Dariush نوشته: بله مدرنیسم در ظاهر ناهنجاریهای اینچنینی را در خود
حل میسازد و به جامعه روشهای بیآسیب
نمایش خشونت و تخلیه انرژی را میدهد. اما پرسش
این است که جامعه تا کجا میتواند عفونتهای خودش
را ببلعد و هضمشان کند؟
با پیشرفت کنونی تکنولوژی جامعهای در کار نخواهد بود که چنین نگرانیهایِ معنادار باشند. برای نمونه با پیشرفتی
که در ساخت هوشوارهها دیده میشود بزودی هوشوارهها از آدمی در همهیِ زمینهها جلو خواهند زد و چیزی از
نژاد آدمی بجا نخواهد ماند. یا در چهرهیِ
بهتر, ابزارهای دستکاری ژنتیکی و اندیشه آن اندازه پیشرفته خواهند
شد که کسانیکه اینجور
اختلالهایِ رفتاری و روانی دارند با گرفتن
دارو / medicine درمان بشوند.
Dariush نوشته: در جامعهی سنتی، اگرچه روشهایی که بکار گرفته میشد
اغلب خشونتآمیز و وحشیانه بود، اما به جراحیای میمانست
که تومور را یکبار از جایش کنده و دور میانداخته و از این منظر
اگرچه مساله به سادهترین شکلاش حل میشده، اما نمیتوان
منکر کاراییاش شد.
جامعهیِ سنتی تا زمانیکه در بستر "تمدّن" باشد کمابیش هربار به همین جامعهیِ نُوین میانجامد.
در کنار آن, چه جامعهیِ سنتی بهتر کند چه نُوین, با پیشرفت همروند تکنولوژی هر دو به یک سرنوشت دچار میباشند.
Mehrbod نوشته: با پیشرفت کنونی تکنولوژی جامعهای در کار نخواهد بود که چنین نگرانیهایِ معنادار باشند. برای نمونه با پیشرفتی
که در ساخت هوشوارهها دیده میشود بزودی هوشوارهها از آدمی در همهیِ زمینهها جلو خواهند زد و چیزی از
نژاد آدمی بجا نخواهد ماند. یا در چهرهیِ بهتر, ابزارهای دستکاری ژنتیکی و اندیشه آن اندازه پیشرفته خواهند
شد که کسانیکه اینجور اختلالهایِ رفتاری و روانی دارند با گرفتن دارو / medicine درمان بشوند.
همین الان هم دارو برای تنشهای عصبی اینچنینی
وجود دارد، اما چرا برای درمان چنین مواردی از آنها
استفاده نمیشود؟و یا اگر میشود چرا ما همچنان
شاهد اینها هستیم؟ دلیل واضح است، مدرنیسم
توان تلورانس بالایی دارد و میتواند تا مدتها و آنچنان
که گندش بطرزی غیرقابل ندیدن بالا نیاید، مساله را
نادیده بگذارد و با آن سر کند. بیمار عصبی اینچنینی
بیمار میماند، چرا که نه خودش و نه جامعه او را
بیمار تشخیص نمیدهد؛ پیشرفتهترین داروها
و معالجهها نیز در این حالت ناکارآمد خواهند بود.
Dariush نوشته: همین الان هم دارو برای تنشهای عصبی اینچنینی
وجود دارد، اما چرا برای درمان چنین مواردی از آنها
استفاده نمیشود؟و یا اگر میشود چرا ما همچنان
شاهد اینها هستیم؟ دلیل واضح است، مدرنیسم
توان تلورانس بالایی دارد و میتواند تا مدتها و آنچنان
که گندش بطرزی غیرقابل ندیدن بالا نیاید، مساله را
نادیده بگذارد و با آن سر کند. بیمار عصبی اینچنینی
بیمار میماند، چرا که نه خودش و نه جامعه او را
بیمار تشخیص نمیدهد؛ پیشرفتهترین داروها
و معالجهها نیز در این حالت ناکارآمد خواهند بود.
