01-07-2014, 09:10 AM
بنظر بنده امروز که شرایط جهان و زندگی اینقدر عوض شده، خود انسانها بقدر کافی تغییر و تطابق و ارتقا پیدا نکردن؛ و این منجر به مشکلات جدی میشه!
دین و مذهب هم که به تاریخ پیوستن یا درحال پیوستن هستن.
البته بنظر بنده میاد که دین و مذهب از همین مشکلات و ناکامی ها و خلاء استفاده میکنن و سعی دارن خودشون زنده نگه دارن و حتی دوباره قوی کنن و گسترش بدن.
اما بنظر بنده این دین و مذهب هم به درد جهان و شرایط امروز نمیخوره.
بلکه ما نیاز به ابرانسان ها و انسانهای برتر داریم.
یه چیزی مثل موجودات فضایی برتر.
انسانهایی خردمندتر و قوی تر.
انسانهایی که اینقدر هم دنبال چرت و پرت هایی مثل شهوت رانی و بی بند و باری و حرص و طمع خودشون در پی قدرتهای برونی و دست دوم نباشن.
چون حقیقتش رو بخوای حساب کنی اینا چیزهای چندان مفیدی نیستن؛ بلکه مضر هستن.
یعنی میخوام بگم افراط در اینها منجر به خسارت های بسیار شده و خواهد شد، که هیچ راه دیگری برای حل این معضل نیست چون تغییر دادن و ارتقای خود انسانها.
چرا مثلا انسانهای زیادی هستن که بجای اینکه ورزش کنن و با قدرت و قابلیت جسمی خودشون حال کنن، فقط به خوردن و تن آسایی و الکل و سیگار و مواد مخدر و شهوت و چرت و پرت های دیگه میپردازن و جسم و مغز خودشون رو ضعیف و ناراکار میکنن؟ و شکم میارن
منم گاهی خوش گذرانی میکنم. بالاخره آدم نیاز غریزی داره و تفریح هم میخواد. ولی خب ورزش هم میکنم بطور جدی. دنبال علم و فناوری و افزایش روزمره دانش و توانایی خودم هستم.
درحالیکه اکثر بقیهء آدمها اصلا انگیزه و ارادهء این روش زندگی رو ندارن.
طرف میبینی میگه بابا دوران درس ما دیگه گذشت، و دیگه حال نداره چیزی بخونه و یاد بگیره!
درحالیکه بنظر من انسان امروز باید همیشه درحال یادگیری و قوی کردن خودش باشه.
چون ما امروزه از نظر منابع رایگان و در دسترس دانش جهانی کمبودی نداریم. ولی کسانی باید باشن که ظرفیتش رو داشته باشن و از این منابع عظیم حداکثر استفادهء ممکن رو ببرن.
ولی چه شده که انسانها همه دنبال قدرتهای برونی و دست دوم هستن؟
چرا قدرتهای اصیل و درونی که اینقدر ارزشمند و مفید هستن و اینقدر خواص استثنایی دارن، خیلی کمتر مورد توجه قرار دارن؟
اکنون زمان زاده شدن ابرانسان های واقعیست!
زمان ممتاز شدن آنها.
و من دوست دارم یک ابرانسان باشم.
و فکر میکنم که برای نجات بشریت از شر مصرف گرایی شدید، جنگ، فساد، تعصب و دین و مذهب زدگی، ما نیاز به ارتقای انسانها و بردن آنها به سمت مسیر ابرانسان داریم.
پیشرفت روز افزون علم و فناوری، بدون ارتقای خود انسانها، بازدهی بهینه ندارد و بلکه ممکن است خطرناک باشد.
حال شما بفرمایید تعریف خود از ابرانسان را، و اینکه چطور میتوان بشریت را بدان سو هدایت کرد.
البته یک بحث/مشکل دیگر هم باقی میماند که بحث تولید و تداوم نسل آدمیست.
چراکه من فکر میکنم، ابرانسان های مورد نظر بنده تمایلی به تولید بچه و مراقبت از آنها ندارند.
ابرانسان آنقدر شیفتهء ارتقای خودش و تلاش بی پایان در این راه است، که فرصت و اولویتی برای پرداختن به اینطور مسائل ندارد. علاقه و انگیزه ای ندارد. مانند خودم!
ابرانسان میخواهد هرکاری با حداکثر سرعت و کمترین هزینه باشد.
بنابراین ممکن است در دنیای ابرانسانها، نسل بشریت رو به کم شدن و افول برود، یا اینکه تولید نسل در قالب آزمایشگاهها و کارخانه های تولید انسان صورت پذیرد (که این هم بنظر میاید از نظر اخلاقی مشکل اساسی دارد).
این مسئله ایست که من نتوانستم حل کنم و بدان پاسخ بگویم. هرچند بهرحال برایم مهم هم نیست. چراکه برای من اهمیتی ندارد که نسل بشریت از بین برود. من دنبال راه حلی هستم که با اومانیسم عصر جدید هم بقدر کافی سازگار باشد. اگر راه حلی نبود، پس تکامل به پایان رسیده است، و گریزی از خاموشی نیست...
همانا تحقق یک ابرانسان را برتر از بقای نسل میلیاردها انسان میدانم!
و این است آیات وجود من که بر شما نازل میشود!
