Russell نوشته: ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
گفتید پوست کردن زنده پختن معمولی نیست،من هم گفتم اتفاقا چیزی معمولی بوده اینکه امروز در غرب چنین نمیکنند است که نامعمول است(نتیجه چرخش ناشی از انسانگرایی و روشنگری).
غرب هم بهشت برین است البته چرا که اگر در غرب اینها خاطره است در شرق(ایران و عربستان) همچنان هر روزه سر گوسپند را میبرند خونش را میمالند اینجا و آنجا که خاصیت دارد.
کی گفته که در غرب اینچنین نیست؟
در همین بهشت برین شما مغز میمون زنده بهشان بیشتر میچسبد.باز دم اسلام گرم که خوردن گوشت حیوان را بر اساس خون جهنده حرام و حلال کرده!
درست است که در غرب این گونه مراسم های مذهبی به گستردگی اینجا وجود ندارد اما جنایت ,جنایت است چه به قصد خشنودی الله و چه به قصد خشنودی شکم
در ایران هم به این دلیل این مسائل وجود دارد زیرا مذهبیونش حاضر نیستند بین اعتقاداتشان و اصل حقیقت جدایی قائل شوند
Russell نوشته: این چه سخنانیست،حقیقتا من دارم شک میکنم که سرکارمان گذاشته اید
قربانی کردن بنابر تعریفش عملی دینیست.
sacrifice to sb(از آکسفورد):
the act of offering sth to a god, especially an animal that has been killed in a special way; an animal, etc. that is offered in this way:
اجتماع دیگر چیست؟!!!!!! خوب دین یک مراسم اجتماعی فرهنگی بوده و هست دیگر،
حیوان یا انسان را برای خدا یا روح یا جن یا خدای خورشید یا هر عنصر ماورالطبیعه قربانی کردن اگر یکی از مناسک دینی نیست بفرمایید چیست و چه نوع دیگری از رسم اجتماعیست؟مثلا من الان چطور میتوانم مراسم قربانی کردن را سکولار برگزار کنم؟
کل این چیزی که دارید انکار میکنید یک تاتالوجیست و همه اش تعریف و نتایج منطقیست و مثال آوردن و ارجاع بیرونی هم نمیخواهد این مطلب بدیهی.
بخشید جناب راسل میشود از شیوه ی حمله به مخاطب استفاده نکنید؟چرا که اصلا جواب نمیدهد
شما اول باید به این مسئله توجه کنید که فلسفه ی قربانی کردن چیست بعد ریشه یابی اش کنید بعد میتوانید قضاوت کنید که این عمل ذاتا مذهبیست یا حاصل تفکرات خرافی و اشتباه نوع بشر است.
اصولا در طول
تاریخ بشر قربانی (شی-حیوان-انسان) بری این صورت میگرفت که تقصیر و گناه را به گردن یک موجود دیگر بیندازند تا اصل شر دفع شود.
علت هم میتوانست هر چیزی باشد.یا اینکه فرد را مسبب شر میدانستند,یا فکر میکردند شیاطین قربانی میخواهند یا برای خشنودی به قول شما هر عنصر ماورا طبیعه دیگر .
پس قربانی کردن یک مراسم صرفا مذهبی نیست بلکه مذهب در شیوع ان موثر بوده.
چرا که مذهب به خودی خود پتانسیل بالایی برای حمل و انتقال اندیشه های خرافی دارد.اما واقعیت ین است که اصل داستان این است که اگر بشر نسبت به موجودات دیگر حق و حقوقی قائل باشد حتی قداست مذهب نیز نمیتواند جلو دار اندیشه های درست باشد.
شما هم میتوانید مراسم قربانی را سکولار برگزار کنید اگرمو قع قربانی کردن بسم الله نگویید:)
iranbanoo نوشته: اصولا در طول تاریخ بشر قربانی (شی-حیوان-انسان) بری این صورت میگرفت که تقصیر و گناه را به گردن یک موجود دیگر بیندازند تا اصل شر دفع شود.
علت هم میتوانست هر چیزی باشد.یا اینکه فرد را مسبب شر میدانستند,یا فکر میکردند شیاطین قربانی میخواهند یا برای خشنودی به قول شما هر عنصر ماورا طبیعه دیگر .
خوب این هم خود میتواند به گونه ای دین بوده باشد دیگر، نه ؟
SAMKING نوشته: خوب این هم خود میتواند به گونه ای دین بوده باشد دیگر، نه ؟
نه سام عزیز.
