04-06-2015, 01:43 PM
kourosh_iran نوشته: اوه واسا بابا زیادی جلو نرو همینطوری!
من نگفتم که شرایط و مسیر حاضر رو کاملا نامطلوب میدونم یا اینطور بگم که نسبت به شرایط دوران قدیم بدتر میدونم. خود تحلیل این مسئله و قضاوت مطمئن در موردش کار راحتی نیست و شاید حتی غیرممکن باشه. منکه تاحالا این مسئله رو حل نکردم، شاید یکی به همین دلیل که فکر کردم بهرحال حل کردنش هم عملا فایده ای نداره. ولی این به این معنا نیست که با نظر شما موافق باشم که این مسیر و شرایط عصر حاضر خیلی بده و باید برگشت کنیم!
ما هرگز جایی نگفتهایم شرایط "این همه بده", اگر شرایط این همه بد بود که دیگر نیازی به گفتمان نبود, همه خودشان نکته را میگرفتند:
sonixax نوشته: ولی آش به اون شوری ها هم که شما میگی نیست مهربد جان!
Mehrbod نوشته: آش اگر به آن شوری بود که دیگر نیازی به گفتمان نداشت, هرکس خودش متوجه میبود.
ولی آش شور را هست.. نکتهیِ ما اینجا این بوده که این آش تنها یک راه را میرود و آنهم شورتر شدن است. تازه اگر بخواهیم
این همانندی را پیش ببریم, این آش هربار که از یک اندازهای شورتر میشود هم آشپز اش از کیسه یک من ماست به آن
میزند و شوری اش را میکاهد. برای نمونه از همین انقلاب صنعتی چند سده پیش, بازههایی بود که آش در بخش
طبیعت و آلودگی زیستبوم ناجور شور شده بود و ابرهای سیاهی بالای شهرهای صنعتی پدید آمده بود که دیگر داشت
مایهیِ بیم و هراس مردم میشد, در اینجا ناگهان نیرویهایِ پنهان و پروپاگاندا درون کار شدند و با همهیِ توش
و کوش این آلودگیها را نیست و کاستند.
ازینرو امروز در غرب و کشورهایِ پیشرفته ما از این دسته آلودگیها نداریم و نمیبینم, چون آنها را بجاهای پرت و
دوردست بردهاند که جلوی چشم نیستند (مگر در کشورها و شهرهای واپسماندهیِ فندین مانند ایران و تهران). ولی
خب اینها هیچکدام راهکار نبوده و تنها پینهدوزی بوده, ولی نیز بخوبی از شوری آش زده چون روانشناسی آدم در اینه که
چیزی روبروی چشم اش نباشد را نیست و نابود میانگارد, هتّا ما هم در پارسی میگوییم یک چیزی را دورانداختن; چون
برای مردمان نخستینی چیزیکه بسنده دور بود به همان نبود میماند, هر آینه این در جهان دهکده شدهیِ امروزین
بیمعنی است و بمانند آن جوک یارو میماند که داشت قفل دکانی را با ارّه شبانه میبرید رهگذری ازش پرسید
چه میکنی, گفت دارم دُهل میزنم, گفت پس چرا سدا نمیدهد در پاسخ درآمد که سدای این فردا در میاید ..!
سخن را اینجا اگر بخواهیم دنباله دهیم به بلوفهایِ فندین و همینکه نمونهوار در همین یک زمینهیِ آلودگیهایِ
زیستبوم, اکنون چند دههای میشود که پروپاگاندا از آمدن راهکارهای نوین و پیشرفته نوید میدهد و گویا قرار است
دانش با عصای جادویی اش در چند سال آینده یکباره رُفت همهیِ این آلودگیهایِ زیستبوم را بدهد, خواهیم رسید.
kourosh_iran نوشته: خب یکسری مزایا رو اگر بتونیم با همین عصر و شرایط ترکیب کنیم شاید خیلی شدنی تر و مفیدتر/عاقلانه تر باشه تا یک برگشت رادیکال. مثلا حفظ طبیعت، کنترل جمعیت.
درسته, ولی نکتهیِ بسیار پیش پا افتادهای است که اگر
بتوانیم تکنولوژی را مهار کنیم و از بخشهایِ خود آن بهره ببریم, چه خوب که نمیشود!
نکتهیِ مهم در اینجا همواره این بوده است که این اگر شدنی نیست.
به زبان دیگر,
بخشهایِ خوب تکنولوژی از بخشهایِ بد آن ناگسستنی میباشند.
اینکه چرا بخشهایِ خوب تکنولوژی از بخشهایِ بد آن گسستنی نیستند فراتر از این سخن میروند,
ولی من کتابهایِ لازم را پیشتر برای خواندن گذاشتهام و میتوانید برای نمونه, از این کتاب بیاغازید:
Technological Slavery
به یاد داشته باشید, این چیزهاییکه شما با چند دقیقه اندیشیدن به آنها رسیدهاید را پیشتر از شما
اندیشمندان دیگری — همچون کازینسکی, یا ژاک الول Jacques Ellul و ... — با سالها ژرف اندیشی به آنها
پرداختهاند و پرسمان به این سادگی و پیش پاافتادگی نیست که پیش خودمان بگوییم «این یارو رادیکاله,
چرا بخشهایِ خوب تکنولوژی را نگه نداریم بخشهای بد آن را دور بریزیم؟».
.Unexpected places give you unexpected returns