آنچه وجود من میخواهد.
قدرت! برتری! کمال.
یک موجود.
تنها یکی.
برتر از میلیاردها.
دین و مذهب هم که به تاریخ پیوستن یا درحال پیوستن هستن.
البته بنظر بنده میاد که دین و مذهب از همین مشکلات و ناکامی ها و خلاء استفاده میکنن و سعی دارن خودشون زنده نگه دارن و حتی دوباره قوی کنن و گسترش بدن.
اما بنظر بنده این دین و مذهب هم به درد جهان و شرایط امروز نمیخوره.
بلکه ما نیاز به ابرانسان ها و انسانهای برتر داریم.
یه چیزی مثل موجودات فضایی برتر.
انسانهایی خردمندتر و قوی تر.
انسانهایی که اینقدر هم دنبال چرت و پرت هایی مثل شهوت رانی و بی بند و باری و حرص و طمع خودشون در پی قدرتهای برونی و دست دوم نباشن.
چون حقیقتش رو بخوای حساب کنی اینا چیزهای چندان مفیدی نیستن؛ بلکه مضر هستن.
یعنی میخوام بگم افراط در اینها منجر به خسارت های بسیار شده و خواهد شد، که هیچ راه دیگری برای حل این معضل نیست چون تغییر دادن و ارتقای خود انسانها.
چرا مثلا انسانهای زیادی هستن که بجای اینکه ورزش کنن و با قدرت و قابلیت جسمی خودشون حال کنن، فقط به خوردن و تن آسایی و الکل و سیگار و مواد مخدر و شهوت و چرت و پرت های دیگه میپردازن و جسم و مغز خودشون رو ضعیف و ناراکار میکنن؟ و شکم میارن
منم گاهی خوش گذرانی میکنم. بالاخره آدم نیاز غریزی داره و تفریح هم میخواد. ولی خب ورزش هم میکنم بطور جدی. دنبال علم و فناوری و افزایش روزمره دانش و توانایی خودم هستم.
درحالیکه اکثر بقیهء آدمها اصلا انگیزه و ارادهء این روش زندگی رو ندارن.
طرف میبینی میگه بابا دوران درس ما دیگه گذشت، و دیگه حال نداره چیزی بخونه و یاد بگیره!
درحالیکه بنظر من انسان امروز باید همیشه درحال یادگیری و قوی کردن خودش باشه.
چون ما امروزه از نظر منابع رایگان و در دسترس دانش جهانی کمبودی نداریم. ولی کسانی باید باشن که ظرفیتش رو داشته باشن و از این منابع عظیم حداکثر استفادهء ممکن رو ببرن.
ولی چه شده که انسانها همه دنبال قدرتهای برونی و دست دوم هستن؟
چرا قدرتهای اصیل و درونی که اینقدر ارزشمند و مفید هستن و اینقدر خواص استثنایی دارن، خیلی کمتر مورد توجه قرار دارن؟
اکنون زمان زاده شدن ابرانسان های واقعیست!
زمان ممتاز شدن آنها.
و من دوست دارم یک ابرانسان باشم.
و فکر میکنم که برای نجات بشریت از شر مصرف گرایی شدید، جنگ، فساد، تعصب و دین و مذهب زدگی، ما نیاز به ارتقای انسانها و بردن آنها به سمت مسیر ابرانسان داریم.
پیشرفت روز افزون علم و فناوری، بدون ارتقای خود انسانها، بازدهی بهینه ندارد و بلکه ممکن است خطرناک باشد.
حال شما بفرمایید تعریف خود از ابرانسان را، و اینکه چطور میتوان بشریت را بدان سو هدایت کرد.
البته یک بحث/مشکل دیگر هم باقی میماند که بحث تولید و تداوم نسل آدمیست.
چراکه من فکر میکنم، ابرانسان های مورد نظر بنده تمایلی به تولید بچه و مراقبت از آنها ندارند.
ابرانسان آنقدر شیفتهء ارتقای خودش و تلاش بی پایان در این راه است، که فرصت و اولویتی برای پرداختن به اینطور مسائل ندارد. علاقه و انگیزه ای ندارد. مانند خودم!
ابرانسان میخواهد هرکاری با حداکثر سرعت و کمترین هزینه باشد.
بنابراین ممکن است در دنیای ابرانسانها، نسل بشریت رو به کم شدن و افول برود، یا اینکه تولید نسل در قالب آزمایشگاهها و کارخانه های تولید انسان صورت پذیرد (که این هم بنظر میاید از نظر اخلاقی مشکل اساسی دارد).
این مسئله ایست که من نتوانستم حل کنم و بدان پاسخ بگویم. هرچند بهرحال برایم مهم هم نیست. چراکه برای من اهمیتی ندارد که نسل بشریت از بین برود. من دنبال راه حلی هستم که با اومانیسم عصر جدید هم بقدر کافی سازگار باشد. اگر راه حلی نبود، پس تکامل به پایان رسیده است، و گریزی از خاموشی نیست...
همانا تحقق یک ابرانسان را برتر از بقای نسل میلیاردها انسان میدانم!
و این است آیات وجود من که بر شما نازل میشود!
آنچه وجود من میخواهد.
قدرت! برتری! کمال.
یک موجود.
تنها یکی.
برتر از میلیاردها.