تقصیر و گناه و شر هر چیزی میتوانند باشند.
مسئله این است که قربانی کردن را نباید تنها به مراسمی آئینی تعریف کرد.چرا که قربانی کردن با اهداف مختلف صورت میگیرد و همگی از موضع قدرت اند که انجام میشوند.
این قربانی میتواند از آن جهت قربانی شود که برای عبرت دیگران منظور شود .از این قبیل مثال ها زیاد در تاریخ میتوان یافت
iranbanoo نوشته: نه سام عزیز.
تقصیر و گناه و شر هر چیزی میتوانند باشند.
مسئله این است که قربانی کردن را نباید تنها به مراسمی آئینی تعریف کرد.چرا که قربانی کردن با اهداف مختلف صورت میگیرد و همگی از موضع قدرت اند که انجام میشوند.
این قربانی میتواند از آن جهت قربانی شود که برای عبرت دیگران منظور شود .از این قبیل مثال ها زیاد در تاریخ میتوان یافت
خب ایرانبانو، اگر کسی برای "پند گرفتن" دیگران یک جانوری چیزی را قربانی کرد، دینداری دروغین است
که دینداری را میگستراند، مانند مسلمانی که خودش به مسلمانی نمیباورد، ولی دیگران را به اسلام میفراخواند.
هر جور مینگریم هیچ راهی نداره آیین قربانی کردن را بیرون از دامنهی دین ببینیم! تنها فرنودِ "قربانی کردن" از دین و آیین دینی میاید و بس!
[ATTACH=CONFIG]1330[/ATTACH]
اگر بدون دلیل اشخاص چنین کاری رو بکنند فکر میکنم اسم سندروم سادیسم جمعی مناسبش باشه!
اگر دلیلی وجود داشته باشه تنها و تنها اون دلیل میتونه دین باشه :)
iranbanoo نوشته: کی گفته که در غرب اینچنین نیست؟
در همین بهشت برین شما مغز میمون زنده بهشان بیشتر میچسبد.باز دم اسلام گرم که خوردن گوشت حیوان را بر اساس خون جهنده حرام و حلال کرده!
درست است که در غرب این گونه مراسم های مذهبی به گستردگی اینجا وجود ندارد اما جنایت ,جنایت است چه به قصد خشنودی الله و چه به قصد خشنودی شکم
در ایران هم به این دلیل این مسائل وجود دارد زیرا مذهبیونش حاضر نیستند بین اعتقاداتشان و اصل حقیقت جدایی قائل شوند
پس در غرب (اروپا و آمریکای جنایکتار) مردم مغز میمون را زنده زنده میخورند بهمین خاطر جنایت جنایت است دیگر . اسلام و مسلمین و غرب در یک درجه توحش هستند
iranbanoo نوشته: بخشید جناب راسل میشود از شیوه ی حمله به مخاطب استفاده نکنید؟چرا که اصلا جواب نمیدهد
انتخاب شیوه سخنمان را بما واگزارید،شما گویا میخواستید فقط یک دفاعی از دین کنید همینجور رفتید بدترین جای ممکن را به اشتباه انتخاب کردید الان هم داستان جالب و جالبتر میشود.
iranbanoo نوشته: شما اول باید به این مسئله توجه کنید که فلسفه ی قربانی کردن چیست بعد ریشه یابی اش کنید بعد میتوانید قضاوت کنید که این عمل ذاتا مذهبیست یا حاصل تفکرات خرافی و اشتباه نوع بشر است.
اصولا در طول تاریخ بشر قربانی (شی-حیوان-انسان) بری این صورت میگرفت که تقصیر و گناه را به گردن یک موجود دیگر بیندازند تا اصل شر دفع شود.
علت هم میتوانست هر چیزی باشد.یا اینکه فرد را مسبب شر میدانستند,یا فکر میکردند شیاطین قربانی میخواهند یا برای خشنودی به قول شما هر عنصر ماورا طبیعه دیگر .
پس قربانی کردن یک مراسم صرفا مذهبی نیست بلکه مذهب در شیوع ان موثر بوده.
چرا که مذهب به خودی خود پتانسیل بالایی برای حمل و انتقال اندیشه های خرافی دارد.اما واقعیت ین است که اصل داستان این است که اگر بشر نسبت به موجودات دیگر حق و حقوقی قائل باشد حتی قداست مذهب نیز نمیتواند جلو دار اندیشه های درست باشد.
