01-24-2011, 09:56 PM
پژوهش شما كامل و خواندنی است. اين هم منبعی ديگر برای معنای "مصدق" :
منبع: المفردات في غريب القرآن، حسين بن محمد راغب اصفهانى ،مترجم: سيد غلامرضا خسروى حسينى ، تهران: انتشارات مرتضوى،1375 ش. ج2، ص: 386.
نقل قول:اصدقته: راستگويش يافتم، گفته شده هر دو عبارت اخير به يك معنى است و به جاى هم بكار مىروند. در آيات: (وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ- 101/ بقره) (وَ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ- 46/ مائده) (سپس بر اثر ايشان، عيسى بن مريم را آوردى كه تصديق كننده تورات بود كه پيش از او نازل شده بود). (تصديق:) در هر چيزى كه در آن تحقيق و پژوهش شده باشد، بكار مىرود، مىگويند: صدّقنى فعله و كتابه: كار و نوشتهاش مرا تصديق كرد. آيات: (وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ - 89/ بقره) (نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ- 3/ آل عمران). (وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا- 12/ احقاف) يعنى تصديق كننده كتابهائى است كه پيشتر آمده است.
منبع: المفردات في غريب القرآن، حسين بن محمد راغب اصفهانى ،مترجم: سيد غلامرضا خسروى حسينى ، تهران: انتشارات مرتضوى،1375 ش. ج2، ص: 386.
اگر خدا وجود میداشت، من فکر میکنم که بعید است او آنقدر بیهوده و لوس باشد که از اینکه افرادی در وجود داشتن او شک کنند آزرده شود. «برتراند راسل»