صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14
آنچه من از اسلام میبینم،لاشه ایست در دست تعدادی کارگردان خیمه شب بازی که اگر چه بوی گند جنازه تهوع آور است، اما عشوه های کارگردانان عده ای احمق را همچنان جذب میکند.و پس از این، همیشه با خود اندیشیده ام که چرا بایدحریصانه علیه اسلام فعالیت کرد؟موضوع این است که گویی وجودِ برخی از افراد وابسته به جنگیدن علیه اسلام است و این بهانه ای شده برای عقده گشایی های شخصی و شخصیتی و گاها لودگی های بی مزه و نخ نما و ابراز وجود و در نهایت دریچه ای شده است به روشنفکر شدن!پنداری هرکس که ضد اسلام شد و چند آیه متناقض از قرآن و چند حدیث مسخره از بحارالانوار حفظ شد دیگر روشنفکر شده است و حس میکند که اکنون باید نام او را در تاریخ در کنار افرادی چون ولتر و هیوم قرار داد!البته نمایاندنِ سبک مغزی ها و بیهودگی های کارهای این افراد احتمالا به همان اندازه بی فایده است که منطقی سخن گفتن با اسلامیست ها!
موضوع این است که اسلام نیز مانند هر دینی، اکنون مخاطبان مشخصی دارد.مخاطبانی که تقریبا برای همه ما شناخته شده هستند و میدانم حداقل از لحاظ سطح تعقل در چه حدی هستند.میخواهم بدانم تلاش برای نمایاندن تباهی های افکار ایشان به خودشان چه سودی میتواند داشته باشد؟به شخصه فکر میکنم که ا امروز دیگر صرفا میان مایه گان خود را مقابل دین و "بر او بودن " تعریف میکنند و گرنه دین دیگر حریف قدری برای یک فرزانه حقیقی نیست که بخواهد از درهم کوفتنش لذتی ببرد.روزگاری بود که شوالیه ای چون ولتر میبایست تا به دین بتازد، اما امروز دین را پیکری ست فرسوده و درهم کوفته و خرد شده!به نبرد چنین کسی رفتن چه افتخاری برای یک فرزانه می تواند داشته باشد؟
توضیح آنکه من به سکولاریسم سخت علیه اسلام معتقدم؛البته با ساز و کارهای خاص!
داریوش عزیز منظور شما این هست که چرا برای مثال در قشر روشنفکر ایرانی هنوز عده ای انرژی و وقت رو صرف مبارزه با اندیشه های اسلامی میکنند؟ من فکر میکنم در این کشور و کل خاور میانه هنوز پیکر اسلام فرسوده و خرد شده و فرسوده نیست...در مورد مسیحیت اما حرف شما درسته!! بافت همین جامعه ایران رو ببینید، هنوز بزرگترین نیروی اپوزیسیون داخلی که توان گردآوردن مردم رو داره وجهه اسلامی خودش رو حفظ کرده...به نظر من عبور از این مرحله گذار، جز با حمله بی رحمانه به دین میسر نیست...
البته درست است که اسلامستیزی بمعنی تفکر و آزاد اندیشی لزوما نیست.بقولی:"دین پایان میابد و فلسفه آغاز میشود"،ولی:
بزرگترین دشمن هر فرد آزاد اندیشی در جامعه کنونی ما اسلام است،هر اصلاحی بخواهیم صورت دهیم از حقوق زنان و کودکان بگیر تا اقتصاد و ... اسلام و مافیای اسلامی در خط مقدم است و در قرن 21 ام ما یک تئوکراسی اسلامی را در کشور داریم که دارد ایده های تمامیتخواهانه خود را صادر هم میکند،بدلیل سانسور شدید تنها مفر اطلاع رسانی همین اینترنت است.بنابراین بسیاری هستند از جمله خود ماها (پیش از بدور ریختن اسلام) که علت مسلمان بودنشان یا حداقل نرمش دربرابر آن در آنها سطح تفکرشان نیست همانطور که مردم کره شمالی ایده های ذهنیشان شاخص هوششان نیست.
