و تکنولوژیست که شما مخالفت خودتان را پیشتر با آنها اعلام کرده اید!!!!


Mehrbod نوشته: من تنها باری دیگر به این نکته اشاره میکند که بیم, زور و دیگر "بدی‌هایِ" اینچنینی همچنان در زندگی نخستینی
خواستنی‌تر از همتای خود میباشند, چرا که همچنان در دامنه‌یِ اختیارات شخص میباشد که با آنها یکراست بستیزد و زندگی اش در
کنترل خود او, یا نزدیکان خود وی باشد که باز او به آنان دسترسی فیزیکی و از نزدیک دارد. ازینرو, در مقایسه‌یِ این
دو شیوه‌یِ زندگی, زمانیکه به شخص در یک تیره‌یِ کوچک زور میرود او میتواند از راه‌هایِ پُرشمار و فراوان و یکراستی با
این زورگویی بستیزد و پُرگاه پیروز هم باشد, ولی در برابر یک ابرسازواره‌یِ چندصدمیلیون تنه اگر به شخصی زور برود, او در
برابر این ابرسازواره‌ها, این شرکت‌هایِ بزرگ و ابرشرکت‌هایِ چند ملّیتی و دولت‌هایِ بیمرز در عمل شانسی بسیار اندک تا صفر برای رویارویی و تاثیر گذاشتن آنها دارد, چرا که توان او خُرد و اندک از آن مهمتر, نایکراست و از راه میانجی میباشد.

من هم باز میگویم که قطب جنوب، جنگلهای آمازون، دریا، صحرا، کویر و بسیاری جاهای دیگر در دل طبیعت هستند که هنوز دست نخورده مانده اند!!!! اگر اینطوری فکر میکنی بیدرنگ به سراغ یکی از اینها بروید و دست کم تئوری خود را یک امتحانی بکنید!!!
تمام این افرادی که معرفی میکنید اغلب جرات امتحان اندیشه هایشان را نداشته اند و فقط گفته اند و نوشته اند! از همین روی تمام استدلالهایشان از آنجایی که عملی نبوده و تنها تئوری بوده از بیخ کشک هستند!!! کسی که برای دیگران نسخه میپیچد باید دست کم یک بار خودش آن را امتحان کند!!! مردم موش آزمایشگاهی یک سری انسان از دنیا دل کنده نیستند!!!


Mehrbod نوشته: ابزارهای خواندن مغز (که انگار "علمی-تخیلی" میباشند):

پس ابزار خواندن مغز همان ابزار کنترل مغز و نوشتن بر روی آن و صلب آزادی و ... هست!!!
همچنین این ابزارها با آن چیزی که شما به تصویر کشیده اید یا در باره اش فکر میکنید بسیار فاصله دارند و متفاوت هستند!!!
یاد شهریاری افتادم که به مخترع ایرانی که دستگاهی ساخته بود که میتوانسد بوی عفونتهای پزشکی را از طریق اینترنت ارسال کند مدام میگفت مثلن نن جونم از توی خونش بوی قرمه سبزی رو میفرسته برای داداشم توی آمریکا!!! طرف هم هی میگفت بابا این اون کار رو نمیکنه!!! و اصلن اون چیزی که شما میگید علمی تخیلی هستش.
Dariush نوشته: این شما هستید که با نادیده گرفتن داده‌های تاریخی پرتکرار و متناقض نظرتان، در تلاش برای اثبات سخنان خود هستید؛
ولی اینکه شما به نفع خودتان از یاد برده‌اید که طاعون به تنهایی چند بار نسل انسان را تا مرز نابودی کامل برد، یکبار
در قرن چهارده میلادی نزدیک به دویست میلیون انسان را تنها را اروپا کشت و اگر نبود آن اتفاق ِ «شانسی» ِ هنوزناشناخته
بی‌شک اکنون صدها سال بود که نسل انسان از روی زمین برچیده شده بود، اینکه از خاطر می‌برید که «مام ِ طبیعت» چندبار
پیش از «هوموساپینس»، نسل ِعموزاده‌های ما را به کلی نابود کرده بود، و خیلی از چیزهای دیگر که شما نادیده می‌گذارید و بعد
آن احتمال ِ از ناکجا آمده‌ی یک هزارم درصدی ِ نابودی به دست طبیعت را عنوان می‌کنید و انتظار دارید که ما همه‌ی این راهکارهای
شما را جدی بگیریم، خود گویای ناسنجیدگی افکار ِ شما دارد.

آفرین E41f
ایضن اضافه بفرمایید نابودی نسل دایناسورها از بیخ را به دست همین طبیعتی که خطرناک هم نیست گویا!!!! که اگر آن بدبختها دو زار تکنولوژی در اختیار میداشتند شاید هرگز منقرض نمیشدند و راهی برای بقا پیدا میکردند همان طور که انسان امروزی در صورت وقوع حادثه مشابه (قبلن اتفاق افتاده و باز هم میتواند بیوفتد) توسط طبیعت میتواند امید به بقا داشته باشد بر خلاف سایر گونه ها و جانوران!!!
Mehrbod نوشته: در جاییکه
تیره‌های نخستینی برای نمونه دور از همدیگر زندگی میکنند, ابولا یا ایدز هیچکدام شانسی برای نابودی بشر ندارند.

به جایش آنفولانزا و سرماخوردگی و هاری و بیماریهایی از این دست که امروزه بیماریهایی ساده و پیش پا افتاده محسوب میشوند و قابل انتقال توسط جک و جانورانِ مهاجر هم هستند تا خرخره شانس دارند!!!!
Dariush نوشته: ایبولا به سادگی می‌توانست در نبود دانش پزشکی و ابزارهای تکنولوژیک پیشگیری و درمان
نسل انسان را به طور جدی مورد تهدید قرار دهد. ایبولا هم فکر نمیکنم ظهورش ارتباط چندانی
با پیشرفت مدنیت داشته باشد!