خیر قربانی کردن میتوانسته برای خاموش کردن خشم خدایان باشد یا هر چه.قربانی کردن همواره برای راضی کردن یا نابودی گناهان قبیله یا ... بوده
برای خدا یا شیطان یا ارواح جدشان یا... حالا بفرمایید نام این آیین خدا پرستی یا شیطان پرستی یا ... دین هست یا خیر.
شیطان پرستان که برای شیطان قربانی میکنند فرقه دینی هستند یا نه؟
[SIZE=3]شما تاریخ بشر را دور بزنید بروید بحث را به آنطرف کهکشان راه شیری هم بکشانید در آخرش مواجهید با عمل کشتن بخاطر بخشش یا رضایت یا فرونشاندن خشم و... یک موجود ماورالطبیعی و این پرستش موجود ماورالطبیعی و انجام مناسک برای آن نامش را هرکاری بکنید دین است آن هم از نوع 100% خالصش. [/SIZE]
نقل قول:شما هم میتوانید مراسم قربانی را سکولار برگزار کنید اگرمو قع قربانی کردن بسم الله نگویید:
خوب آنوقت ما چرا سر حیوان را میبریم (اگر بخاطر خدا نیست) و نام آن چطور از کشتن و قصابی برای خوردن به قربانی کردن تغییر میکند؟
احتمالا کسی هم که میزند یک نفر دیگر را میکشد مثلا سر عصبانیت یا بخاطر پول یا بیماری روانی "قتل" نکرده بلکه طرف او را "قربانی" کرده منتهی بطور سکولار
به به مهربد جان چه خوشگل شدین امشب:))
اجازه بدین با مثال هایی از تاریخ منظورم را شفاف کنم.در نایتهایت هم قضاوت با شما...
نزدیك به پایان قرن دوم پیش از میلاد ،همچنان كه امپراطوری قدرتمند هان (Han) در چین به تدریج رو به زوال می رفت ، «تسائو تسائو» (Ts,o TS,ao) سرلشكر بزرگ و وزیر امپراتوری ،به عنوان قویترین مرد در كشور ظهور كرد .تسائو تسائو برای گسترش قدرت خود و رها شدن از شر رقیبانش ،و برای در دست گرفتن كنترل جلگه ی مركزی استراتژیكی چین ،مبارزه ای را آغاز كرد.
او هنگام محاصره یك شهر كلیدی ،كمی در زمانبندی ارسال محموله های گندم به پایتخت دچار اشتباه محاسبه شد.در نتیجه ،همچنان كه برای ورود محموله انتظار می كشید ،لشكر دچار كمبود غذا شد و او مجبور شد به رئیس كارپردازی دستور دهد جیره ی سربازان را كاهش دهد.
تسائو تسائو كنترل محكمی بر سپاه ،و شبكه اطلاعاتی كارآمدی در اختیار داشت.چیزی نگذشت كه جاسوسان او گزارش دادند كه سربازان لب به شكایت گشوده اند و غرولند می كنند كه : «خودش به خوبی زندگی میكند در حالی كه ما حتی بقدر كافی برای خوردن نداریم.» آنها شایعه كردند كه شاید تسائو تسائو غذا را برای خودش نگه می دارد.اگر گله و شكایت شایعه میشد ،شورشی روی دست تسائو تسائو می ماند .
او رئیس تداركات را به چادر خود احضار كرد.تسائو تسائو به رئیس تداركات گفت :«من میخواهم از تو تقاضا كنم چیزی را به من عاریه بدهی و تو نباید امتناع كنی.» رئیس تداركات پرسید : «آن چیست؟» تسائو تسائو گفت :«من سرت را به عاریه میخواهم تا به سربازان نشان دهم.»
رئیس با گریه گفت:«اما من كه كار بدی نكرده ام ! » تسائو تسائو آهی كشید و گفت :«میدانم ،اما اگر من تو را به مرگ محكوم نكنم ،شورشی برپا خواهد شد.اما غصه نخور - پس از رفتن تو ،من از خانواده ات مراقبت خواهم كرد.»
تقاضای تسائو تسائو هیچ راه دیگری برای رئیس تداركات بجا نگذاشت. او خود را تسلیم سرنوشت كرد و همان روز سرش را از تن جدا كردند .سربازان با دیدن سر جدا شده ی او از گله و شكایت دست كشیدند. برخی متوجه پیام تسائو تسائو شدند ،اما ساكت ماندند و متحیر و مرعوب خشونت او شدند .اما بیشتر آنها نظر او درباره ی این كه چه كسی مقصر است را پذیرفتند و ترجیح دادند به خرد و انصاف او اعتماد كنند تا به بی لیاقتی و سنگدلی او.
