cool نوشته: ماهیت از نظر فلسفه:به حد و اندازهای که وجود به خود میگیرد و یا آن موجود را به آن نام میشناسند ماهیت آن موجود است
پس ماهیت=شناخت.
حالا سوال این است که ایا شناخت از فلسفه نشات میگیرد یا علم(تجربی)؟
اگر شناخت از فلسفه نشات میگیرد پس چرا فلسفه با گذشت زمان و با تغییر علم خود را بروز کرده است؟!
پس خودتان اعتراف نمودید که در حوزه فلسفه می توان مفهومی بنیادی همچون"ماهیت" را تعریف کرد.
پس از روشن شدن مفهوم ماهیت؛ ماهیت ذات یک موجود؛ در چه حوزه ای بررسی می شود؟
برای نمونه چطور می توان مفهوم وجودی "اتم" را به عنوان
واقعیت[SUP]۱[/SUP]؛ حتی پس از تجربه، ادراک نمود؟
مقصودتان را از
"به روز کردن فلسفه با گذشت زمان" بیشتر توضیح دهید.
cool نوشته: تجربه تاثیر محیط بر انسان و انسان بر محیط را گویند.کاربرد تجربه تلاش برای درک محیط است
تعریف شما در چه حوزه ای(از دانش؟) قرار می گیرد؟
همچنین
معنای تلاش انسان در درک محیط؟
cool نوشته: علم آگاهی یافتن از محیط و از مایش ها واثبات آن است.کاربرد ان اثبات یا رد یک موضوع است.
در چه علمی؛ "علم" را تعریف نمودید؟!!!
بررسی اساس" اعتبار" و رابطه میان آزمایش و
اثبات[SUP]۲[/SUP] در گرو چه معیاری و در محدوده کدام دانش انجام می شوند؟
cool نوشته: ماهیت امور عقلی تجربه است.و کاربرد آن متفاوت است
بخش دوم
پاسخم را به کوروش گرامی مشاهده نمایید و همچنین مطالعه بیشتری پیرامون مکاتب فلسفی عقلگرایی داشته باشید.
ضمنا حتی دیوید هیوم کبیر هم؛ در اواخر عمرش هنگام بازنگری نگرش فلسفی اش پیرامون تبیین "
خودآگاهی" ؛ با چالش مواجه شده بود.
cool نوشته: فلسفه توجیه برای درک یک موضوع است.هیچ مبنایی وجود ندارد که یک نظریه فلسفی اثبات یا رد شود.
چه شد که چنین تعریفی را برای آن برگزیدید؟ همچنین شاید بهتر باشد منظورتان را از "توجیه " بیشتر توضیح دهید.
اگر فلسفه را خود مبنای رد یا اثبات نظریه ها بدانیم؛آنگاه چه پاسخی می دهید؟
cool نوشته: تعریف مشخصی ندارد!
پس هنگامی که همه بحث ما بر مفهوم "وجود" استوار است؛ در چه دانش و اثباتی(!) مفهوم آن را درک می کنیم؟ اگر پاسختان تجربه باشد؛ چنین پرسشی دوباره مطرح می شود که چه طور مفهوم "ماهیت" را در فلسفه بیان نمودید؛ ولی وجود را که مقدم بر ماهیت است؛ خارج از فلسفه؟!
cool نوشته: نظریه با مشاهده یا تفکر کردن بوجود می آید و رد شدن ان یعنی اینکه شواهدی بر عدم صحت ان وجود دارد
حوزه بررسی مفهوم" نظریه"،"تفکر کردن" و"مشاهده" چیست؟!
cool نوشته: دانستن آگاهی از یک موضوع و ندانستن هم یعنی آگاهی نداشتن از یک موضوع!دانستن بهتر است چون مغز تمایل به فکر کردن دارد!!!
با کمک کدام دانش و اثبات دانشیک دانستن و ندانستن را تعریف نمودید؟
اساسا آگاهی داشتن یا نداشتن با کدام دانش تشخیص داده می شود؟ یعنی با کدام دانش درمی یابیم که
از چیزی آگاهی داریم یا نه؟
cool نوشته: فعلا تا به همینجا بگویید چطور پیشرفته ام و اشتباهاتم را بگیرید
هدف من از مطرح نمودن این پرسش ها؛ درک حوزه هایی از دانش و اثبات آن دانش است، که
چه طور در تفکر شماچنین مفاهیمی در آن حوزه ها تعریف و تبیین می شوند!
ضمن اینکه پرسش های قبلی هم چشم انتظار پاسختان هستند(و بیان حوزه بررسی هر یک)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. این واژه را هم هنوز تعریف ننموده اید و همچنین لازم است حوزه تعریف آن را مشخص نمایید.
۲. این واژه را هم هنوز تعریف نکرده اید؛ پس چگونه در بیان "علم" از آن سود می جویید؟
پس از تعریف آن؛ لازم است پاسخ دهید که اثبات یا رد یک موضوع به عنوان کاربرد علم چه معنایی
برای ما دارد؟ نسبت به چه چیزی آن را رد یا اثبات می کنیم؟