در کل دشمن اصلی در نظر من تمامیخواهیست،اسلام هم از تمامیخواهترین ایده های موجود است.این مبارزه در خودش غرور انگیز است بنظر من،در هر سطحی که میخواهد باشد.اما از همه مهمتر اینکه این کوبیدن لازم است.اندیشمندان ایرانی بزرگی بوده اند که افتخار مقابله با اسلام را نداده اند رفته اند خارج برای خودشان انسانهای موفقی هم شده اند نسبتا،در غرب شاید کار دین تقریبا تمام شده باشد ولی در خاورمیانه نه،ولتر برای خودشان را کوبید،حالا تکرار سخنان او ممکن است نوآوری نباشد ولی برای ما هنوز کوفته نشده و نو و کهنه بودن آن هم توفیری در اصل این حقیقت ندارد.من حداقل خوشحال میشوم اگر حتی این ستیز باعث آزادی حتی یک نفر از دست اسلام شود یا بخاطرش بصورت یک زن اسید پاشیده نشود.افتخار داشتن یا نداشتنش چندان مهم نیست.
من نمیدونم شما کجا زندگی می کنید که پیکر دین این قدر فرسوده و بی رمق شده ، دست کم اون جایی که وطن ماست اینطور نیست! دین روی همه مسایل کوچک و بزرگ و روی زندگی مردم سایه انداخته... البته من هم شده گاهی فکر کنم که این همه فوکوس روی اسلام و حدیث و آیه در آوردن زیاده رویه، ولی این واکنش طبیعی مردم به سلطه بیش از حد مذهب هست. مردمی که شاید به قول شما روشنفکر نباشند ولی رهایی شون رو در کم کردن قدرت مذهب دیدند و به روش خودشون به مذهب می تازند، بعد هم چرا فکر می کنید نشون دادن تباهی افکار مسلمونها به خودشون فایده نداره، واقعا فکر نمی کنید عده زیادی هستند که از روی نا آگاهی جذب اسلام شدند؟ حتی اگه شما درست بگید و الان اثری نداشته باشه در درازمدت اثرش رو روی بافت مذهبی جامعه میذاره
اسلامگرا رو با مسلمون قاطی نکنید ، اسلامگرا آدم بشو نیست .
آنارشی عزیز،
تا انجا که ما خود را در قبال حماقت درمان ناپذیرِ دیگران مسئول بدانیم، سخن شما درست است.سخن من این است که وقتی کسی خود را علیه یک جریان فکری میداند، باید بداند با چه کسانی در نبرد است؟موضوع این است که من به سودمندی تاثیر فشارِ بیرونی بر اعتقاداتِ یک مسلمان ایمان ندارم و یا حداقل فکر میکنم سودش خیلی کمتر از هزینه ایست که دارد.
به نظرم جامعه مسلمانانِ ایرانی آنقدر که باید غربال شده اند و بیش از این دیگر میخ بر سنگ کوفتن است.ضمن اینکه به شخصه بارها دیده ام که تلاشهای اینچنینی برای اسلام زدایی نتیجه ای کاملا معکوس داده است.
میلاد جان اونی که مسلمون باشه و به شریعت اسلامی عمل نکنه دیگه مسلمون نیست... پس اسلام گرا و مسلمون یکی هستن:e405:
Dariush نوشته: آنارشی عزیز،
تا انجا که ما خود را در قبال حماقت درمان ناپذیرِ دیگران مسئول بدانیم، سخن شما درست است.سخن من این است که وقتی کسی خود را علیه یک جریان فکری میداند، باید بداند با چه کسانی در نبرد است؟موضوع این است که من به سودمندی تاثیر فشارِ بیرونی بر اعتقاداتِ یک مسلمان ایمان ندارم و یا حداقل فکر میکنم سودش خیلی کمتر از هزینه ایست که دارد.
به نظرم جامعه مسلمانانِ ایرانی آنقدر که باید غربال شده اند و بیش از این دیگر میخ بر سنگ کوفتن است.ضمن اینکه به شخصه بارها دیده ام که تلاشهای اینچنینی برای اسلام زدایی نتیجه ای کاملا معکوس داده است.
خب به نظر میرسه تفاوت در تحیلیل شرایط موجود جامعه ایران هست...به نظر من هنوز آنچنان غربالی رخ نداده و تازه شروع کار هست!! مگر چند سال هست که این فضای مجازی در اختیار همه قرار گرفته؟ پیش از این به واقع ابزاری برای آگاهی وجود نداشت...مگر اینکه شخصی از روی بخت و اقبالی کتابی در نقد اسلام گیر میاورد...
وانگهی حداقل در مورد خودم، تفکر امروز من دقیقا محصول همین اسلام ستیزی هست...اگر من این اسلام ستیزی رو ندیده بودم، شاید هنوز مسلمان نیمه معتقدی بودم و در کار ماله کشی اسلامی سخت مشغول بودم و خط قرمزهای اسلامی رو حفظ میکردم...
