07-03-2017, 06:45 PM
چه چیزی زیباست؟
شاید طبیعت وحشی زیباترین باشد.
و درست است ساختمان های شیک و سر به فلک کشیده نیز زیبا هستند، و اتومبیل های لوکس.
اما از دید من زیباترین چیز قدرت است، و زیبایی بدون قدرت میتواند براحتی بی معنا و بی ارزش گردد.
وقتی زیبایی در برابر قدرت زانو میزند.
وقتی از زیبایی کاری برنمی آید.
این تنها قدرت است که قادر به انجام کارهاست.
خیلی وقتها علایق و ارزشهای بشری مرا ناامید میکنند؛ که این را حتی در ادیانی مثل اسلام هم به وضوح میتوانم ببینم.
چرا اینقدر در دنیای ما ظواهر و زیبایی ها و نمایش های ظاهری وجود دارد، بجای قدرت واقعی!؟
چرا انسانها اینقدر وقت و انرژی خویش را صرف ظواهر میکنند؟
درک نمیکنم!
روز به روز بیشتر با ظواهر بیگانه شدم، چون دریافتم آنچه میتواند به من خوشبختی واقعی بدهد تنها قدرت است!
دو استاد رزمی با هم مبارزه میکنند، یکی قوی تر است، با اینکه لباسهای کهنه و پاره ای به تن دارد، هیچ خوش پوش نیست، به ظاهر خود نمیرسد و اهمیتی نمیدهد، کدام پیروز خواهد شد؟ ظواهر چه قدرتی به ما خواهند داد؟ چه کمکی به ما خواهند کرد. بهرحال پیروز نهایی قدرت برتر است؛ حداقل معمولا!
بنده نیز به ظاهرم خیلی کم اهمیت میدهم. مثلا کفشهایم همیشه خاکیست، چون حتی کوچکترین وقت و انرژی ام نیز برایم اهمیت دارد و صرف کاری نمیکنم که بنظرم در عمل هیچ فایده ای ندارد. کفش کفش است، فقط باید با آن راه بروی، حال خاکی باشد یا واکس خورده و براق، چه فرقی میکند؟ مگر اینکه خودت فکر کنی که فرقی میکند. مگر اینکه خودت به این زیبایی ظاهری از نظر روانی وابسته باشی، نیاز داشته باشی، که آن نیز ضعف توست، نه قدرتت!
ادیانی مثل اسلام نیز همواره مرا با این همه مناسک و ظواهر عریض و طویل خود ناامید کرده اند، تاجاییکه به حقیقی بودن خدایشان نیز شک کرده ام. میگویم این چه خداییست که اینقدر شباهت به انسانهای دوزاری دارد، و شاید این نشانه ایست که این خدا بیشتر انعکاس تصورات و خواسته های خود انسانها بوده تا حقیقت!
رک بگویم، من کمترین اعتقاد ممکن را به ظواهر دارم. بجایش به قدرت و کارایی اعتقاد دارم.
اگر قدرت داشته باشی، میتوانی خیلی چیزها بدست بیاوری.
شاید زیبایی ظاهری هم نقشی در خوشبختی داشته باشد، ولی بنظر من این نقش و سهم در مقابل قدرت خیلی کمتر است، و زیاد مهم نیست، بخش اعظم ظواهر را میتوان نادیده گرفت بدون اینکه صدمهء مهمی بخوریم، تنها اگر قوی باشیم! و بنظر من آن وقت و انرژی ای را که صرف ظواهر میکنیم اگر صرف دستیابی به قدرتهای واقعی کنیم، بازدهی بسیار بیشتری خواهد داشت.
قدرت زیباست!
وقتی ابرساختمان های پر زرق و برق را میبینم، با خود میگویم چه فایده، وقتی انسان در برابر آنها حقیر است، وقتی کمکی به خوشبختی من نمیکنند، چه ارزشی دارند؟
این انسان است که باید شکوهمند باشد، باید خوشبخت واقعی باشد، و شکوه و خوشبختی حقیقی با ظواهر و زیبایی های ظاهری بدست نمی آید، بلکه تنها با قدرت است که میتوان بدان دست یافت.
