11-26-2010, 04:48 PM
این ۱۷ آیهای که در آنها واژهیِ «مُصَدِّق» (بهمعنایِ گواهیدهنده بر راستی و درستی چیزی/کسی) بهکاررفته است، را میتوان بهدرستی به سه دسته تقسیم نمود.
دستهیِ نخست آیاتی هستند که مستقیماً خطاب به اهلکتاب (= «الْيَهُود وَالنَّصَارَى») هستند.
در این آیات، الله از اهلکتاب میخواهد که -- بر این مبنا که قرآن «مُصَدِّق» کتابهای-آسمانییِ نزدِ آنان میباشد -- به حقانیت قرآن ایمان آورند.
از این گذشته، قرآن در این آیات، از اهلکتاب -- که اصلاً به حقانیت قرآن ایمان ندارند و تنها کتابِ خود را کتابِ خدا میدانند (و برای آن اعتبار و حقانیت قائل هستند) -- خواسته است که به قرآن ایمان آورند، چون این کتاب «مصدِّق» کتابِ خودشان است. بر این اساس، چطور میتوان پذیرفت که یک چنین اهلکتابی بیاید تنها بر مبنای بخشهایی خاصّ از کتابش که بهظاهرا همخوان با قرآن هستند، و با چشمپوشی از تمام بخشهای دیگر (که با قرآن ناهمخوان هستند)، به حقانیتِ قرآن ایمان آورد؟
از همه مهمتر؛ باید از این افراد پرسید: اصلاً، در کجای چنین آیاتی ذکر شده است که منظور از "تصدیق" کتابهای-آسمانی تنها "تصدیق صورتِ کلّی" کتابهای-آسمانی (یا، تنها بخشهایی از آنها که همخوان با قرآن هستند) میباشد؟
تنها دلیلی که اسلامگرایان برای این ادعایشان میآورند، آن است که به غیر از در این بهاصطلاح "صورتِ کلّی" (که همان هم برساخته ذهن خودشان هست)، قرآن با کتابِمقدس اهلکتاب عموماً ناهمخوان است. پس (؟)، منظور از تصدیق کتابِمقدس تنها همان جاهایی از آن است که با قرآن همخوان هستند و سایر مطالب و آموزههای آن شامل این تصدیق نمیشوند. البته، شاید نیاز به بیان این نکتهیِ واضح نباشد که یک چنین استدلال مفتضحی دربردارندهی چیزی جز "مغلطهی مصادره به مطلوب" نیست.
بهتحقیق، وقتی قرآن میگوید، «من مصدِّق آن کتاب هستم که پیشاروی من و نزد اهلکتاب موجود است»، این یعنی: قرآن مدعی شده است که مصدِّق آن کتاب است؛ نه تنها مصدِّق آن بخشهایی از آن که برای اسلام مشکلساز نیستند.
دستهیِ نخست آیاتی هستند که مستقیماً خطاب به اهلکتاب (= «الْيَهُود وَالنَّصَارَى») هستند.
در این آیات، الله از اهلکتاب میخواهد که -- بر این مبنا که قرآن «مُصَدِّق» کتابهای-آسمانییِ نزدِ آنان میباشد -- به حقانیت قرآن ایمان آورند.
- وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلاً (البقرة ۴۱)
.
ترجمه: ایمان آورید به آنچه نازل کردهام که گواهیدهندهای بر راستی و درستییِ آنچه است که نزد شماست؛ و نخستین [گروهِ] کافر به آن [= منکر حقانیت آن] نباشید؛ و آیاتِ من [در کتابِ خودتان] را به قیمتی کم نفروشید [یا: معاوضه نکنید].
- وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَآ أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ (البقرة ۹۱)
.
ترجمه: آنگاه که به آنان گفته شود، «ایمان آورید به آنچه الله نازل کرده است»، میگویند: «[تنها] به آنچه بر ما نازل شده است، ایمان داریم.» به غیر آن [= به غیر کتابِآسمانی خودشان]، کافر میشوند؛ (در حالیکه) آن حقّ است و گواهیدهندهای بر راستی و درستییِ آنچه نزد آنان است.
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم (النساء ۴۷)
.
ترجمه: ای کسانی که کتاب داده شدهاید [= ای اهلکتاب]، ایمان آورید به آنچه نازل کردیم که گواهیدهندهای است بر راستی و درستییِ آنچه نزد شماست.
از این گذشته، قرآن در این آیات، از اهلکتاب -- که اصلاً به حقانیت قرآن ایمان ندارند و تنها کتابِ خود را کتابِ خدا میدانند (و برای آن اعتبار و حقانیت قائل هستند) -- خواسته است که به قرآن ایمان آورند، چون این کتاب «مصدِّق» کتابِ خودشان است. بر این اساس، چطور میتوان پذیرفت که یک چنین اهلکتابی بیاید تنها بر مبنای بخشهایی خاصّ از کتابش که بهظاهرا همخوان با قرآن هستند، و با چشمپوشی از تمام بخشهای دیگر (که با قرآن ناهمخوان هستند)، به حقانیتِ قرآن ایمان آورد؟
از همه مهمتر؛ باید از این افراد پرسید: اصلاً، در کجای چنین آیاتی ذکر شده است که منظور از "تصدیق" کتابهای-آسمانی تنها "تصدیق صورتِ کلّی" کتابهای-آسمانی (یا، تنها بخشهایی از آنها که همخوان با قرآن هستند) میباشد؟
تنها دلیلی که اسلامگرایان برای این ادعایشان میآورند، آن است که به غیر از در این بهاصطلاح "صورتِ کلّی" (که همان هم برساخته ذهن خودشان هست)، قرآن با کتابِمقدس اهلکتاب عموماً ناهمخوان است. پس (؟)، منظور از تصدیق کتابِمقدس تنها همان جاهایی از آن است که با قرآن همخوان هستند و سایر مطالب و آموزههای آن شامل این تصدیق نمیشوند. البته، شاید نیاز به بیان این نکتهیِ واضح نباشد که یک چنین استدلال مفتضحی دربردارندهی چیزی جز "مغلطهی مصادره به مطلوب" نیست.
بهتحقیق، وقتی قرآن میگوید، «من مصدِّق آن کتاب هستم که پیشاروی من و نزد اهلکتاب موجود است»، این یعنی: قرآن مدعی شده است که مصدِّق آن کتاب است؛ نه تنها مصدِّق آن بخشهایی از آن که برای اسلام مشکلساز نیستند.
[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
[/INDENT]وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جوینده
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)