دوستان در اینجا گاهی چنان در ایده‌های انقلابی و تحلیل‌های نوی خود عمیق می شوند
که جدی جدی، واقعیات ِ دم‌دستی و این اندازه مهم را هم نمی‌بینند!

داریوش جان اصولن نیازی به مثال زدن این بیماریهای خاص و خفن نیست!!! مهربد به قدری در تفکر اشتباه خودش فرو رفته که به کل یادش رفته تنها بیماریهای کشنده در دنیا ابولا و طاعون و ایدز نیستند!!! بیماریهای بیشمار دیگری هم هستند که همین تکنولوژیست که آنها را ناکارآمد کرده!!!
آنفولانزا، هاری، سرما خوردگی، کزاز، آبله و بسیاری بیماریهای دیگر که در جای جای کره زمین پیدا میشوند و گاهن قابل انتقال از حیوان به انسان هستند و همان طور که پیشتر هم گفتم حتا یک شکستگی ساده!!! یک زخم ساده و یا یک نیش معمولی هم میتوانند کشنده باشند.
مهربد دقیقن واقعیات را نمیبیند، بدیهیات را نمیبیند!!! بعد کنترل ذهن و جنگ اتمی و تسخیر دنیا توسط رباتهای آدمکش و حمله آدم فضایی ها به زمین را میبیند!!!!

مشکل مهربد هم اسم دارد : Technophobia - WiKi

تنها راه درمانش مراجعه به روانپزشک و روانکاو است، ما هر چه قدر هم استدلال کنیم و بگوییم مهربد هیچ کدام را نمیبیند!!! نابودی اکثریت مطلق بشریت به دور از تکنولوژی را نمیبیند ولی نابوده بشریت به دست روباتهای آدمکش را میبیند!!!
این همه بیماری ساده که کشنده هستند و در کنار تکنولوژی بایکوت شده اند را نمیبیند، گرفتاری در چنگال بلایای طبیعی را نمیبیند (به خصوص وقتی بی دفاع باشی)، دریده شدن توسط حیوانات درنده را نمیبیند، جان کندن برای به دست آوردن غذا را نمیبیند!! بعد نابودی بشریت به وسیله جنگ هسته ای یا کنترل مغزی و از دست رفتن آنچه او آزادی مینامد (که اصولن آزادی نیستند اصلن یا هرگز از دست نرفته اند) را میبیند!!!

از دست من و شما بیش از این در این مورد کاری بر نمی آید!!
Mehrbod نوشته: اینجا درباره‌یِ دو بازه‌یِ زمانی گفتگو شده است:

١- زمانه‌یِ پیشاتمدن: ..., شکارچی-گردآوران / hunter-gatherers, ...
٢- زمانه‌یِ پساتمدن: ..., کشاورزان, دامداران و سرانجام شهرنشینان

سده‌یِ چهاردم میلادی در زمانه‌یِ دوم میافتد و نمونه‌یِ طاعون خود در راستای سخن‌هایِ آورده پیش میرود که تنها در خود "تمدن"
و همراه با "راه‌هایِ ارتباطی نوین و پُرشمار" است که بیماری‌هایِ واگیردار بختی برای نابودی بشریت میابند, نه جای دیگر و نه در زندگی نخستینی.

همچنان در حال انکار هستید، اینبار انکار اینکه خود ِ توانایی ِ تشکیلِ اجتماعات و بعد مدنیت توسط انسان خردمند
از دلائل بقای نسل او بوده و توانسته از او در برابر عوامل طبیعی بسیار و کشنده محافظت کند. در واقع
انسان اجتماعات را تشکیل داد تا بتواند بر بلایای طبیعی پرشماری که میتوانست نسل او را به انقراض
بکشاند غلبه کند. یکی از دلائلی که برای نابودی نئاندرتال‌ها حدس زده می‌شود، همین است که
آنها توانایی تشکیل اجتماعات ِ بزرگ و مهاجرت‌های گسترده را نداشتند وگرنه، هم به اندازه‌ی انسانها
باهوش بودند و هم توانایی ساخت ابزار داشتند.

به هر رو «مام ِ طبیعت» خیلی سخاوتمندانه نئاندرتال‌ها را به نفع ما نابود کرد! اینکه گونه‌های جانوری فراوانی در
طبیعت در حال ِ زیست هستند، تنها بخشی از حقیقت است، بخش دیگر این است که بیشمار جانور دیگر توسط
طبیعت منقرض شدند و اکنون اثری از آنها نیست؛ در لینک زیر خلاصه‌ای از فقط پستاندارانی که در عصر یخبندان
نابود شده‌اند آمده است:
Ice Age Mammals - EnchantedLearning.com

و من باید که انسان در نبود مدنیت و اجتماعات و توانایی ساخت ابزارها(اساس ِ تکنولوژی)
هیچ تفاوتی با دیگر جانوران وحشی ندارد و در برابر آنها هتا ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر نیز خواهد بود.

ضمنا برای شما که تنها زیستن اهمیت دارد و مدنیتی هتا در سطح قرون وسطی را نیز برنمی‌تابید
شاید نیازی نباشد،ولی دیگرانی که مدنیت را اصل ِانسانیت می‌شمرند، فکت‌های تاریخی ِ پرشمار
مثل‌ همین‌هایی که من اینجا گفتم در دست دارد، نیاز است که آن احتمال ِ0.001 درصدی نابودی
انسان در نبود مدنیت و تکنولوژی اثبات شود یا آنکه استدلال معتبر و محکمی برایش مطرح شود، که
هنوز نشده...
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33