شاید طبیعت وحشی زیباترین باشد.
و درست است ساختمان های شیک و سر به فلک کشیده نیز زیبا هستند، و اتومبیل های لوکس.
اما از دید من زیباترین چیز قدرت است، و زیبایی بدون قدرت میتواند براحتی بی معنا و بی ارزش گردد.
وقتی زیبایی در برابر قدرت زانو میزند.
وقتی از زیبایی کاری برنمی آید.
این تنها قدرت است که قادر به انجام کارهاست.
خیلی وقتها علایق و ارزشهای بشری مرا ناامید میکنند؛ که این را حتی در ادیانی مثل اسلام هم به وضوح میتوانم ببینم.
چرا اینقدر در دنیای ما ظواهر و زیبایی ها و نمایش های ظاهری وجود دارد، بجای قدرت واقعی!؟
چرا انسانها اینقدر وقت و انرژی خویش را صرف ظواهر میکنند؟
درک نمیکنم!
روز به روز بیشتر با ظواهر بیگانه شدم، چون دریافتم آنچه میتواند به من خوشبختی واقعی بدهد تنها قدرت است!
دو استاد رزمی با هم مبارزه میکنند، یکی قوی تر است، با اینکه لباسهای کهنه و پاره ای به تن دارد، هیچ خوش پوش نیست، به ظاهر خود نمیرسد و اهمیتی نمیدهد، کدام پیروز خواهد شد؟ ظواهر چه قدرتی به ما خواهند داد؟ چه کمکی به ما خواهند کرد. بهرحال پیروز نهایی قدرت برتر است؛ حداقل معمولا!
بنده نیز به ظاهرم خیلی کم اهمیت میدهم. مثلا کفشهایم همیشه خاکیست، چون حتی کوچکترین وقت و انرژی ام نیز برایم اهمیت دارد و صرف کاری نمیکنم که بنظرم در عمل هیچ فایده ای ندارد. کفش کفش است، فقط باید با آن راه بروی، حال خاکی باشد یا واکس خورده و براق، چه فرقی میکند؟ مگر اینکه خودت فکر کنی که فرقی میکند. مگر اینکه خودت به این زیبایی ظاهری از نظر روانی وابسته باشی، نیاز داشته باشی، که آن نیز ضعف توست، نه قدرتت!
ادیانی مثل اسلام نیز همواره مرا با این همه مناسک و ظواهر عریض و طویل خود ناامید کرده اند، تاجاییکه به حقیقی بودن خدایشان نیز شک کرده ام. میگویم این چه خداییست که اینقدر شباهت به انسانهای دوزاری دارد، و شاید این نشانه ایست که این خدا بیشتر انعکاس تصورات و خواسته های خود انسانها بوده تا حقیقت!
رک بگویم، من کمترین اعتقاد ممکن را به ظواهر دارم. بجایش به قدرت و کارایی اعتقاد دارم.
اگر قدرت داشته باشی، میتوانی خیلی چیزها بدست بیاوری.
شاید زیبایی ظاهری هم نقشی در خوشبختی داشته باشد، ولی بنظر من این نقش و سهم در مقابل قدرت خیلی کمتر است، و زیاد مهم نیست، بخش اعظم ظواهر را میتوان نادیده گرفت بدون اینکه صدمهء مهمی بخوریم، تنها اگر قوی باشیم! و بنظر من آن وقت و انرژی ای را که صرف ظواهر میکنیم اگر صرف دستیابی به قدرتهای واقعی کنیم، بازدهی بسیار بیشتری خواهد داشت.
قدرت زیباست!
وقتی ابرساختمان های پر زرق و برق را میبینم، با خود میگویم چه فایده، وقتی انسان در برابر آنها حقیر است، وقتی کمکی به خوشبختی من نمیکنند، چه ارزشی دارند؟
این انسان است که باید شکوهمند باشد، باید خوشبخت واقعی باشد، و شکوه و خوشبختی حقیقی با ظواهر و زیبایی های ظاهری بدست نمی آید، بلکه تنها با قدرت است که میتوان بدان دست یافت.