PlayStation اینجا خودش یکی از همان داروها به شمار میرود که زیردستهیِ داروهای سرگرمیساز / entertainment باشد.
این تولرانس و برتافت بالا نیز همان است که امروز خواستنی به شمار میرود, هر چیز و همه چی خوب است تا
زمانیکه "خشونتی" در کار نباشد. نمونههایِ آمده در YouTube هم تا اندازهیِ خوبی پذیرفتهاند چون هنوز خشونتشان جدّی نشده.
نقل قول:یمار عصبی اینچنینی
بیمار میماند، چرا که نه خودش و نه جامعه او را
بیمار تشخیص نمیدهد؛
روشن است بیمار عصبی در سیستم تکنولوژیک بیمار و "مختل" دیده
میشود و این همه روانشناس و روانکاو سرگرم درمان همینها میباشند.
نکتهیِ بجامانده اینجا است که خود سیستم پدیدآورنده و علّت آغازین این "اختلالها"ست.
تکامل برای تمام موجودات و در تمام سطوح زندگیشون هنوز هم ادامه داره.
اجتماع ما یک محصول تکاملیه. و با توجه به شرایط تغییر پیدا میکنه. یک روزگاری نیاز بود که آدمها بیشتر با هم مرتبط باشن (فردگرا نباشن) امروز شرایط طوریه که اغلب فردگرا میشن.
حتی تکامل مغز هم به این سمته (همین توده های جدیدی که بالای چشمتون ایجاد شده و پیشونیتون رو میسازه بهش میگن قشر پیش پیشانی و مسئول اعمال و افکار منطقیه)
من فکر میکنم تمام هنر ما اینه که شرایط رو بفهمیم و طبقش خودمون رو نوع رفتارمون رو باهاش آداپته بکنیم.
واقعیت اینه که برگشت به شرایط گذشته حرف مهملیه. چون اگه شرایط جهان سنتی میتونست بمونه واقعن میموند و برگردوندنش به عصر مدرنیته و پیاده کردنش برای آدمهایی که همون آدمهای سنتی نیستن (از لحاظ تکاملی) فقط تضاد درونی افراد رو بیشتر میکنه. (امتحانش هم کاری نداره مثل فرقه هایی که توی دهه ی 60 و هفتاد توی آمریکا شکل گرفتن و از زور بی جایگاهی توی مدرنیته میرفتن تو جنگلا قبیله برای خودشون میساختن، آخرسرم خودکشی دسته جمعی میکردن) اینها کسانی هستن که نمیتونن پوچی مدرنیته رو تحمل کنن و نمیتونن بی جایگاهی در جامعه رو از لحاظ درونی بپذیرن اینه که یا مثه سیاها میرن باندهای سلسله مراتبی برای خودشون میسازن یا مثه این کس خولای عرفان گرا گروه های معنوی.
ما باید هسته ی اصلی و ذات سنت گرایی که باعث میشد آدما زندگیشون معنا دار باشه رو طوری که با شرایط جامعه ی امروز و تکامل امروزی آدما سازگار باشه رو پیاده کنیم که خب غیر ممکنه.
جامعه داره به پایان خودش میرسه و فردگرایی خالص داره شروع میشه. خودمون رو آماده کنیم.
Dariush نوشته: یک پرسش سرراست برای همهی ما در نهایت این خواهد
بود که مدرنیسمی که امثال اینها را خلق میکند برتر است
یا Traditionalism که میتواند القاعده و خمینی تولید بکند.
داریوش جان آب مایه حیات است! ولی نوشیدن زیادش باعث هیپوناترمی میشه و به مرگ ختم میشه!
اگر مقدار زیادی از اون به یک باره جاری بشه بسیار مخرب و خطرناکه و ...
به عبارت ساده تر هر چیزی که در استفاده ازش افراط بشه و یا از کنترل خارج بشه خطرناکه و منجر به فاجعه میشه. فرقی نمیکنه ایدئولوژی باشه، تکنولوژی باشه، دین باشه، خوراکی باشه، نوشیدنی باشه، سکس باشه ، ورزش باشه، مثل ای روانی ها بروز احساسات هنگام بازی ویدیویی باشه یا هر چیز یا کار دیگه ای.