گاهی اوقات قربانی به قصد راضی کردن کسی نبوده. مثلا زروان که در آغاز تنها خودش بوده و هیچ مفهومی بع غیر از خودش وجود نداشته باز هم برای افرینش مزدا قربانی میکنه.
در عمل قربانی کردن یک عمل برکت بار بوده که بیشتر این عمل روی توتم قومی و قبیلهای صورت میگرفته.مثل قربانی کردن اسب و گاو در ایران باستان
iranbanoo نوشته: به به مهربد جان چه خوشگل شدین امشب:))
سپاس (:
iranbanoo نوشته: اجازه بدین با مثال هایی از تاریخ منظورم را شفاف کنم.در نایتهایت هم قضاوت با شما...
نزدیك به پایان قرن دوم پیش از میلاد ،همچنان كه امپراطوری قدرتمند هان (Han) در چین به تدریج رو به زوال می رفت ، «تسائو تسائو» (Ts,o TS,ao) سرلشكر بزرگ و وزیر امپراتوری ،به عنوان قویترین مرد در كشور ظهور كرد .تسائو تسائو برای گسترش قدرت خود و رها شدن از شر رقیبانش ،و برای در دست گرفتن كنترل جلگه ی مركزی استراتژیكی چین ،مبارزه ای را آغاز كرد.
او هنگام محاصره یك شهر كلیدی ،كمی در زمانبندی ارسال محموله های گندم به پایتخت دچار اشتباه محاسبه شد.در نتیجه ،همچنان كه برای ورود محموله انتظار می كشید ،لشكر دچار كمبود غذا شد و او مجبور شد به رئیس كارپردازی دستور دهد جیره ی سربازان را كاهش دهد.
...
این کُنش درجایگاه ترساندن دیگران پذیرفتنیه، ولی همچنان پیوندی به "قربانی کردن" ندارد. ما اینجا درباره تعریفها به دشواری انگار برخوردهایم.
قربانی کردن (sacrifice) در تعریف میشود کشتن جاندار برای خوشنودی توانایی بزرگتر از خود (سربُریدن اسمائیل از سوی ابراهم برای خدا، که امروز بجایش گوسپند سرمیبُرند)
در کنار "قربانی کردن" ما تعریفهای دیگری هم داریم:
زهر چشم گرفتن: کشتن سنگدلانه کسی (شاید جاندار) برای ترساندن دیگران (کور کردن مردم کرمان بدست آقامحمد خان قاجار)
...
اینها دو چیز دگرسان هستند. شاید در گذشته و تیرههای نخستینی برای زهر چشم گرفتن برای نمونه جانوران را بگونهای دهشتناک میکشتند
تا نشان دهند که چه اندازه سنگدل و پس حساب بُردنی هستند، ولی نمیتوان همچین چیزی را فراگیر انگاشت. شاید جایی در برخی تیرههای دور
نخستینی در آمازونی یا کویری دوردست همچین چیزهایی بوده، ولی آیین کشتن و سربُریدن و رویهمرفته آزار دادن جانوران بیشترین ریشهی خود را از دین میگیرد.
هرآینه به دید من راسل گرامی هم بیش از اندازه تندروی کردند، برای نمونه ما ماتادورهای اسپانیائی را هم داریم که برای نشان دادن "مردانگی" و
این روزها "زنانگی" و رویهمرفته دلاوری خود گاو نر را با شمشیر از پا در میاورند، ولی همین هم تا آنجاییکه من شنیدهام ریشهی دینی داشته.
Gilgamesh نوشته: گاهی اوقات قربانی به قصد راضی کردن کسی نبوده. مثلا زروان که در آغاز تنها خودش بوده و هیچ مفهومی بع غیر از خودش وجود نداشته باز هم برای افرینش مزدا قربانی میکنه.
در عمل قربانی کردن یک عمل برکت بار بوده که بیشتر این عمل روی توتم قومی و قبیلهای صورت میگرفته.مثل قربانی کردن اسب و گاو در ایران باستان
سپاس گیلگمش جان، تو که دانستههای تاریخی بالایی داری شاید بتوانی درباره همین ماتادورها یا همآوردیهای اینچنینی بیشتر روشنگری کنی