05-03-2012, 06:27 PM
درود
مال من چندان طولانی نیست.
توی عمرم فقط دو بار اون هم بچگی که هیچی نمی فهمیدم ما رو با زور توی مدرسه میبردن نماز خونه و یه اخوند گردن کلفت میاوردن و ما رو هم میذاشتن پشت اون تا نماز بخونیم من هم چون که بلد نبودم با توجه به حرکات دیگران ادای نماز خوندن رو در میاوردم یادمه یه بار معلم ابتدایی ما یه حرف قشنگی زد گفت برین تحقیق کنین که خدا رو کی بوجود اورده؟!خدا چطوری میتونسته وجود داشته باشه از اول؟!البته من شاخ در اورده بودم به خاطر تعصب بی خودی که داشتم که چطوری ممکنه یه انسان یه وجود خدا شک کنه؟!مادرم هم از یه طرف توی خونه داستان های دینی و مذهبی و سلیمان و پرواز و ممد و جن و فرشته و اینا رو برام تعریف میکرد که من هم باورشون میکردم!وقتی که حدودا 15 سالم بود نماز خوندم به نظرم مسخره میومد ولی روزه نه!ماه رمضان ها یه چند تا روزه میگرفتم بقیش رو هم بی خیالش میشدم تا چند سال گذشت تا پارسال که توی وضعیت بد اسم خدا رو صدا میزدم ولی هیچ جوابی نمیشنیدم!مردم رو میدیم که ایمانشون از من هم قوی تره ولی خدا به اونها هم کمکی نمیکنه و جوابی نمیده!پس به شک افتادم!این رو هم بگم از بچگی تا پارسال هیچ وقت نشده بود که به شک و تردید بیوفتم!
این طوری شد که اول مزخرفاتی به اسم دین رو کنار گذاشتم و بعد هم به وجود خدا شک کردم و بعد کلا کنارشون گذاشتم و کلا زندگی من عوض شد!طرز فکرم خود به خود عوض شد و با منطق و خرد اشنا شدم البته این رو هم بگم من در مورد همه چیز کلا زیاد فکر میکنم و که بیشترش رو هم مدیون این هستم.الان حدود یک سال هست که بنده شدم یک بی خدای دو اتیشه که کلا تحمل شنیدن اراجیف و مزخرفاتی به نام دین و خدا رو ندارم!کلا وقتی که خرافات رو کنار گذاشتم وارد یه دنیای دیگه شدم و چشمم به روی حقایق باز شد و الان هیچ چیز رو نمیتونم چشم بسته قبول کنم و قبل از انجام هر کاری به خوبی فکر میکنم و برای همه چیز سعی میکنم یه توجیه منطقی پیدا کنم و البته مغزم هم بهتر کار میکنه و احساس میکنم میزان و سطح هوش و درک و فهمم هم رفته بالاتر و نسبت به قبل تیزتر شدم.این رو هم بگم وضعیت بد و سنگین جامعه هم تاثیر گذار بود که من رو وادار به شک کرد درست مثل همون مساله ای که میگن ادم زیر شرایط سخت محکم تر و تیزتر بار میاد من هم این جوری شدم!الان پشیمانم که زودتر این مزخرفات رو کنار نذاشتم!
البته این رو هم بگم که واقعیت های کثیف اسلامی که پشت صورت زیبای اسلام خودشون رو قایم کرده بودن رو شنیدم خیلی در من تاثیر گذار بودن در جدا کردن دین سادیسمی اسلام از خودم.
مال من چندان طولانی نیست.
توی عمرم فقط دو بار اون هم بچگی که هیچی نمی فهمیدم ما رو با زور توی مدرسه میبردن نماز خونه و یه اخوند گردن کلفت میاوردن و ما رو هم میذاشتن پشت اون تا نماز بخونیم من هم چون که بلد نبودم با توجه به حرکات دیگران ادای نماز خوندن رو در میاوردم یادمه یه بار معلم ابتدایی ما یه حرف قشنگی زد گفت برین تحقیق کنین که خدا رو کی بوجود اورده؟!خدا چطوری میتونسته وجود داشته باشه از اول؟!البته من شاخ در اورده بودم به خاطر تعصب بی خودی که داشتم که چطوری ممکنه یه انسان یه وجود خدا شک کنه؟!مادرم هم از یه طرف توی خونه داستان های دینی و مذهبی و سلیمان و پرواز و ممد و جن و فرشته و اینا رو برام تعریف میکرد که من هم باورشون میکردم!وقتی که حدودا 15 سالم بود نماز خوندم به نظرم مسخره میومد ولی روزه نه!ماه رمضان ها یه چند تا روزه میگرفتم بقیش رو هم بی خیالش میشدم تا چند سال گذشت تا پارسال که توی وضعیت بد اسم خدا رو صدا میزدم ولی هیچ جوابی نمیشنیدم!مردم رو میدیم که ایمانشون از من هم قوی تره ولی خدا به اونها هم کمکی نمیکنه و جوابی نمیده!پس به شک افتادم!این رو هم بگم از بچگی تا پارسال هیچ وقت نشده بود که به شک و تردید بیوفتم!
این طوری شد که اول مزخرفاتی به اسم دین رو کنار گذاشتم و بعد هم به وجود خدا شک کردم و بعد کلا کنارشون گذاشتم و کلا زندگی من عوض شد!طرز فکرم خود به خود عوض شد و با منطق و خرد اشنا شدم البته این رو هم بگم من در مورد همه چیز کلا زیاد فکر میکنم و که بیشترش رو هم مدیون این هستم.الان حدود یک سال هست که بنده شدم یک بی خدای دو اتیشه که کلا تحمل شنیدن اراجیف و مزخرفاتی به نام دین و خدا رو ندارم!کلا وقتی که خرافات رو کنار گذاشتم وارد یه دنیای دیگه شدم و چشمم به روی حقایق باز شد و الان هیچ چیز رو نمیتونم چشم بسته قبول کنم و قبل از انجام هر کاری به خوبی فکر میکنم و برای همه چیز سعی میکنم یه توجیه منطقی پیدا کنم و البته مغزم هم بهتر کار میکنه و احساس میکنم میزان و سطح هوش و درک و فهمم هم رفته بالاتر و نسبت به قبل تیزتر شدم.این رو هم بگم وضعیت بد و سنگین جامعه هم تاثیر گذار بود که من رو وادار به شک کرد درست مثل همون مساله ای که میگن ادم زیر شرایط سخت محکم تر و تیزتر بار میاد من هم این جوری شدم!الان پشیمانم که زودتر این مزخرفات رو کنار نذاشتم!
البته این رو هم بگم که واقعیت های کثیف اسلامی که پشت صورت زیبای اسلام خودشون رو قایم کرده بودن رو شنیدم خیلی در من تاثیر گذار بودن در جدا کردن دین سادیسمی اسلام از خودم.