Mehrbod نوشته: روشن است بیمار عصبی در سیستم تکنولوژیک بیمار و "مختل" دیده میشود و این همه روانشناس و روانکاو سرگرم درمان همینها میباشند.نکتهیِ بجامانده اینجا است که خود سیستم پدیدآورنده و علّت آغازین این "اختلالها"ست.
به جای این بهانه های دوزاری سری به پیشرفت روزافزون بزنید ادامه بدهیم بحث را.درگذشت
David Bowie را نیز به شما و پیروان آن عالم فرزانه تسلیت میگویم.
Nilftrondheim نوشته: به جای این بهانه های دوزاری سری به پیشرفت روزافزون بزنید ادامه بدهیم بحث را.
اگر در یاد بدارید خود شما هم چند ماه زمان برد تا پاسخ دادید, ولی بزودی.
Nilftrondheim نوشته: درگذشت David Bowie را نیز به شما و پیروان آن عالم فرزانه تسلیت میگویم.
من نه دوستدار نه هوادار David Bowie بودهام, تنها از چهره و نگاه تیز و هوشمندانهیِ او در اینجا خوشم آمده: [ATTACH=CONFIG]4969[/ATTACH]
sonixax نوشته: داریوش جان آب مایه حیات است! ولی نوشیدن زیادش باعث هیپوناترمی میشه و به مرگ ختم میشه!
اگر مقدار زیادی از اون به یک باره جاری بشه بسیار مخرب و خطرناکه و ...
به عبارت ساده تر هر چیزی که در استفاده ازش افراط بشه و یا از کنترل خارج بشه خطرناکه و منجر به فاجعه میشه. فرقی نمیکنه ایدئولوژی باشه، تکنولوژی باشه، دین باشه، خوراکی باشه، نوشیدنی باشه، سکس باشه ، ورزش باشه، مثل ای روانی ها بروز احساسات هنگام بازی ویدیویی باشه یا هر چیز یا کار دیگه ای.
خب میلاد، این که بیشتر شبیه به یک پند اخلاقیست،
موضوع همین است که آن حد آستانه اعتدال کجاست؟
شما وقتی فردگرایی محور قرار بدهی، آنگاه مرزی وجود
نخواهد داشت، بنابراین هرچیزی روا است تا وقتی که خود
فرد بخواهد و به کسی آسیب مستقیم وارد نسازد.
یعنی هتا اگر آسیب به خود فرد هم وارد شود، اما او
صلاح بداند که ادامه بدهد، کسی حق ندارد جلویش
را بگیرد، اما مسالهای که ما نمیتوانیم آن را اندازهگیری
بکنیم، آسیبهای غیر مستقیمی است که بواسطه
روان آسیبدیدهی فرد با او به جامعه آورده میشود.
و این موضوع بسیار مهمی است.
Mehrbod نوشته: اگر در یاد بدارید خود شما هم چند ماه زمان برد تا پاسخ دادید, ولی بزودی.
من مشغله داشتم، شما که فلور نرمال فروم هستید چرا حرفهای مهمتر را ول میکنید؟
Nilftrondheim نوشته: من مشغله داشتم، شما که فلور نرمال فروم هستید
فلور نرمال همانندی نابجاییست, همانندی بهتر
یاختههایِ چنگارین است که از درون سیستم را میخورند و میپوکند.
Nilftrondheim نوشته: چرا حرفهای مهمتر را ول میکنید؟
آماج تنها روشنگری برای یک دستهیِ هوشمند و اندک است
و ازینرو من کمابیش تنها به نوشتههایی پاسخ میدهم که ارزش منطقی خوبی
داشته باشند, اگر نه کل کل بیهوده یا هتّا همراهاندن اکثریت با خود, اینجا آماج نیست.
برداشت نابجا نشود, در میان واپسین نوشتههایِ شما چند نکتهیِ درخور نگرش بودهاند که پاسخ خواهند گرفت.