12-10-2012, 09:31 PM
mahtab71 نوشته: خوشبحالت
من که هر بارکه بابامو میبینم یه عالمه نصیحت میشم که توبه کنم و برگردم به صراط مستقیم.
همیشه هم این جمله رو بهم میگه که: "نمیدونم کجا لقمه ی حروم خوردم که تو اینجوری شدی.والا منکه از آب شب مونده هم پرهیز کردم"
حساسیت نشون نمیدم.خب واقعا توی سنی که پدرم هست تغییر خیلی سخت و ناممکنه.
البته انقدر که فکر میکنی راحت نبود
یه مشت به لبام (و پاره شدن لب) رو هم تحمل کردم تو اون مراسم گربه کشون
بابای من میگه خیلی زود خودتو لا دادی
تقریبا 3 4 ماه میگفت پسر من نیستی
ولی خب اوضاع عادی شد