Russell نوشته: البته درست است که اسلامستیزی بمعنی تفکر و آزاد اندیشی لزوما نیست.بقولی:"دین پایان میابد و فلسفه آغاز میشود"،ولی:
بزرگترین دشمن هر فرد آزاد اندیشی در جامعه کنونی ما اسلام است،هر اصلاحی بخواهیم صورت دهیم از حقوق زنان و کودکان بگیر تا اقتصاد و ... اسلام و مافیای اسلامی در خط مقدم است و در قرن 21 ام ما یک تئوکراسی اسلامی را در کشور داریم که دارد ایده های تمامیتخواهانه خود را صادر هم میکند،بدلیل سانسور شدید تنها مفر اطلاع رسانی همین اینترنت است.بنابراین بسیاری هستند از جمله خود ماها (پیش از بدور ریختن اسلام) که علت مسلمان بودنشان یا حداقل نرمش دربرابر آن در آنها سطح تفکرشان نیست همانطور که مردم کره شمالی ایده های ذهنیشان شاخص هوششان نیست.
در کل دشمن اصلی در نظر من تمامیخواهیست،اسلام هم از تمامیخواهترین ایده های موجود است.این مبارزه در خودش غرور انگیز است بنظر من،در هر سطحی که میخواهد باشد.اما از همه مهمتر اینکه این کوبیدن لازم است.اندیشمندان ایرانی بزرگی بوده اند که افتخار مقابله با اسلام را نداده اند رفته اند خارج برای خودشان انسانهای موفقی هم شده اند نسبتا،در غرب شاید کار دین تقریبا تمام شده باشد ولی در خاورمیانه نه،ولتر برای خودشان را کوبید،حالا تکرار سخنان او ممکن است نوآوری نباشد ولی برای ما هنوز کوفته نشده و نو و کهنه بودن آن هم توفیری در اصل این حقیقت ندارد.من حداقل خوشحال میشوم اگر حتی این ستیز باعث آزادی حتی یک نفر از دست اسلام شود یا بخاطرش بصورت یک زن اسید پاشیده نشود.افتخار داشتن یا نداشتنش چندان مهم نیست.
شما فکر میکنید اگر دست همان مسحیان اروپایی را باز بگذارید چه میشود؟ذهنی که اسید پاشی را میپذیرد، ربطی به اسلام و مسیحیت ندارد.سخن من این است که اکنون دیگر یک فرزانه بخواهد علیه اسلام باشد، در واقع علیه عوام است و دارد با عوام میجنگد.روشنفکرترین و بزرگترین دانشمند اسلامی الان کیست؟روزگاری بود که افرادی چون ملاصدرا و سهروردی وجود داشتند.اما الان اگر من و شما بخواهیم به منطق کسی پاسخ بگوییم باید با افرادی چون قرائتی و جنتی همکلام شویم.آنگاه باید پرسید که چگونه میتوان چیزی را نفی کرد و جزئی از آن نشد؟
آنچه امروز میتواند از جنایتها و پلیدی هایی که بر اساس دستورات اسلامی در ایران رخ میدهد را کنترل کند، یک سازو کار زورمند و قهرآمیز از نوعی که در غرب فراهم آمده است و گرنه روشنگری و اسلام زدایی، بیش از این صرفا سر را به دیوار کوفتن است.
Angela نوشته: من نمیدونم شما کجا زندگی می کنید که پیکر دین این قدر فرسوده و بی رمق شده ، دست کم اون جایی که وطن ماست اینطور نیست! دین روی همه مسایل کوچک و بزرگ و روی زندگی مردم سایه انداخته... البته من هم شده گاهی فکر کنم که این همه فوکوس روی اسلام و حدیث و آیه در آوردن زیاده رویه، ولی این واکنش طبیعی مردم به سلطه بیش از حد مذهب هست. مردمی که شاید به قول شما روشنفکر نباشند ولی رهایی شون رو در کم کردن قدرت مذهب دیدند و به روش خودشون به مذهب می تازند، بعد هم چرا فکر می کنید نشون دادن تباهی افکار مسلمونها به خودشون فایده نداره، واقعا فکر نمی کنید عده زیادی هستند که از روی نا آگاهی جذب اسلام شدند؟ حتی اگه شما درست بگید و الان اثری نداشته باشه در درازمدت اثرش رو روی بافت مذهبی جامعه میذاره
من در ایران زندگی میکنم و دقیقا بر اساس همین تجربه من از جامعه ایرانی ست که اینها را میگویم!
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14